Quantcast
Channel: گارنی GARNI
Viewing all articles
Browse latest Browse all 9369

تغییر سبک زندگی در ژاپن

$
0
0

تغییر سبک زندگی در ژاپن

نوشته سومیکو لاواSumiko Iwao

ترجمه گارگین فتائی

.

همانند بسیاری از کشورهای دیگر ، ژاپن در وسط تغییرات عمده اجتماعی است . بیشترین تغییری که از زمان جنگ جهانی دوم رخ داده در  حیطه خانواده بوده است و در بین اعضائ خانواده بزرگ ترین تغییر جهت به نظر می رسد که در سبک زندگی خانمها باشد اما زندگی آقایان  هم متحول شده است .

 

تغییران در سبک زندگی خانمها

دو تا از مهم ترین این تغییرات در سبک زندگی خانمهای ژاپنی افزایش متوسط طول عمر  و کاهش متوسط تعداد فرزندان است .  در سال 1935 متوسط طول عمر  برای زنان ژاپنی کمتر از پنجاه سال بود اما در سال 2007  به اوج هشتاد و شش سال  رسید . در سالهای اولیه پس از جنگ متوسط تعداد فرزندذان زنان ژاپنی چهار فرزند برای هر خانواده بود اما در سال 2007 تعداد تولدها برای هر زن به یک ممیز سی و چهار درصد پائین امده است . پائین آمدن نرخ زاد و ولد تا حدی نتیجه مشارکت زنها در کارهای پر زحمت است .

نرخ استخدام در بین زنان در بیرون از خانه به طور مداوم در حال افزایش بوده است و شرکت های ژاپنی در مورد زنها در کلیه بخشهای عملکردشان از کارخانه تا به عنوان کارمند در اطمینان  رسیده اند  . واگزاری زنها به کارهای منشی گری و جلوگیری آنها از تصدی  کارهای کارخانه ای  و پستهای مدیریتی یک سنت بوده است . ولیکن اخیراً تولیدکنندگان  بیشتر و بیشتر ی در مورد امکان گماشتن زنها در مشاغل آبی رنگ   blue-collar jobs ( مشاغل دستی )   که زمانی برای مردها در نظر گرفته می شد اقدام می کنند . زنها مشاغل مدیریتی هم به دست آورده اند و در نتیجه  اساساً تعداد زنهایی که دنبال مشاغل مدیریتی هستند افزایش یافته است .

عادت بر این بوده که زنها به محض ازدواج کار کردن را رها می کنند اما  این رسم دیگر ادامه ندارد اما خیلی از زنها کار خود را برای چندین سال برای برپائی و تربیت خانواده متوقف می کنند . هنگام پا به سن گذاشن ، نرخ مشارکت زنان در کار منحنی شکل ام M  را نشان می دهد  . در صد پائینی  از زنها بین سنین سی تا سی و پنج سال مشغول به کارند زیرا آنها موقتاً بازار کار را برای مراقبت از اعضاء خردسال خانواده ترک میکنند این نمودار در مقایسه با سال 1998 در سال 2008 پائین آمدن نرخ مشارکت زنها ی بین سنین سی تا سی و چهار سال تا نه و سه دهم درصد را نشان می دهد . بنابراین یک تغییر قابل توجه در شکل منحنی ام بوده است که بیش از یک دهه نشان داده شده است .

 

 

 

اهمیت ازدواج هم برای زنها تغییر یافته است فرصتهای استخدامی جدید برای کارگران زن آنها را  بسیار راحت تر کرده است  زیرا زنها برای خود بیرون از چارچوب ازدواج زندگی می سازند . ازدواج برای بقای زنها یک ضرورت بود اما امروزه آشکارا تبدیل به یک گزینه شده است و زن در انتخاب اینکه ازدواج کند  یا مجرد بماند  آزادی دارد .

اکثریت قابل توجهی از زنان ژاپنی می خواهند ازدواج کنند ولی گزینه اخیر این دلالت را باقی می گذارد که تنها میزان بسیار کوچک یعنی شش درصد آنها تصمیم به مجرد باقی ماندن در تمام طول زندگی خود می گیرند . اما از آن جائی که زنهای مجرد می توانند هر چیزی را که می خواهند بدون ازدواج به دست آورده و یک شغل چالش آور با حقوق خوب داشته باشند و یک آپارتمان خوب و حتی همدمی داشته باشند لذا از ازدواج کردن خودداری می کنند .در چهل سال اخیر متوسط سن ازدواج به طور مداوم از بیست و شش سال به سی سال برای مردان و از بیست و سه سال تا بیست و هشت سال برای زنها  بالا رفته است . این تمایل در بین زنها در ازدواج دیرهنگام تقریباً به آموزش و تحصیل مربوط است به همان نحو که یک زن آموزش بیشتری دریافت کرده است ازدواج او نیز به تاخیر افتاده است .

زنانی که در سنین جوانی ازدواج کرده اند  اکنون  بسیار بیشتر از قبل تحصیل کرده و از لحاظ مالی مستقل تر هستند  آنها همچنین در صدد تقاضاهای جدیدی از ارتباط با همسران خود هستند . آنها تمایل به حفظ آزادی و اقتدار  خود حتی بعد از ازدواج دارند و این به نظر می رسد که نرخ طلاق در ژاپن را شروع با بالارفتن کرده با وجود این نرخ طلاق در ژاپن  به طرز قابل توجهی پائیتر از سایر کشورهای پیشرفته صنعتی است .جمعیت ژاپن رو به ازدیاد می رود ولیکن  نسل جوان تر به طور فزاینده ای دیگاه اغماض گونه در مورد طلاق دارد .

طلاق در بین زوج های پیرتر در ژاپن پدیده تازه ای است و تا حدی محصول سنت در زوجهای پیرتر  برای زن و شوهرانی است که دو دنیای اجتماعی مجزا را تشکیل می دهند .  برای این نسل معمولاً مرد وقتی که در یک اداره به طور سخت و طولانی کار می کند اداره خانه و تحصیل فرزندان را به دستان همسر خود وامیگزارد . گسیختگی مرد از امور خانگی از لحاظ روان شناختی در مستقل ساختن همسرش تاثیر دارد ولی طلاق چون برای هر دو طرف قربانی به بار می آورد همچنان آخرین پناهگاه تلقی می شود .

 

 

تغییرات در زندگی مردها

برخلاف تغییرات چشمگیری که در زندگی زنان حاصل شده زندگی مردها  با درجه کمتری تغییر کرده است .علاوه بر این بین مردان نسل قدیمی و مردان جوان تر تفاوت وجود دارد مردان از گروه های سنی مسن تر همسرانی دارند که تمام وقت در خانه هستند . آنها زنهایی به عنوان همکلاسی در دوران کالج های خود نداشتند ب. رای آنها زنها و بچه ها همچنان گروه واحدی هستند که نیاز به حمایت از سوی یک مرد دارند .

بر اساس این مقایسه ، مردان جوانتر به همکلاسی و همکاران زن خو گرفته اند . آنها در پذیرفتن یک شخص بر اساس توانائیش کاملاً باز هستند . آنها هیچ چیز نامعمول و جانوفتاده ای در مورد داشتن یک رئیس مونث یا هم کالجی مونث پیدا نمی کنند . هنگام ازدواج این مردها امیدوارند که همسرانشان حتی بعد از به دنیا آوردن فرزندان به کار کردن ادامه دهند .

آنها حتی الامکان در مسئولیت های خانگی سهیم می شوند ( با وجود این میزان این سهیم شدن به خاطر ساعات طولانی کار همچنان محدود است ).

در محیط کار،  نسل جوان تر مستقل تر از والدینش  هستند . پدران آنها گمان می کردند که قرار دادن کار قبل از خانواده و آرزوهای شخصی طبیعی است اما جوانان ژاپنی بسیار بیشتر علاقه مند به قرار دادن احتیاجات فردی و نگرانیهایشلن قبل از شرکت و کمپانیشان   هستند . توسعه سریع اقتصادی ژاپن از جنگ جهانی دوم که غالباً از آن  به عنوان "یک معجزه اقتصادی" توئصیف می شود تا حدی به خاطر سنت قرار دادن خوب بودن در گروه به عنوان یک کل قبل از احتیاجات و تمایلات فردی بوده  است  چنین رفتاری هماهنگی گروهی را که اهمیت اجتماع مرکزی گروه را یکی بعد از دیگری تقویت می کرد بالا می برد .

برای بسیاری از مردان ژاپنی محیط کار تبدیل به یک خانواده کاذب شد.  این تاجرها  تا دیرهنگام شب کار می کردند و سپس قبل از برگشتن به خانه برای نوشیدن مشروب با همکارانشان بیرون می رفتند . در پایان هفته آنها دوباره با هم برای بازی گلف ملاقات می کردند همسرانشان بر کار خود متمرکز بودند و  آنها را از صرف وقت برای تفریحات شخصی یا ملاقات با دوستان جدید منع می کردند .

من  انتظار داشتم که این مردها زندگی خصوصی خود را فدای کمپانیهایشان کنند زیرا آنها داشتند به سمت ساختن کشورشان کار می کردند همچنین فکر می کردند که به قدر کافی و منصفلنه از سوی شرکت برای خدماتشان پاداش خواهند گرفت . ولیکن اکنون این به اصطلاح نو سازی در حال پیشرفت بسیاری از آنها را دلسرد کرده است . سالهای کار سخت آنها "بوسیله یک صندلی در کنار پنججره "a seat by the window"پاداش داده شد که در اصطلاح ژاپنی به معنی این است که کارگر از کار کنار گذاشته می شود گر چه رسماً اخراج نمی شود .

کودکان این مردها نظاره گر آنچه که برای پدرانشان اتفاق افتاد بودند آنها به سرعت یاد گرفتند که به جای وابسته بودن به شرکت بهتر است آنچه را که خودشان آرزوی انجام آن را به عنوان یک فرد دارند انجام دهند . این نسل به پرداخت هزینه برای تعطیلات در صورتی که مستحق به انجام آن باشند مردد نیستند  و یا اینکه اگر آنها وعده و قول و قرار قبلی دارند از ماندن در اداره برای اضافه کاری امتناع خواهند کرد . برخیها این تغییرات را در میان نسل جوانتر به عنوان تغییرات منفی می نگرند در حالی که عده ای دیگر آن را مثبت ارزیابی می کننتد .

چه بدبین باشیم چه خوش بین همه اتفاق نظر داریم که ژاپن در تاریخ خود در تقاطع به سر می برد . در شصت سال اخیر خانواده های ژاپنی ها تغییرات عمده ای را تجربه کرده اند . در حالی که زنهای ژاپنی عمدتاً تغییر کرده اند زندگی مردها نیز متحول شده است و در هر سطحی از جامعه ژاپنیها خود را دارند با این تغییرات  وفق می دهند .

 

.

Sumiko Iwaoیک استاد بازنشسته در دانشگاه کیو Keio University.است او یک عضو شورای برابری جنسیتی در اداره نخست وزیری ژاپن بود که دولت را توصیه به احترام به برابری جنسیتی می نمود .او دکترای خود در رشته روان شناسی را از دانشگاه یاله Yale Universityدریافت کرده و در دانشگاه هاروارد درس داده است . این متن برگرفته از سخن رانی وی در لیما پایتخت پرو در سال 1996 در خصوص موضوع تغییر سبک زندگی در ژاپن می باشد .

 

 

 

                       


Viewing all articles
Browse latest Browse all 9369

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>