جریان های پان ترکیستی در ایران معاصر
نویسنده: سرکیس مگردیچیان
فصلنامه فرهنگی پیمان - شماره 67 - سال هجدهم - بهار 1393
.
http://www.paymanonline.com/article.aspx?id=0F032921-EBA3-4499-91AF-CF5666B2AA29
.
طرح تجزیۀ ایران، تنها به مناطق ترک زبان کشور خلاصه نمی شود. جریان های جدایی طلبانه در خوزستان، بلوچستان و کردستان نیز به چشم می خورند. این جریان ها، استقلال این مناطق یا دست کم خودمختاری آن را در چارچوب ایران فدرال خواستارند.
با وجود اینکه مسئلۀ استقلال یا الحاق آذربایجان ایران به جمهوری آذربایجان مسئلۀ جدیدی نیست و در طول قرن بیستم به طرق مختلف ابراز شده است اما به خصوص در طول دو دهۀ گذشته این مسئله و به طور کلی مسئلۀ گروه های قومی ایران بیش از پیش مطرح شده و مورد توجه بیشتری قرار گرفته و همانگونه که وزیراطلاعات وقت ایران، علی یونسی، ابراز کرده:
«مهمترین چالش احتمالی جمهوری اسلامی تحریک گسستهای اجتماعی و قومی است».[1]
حتی نگاهی اجمالی به اخبار، مقالات و تحقیقاتی که در روزنامه ها، مجلات، وبگاه ها و کتاب هایی که در ایران و خارج از ایران منتشر می شوند تأییدکنندۀ این نکته است. اینکه این مسائل واقعی هستند یا خیر مورد سؤال است و نیاز به تحقیق و تفحص دارد. اما به هر روی، این مسائل از یک سو موجب به وجود آمدن جریان هایی شده اند که حل مسائل را در جدایی از ایران، استقلال یا الحاق به کشورهای همجوار می بینند و از سوی دیگر موقعیت مناسبی به وجود آورده اند برای دخالت کشورهای خارجی در مسائل داخلی ایران که ذینفع در پاره پاره شدن آن هستند.
چنانکه گفته شد این جریان ها به خصوص در دو دهۀ گذشته شدت بیشتری به خود گرفته اند. یکی از پرسش هایی که در این راستا مطرح می شود این است که دلیل آن چیست؟ پاسخ را باید در وقایعی که در طول دو دهۀ گذشته در منطقه و در جهان رخ داده، جست و جو کرد.
برخی از این وقایع عبارت اند از: فروپاشی اتحاد شوروی، تجزیۀ یوگوسلاوی، به کارگیری نظام فدرالی در عراق، روابط دو جانبۀ جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحدۀ امریکا، پیشرفت بی سابقۀ وسائل ارتباط جمعی، کم ارج نهادن عناصر هویت ایرانی، «بهار عربی»، جنگ داخلی سوریه و غیره.
این شرایط فرصت مناسبی برای جمهوری ترکیه و جمهوری آذربایجان فراهم کرد تا به گونه ای پنهان یا آشکار ادعاهای ارضی خود را در مورد ایران مطرح کنند. ادعاهای ارضی جمهوری های آذربایجان و ترکیه در مورد ایران، که گاه به صورت رسمی و گاه به شکل غیر رسمی و در لفافه ابراز می شوند، چیزی جز طرح مجدد اندیشۀ پانترکیسم نیستند.
برای نمونه در 9 فوریۀ 2012م نمایندگانی از مجلس جمهوری آذربایجان، که عضو حزب حاکم هستند، پیشنهاد کردند که نام کشورشان به آذربایجان شمالی تغییر یابد. در این خصوص خبرگزاری ترند از جمهوری آذربایجان نقل می کند که سیاوش نوروزاف، نمایندۀ مجلس از حزب حاکم «ینی آذربایجان»، گفته است که همچون کشورهای کرۀشمالی و کرۀ جنوبی «بهتر بود نام آذربایجان هم، از آنجا که دولتی است که مورد تجزیه واقع شده، به آذربایجان شمالی تغییر یابد».[2]
نمایندۀ دیگر مجلس، فضائیل آقامالی، هم گفته است: « درصورت برگزاری همه پرسی دیگری برای تغییر نام کشور این موضوع باید به مادۀ 11 قانون اساسی افزوده شود که آذربایجان متشکل از آذربایجان شمالی، جنوبی و غربی است».[3]
در مثالی دیگر وبگاه بای بک در 19 سپتامبر2013م گزارش می دهد که رهبر جبهۀ خلق آذربایجان واحد، که نامزد ریاست جمهوری در جمهوری آذربایجان بود، در نخستین مناظرۀ تبلیغاتی تلویزیونی خود، «از لزوم تغییرات اساسی در قانون اساسی سخن گفته و خاطر نشان کرده است که در بحبوحۀ جنگ و انقلاب برای اخذ استقلال، با نادیده گرفتن آذربایجانی های ساکن جغرافیای ایران کنونی، اسم جمهوری تازه تأسیس به صورت آذربایجان انتخاب شد. آن روزها باید اسم جمهوری را جمهوری آذربایجان شمالی تعیین می کردند».[4]
این نقل قول ها طرز تفکر موجود در قشر حاکم آذربایجان را منعکس می کنند و طبیعتاً، این پرسش مطرح می شود که اگر آذربایجان شمالی وجود دارد، پس آذربایجان جنوبی کجاست و این دو چرا از هم جدا شده اند و یا آذربایجان غربی کجاست و چرا این یکی از بقیه جدا شده است؟
این مسئله، البته، چیز تازه ای نیست اما همانگونه که گفته شد در دو دهۀ گذشته و به خصوص در سالیان اخیر در نتیجۀ وقایعی که در جهان و در منطقه به وقوع پیوسته حائز اهمیت بیشتری شده است.
در جمهوری ترکیه اما به شیوۀ ظریف تری در این مورد کار می کنند. با وجود اینکه تفکر پانترکیسم در این کشور وجود دارد و در راستای به تحقق پیوستن آن فعالیت می کنند اما این فعالیت ها در لفافه صورت می گیرد و گویی، در تقسیم نقش ها، جمهوری آذربایجان نقش اول را بازی میکند.
صابر زیان بدرالدین، از نظریه پردازان معاصر پانترکیسم، در 1998م در مقاله ای به نام «پان ترکیسم. گذشته، حال، آینده»[5]استراتژیای را پیش کشید که به استراتژی ختنه معروف است.[6] بدرالدین می نویسد که «با وجود اینکه ترکیه در این مبارزۀ پانترکی نقش محوری و رهبری کننده را دارد اما با توجه به اینکه غرب نسبت به ترکیه حساس است در مراحل نخست تنها باید به نقش رهبری کنندۀ فرهنگی ترکیه تأکید کرد... برای متحد کردن ملت های ترک زبان جهان باید تصورات منفی دربارۀ پانترکیسم را زدود.... بنابراین، جریان پانترکیسم در کوتاه مدت باید حول زبان، فرهنگ و حقوق بشر متمرکز شود».
به اختصار بگوییم که به ابتکار جمهوری ترکیه در 3 اکتبر 2009م «شورای همکاری کشورهای ترک زبان»[7]تشکیل شد. کشورهای آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و ترکیه عضو این شورا هستند. البته، این ایده چیز جدیدی نبود و ترکیه در 1992م نیز نشست سران کشورهای ترک زبان[8]را سازمان داده بود که نتیجۀ آن درنهایت تشکیل شورای مذکور بود.
از برنامه های این شورا می توان به تشکیل شورای بازرگانان ترک زبان، تأسیس بنیاد علمی ـ تحقیقاتی کشورهای ترک زبان، تأسیس بنیاد توسعۀ کشورهای ترک زبان، تأسیس واحد بین دانشگاهی کشورهای ترک زبان، تأسیس شرکت بیمۀ مشترک و غیره اشاره کرد.[9]
این به آن معناست که ترکیه به دنبال راه هایی برای استقرار و تعمیق روابط اقتصادی، فرهنگی، علمی، تحقیقاتی و دیگر زمینه ها با کشورهای ترک زبان آسیای میانه است. تشکیل این شورا را باید در چارچوب مرحلۀ اول استراتژی ختنۀ بدرالدین جست و جو کرد.
در 12و13 مه 2012م در آنکارا نخستین نشست آذری های ایران با شرکت نمایندگانی از جمهوری آذربایجان، ترکیه، عراق و برخی کشورهای دیگر برگزار شد. در پایان نشست شورایی به نام «شورای ملی بین المللی ترک های آذربایجان جنوبی»[10] تشکیل شد و سخنگوی آن در گفت و گویی اعلام کرد:«هدف نهایی ما استقلال ترک هایی است که در آذربایجان جنوبی زندگی می کنند».[11]
وزیر سابق آموزش جمهوری آذربایجان، فریدون جلیل اف، نمایندگان مجلس ملی جمهوری آذربایجان؛ فرج اولوسوی و صابر رستم خانلی، نمایندگان پیشین مجلس ترکیه؛ جمیل اونال و اورهان کایهان، نمایندۀ استانبول در مجلس ملی ترکیه؛ آتیلا کایا، از نمایندگان ترکمن ها در مجلس عراق؛ فوزی اکرم و برخی دیگر از شخصیت ها در این نشست حضور داشتند.[12]
در این خصوص پرسش هایی پیش می آیند از جمله اینکه چرا ترکیه اجازه می دهد که در خاکش نشستی برگزار شود که اهدافی جدایی طلبانه در کشور همسایه دنبال می کند؟ چرا نمایندگان کنونی و پیشین مجالس جمهوری های ترکیه و آذربایجان و وزیر پیشین آموزش جمهوری آذربایجان در این نشست شرکت می کنند؟ تمامی اینها آیا بیانگر تمایلات الحاقگرایانۀ موجود در قشر حاکم جمهوریهای آذربایجان و ترکیه در مورد ایران نیست؟
بهنظرمنتمامىایناقداماترابایددرراستاىبهتحققپیوستناندیشۀپانتركیسم جستوجوكرد. درموردایران، جریاناتىوجوددارندكهدرداخلونیز جریاناتىكهدرخارجازكشوربهفعالیتمشغولاند. اینجریاناتباابراز خواستهاى به ظاهرفرهنگى، زبانىواجتماعى، هدف غایی خود، یعنی الحاق «آذربایجانشمالى» به «آذربایجانجنوبى» را، بهطور آشكاریاپنهان پیگیری می کنند.
پاسخ به پرسش هایی مانند اینکه چه تعداد تشکیلات و جریان های پانترکی وجود دارند؟ آنها چه می گویند؟ زیربناهای ایدئولوژیکی آنها چیست؟ چگونه فعالیت می کنند؟ چه تعداد عضو دارند؟ پایگاه مردمی آنها چیست؟ رهبران آنها چه کسانی هستند؟ منابع مالی آنها از کجا تأمین می شود؟ و بسیاری پرسش های دیگر پژوهش بسیار می طلبد و دربارۀ بعضی از مسائل، مانند تعداد اعضا و غیره، داده های زیادی در دست نیست. تعداد دقیق تشکل های پانترکی را نیز نمی توان تخمین زد اما آنچه پژوهش ها نشان می دهد آن است که شمار آنها کم نیست. یکی از پرسش هایی که در اینجا پیش می آید این است که چه تعداد از آنها واقعی هستند و چه تعداد اسمی، یعنی تنها اسمشان وجود دارد؟ در ذیل نام برخی از این تشکل ها آورده می شود:
حرکت بیداری ملی آذربایجان جنوبی (گاموح)
جنبش نوِ بیداری ملی آذربایجان جنوبی (ینی گاموح)
حزب استقلال آذربایجان جنوبی (گایپ)
حزب دمکراتیک آذربایجان جنوبی (گادپ)
اتحاد ملی دمکراتیک آذربایجان جنوبی
نهضت دانشجویی آذربایجان (آزوح)
کنگرۀ آذربایجانی های جهان (داک)
جنبش فدرال دمکرات آذربایجان
جبهۀ ملل تحت ستم ملی برای حقِ تعیین سرنوشت (ایران)
گروهک 21 آذر
اتحادیۀ آذربایجان واحد (باب)
جنبش دمکرات های ملی گرا
حزب مساوات
کنگرۀ آذربایجان بزرگ
حزب تعیین سرنوشت ملی
کمیتۀ دولتی جمهوری آذربایجان در امورآذری های خارج از جمهوری آذربایجان.
به گفتۀ ناظم ابراهیم اف، رئیس کمیتۀ دولتی جمهوری آذربایجان در امور آذری های مقیم خارج، سیصد تشکل آذری در جهان فعالیت می کنند که برای تأمین منافع جمهوری آذربایجان از هیچ کوششی فرو نمی گذارند.[13] با توجه به آنچه گفته شد، یعنی وجود نگرش ها و اهداف پانترکی در قشر حاکم جمهوری های آذربایجان و ترکیه، تأیید اینکه این تشکل ها برای چه منظوری فعالیت می کنند دشوار نیست.
در ادامه تلاش می کنیم تا اهداف و نوع فعالیت دو تشکل را بررسی کرده و رابطۀ آنها را با ایدئولوژی پانترکیسم نمایان سازیم.
تشکل اول حزب استقلال آذربایجان جنوبی[14] است. مادۀ پانزدهم بخش تعریف در اساسنامۀ حزب می گوید: «حزب استقلال آذربایجان جنوبی، با در نظر گرفتن واقعیت یک ملت در دو شرایط سیاسی، جمهوری آذربایجان شمالی را متحد دائمی خود دانسته و از دولت آن دفاع میکند»[15] و مادۀ شانزدهم میگوید: «از نظرحزب استقلال آذربایجان جنوبی فرایند وحدت آذربایجان به گذر زمان و ارادۀ ملت بستگی دارد».[16]
مادۀ بیست و دوم همین بخش می گوید:«...اشخاص و نیروهایی که این سیستم دولتی را رهبری و این سیاست را اجرا می کنند [منظور از دیدگاه حزب سیاست آسیمیلاسیون و فارسیزه کردن است. ـ س.م.] حتّی اگر غیر فارس هم باشند تغییری در مسئله نخواهد کرد زیرا ماهیتاً عامل و خدمتگزار شوونیزم فارس هستند».[17]
پس این به آن معنا است که میلیون ها نفر از مردم آذربایجان ایران که در بخشِ دولتی اعم از ارتش، وزارتخانه های مختلف، نهادها و غیره خدمت یا در بخش غیردولتی فعالیت می کنند جملگی «خدمتگزاران شوونیزمِ فارس» هستند.
دکتر سید جواد طباطبایی، که متولد تبریز و هم اکنون مدیر گروه فلسفۀ مرکز دایرۀالمعارف بزرگ اسلامی است، در مصاحبه ای که ماهنامۀ مهرنامه با ایشان انجام داده است می گوید: «من درخانواده ای آذری زبان به دنیا آمده ام و طبیعی است که زبان مادری ام آذری باشد» و در جایی دیگر می گوید: « آذربایجان، مانند همۀ ایالت های دیگر ایران، بخشی تجزیه ناپذیر از ایران است».[18] آیا این درست است که ایشان و اشخاصی همانند ایشان را «خدمتگزار شووینیسم فارس» نامیده شوند؟
تشکل بعدی، که در این نوشتار به آن می پردازیم، حرکت بیداری ملی آذربایجان جنوبی است. اگر در مرامنامۀ حزب استقلال آذربایجان جنوبی نامی از ضیاء گوک آلپ، از نظریه پردازان بزرگ پانتورانیسم، که پدر پانترکیسم نیز لقب گرفته است، دیده نمی شود، در مرامنامۀ حرکت بیداری ملی آذربایجان جنوبی، افکار و نظریه های گوک آلپ به وفور آورده و ایدئولوژی این حرکت تماماً بر مبنای آن بنا شده است. در بخش «اصول اساسی» مرامنامۀ این تشکل می خوانیم: «به نظر گوک آلپ ترک گرایی منشور یک حزب یا نظریه ای سیاسی نیست بلکه مکتبی علمی، فلسفی و زیبایی شناختی است؛ به عبارت دیگر، ترک گرایی کوششی فرهنگی و راه علمی نوگرایانه ای برای سعادت ملت ترک است»[19] و یک خط پایینتر: « با وجود این ترک گرایی بیگانه با اندیشه های سیاسی نیست چرا که فرهنگ ترک در کنار اندیشه های دیگر دارای اندیشۀ سیاسی نیز می باشد».[20] حرکت بیداری ملی آذربایجان جنوبی «...در جهت حق تعیین سرنوشت ملت آذربایجان جنوبی مبارزه می کند و این مبارزه را بر اساس سه اندیشۀ ترکگرایی، عصری بودن،آزادی عقیده و بیان سامان می دهد».[21]
پس، با وجود اینکه این حرکت می کوشد تا ترک گرایی را مکتبی علمی، فلسفی و زیبایی شناختی معرفی کند سرانجام مجبور به اعتراف می شود که «ترک گرایی دارای اندیشۀ سیاسی نیز هست».
اندیشه های گوک آلپ و هدف نهایی ای که او برای پانترک ها ترسیم کرده است بر کسی پوشیده نیست. نتیجه اینکه این حرکت اهداف پانترکی را دنبال می کند که یک وجه آن جدایی آذربایجان ایران از ایران است.
در وبگاه این تشکل آمده است: « شمار جمعیت آذربایجان جنوبی از سوی سازمان آمار حکومت تهران تحریف می شود. حکومت، جمعیت ملل غیر فارس را محدودتر و کمتر از رقم واقعی نشان می دهد اما حقایق تاریخی ثابت می کند که در حال حاضر بیش از نیمی از اهالی ایران را ترک ها تشکیل می دهند ».[22]
دربارۀ جمعیت گروه های قومی ایران در اینجا آمار منتشر شده در وبگاهِ آژانس اطلاعات مرکزی امریکا (CIA) آورده می شود. زیرا به دلیل وجود روابط بسیار حسنه بین رهبر این حرکت، چهرگانی، با مقامات ایالات متحدۀ امریکا و روابط نه چندان خوب بین ایالات متحدۀ امریکا و جمهوری اسلامی ایران، طرفداران این حرکت دشوار بتوانند در صحت این آمار شک کنند.
در وبگاهِ این آژانس در صفحۀ مربوط به ایران، که در 11 سپتامبر2013م به روز شده است، آمده: «گروه های قومی: فارس 61 درصد، آذری 16 درصد، کُرد 10 درصد، لُر 6 درصد، بَلوچ 2 درصد، عرب 2 درصد، تُرکَمن و قبایل ترکی 2 درصد، دیگران 1 درصد».[23]حتی اگر به درصد آذری ها، آنگونه که خود پانترکیست ها باور دارند، درصد ترکمن ها و قبایل ترکی را نیز اضافه کنیم، نهایتاً به 20 درصد هم نمی رسد.
حتی پژوهشگر ترکدوستی مانند برندا شیفر در کتاب مرزها و برادری، که ترجمۀ فارسی آن تا حدودی تحریف شده است، در مورد جمعیت گروه های قومی ایران می نویسد: «آذربایجانی ها و قبایل ترک 20 تا30 درصد، ترکمنها 5/1 درصد و....». [24] لازم به ذکر است که در ترجمۀ فارسی رقم 20 تا30 درصد، 25 تا 37 درصد آورده شده است که درست نیست.[25]
پرسشی که مطرح می شود این است که حرکت بیداری ملی آذربایجان جنوبی و البته، برخی دیگر از تشکل های جدایی طلب، که در اینجا فرصتی برای پرداختن به آنها نیست، رقم بیش از نیمی از اهالی ایران و یا 5/51 درصد را از کجا و بر چه مبنایی می آورند؟
نتیجه اینکه
نخست، جریان هایی وجود دارند که هدفشان جدایی بخش هایی از ایران است.
دوم، جمهوری های آذربایجان و ترکیه و برخی متحدان آنها در پاره پاره شدن ایران ذینفع هستند.
سوم، این جریان ها به طور رسمی یا در لفافه پیرو ایدئولوژی پانترکیسم اند و حتی آنهایی که اسمی از پانترکیسم نمی برند آگاهانه یا ناآگاهانه به تحقق این تفکر خدمت می کنند.
چهارم، مردم ایران، فارغ از اینکه در کجای ایران ساکن هستند و زبان مادری شان چیست، به دلیل اشتراکات فراوان، از قبیل تاریخ و مذهب و غیره دارای هویت مشترک ایرانی هستند
و سر انجام اینکه آذربایجان نه اینکه جزیی از ایران بلکه خود ایران است و جدایی ایران از ایران افسانه ای بیش نیست.
.
منابع:
«تسویه حساب با بقایای فكر چریكی» (گفت و گوی زندگینامه ای و انتقادی با دكتر سیدجواد طباطبایی). مهرنامه. س4. ش29. تیر 1392.
شیفر، برندا. مرزها و برادری. ترجمۀ یاشار صدقیانی آذر. تهران: اولوس، 1385.
کاظمی، احمد. پانترکیسم و پانآذریسم. تهران: مؤسسۀ فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر، 1385.
لاندو، جیکوب. پان ترکیسم، یک قرن در تکاپوی الحاق گری. ترجمۀ دکتر حمید احمدی. تهران: نی، 1382.
http://news.gooya.com/politics/archives/015499.php
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/02/120209_
l23_iran_azarbayjan_change_name.shtml
http://far.baybak.com/shomareh_7394.azr
http://tatargazeta.tripod.com/eng_099.html
http://www.turkkon.org/eng/icerik_multi.php?no=13
http://www.todayszaman.com/news-280353-i
ranian-azeris-set-up-national-council-in-turkey-aspire-for-independence.html
http://www.gaip.biz/index.php/farsi
http://www.gaip.biz/index.php/81-x-b-rl-r/83-2013-05-26-15-26-01
http://www.gamoh.biz/farsi/default.asp
https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/ir.html
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/
panturkdorooghandardorooghshaffer.pdf
.
پی نوشت ها
http://news.gooya.com/politics/archives/015499.php1ـ
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/02/120209_
l23_iran_azarbayjan_change_name.shtml2ـ
ibid3ـ
http://far.baybak.com/shomareh_7394.azr4ـ
http://tatargazeta.tripod.com/eng_099.html5ـ
6ـ در بارۀ این مقاله همچنین رجوع شود به: جیکوب لاندو، پان ترکیسم، یک قرن در تکاپوی الحاق گری، ترجمۀ دکتر حمید احمدی (تهران: نی، 1382).
the Cooperation Council of Turkic Speaking States7ـ
Turkic Language Speaking Countries Summit8ـ
http://www.turkkon.org/eng/icerik_multi.php?no=139ـ
International South Azerbaijani Turks' National Council10ـ
11ـhttp://www.todayszaman.com/news
-280353-iranian-azeris-set-up-national-council-in-turkey-aspire-
for-independence.html
12ـ[1].5ibid.
13ـ احمدکاظمی، پانترکیسم و پانآذریسم (تهران: مؤسسۀ فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر، 1385).
http://www.gaip.biz/index.php/farsi14ـ
http://www.gaip.biz/index.php/81-x-b-rl-r/83-2013-05-26-15-26-0115ـ
16ـibid.
17ـibid.
18ـتسویه حساب با بقایای فكر چریكی(گفتوگوی زندگینامه ای وانتقادی با دكتر سید جواد طباطبایی)،مهرنامه،س4، ش29 (تیر 1392): 186ـ187.
http://www.gamoh.biz/farsi/default.asp19ـ
20ـibid.
21ـibid.
22ـibid.
https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/ir.html23ـ
24ـ برندا شیفر، مرزها و برادری، ترجمۀ یاشار صدقیانی آذر (تهران: اولوس، نشریۀ دانشجوئی دانشگاهِ تهران،1385)، ص247.
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/
panturkdorooghandardorooghshaffer.pdf25ـ