یک خاطره از اسم خودم
گارگین فتائی
همیشه در مناطق گوناگون جهان نسبت به نام هایی که در آن منطقه کمتر مورد استفاده قرار می گیرد و یا از سوی اکثریت مردم آن منطقه مورد استفاده قرار نمی گیرد ناآشنایی وجود دارد .
در ایران این ناآشنایی در مورد نام اقلیت ها ی دینی و قومی است . البته اشتباه در جنسیت و یا نا آشنایی در مورد نام های کلیمیان و زرتشتیان کمتر صورت می گیرد زیرا اکثر نام های مورد استفاده از سوی این دو اقلیت با سایر ایرانیان مشترک است به عنوان نمونه نام هایی مثل دانیال ، منوچهر ، جمشید ، خسرو ، سلیمان ، ابراهیم و غیره
اما اشکال و ناآشنایی در ایران بیشتر در مورد نام ارامنه و کردها بروز می دهد .
همان گونه که گفتم این ناآشنایی تنها مختص ایران نیست بلکه مثلاً یک اروپایی هم ممکن است نداند که رامین و افشین نام پسر و یا فریبا و یلدا نام دختر در زبان فارسی است
این خاطره مربوط به اشتباه در مورد اسم من است .
زمانی که من دوره کارشناسی دانشگاه را تمام کرده بودم تبعاً باید مراحل فارغ التحصیلی و اخذ مدرک لیسانس یا کارشناسی را طی می کردم و برای طی این مراحل باید درخواستی به دانشگاه مبنی بر بررسی مدارک فارغ التحصیلی داده می شد و سپس مسئولین مربوطه مدارک را بررسی کرده و اقدام به صدور مدرک کارشناسی می نمودند که البته چندین ماه طول می کشید .
وقتی همه این درخواست را می نوشتند حدود یک هفته بعد برای پی گیری کار خود به دانشگاه و بخش اداری مراجعه می کردند ولی من حدود دو ماه هر هفته به دانشگاه می رفتم و به من می گفتند پروندهء شما نیست و باید بگردیم و آن را پیدا کنیم و می گفتند هفتهء دیگر بیا .
پس از دو ماه رفت و آمد آخر سر خسته شده بودم و بر حسب اتفاق یکی از هم کلاسیهایم را دیدم که در بخش اداری دانشگاه کار می کرد وقتی همدیگر را دیدیم و سلام و علیک کردیم به من گفت
- گارگین چی شده
من گفتم
بابا دو ماهه دارم میام و میرم تا مدارک من برای فارغ التحصیلی بررسی بشه اما همیشه بهم می گن که پرونده شما پیدا نمیشه و باید صبر کنی تا آن را پیدا کنیم
اون به من گفت
- بیا دوباره پرونده ها رو بگردیم
پروندهای دخترها و پسرها از هم جدا بود من و آن دوستم چندین بار پرونده های پسرها را گشتیم ولی پروندهء مرا پیدا نکردیم .
منهمم ناراحت و هم نگران شده بودم
دوستم گفت
- ضرری نداره اگه اسمت رو توی پرونده های دخترها بگردیم
من گفتم نه بابا فکر نمی کنم فایده ای داشته باشه
اون گفت
- خوب امتحان می کنیم
و شروع به گشتن پرونده ها کرد و یک دفعه رو به من کرد و گفت
- گارگین پروندتو پیدا کردم اون رو توی قسمت دخترها گذاشتند
من گفتم چرا این طوری شده ؟
اون گفت احتمالاً در مورد نامت اشتباه کرده اند چون آخر نام تو « ی و نون» داره فکر کردند اسم دختره مثل نگین – نازنین – سیمین – و غیره .
و این خاطره ای بود که هر چند دو ماه مرا کلافه کرد اما هم اکنون هر وقت یاد آن می افتم هم خنده ام می گیرد و هم برایم جالب است .