رنگ جرم
طبقه بندی جرائم از لحاظ نوع رنگ
جمع آوری از گارگین فتائی
.
جرائیم از لحاظ رنگ به چهار دسته تقسیم می شوند . جرم سیاه ، جرم خاکستری ، جرم زرد و جرم سفید
1: جرم سیاه
این دسته جرائمی هستند که وقتی وجود دارند فضا را تیره و تار و حرکت را متوقف می کنند. جرائم عمدی خشونت آمیزی که اگر زیاد شوند آینده را مبهم و تصمیم سازی را متوقف می کنند.
جرائم سیاه افعالی هستند که قانونا مجرمانه نیستند، اما این افعال پیامدهای مجرمانه دارند مثل شکنجه سفید. اقداماتی که قانونمند نمی شوند ولی ارتکاب به آنها همان اثری را دارد که بقیه جرم ها دارند. به طور مثال دستگاه های اداری باید اطلاعات ممکن را متقاضیان ارائه دهند ولی اگر این کار را نکرده و خساست در ارئه اطلاعات به خرج دهند در واقع به نوعی جرم سیاه انجام داده اند.
در چنین وضعیتی اگر آدمها هم عوض شوند فساد از بین نمیرود. به عبارت دیگر در این نوع فساد "چیدمان فاسد است و نه لزوما افراد". بطوریكه حتی اگر افراد تغییر کند باز هم فساد باقی میماند.
زیرا آدمها در دراز مدت نمیتوانند در تضاد زندگی کنند و رفته رفته خود را با چیدمان فساد تطبیق میدهند.
در فساد سیستمی آدمهای سالم یا باید از سیستم بیرون بروند یا خود را تغییر بدهند و خود را با بقیه همانند کنند. فساد سیاه اثر مخرب دارد و بازی خشونت است.
در فساد سیاه سرمایه ها مدفون می شوند و در این شرایط معمولا دو گروه نقش بازی میكنند یك گروه افراد سابقه دار و دارای اطلاعات از سیستم که این نوع فساد را به خوبی میشناسند و دسته دوم افراد تازه کاری كه وارد فعالیت میشوند که در نهایت معمولا سرمایه شان نابود می شود.
برای افراد میانهدار و کارآفرین ورود به سیستم رانتی امکانپذیر نیست.
فساد سیستمی مانند بدنی سرطانی شده و همانند توده ای بدخیم در حال گسترش است، در این نوع بیماری برای درمان باید داروها، بدن و اراده فرد بسیار قوی باشد.
قتل، جنگ داخلی، جرائم خشونت آمیز، سرقت های مسلحانه و... که نا امنی به همراه می آورند نیز از دیگر مصادیق فساد سیاه بشمار می روند.
. جرائمی که اگر انباشته شوند و زیاد شوند متراکم میشوند و اصولاً فضای زندگی را تیره و تار و فعالیت را متوقف میکنند؛. بیشتر جرائم عمدی خشونتآمیز مشمول جرم سیاه میشود که اگر این جرائم یک مقدار زیاد شود اصولاً آینده را مبهم و امکان برنامهریزی و تصمیمسازی را متوقف میکند. در این فضا همه تصمیمگیرندگان صبر میکنند تا ببینند چه میشود. در این شرایط آنها اینطور فکر میکنند که فعلاً ناامنی است و باید دست نگه داشت و خود هر حرکتی ناامنی ایجاد میکند. حالا بیاییم به طور ساده بگوییم جرائمی که عمدتاً خشونتآمیز هستند عمدتاً جرائمی هستند که جرم سیاه محسوب میشود. طبیعی است که ممکن است جرم سیاه کشور تا کشور متفاوت باشد.
فساد سیاه سیستمی است، حتی اگرآدم ها عوض شوند بازهم فساد از بین نمی رود حتی با تاسیس نهاد کنترلی و بازرسی هم فساد سیاه از بین نمی رود. در واقع زمانی که فساد سیستمی میشود آدمهای فاسد یا باید حذف شوند یا همرنگ سیستم شوند. باید این نکته را هم در نظر گرفت که این فساد از دید نخبگان و تودهها، منفور و طرد شده است و اثر مخرب دارد.»
2: جرم خاکستری
جرائم خاکستری، جرائمی هستند که حرکت جامعه را متوقف نمی کنند اما آن را کند می کنند، نظیر جرائم مالی و اختلاس
فساد خاکستری به نظام اداری مربوط است و هزینه فساد با منافع فساد برابری میکند.
این نوع فساد، عمومی و سازماندهی شده است که از دید نخبگان و تودهها منفور است. فساد خاکستری ناهنجاری و غیرقانونی است و از طریق قانون و عرف کنترل میشود.
فسادهای مالی، اقتصادی و اختلاس، فرار مالیاتی یا وام هایی که از طریق کار چاق کنها گرفته می شود و بسته به ناکارآمدی اقتصادی و نظام اداری، ضربه به اقتصاد وارد می کند.
معمولا بعد از اختلاس ملاحظه میشود که حرکت بانک ها در دادن وام ها به دلیل به وجود آمدن احتیاط کندتر می شود.
معمولا جامعه از فساد خاکستری به سمت فساد سیاه میرود.
جرایم غیرعمد مانند قتل هایی که در رانندگی و ... رخ میدهد نیز از دیگر مصادیق فساد خاكستری بشمار می روند.
، جرائم خاکستری یکسری جرائم غیرعمد مانند تصادفات رانندگی را شامل میشود که ناشی از بد رانندگی کردن است، قتلی که در رانندگی رخ میدهد، جرائم مالی، اختلاسی که میشود، جرائمی که حرکت اقتصادی را مبهم و کند میکند همه از انواع جرائم خاکستری هستند. وقتی که یک پرونده فساد مالی رخ میدهد در بانکی که میخواهید وام بگیرید تا مدتها سفتتر از سابق با شما برخورد میکنند و این موضوع مقداری حرکت را کند میکند. بنابراین و به طور کل مجموعه جرائمی را که عمدی نبوده و از انواع جرائم ناامنکننده اجتماعی نیست ولی کندکننده فعالیت اجتماعی و سیاسی است جرائم خاکستری میگویند.
3: جرم زرد
جرائم زرد نیز آن دسته از جرائمی هستند که یقه سفید ها انجام می دهند. نظیر رشوه، رانت خواری، پولشویی و مجموعه فعالیت هایی که مختص مقامات اداری است و تاثیر بیرونی آن کمتر از دو مورد قبلی استو مثل دو دسته اول با آن برخورد نمی شود ولی مشکلات بسیاری را به وجود می آورد و روند حرکت را کند می کند. شامل خلاف و ناهنجاری مثل رشوه میشود.
در کشورهای در حال توسعه که نظام اداری ناکارآمد دارند فساد زرد باعث میشود که کارها راه بیفتد. در این فسادها مجوزها صادر میشوند و رشد اقتصادی بالا میرود.
این جرائم را همه انجام میدهند، فعالان مدنی، فعالان اقتصادی، مردم عامه، رانندهها و... . جرائم زرد عمدتاً جرائمی است که در بین یقهسفیدها رخ میدهد. این جرائم هم به نوع دیگری حرکت را کند میکند. رشوه، رانتخواری، پولشویی، مجموع روابطی که مختص برخی مقامات اداری است، کاملاً هم جرم است.
معمولا در کشورهایی که سیستم اداری پیچیده دارند فساد زرد اثر مثبت دارد و مثل روغنی برای چرخ های اقتصاد عمل می کند، فساد زرد همچون فساد سفید فسادی است که در سطح خرد اتفاق میافتد و به صورت فردی و موردی اتفاق می افتد و خلاف و ناهنجاری محسوب میشود و نخبگان نیز آن را ناهنجاری می دانند ولی ممکن است تودهها آن را خلاف ندانند مانند رشوه.
جرم سفید
جرم سفید در قانون صفت جرم را ندارد و از نظر قانونی جرم نیست اما پیامدهای بسیاری را به دنبال دارد مثلا باعث فرار سرمایه گذاران می شود كه قانونا جرم نیست اما آثار جرم دارد، چون فعالیت اقتصادی را بیثبات میکند.
مانند بی ثباتی هایی که مقامات در صحبت های خود دارند.
فساد سفید فردی، خرد، تصادفی و موردی است.
جرم سفید اقتصاد را بی ثبات و سرمایه گذار را فراری می دهد، در کشور ما جرم سفید فربه شده است، هم اکنون جرم سفید در کشور ما خیلی رایج و از جرم سیاه، خاکستری و زرد گسترده تر شده است.
مثلا در فاز اول اجرای قانون هدفمندی یارانه ها دولت اعلام کرده بود که 30 درصد یارانه به بخش خصوصی و تولیدکنندگان داده می شود و همه فعالان بخش خصوصی طبق آن برنامه ریزی کرده بودند ولی دولت به وعده های خود عمل نکرد، این موضوع مصداق جرم سفید است.
فساد سفید سازماندهی شده و سیستماتیک نیست و معمولا نخبگان و توده ها آن را فساد نمی دانند
جرم سفید صفت قانونی و صفت حقوقی جرم ندارد یعنی در قانون مجرمانه نیست اما پیامدهایش مانند جرم است. پس جرم سفید انجام فعلی است که قانوناً مجرمانه نیست اما پیامدهای مجرمانه دارد و پیامدهایش مانند جرم است. اثر جرائم سفید مانند بقیه جرمهاست، شما در این نوع از جرائم اقدامی که قانونمند باشد نمیکنید ولی همان اثراتی را میگذارید که بقیه جرمها میگذارند. مثلاً دستگاههای اداری اطلاعاتی را که محرمانه نیست و موظفند که بدهند، ارائه نمیکنند. دستگاههای اداری ما با یک خصلت اطلاعاتی روبهرو هستند و اطلاعات نمیدهند. درست است که یکسری از اطلاعات محرمانه است ما راجع به آنها حرفی نداریم بلکه حرف ما در مورد آن دسته از اطلاعاتی است که باید در اختیار متقاضیان قرار بگیرد ولی نمیگیرد. از این گرفته تا بیایید جلو، بیاحترامی به مراجعهکننده هم نوعی جرم سفید است. یک سرمایهگذار را دعوت کرده بودند برای تولید به اصفهان. این فرد دو هفتهای آمد به این استان و یک گشتی زد و سپس خداحافظی کرد و رفت. از او پرسیدم که چرا رفتی؟ گفت رفتم به فلان سازمان که مجوز را صادر کنند از همان دم در به من اهانت کردند. از دفتردار تا سرایدار گفت کجا میروی؟ رئیس نشسته و من ایستاده گفتوگو میکردیم. ظاهراً جرم نیست ولی آثاری دارد که سرمایهگذار را فراری میدهد. اثرش مانند جرم است. بیثباتیهایی که گاه مقامات در گفتارشان میآورند. تصمیم گرفته میشود و سرمایهگذار بر اساس آن تصمیم اقدام میکند ولی یکمرتبه یک نفر حرفی را میزند و تصمیم متوقف میشود. این جرم سفید است. سرمایهگذار بر اساس تصمیم وزیر برنامهریزی میکند، تصمیمگیری میکند، در عرض دو، سه ماه یکمرتبه وزیر مربوطه را عوض میکنند و تمام برنامههای آن فرد به هم میریزد. برای اینکه اهمیت این مقداری آشکار شود بگذارید مثالی بزنم. یکی از دوستان تعریف میکرد که در دوران دانشجویی او در انگلستان در مکانی نزدیک به اقامتگاه او فروشگاهی بود که هر وقت از مقابل آن رد میشد در آن یک دست بشقاب را میدیده و آرزو میکرده که این دست بشقاب را بخرد که قیمت آن 500 دلار بوده است. او نمیتوانسته آن بشقابها را بخرد چون دانشجو بوده است. یک روز دیده آن فروشگاه حراج زده و به داخل رفته و مشاهده کرده قیمت آن یک دست بشقابی که میخواسته 50 دلار است و معادل 90 درصد تخفیف خورده است. یک مقدار گشته است و مدلهای دیگر را دیده و آن را که میخواسته جمع و به کنار میز صندوقدار رفته است و در آنجا به او گفتهاند قیمت آن بشقابها 450 دلار است نه 50 دلار. خریدار گفته که قیمت حراج آن 50 دلار است، صندوقدار یک نگاهی کرد گفت ببخشید برچسب قیمت از طبقه بالا افتاده پایین و این برچسب برای کالاهای طبقه بالاست. او به صندوقدار گفته است که وقت زیادی در آنجا در آن مکان صرف کرده است، فکر کرده و انتخاب کرده است؛ و نمیتواند اشتباه شده باشد. صندوقدار زنگ زده به مسوول فروشگاه و برایش قضیه را گفته است یک مقداری فکر کرد و گفت این از مسوولیت او خارج است. آن مسوول نیز زنگ زده است به رئیس ارشدشان در بیرون و او گفته است کالا را به او دهید و بشقابهای 450 دلاری را 50 دلار به آن فرد فروختند. اگر این بشقابها را به فروش نمیرساندند جرم سفید مرتکب شده بودند؛ یعنی حتی فکر کردن شما برای انتخاب مسوولیتآور است، انرژی و هزینه میبرد و بیتوجهی به آن جرم سفید است. چند سال قبل در زمان ریاستجمهوری آقای خاتمی وزارت کشاورزی اعلام کرد صادرات هرگونه محصولات کشاورزی غیرژنتیک و غیراستراتژیک آزاد است. تجار پیاز آمدند پیاز خریداری کردند تا صادر کنند ولی در زمان صادراتشان پیاز گران شد. در ایران، در آن زمان وزارت کشاورزی به مرزها دستور داد از خروج پیاز جلوگیری کنند که پیاز از داخل کشور بیرون نرود. وقتی که شما قانون مینویسید که صادرات هر نوع محصول کشاورزی آزاد است، دیگر حق ندارید جلویش را بگیرید در غیر این صورت مرتکب جرم شدهاید. به نظر من سفید هم نیست یعنی خلاف قانون مرتکب شده است. باید چه کار کرد؟ باید پاسخ به قانون میداد. منتها آقایان قوی هستند و بخش خصوصی ما ناتوان است.
فساد سفید فردی، تصادفی و موردی است. ظاهرا خلاف قانون است ولی ناهنجاری نیست، م
در کشور ما جرم سفید فربه شده است، هم اکنون جرم سفید در کشور ما خیلی رایج و از جرم سیاه، خاکستری و زرد گسترده تر شده است.
جرایم سفید، صفت قانونی جرم ندارد و آن، فعلی است که قانونا جرم نیست اما پیامدهای مجرمانه دارد مانند شکنجه سفید. اثرات این دسته مانند بقیه جرمهاست.
.
منابع
http://renani.ir
http://javanonline.ir/fa/mobile/672388
http://www.irna.ir/fa/News/81307184/
http://www.cloob.com/u/barzan40/117943106
http://www.khabaronline.ir/detail/374474