تعلیم غلط در مورد ادای سوگند
گارگین فتائی
در برخی از شاخه های افراطی مسیحی بر حسب آیاتی از انجیل که در مورد ادای است سوگند به طور کلی با ادای سوگند مخالف بوده و ان را امری خلاف گقته های مسیح و کتاب مقدس می دانند.
البته در این مورد هم همانند سایر موارد ، افراط گرایی به چشم می خورد و اینکه آیات را به طور خشک و مضیق و بدون در نظر گرفتن سایر آیات تفسیر می کنند .
آیاتی که اینها در اثبات ادعای خود می اورند له قرار زیر است
انجیل متی باب 5 ایه های ( 33 تا 37 )
همچنین شنیده اید که در قدیم به مردم گفته شده : قسم دروغ نخور و به هر سوگندی که به نام خداوند یاد کرده ای عمل نما . اما من میگویم به هیچ وجه قسم یاد نکن نه به اسمان زیرا که عرش خداست
نه به زمین زیرا که پای انداز اوست نه به اورشلیم زیرا که شهر ان پادشاه بزرگ است
نه به سر خود زیرا قادر نیستی موئی از ان را سیاه یا سفید کنی سخن شما فقط بلی یا خیر باشد زیاده بر این از شیطان است
حال به بررسی وضعیت سوگند در جهان کنونی و در محافل مختلف اداری و قضایی و نیز در کتاب مقدس و قانون می پردازیم
1: در جهان کنونی بسیاری از سوگندها اساساً سوگندهای دینی و مذهبی نیستند یعنی وقتی از کسی می خواهند که سوگند یاد کند عموماً طرف سوگند خورنده الزامی به سوگند یاد کردن به خداوند و یا به کتاب مقدسی که به ان معتقد است ندارد .
این نوع سوگندها عموماً در محافل دولتی و اداری و بخصوص در ممالکی که در آنها سکولاریسم و جدایی دین از سیاست حکم فرمااست بیشتر دیده می شود .
2: چنانکه که این ایات استنباط می شود سوگند در زمانی مطالبه می شود که شخص مطالبه کننده به صحت سخنان خورنده قسم اطمینان ندارد لذا مسیح که تاکید فراوانی بر راست گویی و بی ریایی دارد می خواهد بگوید که باید سخن شما طوری باشد که شما نیازی به ادای سوگند برای اثبات حرف خود نداشته باشید.
3: مورد دیگری که کتاب مقدس تا این حد نسیت به ادای سوگند حساس است این است که در کتاب مقدس تاکید زیادی شده که نام خداوند را به باطل نبرید یعنی سر هر چیز بی ارزشی از نام وی وو از جمله در قسم خوردنهای جزئی استفاده نکنید .
نام یهوه، خدای خود را به باطل مبر، زیرا خداوند كسی را كه اسم او را به باطل بَرَد، بیگناه نخواهد شمرد.
خروج 20:7
البته این آیه یکی از فرامین ده فرمان هم هست که خداوند به موسی نازل کرد
4: لحن آیه طوری است که گویی مسیح حکمی کلی در این مورد را صادر کرده است اما با نگاه به کتاب مقدس و سایر گفته های مسیح معلوم می شود که این گفته وی دارای محدوده معینی است که نباید از آن محدوده فراتر رفت زیرا هم باعث افراط گرایی شده و هم به ضرر جامعه و افراد تمام خواهد شد.
این محدوده از این آیات که در واقع از ایات کلیدی انجیل است معین می شود
متی 15:22-22
پس فریسیان رفته، شورا نمودند که چطور او را در گفتگو گرفتار سازند.
و شاگردان خود را با هیرودیان نزد وی فرستاده، گفتند: «استادا میدانیم که صادق هستی و طریق خدا را بهراستی تعلیم مینمایی و از کسی باک نداری زیرا که به ظاهر خلق نمینگری.
پس به ما بگو رأی تو چیست. آیا جزیه دادن به قیصر رواست یا نه؟»
عیسی شرارت ایشان را درک کرده، گفت: «ای ریاکاران، چرا مرا تجربه میکنید؟
سکه جزیه را به من بنمایید.» ایشان دیناری نزد وی آوردند.
بدیشان گفت: «این صورت و رقم از آن کیست؟» ۲۱بدو گفتند: «از آن قیصر.» بدیشان گفت: «مال قیصر را به قیصر ادا کنید و مال خدا را به خدا!»
چون ایشان شنیدند، متعجب شدند و او را واگذارده، برفتند.
مرقس 13:12-17
و چند نفر از فریسیان و هیرودیان را نزد وی فرستادند تا او را به سخنی به دام آورند.
ایشان آمده، بدو گفتند: “ای استاد، ما را یقین است که تو راستگو هستی و از کسی باک نداری، چون که به ظاهر مردم نمینگری بلکه طریق خدا را به راستی تعلیم مینمایی. جزیه دادن به قیصر جایز است یا نه؟ بدهیم یا ندهیم؟”
اما او ریاکاری ایشان را درک کرده، بدیشان گفت: “چرا مرا امتحان میکنید؟ دیناری نزد من آرید تا آن را ببینـم.”
چون آن را حاضر کردند، بدیشان گفت: “این صورت و رقم از آنِ کیست؟” وی را گفتند: “از آن قیصر.”
عیسی در جواب ایشان گفت: “آنچه از قیصر است، به قیصر رد کنید و آنچه از خداست، به خـدا.” و از او متعجب شدنـد.
لوقا
20:20-26
و مراقب او بوده، جاسوسان فرستادند که خود را صالح مینمودند تا سخنی از او گرفته، او را به حکم و قدرت والی بسپارند.
پس از او سوال نموده، گفتند: “ای استاد میدانیم که تو به راستی سخن میرانی و تعلیم میدهی و از کسی روداری نمیکنی، بلکه طریق خدا را به صدق میآموزی.
آیا بر ما جایز هست که جزیه به قیصر بدهی میا نه؟”
او چون مکر ایشان را درک کرد، بدیشان گفت: “مرا برای چه امتحان میکنید؟
دیناری به من نشان دهید. صورت و رقمش از کیست؟” ایشان در جواب گفتند: “ازقیصر است.”
او به ایشان گفت: “پس مال قیصر را به قیصر رد کنید و مال خدا را به خدا.”
پس چون نتوانستند او را به سخنی در نظر مردم ملزمس ازند، از جواب او در عجب شده، ساکت ماندند.
چنانگه ملاحظه می نمائید اساس مقصود این سخنان این جمله است که
مال قیصر را به قیصر بدهید و مال خدا را به خدا
قیصر در آن زمان امپراطور رم و مظهر دولت و حکومت بوده و منظور مسیح این است که آنچه که مربوط به دولت و حقوق وی از جمله تکالیف شما نسبت به دولت است به او بدهید و آن تکالیفی که مربوط به خداوند است نیز به خدا.
بنابراین وقتی مسیح حکمی می دهد همواره منظوورش در روابط اجتماعی و روحانی و مردمی و البته در بین ایمانداران است و اگر به ما از سوی دولت تکلیفی ارائه شده اعم از پرداخت مالیات و یا ادای سوگند در جایی که لازم است و یا انجام خدمت سربازی و غیره بر اساس این سخنان مسیح باید آن تکالیف را انجام دهیم.
در محاکم و نظام قفضایی هر کسی برای اثبات ادعا و دعوی خود و یا برای اثبات بی گناهی و دفاع از خود باید دلیل و مدرک ارائه دهد و کلا نظام قضایی به دلائل طرفین در اثبات سخنانشان نگاه می کند و هر کسی دلیل قوی تر و قانع کننده تری داشته باشد محکمه تبعاً به نفع وی رای خواهد داد.
به دلائلی که برای اثبات ادعا و یا دفاع از خود در دادگاه ارائه می شود ادله اثبات دعوی گویند که شامل اقرار ، شهادت ، سند ، سوگند ٰ علم قاضی ٰ امارات قانونی و قضائی ٰ کارشناسی ٰ معاینه و تحقیق محلی و سوگند و نظایر آن می شود.
اس دلائل دارای شدت و ضعف هستند مثلا اقرار و سند و شهادت و کارشناسی از اداه قوی و سایر موارد از دلائل ضعیف هستند اما سوگند در واقع ضعیف ترین دلیل محسوب می شود به این معنی که وقتی قاضی نتوانست هیچ دلیل قانع کننده ای در اثبات یا رد دعوی از سوی طرفین پیدا کند ناگزیر می شود که طرفین را قسم یدهد و اگر شخصی از ادای این قسم خودداری کند ممکن است که اگر واقعاً در آن دعوا حقی داشته حقش ضایع شده و یا اینکه اگر واقعاً بی گناه بوده متهم به گناه کاری و ارتکاب جرم شود
5: و سرآخر اینکه کلا بر طبق یک قاعده حقوقی و فقهی که می گوید
البینته علی المدعی و الیمین علی المنکر
یعنی همیشه اقامه دلیل بر عهده مدعی و سوگند بر عهده مدعی علیه یا خوانده است
به زبان ساده تر کسی که ادعایی دارد باید دلیل بیاورد و کسی که آن را انکار می کند باید یرای حرف خود سوگند یاد کند.
اما قانون گزار این حق را به منکر و خوانده دعوی داده که از ادای سوگند امتناع کرده و ادای آن را از خواهان و مدعی در خواست نموده و در اصلاح حقوقی به او رد نماید
ماده ۲۷۳ قانون آئین دادرسی مدنی
چنانچه خوانده از اداي سوگند امتناع ورزد و سوگند را به خواهان واگذار نمايد ، باسوگند وي ادعايش ثابت مي شود و درصورت نكول ادعاي او ثابت و به موجب آن حكم صادرمي گردد .