رفتارهای نامناسب در برخی از مراکز
گارگین فتائی
متاسفانه ما در دادگاهها و ادارات و شرکت ها شاهد رفتاری از سوی برخی از افراد شاغل در آنها هستیم که اگر کسی بیشتر با این مراکز سر و کار داشته باشد و یا شغلش ایجاب کند که حتی هر روز به آنجاها برود بیشتر آنرا احساس و لمس خواهد نمود و آن شامل رفتارهای ناشایست و نامناسب از سوی برخی از افراد مسئول یا شاغل در این مراکز با مراجعه کنندگان اعم از وکلا و افراد عادی است .
همهء ما قطعاً دارای مشکلات و گرفتاریهای سبک و سنگین گوناگونی هستیم و می دانیم که دادگستری و کار در آن به خاطر جو خاصش که محل نزاع و اختلاف و حل و فصل آن بین طرفین و خواهان و خوانده و شاکی و متهم است تبعاً دارای محیط پر فشاری از لحاظ روحی و عصبی است که بالتبع بر روی شاغلان آن هم اثر می گذارد.
از برخی مجتمع های قضائی و پرسنل و خدمات آنها باید واقعاً تقدیر به عمل آورد ولی متاسفانه افرادی هم در دادگستری هستند که رفتار آنها با دیگران اعم از وکلا و کارشناسان و مشاورین و افراد عادی و حتی با خود مسئولین دادگستری به گونه ای است که باعث ناراحتی و دلخوری مراجعه کنندگان می گردد .
وقتی فردی برای اولین بار به یک شهر یا کشوری می رود اگر اولین شخص از اهالی آن شهر یا کشور با وی بد برخورد کند آن تازه وارد این رفتار را به حساب تمامی افراد آن شهر یا کشور خواهد گذاشت و چقدر خوب است که کسی که برای اولین بار برای کار ، پای در دادگستری یا ادارات می گذرد رفتاری مهربانانه و توام با برداشتی خوش از آنجا داشته باشد نه اینکه دلزده از آنجا بازگردد .
قضات ما انسانهای زحمت کش و سخت کوشی هستند و انصافاً باید از خدمات برخی از آنها تجلیل خاصی به عمل آ.ورد .
البته این رفتارنامناسب و ناپسند عمدتاً از سوی پرسنل دفتری دادگستری نظیر مععاونت و کارمند ارجاع ، بخش رایانه ، کارکنان دفتر دادگاه و بایگان دفر و مدیر دفتر یا مامور اجرا و نظایر آن می باشد .
ما بارها شاهد رفتارهای خارج از عرف قضائی کارکنان شوراهای حل اختلاف شده ایم که با توجه به محیط نامناسب این شوراها از لحاظ ساختمانی و فضای کوچک و شلوغ آنها وضعیت ناهنجارتری برای مراجعه کنندگان ایجاد می شود .
در شان یک خانم مدیر دفتر یا مسئول دفتری یک شعبه حل اختلاف نیست که رفتاری توام با عصبانیت با دیگران داشته باشد و یا در شان یک فرد مسئول در احرای احکام نیست که برخوردی ناراحت کننده با دیگران داشته باشد .
یکی از دوستانم مدت بیست سال در انگلستان زندگی کرده است . کسانی که به انگلستان رفته یا در آنجا زندگی کرده اند می دانند که زندگی در این کشور به علت اینکه هزینه های زندگی چندین برابر ایران است و نیز به علت بالا بودن قیمت پوند چند بار از ایران سخت تر و سنگین تر است به گونه ای که خیلیها شبها قادر نیستند برق روشن کنند زیرا هزینه آن گران بوده و ناگزیر هستند که از نور شمع استفاده کنند همچنین انگلستان دارای هوای دلگیر و مه زده و بارانی است و مطمئنم که اگر ما در این کشور بودیم قطعاً بر سر مسائل گوناگون هر روز با هم دعوا کرده و صدایمان برای همدیگر بلند می شد .
اما بر خلاف این تصور در این کشور، افراد شاغل در دادگستری و ادارات همگی خونسرد و خندان بوده و تحت هیچ شرایطی عصبانی نمی شوند .
ما ممکن است حتی صاحب مشاغلی باشیم که از کار در دادگستری نیز دارای فشار روحی و عصبی بیشتری باشد آیا به همین خاطر باید هر روز با مراجعه کنندگان دعوا کرده و به خاطر ناراحتیها و گرفتاریهای شخصی و غیر شخصی خودمان این ناراحتی را سر دیگران خالی کرده و قلب آنها را بشکنیم ؟ در حالی که هر کدام از طرفین دعوی یعنی خواهان و خوانده به اندازه کافی قلبشان شکسته که برای احقاق حق به دادگستری آمده اند .