Quantcast
Channel: گارنی GARNI
Viewing all articles
Browse latest Browse all 9374

کومیتاس ، اهنگساز بزرگ ارمنی دوران عثمانی - بخش اول

$
0
0

کومیتاس ، اهنگساز بزرگ ارمنی دوران عثمانی

بخش اول

 

روزهای چهارشنبه و پنج شنبه مورخ هفتم و هشتم اردیبهشت ماه 1391 در مجتمع فرهنگی آرارات تهران واقع در خیابان جمهوری کوچه نوبهار قطعاتی از آثار کومیتاس ، بزرگ ترین آهنگساز دوران عثمانی به اجرا در می آید به همین مناسبت مقاله ای در مورد وی ارائه می گردد

 

برگرفته از مقاله

کومیتاس، آثار و تأثیرات از دیدگاه موسیقی دانان بزرگ (1869- 1935)

نویسنده: لیدا بربریان

فصلنامه فرهنگی پیمان - شماره 35 - سال نهم - بهار 1385

 

 

کومیتاس در سال های

دانشجویی    

هر شخصیت هنری در نزد ملت خود دارای ارج و منزلتی است ولی کار او زمانی ارزش واقعی پیدا می کند که صاحب نظران بر آن صحه گذارند. به خصوص اگر این افراد متعلق به کشورهایی باشند که هنر مورد نظر در آنجا پیشرفت چشم گیری داشته است.

این مقاله به بررسی زندگی کومیتاس و هنر او از همین دیدگاه می پردازد. هنرمندی که شخصیت او ابعاد متفاوتی داشت و تاریخ موسیقی او را به عنوان رهبر کُر، آهنگساز، محقق، مدرس، فلکلورشناس و گردآورنده و اصلاحگر موسیقی محلی ارمنی معرفی می کند.

کومیتاس پس از تحصیلات مقدماتی و فعالیت در زمینه موسیقی در ارمنستان و شهر تفلیس با دریافت بورس تحصیلی از خیّری به نام آلکساندر مانتاشیان در 27 سالگی عازم آلمان شد. او طی سال های1896 - 1899 در شهر برلن، هم زمان، درکنسرواتوار خصوصی ریچارد اشمیت و در دانشگاه سلطنتی فردریک ویلهم در رشتهٔ فلسفه موسیقی به تحصیل پرداخت. اساتید او عبارت بودند از ریچارد اشمیت، اوسکار فلایشر، بلرمان، فرید لندر و چند تن دیگر.

لازم به یادآوری است که از اواخر سدهٔ نوزدهم آهنگسازان رمانتیک اروپا توجه خاصی نسبت به موسیقی مشرق زمین نشان دادند ولی آثار آنها اکثراً جنبهٔ سازی داشت نه آوازی و هارمونی آن بر اساس سبک ادوار گذشته یا مدرن بود ولی کومیتاس از دیدگاه متفاوتی وارد عمل شد؛ از دیدگاه یک فردِ شرقی.

اجرای موسیقی فلکلور سازی در مشرق زمین، مِن جمله در ارمنستان، به عهدهٔ شمار معدودی از مردها بود که در موارد خاصی اجرا می کردند ولی موسیقی فولکلوریک آوازی در روستاهای ارمنستان تا قرن بیستم کاملاً فراگیر بود؛ مانند، آوازهای کشاورزی مربوط به مراحل مختلف آن، آوازهای اسطوره ای، حماسی و آوازهای مربوط به موضوع غربت که اجرای آن اکثراً به عهدهٔ مردان بود. آوازهای مختص زنان عبارت بودند از آوازهای مشاغل خانه؛ نظیر، هاون کوبی (از جنس سنگ)، دوشیدن گاو، تهیه کره از خیک، لالایی، آوازهای عزاداری، آوازهایی با متون مذهبی (خارج از کلیسا)، آوازه ای شوخ طبع، انتقادی و غیره ولی بعضی از آوازها مانند آوازهای مربوط به مراسم عروسی و نمونه های دیگر، هم مخصوص مردان بود و هم زنان.

در سده های پانزدهم و شانزدهم ارمنستان باختری پس از اینکه به دست ترکان عثمانی اشغال شد، تمام ارزش های فرهنگی خویش را به تدریج از دست داد. موسیقی نیز از این امر مستثنی نبود. هدف کومیتاس احیای موسیقی روستایی بود زیرا مللی که به کشاورزی روی آورده اند و تمدنی دیرینه دارند دارای ریشه های عمیق فرهنگی اند که پس از شناخت و تحقیق در مورد آنها، ارزیابی واقعی آنان ممکن می شود. کومیتاس با جمع آوری حدود چهارهزار آواز بومی و مقایسهٔ نمونه های مختلف آنها با یکدیگر و حک و اصلاح در آنها به نتایج درخشانی رسید که سبب تأیید و تحسین موسیقی دانان معروف چنان که گفتیم کومیتاس در آلمان درس خواند و تمام اصول آهنگسازی از جمله کنترپوان[1]، هارمونی[2]و فوگ[3] را آموخت.

محور قرار دادن موسیقی آوازی کومیتاس را برآن داشت که آثار باخ به خصوص قطعات آوازی او را بسیار مطالعه کند. می دانیم که آثار باخ بر اساس پلی فنی (چند صدایی) بنا شده که کمال آن در کرال ها و فوگ های او متجلی است. اگرچه کومیتاس این آثار را به خوبی می شناخت ولی از تکرار آن خودداری نمود[4]. او به نوعی کنترپوان و هماهنگی ساده خاصی که با روحیهٔ موسیقی یک صدایی ارمنی همخوانی داشت روی آورد و به آن عمق بخشید. به عبارت دیگر به تفکر ((زیبایی ناشی از ضرورت)) جامهٔ عمل پوشانید. برای مثال می توانیم از گروه آوازهای کشاورزی به نام لُرو گوتان یِرگ[5] (آوازهای شخم زنی لُری) نام ببریم. این آواز که در روزهای آغازین بهار حین شخم زنی سر داده می شود برای کشاورز لحظهٔ سرنوشت سازی است زیرا آیندهٔ محصول کشاورزی، وضع اقتصادی و بود و نبود دهقان به محصول کشاورزی او وابسته است، آواز با نام خدا شروع می شود و ملودی آن حالت نیایش و استغاژه به خود می گیرد. ریتم کُند آواز هماهنگی کامل با حرکت چارپایان و گاو آهن دارد. اگر وارد یک دشت پهناور شوید که چهار روستایی با چهار گاوآهن هم زمان در آن کار کنند و هر کدام برای خود آواز شخم زنی سر دهند، از چهار محل متفاوت آوازها را (که فواصل آنها دور و نزدیک است) می شنوید. یعنی یک پلی فنی طبیعی. کومیتاس بر همین اساس آوازهای شخم زنی را برای گروه کُر و خواننده سولو تنظیم نمود، موسیقی ابتدا با تک خوانی تنور[6](قبل از کلام به صورت نت مداوم) بردون[7] آغاز می شود بعد سوپرانو به گوش می رسد و متعاقب آن باس و آلتو با نگه داشتن نت های مداوم فضا را همچون وسعت طبیعت پر می کنند. صدای تک خوان در زمینهٔ همین صداها شنیده می شود و همچنین پژواک موسیقی از کوه ها به گوش می رسد. حالتی که فضای بی انتهای دشت تا افق های دور دست را به تصویر می کشد. این آوازها نظیر موسیقی مذهبی تأثیر خلسه آور، عرفانی و عمیقی روی شنونده می گذارند.

کومیتاس به آوازهای مراسم عروسی نیزتوجه خاصی داشت و آنها را هر چند جدا از هم ولی به شکل تسلسلی، به صورت یک قطعه ارائه کرد. آوازهای مراسم عروسی در گذشته فقط به مفهوم رقص نبود. این نوع آوازها ارتباط مستقیمی با لحظات متفاوت این سنت داشت از قبیل ((مداحی شادوماد)) همراه با پوشاندن لباس های دامادی، آوازهای ((دعا و نیایش)) به درگاه خداوند و تقدیم صلیب به داماد، ((آوازهای آرزوی خوشبختی)) و دعوت مادر داماد برای شرکت در مراسم، ((آوازهای دوستان عروس)) که همراه او از شب قبل تا صحر خوانده می شد، ((آوازهای وداع عروس)) از پدر و مادر و قدردانی از زحمات آنان و بالأخره جشن و پایکوبی که در آن ((آوازهای شوخ طبع)) در ارتباط با میهمان ها (بدون آزردن حاضران) اجرا می شد. متن این آوازها اطلاعات جالبی از سنن و آداب گذشتگان به دست می دهد. کومیتاس با جمع آوری این آوازها و حک و اصلاحشان آنها را برای دستهٔ کُر و خواننده سولو تنظیم کرد و به حالت سؤال جواب نوعی کنترپوان و پلی فنی متفاوت از شکل شناخته شده به آنها بخشید. این اقدامات و دیگر آثار او باعث تعجب و سردرگمی اساتیدش شد، در عرصه تدریس آنها این نخستین بار بود که یک دانشجوی برخاسته از مشرق زمین در آوازهای کُر قوانین غیرقابل تغییر پلی فنی را با دیدگاه جدیدی پیاده می کرد. متعاقب این اقدامات در محافل موسیقایی بحث هایی پیش آمد که آیا نوشتن این نوع پلی فنی جایز است یا خیر[8]. کومیتاس تصمیم گرفت مسائل مزبور را روشن کند. او که عضو ((مجمع بین المللی موسیقی)) بود در سال 1899 زمانی که کنسرواتوار را به پایان می رساند با همکاری استاد تاریخ موسیقی دانشگاه برلن، اوسکار فلایشر، و با تشکیل گروه کُر کوچکی از خواننده های آلمانی به ایراد یک سخنرانی به زبان آلمانی برای اعضای ((مجمع بین المللی موسیقی)) شعبهٔ آلمان همراه با ارائهٔ نمونه های تصنیفات خود پرداخت و با خواننده های چهار نفره این تصنیفات را به گوش مدعوان رساند. اسکار فلایشر، که ریاست ((مجمع بین المللی موسیقی)) را به عهده داشت، بعدها چنین اظهار نظر کرد:

((در سال 1899 در مجمع بین المللی موسیقی شعبه برلن، کومیتاس یک سخنرانی دربارهٔ موسیقی فولکلوریک و مذهبی ارمنی ایراد کرد. آن روز یک روز فراموش نشدنی برای همهٔ ما بود. چنین سخنرانی ای در مجمع ما بی سابقه بود. من مطمئن هستم که در مجامع دیگر حتی در پاریس چنین سخنرانی ای ایراد نشده است)).

ریچارد اشمیت نیز که در این جلسه حضور داشت با مخاطب قرار دادن کومیتاس چنین اظهار نظر کرده است:

((شما لحن مخصوص به خود را ایجاد کرده اید. لحنی که مانند خط قرمز مشخصی درتمام آثار شما جلب نظر می کند. این را من لحن موسیقی ارمنی می نامم چون تا به حال در هیچ اثر دیگری به آن برخورد نکرده ام)).

البته، ((لحن)) مورد نظر ریچارد اشمیت منحصر به سبک آهنگسازی کومیتاس نبود بلکه ریشه آن را در مدهای[9] موسیقی ارمنی باید جست وجو کرد که کومیتاس با مطالعه زیاد آنها را کشف کرد و به کار گرفت.

موسیقی دان و رهبر ارکستر آلمانی هم که در جمع حضور داشت افزود: ((کومیتاس استاد بی نظیری است. هارمونی او بسیار جا افتاده و رنگین است. من فکر می کنم به جز او کس دیگری نمی توانست آن نت ها و آکوردها را به آن نحو عالی تسلسل دهد)).

سخنرانی کومیتاس انعکاس وسیعی در روزنامه ها پیدا کرد و آگهی سخنرانی دوم او نیز به چاپ رسید. کومیتاس پس از اتمام تحصیلات به کشورهای دیگر اروپا سفر کرد، پدران روحانی مخیتاریان، مقیم شهر وین شرایط مناسبی برای او فراهم آوردند. کومیتاس سخنرانی دیگری برای اعضای ((مجمع بین المللی موسیقی)) شعبهٔ وین ایراد کرد که همچون سخنرانی قبل همراه با اجرای موسیقی بود. در خاتمه، پرفسور موسیقی و دبیر ((مجمع بین المللی موسیقی))، ماکس زایفرد، چنین اظهار نظر کرد:

((برای من افتخار بزرگی است که از طرف "مجمع بین المللی موسیقی" شعبه شهرمان یعنی وین از شما، برای کنسرت و سخنرانی جالبی که دربارهٔ تاریخ موسیقی ارمنی ایراد کردید، تشکر کنم.

شنیدن این موسیقی و سخنرانی برای تمامی ما بسیار جالب و شگفت انگیز بود و خاطرهٔ آن هیچ وقت از ذهن مدعوان محو نخواهد شد)).

در سدهٔ گذشته، وین پایتخت جهان موسیقی محسوب می شد. طبیعتاً، این شهر اساتید بسیاری را دیده بود ولی کومیتاس گویا با دیگران فرق داشت چرا که نبوغ او چشمگیر بود. ویلن اگون، استاد موسیقی در دانشگاه وین، دربارهٔ او گفته است:

((استعداد عجیب کومیتاس شگفت انگیز است. او آوازهای محلی را بسیار خوب شناخته و آنها را با مهارت و نرمش عجیبی تنظیم کرده است. من با شنیدن و مطالعهٔ این آوازها به این نتیجه رسیدم که کومیتاس در تنظیم و پلی فنی چهره منحصر به فردی است)).

توماس هرمان، استاد موسیقی، نیز دربارهٔ او گفته است:

((کومیتاس درخشان ترین استاد در موسیقی محلی ارمنی است. تحقیقات او بسیار وسیع اند و تمام آنهایی که مایل اند به تنظیم موسیقی ارمنی بپردازند اول باید کارهای کومیتاس را عمیقاً مطالعه کنند)).

فعالیت های کومیتاس فقط در زمینهٔ موسیقی روستایی محدود نمی شد. او در ارمنستان پیش از عظیمت به برلن به جرگهٔ روحانیون پیوسته بود و توجه خاصی نسبت به موسیقی مذهبی داشت. او توانست با جمع آوری بسیاری از نمونه های آوازهای مذهبی چه به صورت شفاهی، که در کلیساهای دور افتادهٔ ارمنستان اجرا می شد، و چه به صورت نت نویسی جدید ارمنی[10]، ثبت شده بود، و پس از مطالعات زیاد بر روی این آوازها و بر اساس آنها موسیقی ((پاتاراگ)) (به معنای نیایش)، موسیقی مذهبی مخصوص روز یکشنبه و اعیاد به معنی (قربانی بدون خون) را بنویسد. این موسیقی از طرف صاحب نظران مقام شامخی یافت. کومیتاس قطعاتی از ((پاتاراگ)) را در اکثر کنسرت های خود می گنجاند.

باخ عقیده داشت هر جا موسیقی مذهبی هست خداوند درآنجا حضور دارد و ما قادریم با موسیقی با پروردگار ارتباط برقرار کنیم.

شاید تحت تأثیر این نوع تفکر بود که در پایان یکی از اجراها در کلیسای ارامنهٔ شهر وین پ.آدلی گفته بود:

((من نمی دانم اگر خداوند صدای شما ارمنیان را نشنود به صدای چه کسی باید گوش فرا دهد؟))

کومیتاس پس از بازگشت به ارمنستان دوباره عازم اروپا شد و بین سال های1905 - 1907 کنسرت ها و سخنرانی هایی در پاریس، ژنو، لوزان و برن برگزار کرد. در یکی از این کنسرت های او، که در پاریس ترتیب یافت، شخصیت های معروفی حضور داشتند مانند مدیر اپرای گراند، موسیقیدان و نویسندهٔ مشهور رومان رولان، کلود دبوسی، لویی لالوا، پل کیون، بورکو تیوکادرن و چهره های هنری و ادبی سرشناس دیگر.

اجرای آواز ((آندونی)) تأثیر عمیقی بر حضار گذاشت. روزنامه ها دربارهٔ این کنسرت نوشتند.

کلود دبوسی به طرف صحنه قدم برداشت و همه با احترام به او راه دادند. پس از اینکه او جلوی کومیتاس قرار گرفت زانو زد، انتهای فراجه (لباس مذهبی) او را گرفت و به لب هایش فشرد و با صدای بلند گفت: ((پدر کومیتاس! من در مقابل نبوغ شما سر تعظیم فرود می آورم)) و درحالی که نفس های حضار بند آمده بود به طرف جمعیت برگشت و گفت: ((اگر کومیتاس فقط "آندونی" را می نوشت باز کافی بود که جزء معروف ترین آهنگسازان دنیا محسوب شود)).

نشریه های معروفی از قبیل لومرکون موزیکال[11]، لوموند موزیکال[12]، گاید موزیکال[13] و لکوریر[14] مقاله های تحسین آمیزی به کومیتاس اختصاص دادند.

حضور کومیتاس در پاریس و سبک منحصر به فرد او توجه محافل علمی موسیقی را به خود جلب کرد. از او دعوت کردند تا در ((مدرسهٔ عالی علوم رومن رولان)) سخنرانی و کنسرتی ترتیب دهد. در این مراسم چهره های سرشناس موسیقی حضور داشتند. آرمدی کاستو، رییس انجمن موسیقی دانان فرانسه، چنین اظهار عقیده کرد:

((موسیقی ارمنی غنی و شاعرانه است. آوازها و ملودی های رقص نواحی مختلف می تواند موضوع بحث و تحقیق گران بهایی برای محافل ادبی و موسیقی باشد. این تألیفات به راستی مبنای خوبی برای مطالعات محققان و مورخان است و کومیتاس اولین کسی است که این درها را برای آنان گشوده است)).

ذکر نام مورخان به این دلیل است که برخی از این آوازها بنا به شواهدی قدمتی بس دیرینه دارند و ارتباط آنها با اسطوره ها و حوادث تاریخی مشهود است.

تنوع موسیقی ارمنی و ارائهٔ آنها به وسیلهٔ کومیتاس شنونده ها را بر آن داشت تا هر یک تحت تأثیر برنامه ای که در آن روز ارائه شده بود موسیقی ارمنی را ارزش یابی کند. مثلاً، ریتم های مختلط سرزنده آوازهای رقص ارمنی که بسیار تأثیرگذارند. لویی لالوا، استاد موسیقی دانشگاه سوربن، را به چنین اظهارنظری واداشته اند:

((ملودی های رقص های ارمنی آن قدر طبیعی، چابک و زنده هستند که می توانند به خوبی بازگوکنندهٔ تمام حالات روحی باشند. برای من چیزی دلپذیرتر از این ملودی ها وجود ندارد. نمی دانم اگر کس دیگری غیر از کومیتاس این نغمات را تنظیم می کرد چه نتیجه ای حاصل می شد چون مهارت و سلیقهٔ والای او در موفقیت و کارش کاملاً روشن است)).

سخنرانی و کنسرت کومیتاس و همکارانش در شهرهای سوئیس از قبیل ژنو، زوریخ، لوزان و برن سبب نشر مقاله های تحسین انگیز فراوانی در روزنامه ها شد. کازت د لوزان[15]نوشت: ((کومیتاس پدیده است، او افسون می کند)).

در موفقیت های کومیتاس، شخصیت او به منزلهٔ فردی مذهبی، محقق، خواننده، رهبر گروه کُر، مدرس و آشنا با فلسفه موسیقی نقش به سزایی داشت. او در یک سالگی مادرش را از دست داده بود و در دوازده سالگی پدرش را ولی شرایط سخت زندگی سبب تزکیه نفس او شد و از او شخصیتی ممتاز ساخت. ارتباط او با موسیقی نیز چنین بود. او موسیقی ارمنی را، که ریشه ای کهن و چند هزارساله داشت ولی در اثر حوادث ناگوار تاریخی هویتش به خطر افتاده بود، از عوامل تأثیرگذار منفی خارجی زدود و آنها را پاک و منزه کرد. به همین دلیل استاد دانشگاه سوربن، فردریک ماکلر، دربارهٔ او گفت:

((آثار خلاقه کومیتاس از تعیین هر ارزشی بالاتر هستند. او توانست موسیقی ارمنی را از تأثیرات موسیقی ملل دیگر بری کند. او اولین آهنگسازی بود که توانست هارمونی مخصوصی ایجاد کند که با موسیقی ملت ارمنی کاملاً موافق است.این هارمونی برای گوش های ما طنین بسیار نرم و شیرینی دارد که توأم با حالات شاعرانه و بازگوی طبیعت زیبا هستند. همان طبیعتی که در آثار کومیتاس یکی از عوامل قوی تزیینی است)).

 

 

 

 

 

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 9374

Trending Articles