پنج پشیمانیِ بزرگ در پایان زندگی
http://www.rawanonline.com/top-five-regrets-of-the-dying-html/
چهگونه زیستن و جستجو برای یافتنِ معنای زندگی از پُرسشهای بنیادین مکاتب فلسفی، دینی، و روانشناسی است. در میان مکاتب فلسفی، مکتب وجودشناختی به این دغدغه بیشتر پرداخته است که تاثیر آن در روانشناسی وجودشناختی به وضاحت دیده میشود. بهطور خلاصه، یکی از مسایلی که این شاخۀ روانشناسی به آن میپردازد، داشتنِ معنا یا یافتن معنا در زندگی، چگونگی مفید بودن، نگرانیهای بنیادین یک انسان و چگونگی پرداختن به این دغدغههاست.
از شاخههای جدید روانشناسی، مکتبِ روانشناسی مثبت، موضوع داشتنِ معنا در زندگی را جدی گرفته است و روی این موضوع تحقیقات علمی و قابل سنجش را به راه انداخته است.
آنچه درینجا میخوانید نیز دقیقاً به همین دغدغهها ارتباط دارد. اینکه انسان وقتی به کهولت میرسد یا به زمان مرگِ خود نزدیک میشود، به بیشترین چیزی که فکر میکند، چیست و اگر فرصتی داشته باشد چه چیزی را دوست دارد اصلاح کند؟ این نوشته آنقدر جالب بود که نویسندۀ مشهور برازیلی، پائولو کوئلیو، آنرا در وبلاگ خود که میلیونها خواننده دارد نشر کرد. روزنامۀ گاردین چاپِ لندن نیز به این تحقیق که بر اساس مشاهدۀ فردی صورت گرفته توجه نشان داد و مطلبی که میخوانید ترجمۀ نوشتۀ گاردین است که نسخۀ فارسی آن برگرفته از وبسایت رادیو فردا است.
مهمترین پشیمانیهای افرادِ در حالِ مرگ کدامها اند و اگر فرصت داشته باشند چه چیزی را دوست دارند تغییر دهند؟
پرستاری در یکی از شفاخانههای استرالیا که ویژۀ نگهداری از بیماران در شُرُف مرگ بوده، بر اساس گفتههای بیماران در آخرین لحظات عمر، عمدهترین مواردِ پشیمانی و حسرتِ آنان را جمعآوری و دستهبندی کرده است.
به گفتۀ وی، متداولترین موردِ پشیمانی افراد این بوده «ای کاش آنقدر سخت و طولانی کار نکرده بودم.»
این پرستار به نام «برونی ویر Bronnie Ware» آخرین گفتهها، آرزوهای بربادرفته، و حسرتهای این افراد را نخست در وبلاگ خود منتشر کرد. مطالب این وبلاگ چنان مورد توجه قرار گرفت که وی براساس آن کتابی نوشته است به نام «پنج پشیمانی عمده در لحظه مرگ».
«برونی ویر» در کتاب خود اشاره میکند که بیشترِ افراد در لحظاتی که در انتظار مرگ هستند، دیدِ بسیار دقیق و روشنی راجع به زندگی خود و زندگی به طور کلی پیدا میکنند، و کسانی که هنوز عمری برای آنها باقی مانده با توجه به این مطالب شاید بتوانند از تجارب دیگران بیاموزند.
وی میگوید وقتی از این افراد در مورد اشتباهات، آرزوهای برباد رفته، و یا موارد پشیمانی سوال میشد اکثر آنها به موارد مشابهی اشاره میکردند.
روزنامه گاردین چاپ لندن، برمبنای گفتگو با نویسنده این کتاب، فهرست پنج مورد عمده از پشیمانی در لحظۀ مرگ را به طور خلاصه منتشر کرده است:
۱- ای کاش من شهامت آن را داشتم که زندگی خود را به شکلی سپری میکردم که حقیقتاً تمایل من بود و نه به شیوهای که دیگران از من انتظار داشتند. این موضوع یکی از عمدهترین موارد پشیمانی در میان اکثر افراد بوده است. وقتی که لحظات پایانی زندگی فرا میرسد، بسیاری از افراد به خوبی درمییابند که بخش عمدهای از آمال و آرزوهای خود را عملی نکردهاند. آنها درمییابند که دلیل مرگ آنها تا حد زیادی به تصمیمهایی که در طول زندگی گرفتهاند بستگی داشته است. صحت شاید بزرگترین منبع آزادی و آزادی انتخاب است و معمولاً افراد تا زمانیکه زندگی آنها به خطر نیافتاده قدر این نعمت را نمیدانند.
۲- ای کاش من اینقدر سخت و طولانی کار نکرده بودم. معمولاً بیماران مرد از این نکته شکایت داشتند. آنها دوران کودکی فرزندان و همدمی با همسر خود را به خاطر ساعات کار طولانی از دست داده بودند. ولی در مورد نسل قدیم که درصد کمتری از زنان شاغل بوده اند این موضوع کمتر در میان بیماران زن رایج بود. تمام مردانی که در بستر مرگ با آنها صحبت شده از سپری کردن ساعات و روزهای طولانی در محیط کار پشیمان بودند.
۳- ای کاش من شهامت بیان احساسات خود را داشتم. بسیاری از افراد در مقاطع مختلفِ زندگی و یا در شرایط گوناگون برای حفظ مناسبات مسالمت آمیز با دیگران از بیان صریح احساسات خود طفره میروند. به همین خاطر زندگی آنها از آن چیزی که واقعا باید باشد فاصله میگیرد و یا آنها هیچگاه آن کسی نخواهند شد که آرزو و یا توانایی آنرا داشته اند. بسیاری از افراد تحت تاثیر تلخکامی و یا ناکامیهای ناشی از مماشات با دیگران و محیط به بیماریهای جدی مبتلا میشوند.
۴- ای کاش تماس با دوستان را حفظ کرده بودم. خیلی از افراد تا لحظات پایانی عمر قدر دوستان خوب و یا حفظ تماس با دوستان قدیمی را نمیدانند و معمولاً در فرصت کوتاهِ قبل از مرگ امکان جستجو و پیدا کردن این دوستان قدیمی فراهم نیست. بسیاری از افراد چنان در زندگی خود غرق میشوند که به سادگی تماس با دوستان را فراموش کرده و یا کلاً حذف میکنند. بسیاری در لحظات پایان عمر خود از اینکه برای دوستی و روابط خود ارزش کافی قایل نبوده اند دچار پشیمانی میشوند.
۵- ای کاش به خودم اجازه میدادم که شادتر باشم. این مورد از پشیمانی در کمال تعجب بسیار عمومیت دارد. بسیاری از افراد تا لحظات پایانی عمر خود متوجه نشده بودند که شاد بودن در حقیقت یک انتخاب است. بسیاری سالیان عمر خود را با تکرار عادات و الگوهای همیشگی زندگی خود طی کرده بودند. بسیاری به اصطلاح « آرامش» ناشی از تکرار الگو و عادات همیشگی را بر تغییر ترجیح داده بودند. و این هراس از تغییر هم جنبههای جسمی و هم جنبههای احساسی و عاطفی زندگی را شامل میشود.
روزنامۀ «گاردین» در پایان این فهرست خلاصه از پنج مورد پشیمانی بزرگ در لحظات پایانی زندگی، از خوانندگان خود میخواهد تا عمدهترین مورد پشیمانی خود را بازگو کرده و بگویند برای تغییر روند زندگی و پرهیز از پشیمانیهای بزرگ در آخر راه، چه تدبیر و چه تغییری را در نظر خواهند گرفت.