من گرفتم تو نگير
- شاعر: ايرج ميرزا
از وبلاگ ایلجیمای تنها
http://ilgima.blogfa.com/post/1
زن گرفتم شدم اي دوست به دام زن اسير …
من گرفتم تو نگير
چه اسيري كه ز دنيا شده ام يكسره سير …
من گرفتم تو نگير
بود يك وقت مرا با رفقا گردش و سير …
ياد آن روز بخير
زن مرا كرده ميان قفس خانه اسير …
من گرفتم تو نگير
ياد آن روز كه آزاد ز غمها بودم …
تك و تنها بودم
زن و فرزند ببستند مرا با زنجير …
من گرفتم تو نگير
بودم آن روز من از طايفه دّرد كشان …
بودم از جمع خوشان
خوشي از دست برون رفت و شدم لات و فقير …
من گرفتم تو نگير
اي مجرد كه بود خوابگهت بستر گرم …
بستر راحت و نرم
زن مگير ؛ ار نه شود خوابگهت لاي حصير …
من گرفتم تو نگير
بنده زن دارم و محكوم به حبس ابدم …
مستحق لگدم
چون در اين مسئله بود از خود مخلص تقصير …
من گرفتم تو نگير
من از آن روز كه شوهر شده ام خر شده ام …
خر همسر شده ام
مي دهد يونجه به من جاي پنير …
من گرفتم تو نگير