بی فرهنگی ، بهانه ای برای تبرئه
گارگین فتائی
ما هر وقت با اصطلاح « بی فرهنگ» برخورد می کنیم معمولاً ازش بار منفی در ذهنمون داریم .
البته این اصطلاح می تونه هم در مورد کل یک جامعه ویا گروهی از افراد اون جامعه اطلاق بشه.
درسته که از نظر علمی شخص بی فرهنگ وجود ندارد و هر کسی فرهنگ خودش رو داره و این معیارهای ماست که فردی رو بی فرهنگ و فرد دیگری رو با فرهنگ بدونیم.
اما معمولاً بی فرهنگی در نزد ما با هرج و مرج طلبی ، عدم رعایت قوانین و مقررات ، تمسخرها و تحقیرها ، تعصبات افراطی و عصرحجری ، زد و خوردها و نزاع های خیابانی و مزاحمتهای تلفنی و نوامیس، سبقتهای اتومبیل ، دادن ناسزاها و فحش های رکیک و نظایر اونها معادله.
نکته ای که باید گفت اینه که این اصطلاح بر خلاف بار و معنای ظاهری خودش برای یه عده زیاد هم بد نشده و در واقع وسبله تبرئه اونها از انواع برخوردهای اجتماعی نیز می شود.
به عنوان نمونه وقتی ما حرکتی زشت و یا رفتار و عملی ناپسند از فرد یا گروهی می بینیم که موجب آزار و رنجش و عصبانیت ما میشه همواره عده ای از نزدیکان و اطرافیان ما میگن
ولشون کن اینا بی فرهنگند
یعنی چون اینها بی فرهنگن هم باید ولشون کرد و هم نباید ناراحتی و زیان معنوی خودمون رو دنبال کنیم.
این امر خود به خود باعث میشه که این افراد با عکس العملها و مقاومتهای جدی رو به رو نشده و مرتباً به اعمال زشت و شنیع خودشون ادامه بدند چرا که خیلی از این اعمال درسته که در نزد عموم و جامعه ناپسنده اما از لحاظ قانونی جرم محسوب نمیشه و این جامعه هست که باید این جور افراد رو مجازات کنه نه اینه ولشون کنه تنها به این بهانه که اینها بی فرهنگند!