Quantcast
Channel: گارنی GARNI
Viewing all articles
Browse latest Browse all 9359

اصطلاحات انگلیسی مربوط به پول

$
0
0

 

اصطلاحات انگلیسی مربوط به پول

.

 

He has money to burn

اینقدر پول داره که میتونه بسوزونه

.

He is loaded with money

او پر است از پول

.

He is made of money

از پول ساخته شده

.

He is rolling in it

تو پول غلط میزنه

.

He is well off

پولداره

.

He was born with a silver spoon in his mouth

وقتی به دنیا اومده قاشق نقره تو دهنش بوده

.

spend money like water

خیلی خرج کردن/ زیادی خرج کردن

.

dirty money

پول کثیف : بدست آمده از راه نادرست

.

easy money

پولی که آسان به دست بیاد

.

Money doesn't grow on trees.

پول رو درخت رشد نمیکنه/ علف خرس نیست که/ با زحمت به دست میاد

.

Money is no object

پول(هزینه اش) مهم نیست/ جنس خوبشو بده، پولش مهم نیست

.

hush money

حق السکوت

.

Time is money.

وقت طلاست/ وقت پول است/ وقت ارزش دارد

.

front money

پیش پرداخت

 

 

 

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 9359

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>