رهائی مطلق , طرز فکری بی اساس
گارگین فتائی
این سخنان ، چند جمله از انبوه سخنانی است که کریشنا مورتی که در چند سال اخیر در نزد ایرانیان و بسیاری در جهان آوازه فراوان یافته گفته است.
در نگاه اول سخنان وی شیرین و دلنشین جلوه می کند اما اگر کمی بر روی همین چند کلمه تامل کنید عمق اشتباه و همچنین خطر ناشی از سخنان وی را خواهید یافت.
1: هر انسانی از همان دوران کودکی تا زمان مرگش دارای انواع و اقسام علائق و افکار است که با رشد وی این افکار هم پرورش یافته و خط مشی و عقیده وی را شکل می دهند. شما هیچ شخصی را تاکید می کنم که هیچ شخصی را در دنیا نخواهید یافت که هیچ گونه دلبستگی و یا نظر و عقیده و اندیشه ای نداشته باشد .
در بین پیروان یک آئین و یا مکتب هم اشتراک کامل در عقیده وجود ندارد حتی این اشتراک در ین اعضعء یک خانواده که هم خون هم هستند هم نیست چه برسد به عدم تعلقات در سطح جهانی!
2: دقت کنید که ایشان نمی گوید اشتراک در عقیده و یا نزدیکی اقکار داشته باشید بلکه می گوید کلاً از هر گونه تعلق به اندیشه و آدین و ملت و مرام و مکتب و زبان و غیره به دور باشید.
این آموزه ای است که عده ای در چند سال اخیر مدام بلندگو یه دست گرفته و آن را با صدای بلند جار می زنند بدون اینکه در مورد آن و عواقبیش درست اندیشه کنند.
3: اساساً خود این سخنان خود ریشه در طرز فکری خاص دارد یعنی صرف نطر از اینکه آن را کلی و بدون هیچ پایه فکری در نظر بگیریم چون خود در صدد تبیین خط مشی خاص یعنی عدم تعلق است در اصل خودش تبدیل می شود به طرز فکر و مرامی خاص
علاوه بر این که این طرز فکر یعنی رهائی از تعلق از همه چیز به طور صرف و حتی از معبود هستی و عشق خودش ریشه در عرفانهای شرقی نظیر مدیتیشن و ذن و امثال آن دارد.
عرفانهای شرقی البته تا حدی که موجب ورزش روحی و جسمی شوند مفید هستند اما دیگر نباید به آنها تا آن حد پرداخته شود که تبدیل به فلسفه زندگی ما شده و بر ما حکومت کنند.
4: رهائی از هر گونه تعلق در اصل منجر به رکود فکری و بی تفاوتی و بی خیالی می شود نه وسعت اندیشه زیرا ذهن از هر آنچه که باید به آن واکنش نشان دهد بی تفاوت شده و تبدیل به موجودی سرد و بی احساس خواهد شد .
5: این نکته را هم نباید فراموش کرد که این هم یکی از روش های خداناباوران در کشیده شدن ذهن مردم به سمت بی خدائی است و چه چیزی بهتر از خود عرفان و فلسفه شرق که بسیاری شیقته آن هستند.
در واقع وقتی می گوید رهائی از هر نوع تعلقی با کمی اندیشه متوجه می شویم که منظور وی شامل همه تعلقات و از جمله خداپرستی و عشق به خداوند و خالق کل هم می گردد .