Quantcast
Channel: گارنی GARNI
Viewing all articles
Browse latest Browse all 9374

نقد فیلم ایرانی آب‌نبات چوبی

$
0
0

نقد فیلم ایرانی آب‌نبات چوبی

جمع آوری از گارگین فتائی

.

 

 

 

 

 

کارگردان

محمدحسین فرح‌بخش

تهیه‌کننده

عبدالله علیخانی

نویسنده

علی اصغری

بر اساس

کامران قدکچیان

بازیگران

رضا عطاران

میلاد کی‌مرام

سحر قریشی

هنگامه حمیدزاده

کریم امینی

نگار عابدی

صفا آقاجانی

شقایق فراهانی

موسیقی

آریا عظیمی‌نژاد

فیلم‌برداری

روزبه رایگا

تدوین

مستانه مهاجر

 

توزیع‌کننده

پویا فیلم

تاریخ‌های انتشار

 ۲۷مرداد ۱۳۹۵

مدت زمان

 ۹۰دقیقه

کشور

ایران

زبان

فارسی

فروش گیشه

۱٬۳۵۵٬۸۸۵٬۰۰۰تومان

 

آبنبات چوبی فیلمی به کارگردانی محمدحسین فرحبخش، نویسندگی علی اصغری و تهیه‌کنندگی عبدالله علیخانی محصول سال ۱۳۹۴است.

این فیلم برای نمایش در بخش سودای سیمرغ سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر پذیرفته شده است. این فیلم در تاریخ ۲۷مرداد ۱۳۹۵در سینماهای ایران اکران شده است.

 

خلاصه داستان

داستان این فیلم دربارهٔ دختران فراری است.

مارال قصد دارد با دوست پسرش به خارج از کشور برود. خانواده مارال تفکری سنتی دارند و برادر هم این وسط کلا بالفطره خشن هست. این موضوع باعث میشود که مارال وقتش را با دوست خیابانی اش سپری کند که او را به پارتی های شبانه می برد و ...

 

 

 نقد و بررسی فیلم آبنبات چوبی 

میثم کریمی

 

کسی در فیلم حضور دارد که من بشناسم؟

رضا عطاران که در حال حاضر تنها سوپراستار سینمای ایران می باشد، بازیگر فیلم است. سحر قریشی هم که بیشتر در حاشیه دیده می شود تا خود سینما، دیگر بازیگر فیلم محسوب می شود. شقایق فراهانی را هم می توان در فیلم پیدا کرد. نگار عابدی تئاتری هم در فیلم حضور دارد. میلاد کی مرام هم دیگر بازیگر فیلم به شمار می رود.

 

 

کارگردان کیست ؟

محمد حسین فرح بخش که سالهاست به عنوان تهیه کننده در سینمای ایران فعالیت دارد اما در چند سال گذشته به واسطه ساخت آثاری نظیر « زندگی خصوصی » و « مستانه » خود را به عنوان کارگردان نیز مطرح نموده است.

 

 

نکات مثبت فیلم ؟

ایجاد اشتغال برای عوامل پشت صحنه و بازیگران.

 

نکات منفی فیلم ؟

فیلمنامه « آبنبات چوبی » در نوع خود یک پدیده محسوب می شود چراکه از زمان انقضاء آن نزدیک به 40 سال می گذرد. اینکه این نوع فیلمنامه که در آن نه منطق روایی وجود دارد، نه گره و گره گشایی حساب شده به چشم می خورد و البته نماهای عجیب و غریب چرخش 180 درجه ای دوربین هم به آن اضافه شده، هنوز می تواند مخاطبی را به سینما بیاورد، نیازمند یک مطالعه جامعه شناسی عمیق می باشد.

دیالوگ های فیلم مستقیما از دوران فیلمفارسی به زمانه کنونی انتقال یافته است. تیپ سازی ها نیز این فرآیند را تکمیل کرده است. شاید تنها وجه تمایز این 40 سال اختلاف را بتوان رنگی شدن فیلم دانست.

سحر قریشی در سالهای گذشته فراز و نشیب های فراوانی داشته اما در « آبنبات چوبی » او یک پدیده تمام عیار است. آنچه که وی در مقابل دوربین انجام می دهد، اعم از مزه پراکنی و ادا و صدا درآوردن های عجیب و غریب، همگی نشان از رویکردی دارد که این روزها کمتر بازیگری جرئت انجام آن مقابل دوربین را دارد. این حجم از بد بودن در یک نقش آفرینی کمتر بصورت یکجا در یک فیلم سینمایی مشاهده شده است.

فیلم همچنین از یک شقایق فراهانی جدید رونمایی می کند که به تنهایی بابت حضور کوتاهش در فیلم می تواند صاحب یک تمشک طلایی شود! عطاران هم نتوانسته از پس نقش آفرینی جدی اش برآید.

سیر تحول شخصیت ها سرعت فوق العاده ای دارد. آنها بی خود و بی جهت متحول می شوند و به یکباره تغییر کاربری می دهند. فیلمساز اعتقادی به مقدمه چینی نداشته و از تماشاگرش هم می خواهد که خیلی قضیه را جدی نگیرد!

پایان بندی « آبنبات چوبی » هم به کلیت فیلم می آید. جایی که تکلیف فیلم با مخاطبش مشخص نمی شود که آیا بالاخره چاقو یا پلیس!

 

 

حرف آخر :

« آبنبات چوبی » اثر قابل دفاعی در صنعت سینما نیست مگر آنکه کاملاً فارغ از دیدگاه سینمای حرفه ای به تماشای فیلم بنشینید و از دیدن این حجم از « فیلمفارسی » بر پرده عریض سینما در سال 1395 لذت ببرید.

 

 

 

 

 

 

, کمی تعلیق، لطفاٌ!

یاسمن خلیلی فرد

به باور من محمدحسین فرحبخش یک بار فیلم نسبتاً خوب ساخت و آن، «خصوصی» بود.

فیلمی که فیلمنامه ی دندانگیری داشت، عناصر درام در آن به درستی و در جای مناسب خود قرار گرفته بودند و تعلیق مد نظر فیلمساز در فیلم درآمده بود و ضمناً بازی ها نیز چشمگیر و تکان دهنده بودند. اما این اتفاق در دو فیلم بعدی او رخ نداد. همان قدر که «مستانه» در واقع نمایی رویدادهایش و ایجاد حس تعلیق ناموفق بود، «آبنبات چوبی» نیز به همین مسیر وارد می شود.

«آبنبات چوبی» را می توان یک درام خانوادگی – جنایی به حساب آورد؛ رویکردی که فرحبخش به آن علاقه مند است و د اولین فیلم خود در این زمینه به تجربه موفقی دست زد. اما «آبنبات چوبی» فیلمی از دست رفته است که چه در متن و چه در اجرا با اشکالات متعددی دست و پنجه نرم می کند. اولین و بارزترین اشکالِ فیلمنامه ای کار، مقدمه طولانی آن است. مدت زمان نسبتاً زیادی می گذرد تا فیلم از بخش مقدمه عبور کند و به بحران ها وارد شود بنابراین اگر بخواهیم رویدادها را بر اساس ساختار سه پرده ای قضاوت کنیم درخواهیم یافت که اجزای درام به هم ریخته اند و گره فیلمنامه دیرتر از آنچه باید بسته می شود. یک جور ابهام و گنگی در سراسر فیلمنامه به چشم می خورد که به اعتقاد من چیزی فراتر از تعلیق است ؛ چیزی که نباید وجود می داشت. فیلمساز تمام تلاش خود را می کند تا کُدی دست مخاطب ندهد و به اصطلاح داستانش را لو ندهد اما این لو ندادن با عدم ارائه ی کد و اطلاعات فرق می کند و به سخت فهمی فیلم منجر می شود. با توجه به حجم اندک داده ها و گنگ بودن بسیاری نکات به نظر می رسد فیلم پتانسیل لازم برای روایت غیرخطی را هم نداشته است که فیلمساز از آن استفاده می کند.

طبیعتاً پدیده ی غافلگیری، در سینمای جنایی امری مرسوم است اما این غافلگیری در «آبنبات» به شخصه برای من رخ نداد؛ زیرا از همان ابتدای ورود شخصیت فرهاد (رضا عطاران) متوجه شدم که حضور او نمی تواند همین حضور کوتاهِ کمرنگِ مهربان باشد و قطعاً او رابطه ی پیچیده تری با دیگر شخصیت های داستان دارد و در میانه های داستان که مشخص شد هویت مسعود بر هیچ کس فاش نیست دیگر حدس این که مسعود همان فرهاد است سخت نبود.

حجم موسیقی در فیلم بسیار بالاست. موسیقی تمِ رعب آور و تعلیق آوری دارد که اتفاقاً انتخاب بدی نیست اما گاه موسیقی از درام پیشی می گیرد و فریاد می زند که "شما دارید یک فیلمِ جنایی با پایان تلخ نگاه می کنید". کات های کارگردان برخی جاها اشتباه اند و موجب می گردند برخی بخش های حساس فیلم تأثیری که باید را بر تماشاگر نگذارند.

تدوین فیلم، قابل قبول است اما قطع به یقین نمی توان آن را جزو بهترین کارهای مستانه مهاجر به حساب آورد.

و اما در مورد بازی ها؛ فیلم بازی های یکدستی ندارد. بزرگترین ریسک فرحبخش انتخاب رضا عطاران برای بازی در نقشی این چنین متفاوت است، نقشی که به رغم تلاش بازیگر درنیامده و نمی تواند تکرار تجربه موفقیت آمیز عطاران در فیلم جدیِ «دهلیز» باشد. عطاران در بسیاری از جاهای فیلم خودش است و حتا واکنش ها و دیالوگ گویی هایش بار کمیک ناخواسته ای دارند. سحر قریشی ضربه ی بزرگی را به فیلم وارد می کند، بازی بسیار تصنعی، نحوه ی ادای دیالوگ ها با آن لحن کودکانه و لوس(!) که هرگز به کاراکترِ نگین نمی آید و در کل فکر می کنم انتخاب او برای بازی در چنین نقشی از ابتدا انتخابی اشتباه بوده است. هنگامه حمیدزاده بازیگر خوبی ست و نمی گویم عالی، اما گلیم خود را به خوبی از آب بیرون کشیده و بازی نسبتاً خوبی را در فیلم ارائه می دهد و اما شقایق فراهانی؛ او قرار است در یک تک سکانس بازی تأثیرگذاری از خود به جا بگذارد اما متأسفانه نتیجه عکس آن است. بازی به شدت اغراق شده و بیرونی او در نقش مادر نگین (سحر قریشی) که داغدار فرزندش شده به شدت توی ذوق مخاطب می زند و حتی او را به شک وامی دارد که آیا او واقعاً فرزندش را از دست داده است؟! او مدام لب می گزد و میمیک چهره اش به شدت مصنوعی و اغراق شده است. بازیگران فرعی تر کار همچون صفا آقاجانی و نگار عابدی بازی های بهتری دارند و حداقل بازی های واقعگرایانه ای را ارایه می دهند.

و درباره ی سکانس پایانی فیلم و مرگ فرهاد باید گفت این سکانس هم درنیامده و شوکی را که قرار بوده به مخاطب وارد کند، وارد نمی کند و متأسفانه در سالن برج میلاد واکنشهای منفی به این سکانس زیاد بود و خود من نیز آن را نپسندیدم. فرحبخش شاید بتواند با تغییرات اندکی در فیلم، آن را برای اکران عمومی آماده تر کند اما «آبنبات چوبی» فیلم ضعیفی است که حتا از نمونه های مشابه قدیمی خود در دهه های 60 و 70 مثل «شبهای تهران» جا می ماند و نمی تواند اسالیب ژانری خود را رعایت کند و به نمونه ای موفق در گونه ی خود بدل شود.

 

فیلمفارسی اجتماعی امروز

حمید رضا امیدی سرور

آب نبات چوبی ساخته حسین فرحبخش یکی از نماینده های بدنه سینما در جشنواره فیلم فجر امسال محسوب می شد که در کنا رسوایی می توان انها را نماینده های فیلمفارسی نونوار شده امروزی نیز محسوب کرد. اگر انتخاب نام این دو فیلم را صرفا یک تصادف فرض کنیم نه عنایت و ادای دین به سینمای فارسی مورد اشاره اما آنچه در محتوا و پرداخت سینمایی شان می بینیم چیزی جدای آن سینما نیست.

رسوایی را به مجال دیگر وانهیم و اشاره ای گذرا داشته باشیم به این آب نبات چوبی بی کیفیتی که جناب فرحبخش بدستمان می دهد تا یقین حاصل کنیم فیلمفارسی هر چقدر هم که در ظاهر نونوار باشد و در مضمون مثلا حرف زمانه را بزند به دلیل نوع تلقی و نگاه سازنده اش به سینما و دنیایی که در فیلمش می سازد، چیزی جز فیلمفارسی نمی تواند ارائه کند.

آنچه در آبنبات چوبی به عنوان نگرشی آسیب شناسانه به پدیده فرار دختران از خانه و یا انجراف وسقوط آنها محسوب می شود نیز چیزی نیز جز همان مولفه های قدیمی  آشنا در سینمای فارسی نیست. برادر غیرتی که برخواهر سخت می گیرد ، فقر مالی و هجوم طلب کاران بعد از مرگ پدر و یا پدر ناتنی ای که به دخترخوانده اش نظر دارد. گذشته از اینها عدم شناخت فیلمساز و نویسنده فیلمنامه از جوانان این نسل و نوع روابطشان در بسیاری صحنه های فیلم توی ذوق می زند. حتی در نماش اعتیاد و تبعات آن.

 

****

مهرزاد دانش

 آب‌نبات چوبی می‌توانست فیلم خوبی باشد به شرط آن‌که:

۱. از مزه‌پرانی‌های نگین (سحر قریشی)، که در حال حاضر در فیلم بیش‌تر یک جور «میری» مؤنث است و حضورش در فیلمفارسی را تداعی می‌کند، بسیار فروکاسته می‌شد و فیلم لحن جدی‌تری که متناسب با بافت درون‌مایه‌اش است به خود می‌گرفت.

 

۲. ادابازی‌هایی مانند چرخش ۱۸۰ درجه‌ای دوربین در داخل خودرو و حرکت بک وارد موشن وجود نداشته باشد. داریم فیلمی از حسین فرح‌بخش می‌بینیم، نه ترنس مالیک. وسط ماجرایی معمایی که دارد قصه‌اش را متعارف روایت می‌کند، این جور ادابازی‌ها خنده‌دار است و نه متفکرانه.

۳. انتخاب رضا عطاران به عنوان شخصیتی محوری که قرار است با حضورش گره نهایی فیلم را غافل‌گیرانه بگشاید، صورت نمی‌گرفت. این را به لحاظ صبغه‌ی کمدین بودن او نمی‌گویم؛ اتفاقاً عطاران تلاش قابل‌توجهی کرده که فارغ از پیشینه‌اش، نقشی حساس و جدی را ایفا کند؛ مشکل این‌جاست که شمایل او، به‌ویژه با گریمی که برای تیپ‌پردازی‌اش در نظر گرفته شده، برای القای چهره و وجهه‌ی یک دون ژوان که دختران جوان را اغفال می‌کند متقاعدکننده نیست.

 

۴. این‌که شخصیتی که در طول کل فیلم بسیار مثبت وانموده شده است، یک دفعه در دو سه سکانس آخر ضمیر اهریمنی‌اش افشا شود، غافل‌گیری نیست؛ ساده‌انگاری در جمع کردن فیلم است. معمولاً در روند غافل‌گیری، سعی می‌شود نشانه‌هایی در طول روایت جاگذاری شود تا آن افشاگری نهایی، متکی به منطقی پنهان در فضای اثر باشد، نه این‌که ناگهان «آدم خوبه»ی ماجرا بشود «آدم بده». بله... در فیلم یکی‌دو مورد جزئی وجود دارد (مثل متلک جوان لات به او و یا نوع برخوردش با مشتری پولدار) ولی این‌ها کافی نیست.

۵. فیلم جاهایی تکلیفش با خودش روشن نیست. از جمله در پایان فیلم که مادر و فرزندانش مقابل خانه‌ی داماد نابه‌کار می‌روند و پی پلیس می‌فرستند، اما خودشان هم وارد اتاق او می‌شوند و تا سرحد مرگ چاقویش می‌زنند. بالاخره پلیس یا چاقوکشی؟

 

*****

فرحبخش، «آب نبات چوبی» و تلاش برای مدرن سازی!

 رضا منتظری / سینماپرس

مهمترین نکته ای که باید در مورد «آب نبات چوبی» مطرح کرد این است که این فیلم یک سر و گردن از ساخته های پیشین حسین فرحبخش بالاتر است و وی سعی کرده تا با مدرن سازی فیلمش مخاطبان بیشتری را برای تماشای اثر خود جذب کند.

هدف اصلی تولید این اثر سینمایی همانند سایر فیلم های تولید شده توسط زوج فرحبخش و علیخانی فتح گیشه سینماهاست اما به دلیل مشکلات متعدد احتمالا نمی تواند به این مهم دست یابد؛ شاخصه های پررنگ کارنامه محدود فیلمسازی فرحبخش که همان سینمای داستان گو شامل استفاده از بازیگران و عوامل بنام و فیلمسازی برای جذاب مخاطب است از نخستین ساخته وی به چشم می خورد که در این فیلم جدیدش هویت جدی تری به خود گرفته است.

اما نکته مهم این است که کپی برداری های دست چندم و کلیشه ای از فیلم های بسیاری که مضمون آن ها خیانت و یا نقد جامعه سنتی بوده اند دیگر نمی تواند برای مخاطب قابل درک باشد. این فیلم از یک خط داستانی پیروی می کند که برای مخاطب فهیم سینما سرنوشت داستان از قبل مشخص شده است و از این رو فیلمنامه نویس مرتبا سعی دارد با غافلگیری حواس وی را پرت کند.

«آب نبات چوبی» مسائل و مشکلات خانواده های امروز جامعه که در حال گذار از سنت به مدرنیته هستند را مورد بررسی قرار می دهد اما شاید به دلیل عمیق نبودن نگاه فیلمساز، ابزار سینما ملعبه ای می شود تا علایق وی در فیلم هویدا شده و این اثر سینمایی نتواند تاثیر چندانی روی مخاطبان خود بگذارد؛ در یک کلام اینکه «آب نبات چوبی» فیلمی است که در میان سینمای فیلمفارسی و سینمای مدرن در حال دست و پا زدن است اما به دلیل داشتن داستان و برخی نکات جالب توجه همچون بازی بسیار خوب رضا عطاران می تواند مخاطبان را تا انتهای فیلم با خود همراه سازد.

«آب نبات چوبی» تلاش می کند با داستان پردازی، سینمای رو به اضمحلال قصه گو را مجددا در کشور احیاء کند اما با اینکه پتانسیل کافی در تم و داستان فیلمنامه وجود دارد به دلیل نگاه سطحی و عدم پرداخت مناسبش این اتفاق محقق نمی شود و در نهایت این فیلم بدل به اثری چندپاره شده که شاید تنها برخی از مخاطبان عام از آن استقبال کنند.

زائدات بسیاری در نظم دراماتیک این فیلم وجود دارد که در برخی سکانس ها نوعی ناهمگونی و ناموزونی با فضا و کلیت فیلم را به وجود می آورد.

فیلمنامه این فیلم تنها بر اساس اصل غافلگیری نوشته شده و فیلمنامه نویس از ابتدا هیچ گونه هدف از قبل تعیین شده ای را برای روشن ساختن سرنوشت شخصیت های فیلمنامه نداشته است؛ گره افکنی های فیلم منطقی نیستند و در نهایت منجر به گره گشایی هایی می شوند که تنها می تواند مخاطب را غافلگیر کنند و تاثیر مثبت دیگری نداشته باشند؛ به غیر از شخصیت هایی نظیر مرتضی با بازی کریم امینی مابقی شخصیت های این فیلم اغلب منفعل هستند و برخی از آن ها بود و نبودشان چندان تغییری در اصل و بنیان فیلم ایجاد نمی کند.

این فیلم داستان زندگی دختری به نام مارال است که می خواهد با دوست پسر خود به خارج از کشور فرار کند. خانواده او بسیار سنتی هستند و مارال که دنباله روی سبک زندگی جدید است با آن ها اختلافات شدیدی دارد. رفتارهای سخت گیرانه و نگاه بسته برادر وی این اختلافات و گسستگی ها در خانواده را تشدید کرده است. مارال به همین دلیل به یکی از دوستان ولنگار و خیابانی خود پناه برده و بعد از فرار از خانه وقت خود را پارتی های شبانه و مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی می گذراند؛ در نهایت این فرهاد شوهر دخترخاله مارال است که با داشتن ظاهری موجه و مذهبی با او رابطه داشته و به دلیل تهدیدهای مارال  او را به قتل می رساند.

یکی از نکات قابل تامل این فیلم آن است که فیلمساز به جای آن که ناهنجاری های موجود در جامعه را به نقد و چالش بکشد ناخودآگاه ناهنجاری و سنت شکنی را در میان جوانان جامعه ترویج و گسترش می دهد. فیلمنامه نویس سعی بر آن داشته تا بحران درونی خانواده ها را که امروزه اغلب شان در هر سطح و طبقه ای به آن دچار هستند روایت کند اما به دلیل عدم شناخت کافی از جامعه نتوانسته آن گونه که باید به این مهم بپردازد.

یکی از نکات قابل تامل در رابطه با این اثر سینمایی نشان دادن رضا عطاران در قالب شخصیتی موجه به شدت پولدار است که از همان ابتدا برای مخاطب شخصیت یک مدیر دولتی را تداعی می کند؛ فیلمساز به عمد چنان وجهه خوبی از این شخصیت برای مخاطب نشان می دهد که هیچ کس انتظار رفتاری بد از او را نداشته باشد اما در نهایت عامل اصلی فساد و تباهی همین شخصیت به ظاهر موجه است.

اما از منظر ساختاری «آبنبات چوبی» مسیر روایی خود را به درستی طی نمی کند و به همین دلیل است که مرتب در بسیاری از صحنه ها، تدوین گر مجبور به استفاده از نماهای لانگ شات از مناطق مرکزی شهر شده است تا شرایط ارتباط سکانس های فیلم با یکدیگر را مهیا کند.

اما در این میان نمی توان فیلمبرداری قابل توجه روزبه رایگا و جنس خوب تصویر که متناسب با حال و هوا و فضای فیلمنامه است را به این راحتی به فراموشی سپرد. نورپردازی های این فیلم نیز بسیار خوب است و فیلمساز با دکوپاژ و میزانسن های خود نخواسته تصویری مبتذل از آنچه که امروزه در سینمای کشور باب شده است را به خورد مخاطبان خود دهد.

«آب نبات چوبی» البته گاف های کارگردانی و متعددی دارد از جمله آنکه بعد از قتل مارال در لواسان نمایی از ساختمان نشان داده می شود که همه چیز تمیز و مرتب است اما در دو سکانس قبل در حیاط همه صندلی ها به هم ریخته شده بود و هیچ چیز سر جای خود قرار نداشت؛ این نوع اشتباهات در سینمای امروز ایران دیگر چندان قابل اغماض نیست و فیلمساز بایستی نسبت به روند تولید آثار خود بازنگری جدی و اساسی انجام دهد

بازی بازیگران «آب نبات چوبی» نسبتا خوب است؛ رضا عطاران یکی از متفاوت ترین بازی هایش را در این فیلم سینمایی به نمایش گذاشته و کریم امینی چهره جدیدی که در نقش مرتضی در این اثر حضور دارد نیز حرف های جدی برای گفتن دارد؛ سحر قریشی هم برای اولین بار در این فیلم نشان داد که می تواند کمی از کلیشه هایی که مرتب در آن ها در حال دست و پا زدن است دور شود و نقشی متفاوت بازی کند.

عنوان این فیلم نیز به هیچ عنوان قابل درک نیست؛ فیلمساز حتی در انتخاب عنوان اثرش هم دست از نگاه های سطحی نگر و نازل فیلمفارسی برنداشته و با انتخاب نام «آب نبات چوبی» که قاعدتا باید مزه ای شیرین داشته باشد فیلمی بی مزه و سطحی را به خورد مخاطبان خود می دهد.

در نهایت اینکه فیلم هایی مانند «آب نبات چوبی» در سطح متوسط قرار دارند اما از منظر اینکه فیلمسازانی مانند فرحبخش بتوانند در فرم و محتوا حرکتی رو به جلو داشته باشند نکته خوبی است که باید به آن توجه شود.

 

*****

نیره رحمانی

آبنبات چوبی ساخته محمد حسین فرحبخش همان چیزی ست که از او و سینمایی که آن را نمایندگی می کند انتظار داریم. به همین خاطر جای تعجب نیست وقتی بازیگری مثل رضا عطاران را برای ایفای نقشی جدی انتخاب می کند اما در نهایت پشت این انتخاب نمی توان دلیل حکمتی مشاهده کرد.

بازی های فیلم هیچ یک چنگی به دل نمی زند. اما دوتای آنها حتی زیر استاندارد همین فیلم هم قرار دارند. یکی بازیگر نقش برادر مارال که سر جمع از کاریکاتور برادرهای غیرتی فیلمفارسی ها که دربه در دنبال خواهر از راه بدر شده شان می گردند، فراتر نمی رود و دیگری سحر قریشی که ای کاش تلاش برای ارائه یک بازی خوب نمی کرد که از همان بازی همیشگی خود که متکی به رنگ و لعاب و تیپ و لباس است نیز افتاده. به خصوص بخشهای که با تغییر صدا ادا و اطوار در می آورد جز اینکه نشان دهد چقدر اشتباهی گذرش به سینما افتاده کار دیگری نمی کند. بگذریم از آن دیالوگ های کلیشه ای شده او که به نظر می خواهد نشان دهنده اثرات مصرف مواد مخدر باشد اما در واقع اثرات عدم شناخت نویسنده فیلمنامه و سازنده فیلم از جوانان این روزگار و مقوله های اجتماعی طیفی آسیب پذیر همانند دختران.

از این ها که بگذریم آب نبات چوبی پشت ظاهر اجتماعی نگرانه خود، فیلمی ضعیف است متکی بر فیلمنامه ای سست با شخصیت هایی پرورش نیافته و صحنه هایی که بی دلیل کش پیدا می کنند بدون اینکه چزی به فیلم اضافه بکنند.

 

****

سحر عصر آزاد

«آبنبات چوبي» چهارمين فيلم حسين فرحبخش بر اساس فيلمنامه‌اي از علي اصغري ساخته شده است؛ فيلمي كه طبق انتظارات از فرحبخش و علاقه‌اش به چند مضمون اجتماعي خاص با نگاهي اغراق‌شده پيش مي‌رود و متاسفانه حضور نويسنده‌اي خوش‌قريحه همچون اصغري نتوانسته سطح فيلم را تغيير داده و رنگ و بوي جديدي به كار بدهد.

طيف بازيگران پرتعداد فيلم هم نتوانسته‌اند كمكي به جذابيت و باورپذيري فيلم كنند و اكثر آنها ضعيف‌ترين حضور خود را بر پرده سينما ثبت كرده از رضا عطاران تا نگار عابدي و... طبعا از سحر قريشي سطح انتظار مشخص و معلوم است اما واقعيت اين است كه باز بودن دست او در نقش‌آفريني و دست زدن به هر نوع شوخي و بازي، اين حضور را نيز در سطحي پايين‌تر از كارهاي ضعيف قبلي‌اش قرار داده است.

 

 

 

****

 

گفتگوی  با حسین فرح‌بخش

ناپایدار و شکننده همچون «آب‌نبات چوبی»/ خانه امن‌ترین جا است

محمدحسین فرحبخش کارگردان فیلم «آب نبات چوبی» در این گفتگو درباره داستان فیلم، معضلات مطرح شده در اثر، انتخاب بازیگران و موسیقی فیلم توضیح داده که در ادامه می خوانید

 نیوشا روزبان

با ما در این گفتگو همراه باشید:

*پیش از این گفته بودید که «آب نبات چوبی» در ادامه سه فیلم قبلی شما با نام های «عطش»، «زندگی خصوصی» و «مستانه» ساخته شده است؛ فیلم هایی که به گونه ای مشکلات و معضلات اجتماعی را به تصویر کشیده است، این در حالی است که از سوی دیگر معتقدید سینما تنها یک سرگرمی است.

-من سینما را پیش از هر چیز سرگرمی می دانم که شاید بسیاری از سینماگران این نظر را قبول نداشته باشند. من تا به امروز ۵۰فیلم تهیه کرده ام که از بین آنها چهار فیلم را کارگردانی هم کرده‌ام که وجه اولیه این چهار فیلم هم بحث سرگرمی است، اما همیشه سعی کرده ام که در دل همین سرگرمی بخشی از معضلات جامعه را به تصویر بکشم حال اینکه تا چه اندازه در این زمینه موفق بوده ام بستگی به نظر مخاطب دارد.

بدنه اصلی هر کدام از این چهار فیلم مسابل اجتماعی است به عنوان مثال در «زندگی خصوصی» به سیاست و ماجراهای ۳۰سال بعد از انقلاب، در «مستانه» نیز یک مساله اجتماعی که با سیاست آمیخته بود، اشاره شده است.

در «آب نبات چوبی» مسائل اجتماعی که به تصویر کشیده شده است از سیاست کمی دور است اما در نهایت باز هم به سیاست باز می گردد چرا که اگر مدیران دولتی ما جامعه را درست راهنمایی می کردند و با سیاست گذاری مناسب جامعه را مدیریت می کردند، اتفاقاتی از نوع اتفاقاتی که در فیلم «آب نبات چوبی» رخ می دهد، اتفاق نمی افتاد.

* در این فیلم بیشتر روی مسایل اقتصادی و تاثیر آن بر آسیب‌های اجتماعی دست گذاشتید.

-بله همین طور است. در تمام دنیا اساس معضلات جامعه مشکلات اقتصادی است، یعنی اگر در جامعه ای مشکلات اقتصادی برطرف شود، معضلات دیگر جامعه نیز برطرف می شود.

*شما معمولا در فیلم های خود جدا از داستان هایی که به تصویر می کشید، نوعی خشونت را به نمایش می گذارید که این خشونت در «آب نبات چوبی» بیشتر می شود.

-شاید نگاه من در فیلم ها به معضلات اجتماعی خشونت داشته باشد، اما من در فیلم هایم چندان خشونت فیزیکی را به تصویر نمی کشم، اما این را باید بگویم که زمانی که معضلات اجتماعی توسط مدیران جامعه به خوبی مورد بررسی قرار نگیرد و به آن پرداخته نشود، بی شک خشونت را در جامعه به همراه خواهد داشت. فقر و مشکلات مالی در نهایت خشونت را به همراه می آورد. زمانی که فرد گرفتار مشکلات اقتصادی است در نهایت مجبور به انجام خشونت می شود و اعمال خشونت نهایت و نتیجه فقر و معضلات اجتماعی در جامعه است. علاوه بر آن باید بگویم که این نوع از خشونت ها در جامعه همه با دلیل انجام می شود، در واقع این گونه می توان گفت که رفتارهای خشونت آمیز در این فیلم ها همه با دلیل و منطق انجام شده است.

*مساله این است که شما در نهایت در فیلم های خود خشونتی را به تصویر می کشید که مجبور به حذف یکی از شخصیت های فیلم می شود همچنیناثری از قانون و نهادهای امنیتی در فیلم وجود ندارد و بیشتر انتقام های شخصی در این فیلم ها دیده می شود.

-البته من مخالف انتقام شخصی در این فیلم ها هستم. امام صادق(ع) می فرماید «اگر به یک مظلوم ظلم کردید بدانید که خدا بغل دست آن مظلوم قرار دارد.» یعنی شاید در ظاهر یک نفر بتواند یک مظلوم را نابود کند اما مطمئن باشد که در جایی که باور نمی کند خدا تو را به سزای اعمال خود می رساند. یعنی ظلم هیچگاه پایدار نمی ماند.

من در هر کدام از فیلم های خود سعی کرده ام که به نوعی شخصیت های داستانم به نتیجه اعمال خود برسند، اگر هم فرد بتواند از دست قانون فرار کند، این خدا است که در نهایت او را به نتیجه اعمالش می رساند. گاهی افراد می توانند به دلیل روابطی که دارند به صورت قانونی از چنگال قانون فرار کنند و در چنین شرایطی است که دست قانون از همه چیز کوتاه می شود. یکی از مهمترین بحث های من در فیلم هایم این است که ممکن است یک سری از جرایم از چشم قانون دور بماند و فرد نتیجه اعمال و ناهنجاری هایی که انجام داده است در جامعه نبیند ولی هیچ کس نمی تواند از دست خدا فرار کند.

* «آب نبات چوبی» پیش از این با نام «تهران من» پروانه ساخت گرفته بود چطور شد نام آن تغییر کرد؟

تهران من» یک اسم کاملا موقت بود. «آب نبات چوبی» از نظر من یک نام تمثیلی است، چرا که چوب به راحتی شکسته می شود و آب نبات نیز خیلی زود از بین می رود. می توان گفت هر دو این ها به گونه ای ناپایدار است و شرایط حاکم در فیلم را به خوبی نشان می دهد. آب نبات شیرینی لحظه ای دارد و به سرعت از بین می رود. انسان باید به دنبال شیرینی های پایدار برود. در این فیلم نیز همین گونه است روابط حاکم بین شخصیت های فیلم، روابط مقطعی و احساسی است و ردپایی از روابط عقلایی در آن دیده نمی شود و همانطور که در فیلم نشان داده می شود روابطی که بر پایه احساس بنا می شود در لحظه ممکن است از بین برود.

* «آب نبات چوبی» یک خانواده سنتی را به تصویر می کشد، خانواده ای که در آن یک پسر غیرتی حضور دارد و همین مساله شرایطی را پیش آورده است که دختر خانواده نتواند مشکلات و معضلات خود را در داخل خانواده بیان کند و از خانه و خانواده خود فراری است. این شخصیت بیش از اندازه در فیلم غیرتی نشان داده شده است.

 

- با توجه به اینکه پدر خانواده فوت کرده است، غیرت این شخصیت بیشتر غیرت حسی و لحظه ای است. این پسر شخصیت بدی نیست و تنها فکر می کند غیرت به معنای داد و فریاد و ترساندن خانواده است و نمی داند که می تواند غیرت را با فکر و اندیشه پیاده کرد. درست است که گاهی غیرت منجر به انجام برخوردهای فیزیکی می شود، اما این نوع از برخوردها زمانی صورت می  گیرد که دیگر راهی وجود ندارد. نه اینکه در همان مراحل اول غیرت را با برخوردهای فیزیکی نشان دهیم. در چنین شرایطی افراد خانواده دچار ترس شده و دیگر برای حل مشکلات خود به سمت خانواده نمی آیند. نباید فراموش کرد که خشونت و مهربانی باید در کنار هم باشد و پسر خانواده زمانی به این مساله پی می برد که دیگر کار از کار گذشته است و دیگر نمی توان شرایط را درست کرد. من در این فیلم می خواستم این مساله را نشان دهم که برای نشان دادن غیرت نیازی به اعمال خشونت نیست بلکه با فکر و مهربانی به جا می توان مانع بروز بسیاری از مشکلات شد.

*پیش از این گفته بودید که این فیلم را برای این ساخته اید که نشان دهید خانواده از هر جای دیگر امن تر است، اما مشکلی که برای دختر خانواده رخ داده است از دل همین خانواده شکل گرفته است.

-در این خانواده مادری وجود دارد که معتقد است که با تمام ناهنجاری های موجود در خانواده و جامعه باز هم خانه از هر جای دیگری برای دخترش امن تر است و من هم به این مساله کاملا معتقدم. اعضای خانواده می توانند در برابر هجوم ناهجاری های جامعه از هم دفاع کنند اما در این فیلم معضلی در خانواده به وجود آمده است که اگر همین افراد خانواده به درستی رفتارها و اتفاقات پیرامون خود را مدیریت می کردند، چنین مساله ای رخ نمی داد. به عنوان مثال اگر زمانی که پول خرید ماشین و از گرو در آوردن خانه تامین شده بود، می پرسیدند چرا و چگونه این اتفاق رخ داده است، چنین مشکلاتی برای خانواده رخ نمی داد و چنین هنجارشکنی در خانواده پیش نمی آمد. من در این فیلم سعی کرده ام چنین هنجارشکنی‌هایی را بررسی و آسیب شناسی کنم. موضوع چنین داستانی ممکن است در همه خانواده ها رخ دهد و فکر می کنم «آب نبات چوبی» با آگاه کردن خانواده ها می تواند باعث پیش گیری از چنین رخدادهایی شود و نباید فراموش کرد که پیشگیری بسیار راحت تر و آسان تر از آن است که در آینده بخواهیم معضلی را از بین ببریم.

*رضا عطاران تجربه بازی در نقشی متفاوت را در فیلم سینمایی «دهلیز» داشته است. اما در این فیلم می بینیم که نه تنها در این فیلم نقش یک شخصیت جدی را بازی می کند، بلکه چهره ای کاملا متفاوتی را از خود نشان می دهد که تا امروز مخاطب آن را ندیده است.

 

-از نظر من رضا عطاران یکی از نابغه های بازیگری در سینمای ایران به شمار می رود. «آب نبات چوبی» یک فیلم جدی و تلخ است، این در حالی است که رضا عطاران همیشه در فیلم های طنز بازی می کند و اگر هم فیلمی را کارگردانی می کند آن فیلم هم در حوزه سینمای طنز است. ما برای شخصیت اصلی فیلم به دنبال بازیگری بودیم که بتواند کاراکتر مورد نظر ما را به مردم نزدیک کند و مخاطب بتواند آن را بپذیرد، به این معنا که باید از بازیگری استفاده می کردیم که فیزیک و سابقه بازیگری او برای مردم قابل قبول باشد تا شخصیت و رفتار آن کاراکتر بیشتر و بهتر به مخاطب منتقل شود. این را هم نباید فراموش کرد که بازی رضا عطاران در نقش های جدی به معنای راه رفتن روی لبه تیغ است و نباید اینگونه شود که این بازیگر حرف که بزند مردم بخندند. اما همین بازیگر در فیلم سینمایی «دهلیز» بسیار خوب از پس نقش خود برآمد. در «آب نبات چوبی» هم همینطور است، او در یک نقش کاملا جدی و در ابعاد پیچیده شخصیتی بازی کرده است که مخاطب بدون آن که پس زمینه بازی های قبلی این بازیگر را به یاد آورد، این نقش و این بازی را می پذیرد. خوشبختانه افرادی که این فیلم را تا به امروز دیده اند از بازی رضا عطاران بسیار راضی بودند و من معتقدم که هیچ کس به غیر از رضا عطاران نمی توانست این نقش را بازی کند. خوشحالم که این بازیگر چنین نقشی را بازی کرده است.

*در فیلم چندین بار شاهد فلاش بک هایی به گذشته هستیم، اما بازگشت ها به گونه ای کنار هم چیده شده است که مخاطب را گمراه می کند، هرچند نشانه هایی برای بازگشت به گذشته وجود دارد که از آن جمله می توان به عقب بردن تصویر در داخل ماشین اشاره کرد، اما باز هم مخاطب در هنگام دیدن فیلم گاهی دچار اشتباه می شود.

 

-بخشی از این بازگشت ها به سناریو فیلم مربوط می شود و بخش دیگر به مونتاژ فیلم باز می گردد. در سناریو و فرمی که علی اصغری فیلمنامه را نوشته است، داستان فیلم یک روایت غیر خطی است. این در حالی است که روایت های غیرخطی در سینمای ایران داستان ندارند و ما روایت غیر خطی را برای اولین بار با داستان پیاده کردیم. در هنگام مونتاژ نیز مستانه مهاجر پیشنهادهایی ارائه کرد، که این پیشنهادها در فیلم اعمال شد. از آن جمله می توان به برگشت به گذشته در ماشین اشاره کرد. در این فیلم ما سعی کرده ایم که روایت غیر خطی را گاهی به جلو و گاهی به عقب ببریم، در واقع زمانی که مخاطب دچار سوال می شود، بدون اینکه داستان از ریتم بیفتد، به گذشته می رویم و به سوال مخاطب پاسخ می دهیم. این درحالی است که هیچ زیاده گویی در فیلم وجود ندارد و هیچ سکانس اضافی در آن دیده نمی شود.

 

*انتخاب بازیگران در این فیلم برچه اساس صورت گرفت؟

-رضا عطاران اولین گزینه من بود. خوشبختانه من در این همراهی فرهاد اصلانی را به عنوان مشاور کارگردان داشتم و با همکاری فرهاد اصلانی بازیگران «آب نبات چوبی» را انتخاب کردیم. البته این را باید بگویم که با توجه به انتخاب رضا عطاران تصمیم گرفتیم دیگر بازیگران این فیلم سینمایی را انتخاب کنیم.

سحر قریشی ذاتا بازیگر است، اما متاسفانه نتوانسته است از این استعداد ذاتی خود به درستی استفاده کند. زمانی که سحر قریشی را برای بازی در این فیلم انتخاب کردیم با فرهاد اصلانی بحث های زیادی داشتیم چرا که اصلانی این بازیگر را مناسب این نقش نمی دانست. در نهایت سحر قریشی و هنگامه حمیدزاده با هم تمرین هایی را انجام دادند که در نهایت فرهاد اصلانی گفت قریشی برای نقش «نگین» مناسب است.

*شخصیت نگین در فیلم تکه کلام هایی دارد و آنقدر آن را تکرار می کند که مخاطب را اذیت می کند، آیا نیازی به چنین تکرارهایی در فیلم بود؟

-تکرارهایی که شما می گویید، خاص چنین شخصیتی است. چنین کاراکترهایی با این نوع از سابقه اجتماعی، در دیالوگ های روزانه خود کلمات خاصی را به همین اندازه تکرار می کنند و حتی نوع بیان کلمات چنین شخصیتی به همین شکل است. این افراد تکه کلام هایی دارند که ممکن است در طول روز ۲هزار بار آن را بیان کنند، مانند اینکه اگر یک معتاد را در قهوه خانه ببینید، ممکن است چندین بار از تکه کلام «چاکرتم» استفاده کند. این ها اصطلاحاتی است که افرادی که چندان نرمال نیستند از آن به مراتب استفاده می کنند. شخصیت «نگین» با بازی سحر قریشی نیز در این فیلم شخصیت نرمالی نیست و باید برای آن تکه کلام در نظر گرفته می شد.

 

*در این فیلم از دو بازیگری استفاده شده است که هر کدام تنها ۱یا ۲سکانس بازی کرده اند. یکی از آنها یعنی میلاد کی مرام بازیگر نقش اول در فیلم قبلی شما یعنی «مستانه» بود.

-میلاد کی مرام و شقایق فراهانی هر دو نسبت به من لطف داشتند تا در این فیلم آن هم بسیار کوتاه بازی کنند، اما نقش هر دوی این افراد در فیلم از اهمیت بسیاری برخوردار است. به عنوان مثال میلاد کی مرام هرچند در نقشی بسیار کوتاه بازی کرده است، اما شک ندارم که اگر فرد دیگری این نقش را بازی می کرد نمی توانست چنین اثرگذاری را به همراه داشته باشد. شقایق فراهانی نیز در این فیلم بسیار درخشان، حسی و واقعی بازی کرده است. این را باید بگویم که بعد از دیدن فیلم از انتخاب این دو بازیگر بسیار راضی بودم چرا که دو بازیگری این دو نقش مهم را بازی کرده اند که به خوبی از سینما و بازیگری سررشته دارند.

*در این فیلم نیز برای ساخت موسیقی با آریا عظیمی نژاد همکاری کرده اید. موسیقی فیلم بر چه اساسی ساخته شده است؟

-من و آریا عظیمی نژاد در فیلم های مختلفی با هم همکاری داشته ایم، این آهنگساز به خوبی با سلیقه موسیقایی من در سینما آشنایی دارد و می داند که برای فیلم هایم چه نوع موسیقی می خواهم، موسیقی که برای این اثر سینمایی ساخته شده است، خوشبختانه مانند دیگر کارهای این هنرمند بسیار خوب است. این موسیقی هم ملودی و هم هیجان دارد و خوشحالم که این موسیقی مانند دیگر کارهای این هنرمند یک اثر خوب و مناسب برای این فیلم شده است.

 

خدا بیامرزد ایرج قادری را یکبار در جلسه پرسش و پاسخی صادقانه به حضار گفت نمی دانم چرا در هر ژانری فیلم ی سازم به آن فیلملمفارسی می گویند. اکشن می سازم می گویند فیلمفارسی، ملودرام می سازم می گویند فیلمفارسی  ... فیلمهای خوش ساختم را هم فیلمفارسی می گویند ...

در پس این صحبت صادقانه از او نکته مغفول مانده وجود داشت اینکه فیلمفارسی ربط به ژانر یا حتی خوش ساخت بد ساختی فیلمها ندارد. فیلمفارسی متضمن نوع نگاه سازنده به ساحت سینماست. بنابراین وقتی واقیت های به ظاهر اجتماعی را هم به این ساحت وارد می کند حاصل چیزی جز فیلمفارسی نیست. حتی اگر خوش ساخت هم باشد.

آثار حسین فرحبخش  یادآور آن قسم از فیلمهای نسبتا خوش ساخت قادری در دوران بعد از دریافت مجوز فیلمسازی او در میانه دهه هفتاد است. فیلمفارسی های خوش ساخت روز. ایرادی هم ندارد سینمای ایران مجموعه متنوعی است که به فیلمفارسی هم نیاز دارد.

 

 

بی تردید آبنبات چوبی را می توان یکی از کثیف ترین آثار این دوره از جشنواره قلمداد نمود؛ اثری کاملاً فمینیسیتی که به موضوع خیانت درون خانوادگی داماد محجوب خانواده اشاره دارد؛ دامادی به نام فرهاد که مدیریت سیستم کشور را در صنعت ماشین به عنوان سیستم اصلی بر عهده داشته و نمودی از عام جریان حاکمیتی محسوب می شود؛ دامادی مؤدب همراه با زنی بیمار که مریم نام دارد؛ دامادی موجه که پس از فرار خواهر زن جوان خود مارال از خانه، همراه و تکیه گاهی برای مرتضی، پسر غیرتی خانواده بوده و در تمامی امور مورد مشورت واقع و حتی از سرهنگ های اخوان خود برای یافتن او یاری می گیرد.

   

آبنبات چوبی داستان زندگی دختری به نام مارال است که می خواهد با دوست پسر خود به خارج از کشور فرار کند. خانواده او بسیار سنتی هستند و مارال که دنباله روی سبک زندگی جدید است با آنها اختلافات شدیدی دارد. رفتارهای سخت گیرانه و نگاه غیرتی برادر وی این اختلافات و گسستگی ها در خانواده را تشدید کرده است. مارال به همین دلیل به یکی از دوستان ولنگار و خیابانی خود پناه برده و بعد از فرار از خانه وقت خود را پارتی های شبانه و مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی می گذراند؛ در نهایت این فرهاد شوهر خواهر مارال است که با داشتن ظاهری موجه و مذهبی با او رابطه داشته و به دلیل تهدیدهای مارال او را به قتل می رساند.

ریتم آبنبات چوبی به واقع نمونه ای بارز از سینمای سرگرمی (Entertainment) است که در دو ثلث ابتدایی به شدت بر مؤلفه غیرت مرد ایرانی تاخته و با مذمت این خصیصه و ادغام آن با عصبیت، سعی در باورپذیری خانمان سوز بودن غیرت در جامعه ایران دارد؛ اما اثر به یکباره در بخش پایانی خود تغییر مسیر می دهد و با تعریف فرهاد به عنوان همان شخصیت مخفی و مرموز زندگی مارال، به بارداری او اشاره و سپس در کمال بی رحمی به ترسیم کشته شدن وی توسط فرهاد و خوراک سگ قرار گرفتن جنازه مارال در قاب تصویر می پردازد که البته در نهایت به افشاگری دوست فراری او و واکنش خانواده و نهایتاً قتل فرهاد توسط مرتضی می انجامد.

 

 

یک سر و گردن بالاتر از «مستانه»

 

«آبنبات چوبی» قصه خوبی دارد و در صورتی که در انتخاب بازیگران ، نحوه پرداخت قصه و دیالوگ ها دقت بیشتری می شد می توانست فیلم خوبی باشد.

مارال قصد دارد با دوست جنس مخالفش به خارج از کشور برود. خانواده مارال تفکری سنتی دارند و مارال نمی تواند با آنها آنطور که باید و شاید ارتباط برقرار کند. مارال برادر جوانی دارد که خشن و عصبی است و امکان گفت و گو با آن هم نیست.

به این ترتیب او تصمیم می گیرد یا به نوعی مجبور می شود با افرادی خارج از خانواده معاشرت کند و زندگیش دچار چالش هایی شود.

این یک خلاصه سه خطی از«آبنبات چوبی» جدیدترین ساخته محمدحسین فرحبخش است. فیلمی که سوژه اش یکی از مسائل روز است که باید برای جلوگیری از زیادتر شدنش به شکل درست به آن پرداخته شود.

اینکه فرحبخش تصمیم گرفته شبیه کارهای قبلی خود به بیان مسائل اجتماعی بپردازد اتفاق خوبی است، اما در «آبنبات چوبی» نوعی آشفتگی وجود دارد. شاید از همان ابتدا عوامل سازنده تصمیم داشته اند با قرار دادن گره های مختلف در داستان به بخش معماگونه فیلم رنگ بیشتری بدهند و مخاطب را در صحنه هایی غافلگیر کنند اما به علت عمیق نبودن اتفاقات این گره ها آنطور که باید و شاید جذاب و تاثیر گذار نبوده است.

برخی از صحنه ها، دیالوگ ها و حرکات دوربین در این فیلم ما را به سینمای سال های خیلی دور می برد. شخصیت های موجود در فیلم و تیپ های خلق شده هم گواه این مسئله است. شاید همین مسئله فیلم فارسی گونه بودن«آبنبات چوبی» سبب شده است این فیلم آنطور که پیش بینی می شده ، موفق نباشد.

در فیلم سینمایی«آبنبات چوبی» شخصیت ها تعریف درستی ندارند و به یکباره تغییر موضع می دهند و همین مسئله سبب می شود مخاطب نتواند با آنها ارتباط درستی برقرار کند.

فیلم سینمایی«آبنبات چوبی» به سینمای بدنه تعلق دارد؛ سینمایی که مهمترین هدفش جذب مخاطب است و افزون بر قصه و ساختار فیلم، بازیگران حاضر در یک اثر نقش موثری در تحقق این امر دارند. سحر قریشی، رضا عطاران ، میلاد کی مرام و شقایق فراهانی از بازیگران شاخص این کار هستند.

به جز رضا عطاران که یکی از نقاط قوت «آبنبات چوبی» به حساب می آید و میلاد کی مرام که شبیه کار های قبلی اش ظاهر شده ؛ بقیه بازیگران عملکرد ضعیفی از خود ارائه داده اند. قریشی به هیچ وجه نتوانسته است بدرستی در نقشش ظاهر شود و نحوه بیان دیالوگ ها و بازی او بعضاً دل مخاطب را می زند.

با این حال«آبنبات چوبی» از نظر محتوا و ریتم یک سر و گردن بالا تر از «مستانه» اثر قبلی فرحبخش است و این کارگردان سعی کرده در این اثر به شکل امروزی تر به مسائل نگاه کند و پلی بین مدرنیته و سنت برقرار سازد.

قصه «آبنبات چوبی» ظرفیت یک فیلم خیلی خوب شدن را داشت اگر چند نکته در آن جریان پیدا می کرد. وجود ریتم تندتر، حذف یکسری از گره های بی جهت و زائد، دقت بیشتر روی دیالوگ های بازیگران به خصوص دیالوگ های دختر خیابانی قصه، مانور بیشتر روی شخصیت های داستان و تعریف بهتر آنها برای مخاطب و وجود یک پایان بندی مقبول و شسته رفته می توانست جدیدترین اثر فرحبخش و علیخانی را به یک اثر پر مخاطب و تاثیرگذار تبدیل کند.

از این نکته غافل نشویم که انتخاب نام«آبنبات چوبی» در این فیلم نام هوشمندانه ای بوده است، زیرا این فیلم تصمیم داشته قصه افرادی را به تصویر بکشد که رفته رفته بر اثر اشتباهات خود و دیگران، آب یا شکسته می شوند.

 

سوده موحدی

"آب‌نبات چوبی" (با نام قبلی "تهران من") جدیدترین فیلم تهیه کننده با سابقه سینمای ایران در مقام کارگردان پس از فیلم هایی چون "عطش"، "خصوصی"و "مستانه"است که علیرغم محتوایش، در بخش سودای سیمرغ سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر پذیرفته شده است.

«محمدحسین فرح بخش» در جایگاه کارگردان فیلم سینمایی "آب‌نبات چوبی"داستان دو خانواده را با اضافه کردن قصه های فرعی، دستمایه قصه خود کرده است و سعی می کند یک زندگی رئال تلخ را برای مخاطب به تصویر بکشد. فیلم از محیط امن خانواده نسبت به اجتماع بیرون، می خواهد از بایستگی حل تمام مشکلات در خانه و خانواده، از بی صبری جوانان در مواجه با مشکلات، از فرق غیرت و بددلی و ... و عاقبت بی سرانجام آن ها می گوید؛ اما در این کار موفق نیست و در نهایت، قصه ای مناسب کانون خانواده ارائه نمی دهد.

این حقیقتی انکار ناپذیر است که ساخت یک فیلم اجتماعی ــ آن هم با معضل جوانان ــ یکی از بهترین گزینه ها برای هر کارگردان و تهیه کننده است؛ اما مگر نه اینکه یک فیلمساز باید نیاز جامعه امروز را بشناسد و بر مبنای آن فیلم تولید کند؟ مگر نه اینکه بیش از 50 درصد جامعه و اغلب مخاطبان سینما را جوانان تشکیل می دهند؟ پس چرا قبل از تولید یک محصول فرهنگی، نیازسنجی درست و صحیحی از سوی فیلمساز صورت نمی گیرد تا تخریب اثرش بیش از اصلاح گری آن نباشد؟

 

متأسفانه کارگردان "آب‌نبات چوبی"با سوژه ای تکراری در کنار پردازش ضعیف و غیر خلاقانه فیلمنامه و شخصیت ها، تأثیرات سوء فیلم خود را بیش از موفقیت آن کرده است؛ چرا که "محمدحسین فرحبخشِ ورژن 1394"همانند بسیاری از هم قطارانش و در ادامه کارنامه پیشین خود، فیلمی "تلخ"را روی پرده برده است؛ درامی با چاشنی خیانت، رابطه جنسی، دوستی های پنهان، بی اعتمادی و سیاه نمایی که قتل بی رحمانه را نیز باید به تلخی های آن اضافه کرد. (اینجاست که باید پرسید «آقای محمد حیدری» دبیر جشنواره سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر که در نشست خبری سه‌شنبه 6 بهمن‌ 1394 گقت: "در جشنواره امسال، فیلمی که بتوان عنوان سیاه‌نمایی را بر آن نهاد نداریم"آیا این فیلم سیاه را ندیده است؟).

 

در سینمای ایران نهضتی به راه افتاده تا واکنشی باشد در برابر حوادث و اتفاقات ناگواری که به دلایل و بهانه های مختلف در سطح خیابان های شهر به شکل علنی و یا غیر علنی در حال رخ دادن است. این نهضت به خودی خود محترم و ارزشمند است؛ بلکه کمکی باشد برای آنان که در فکر حل چنین معضلاتی هستند و نسخه ای برای آنانکه دستخوش این وقایع قرار می گیرند؛ تا بفمند و بدانند که چگونه عکس العملی داشته باشند. اما نکته مهم اینجاست که آیا فیلمساز توانایی پرداخت خوب، بررسی بدون آسیب و نیز ارائه راه حل معضلات مطرح شده در داستان روایی فیلم را دارد؟ و یا صرف بیان معضل و گذر از خط قرمزها و تابوشکنی ها به بهانه آگاهی به مردم، تنها "گیشه ای پربار"را هدف قرار داده است؟

 

"آب‌نبات چوبی"با داشتن موضوعی حساس، در کل یک اثر معمولی و با پرداختی ضعیف است. کارگردان به روایت خیانتی می پردازد، که بی اعتمادی و سیاه نمایی مضاعفی را با خود به همراه دارد. «مارال» سرگردان و پشیمان از اشتباه، برای روبرو نشدن با خانواده اش، بهترین چاره را در ترک خانه می بیند. «مسعود» هم بهترین راه برای رهایی از مخمصه ای که در آن گرفتار است را قتل می بیند!

جدا از احترامی که باید برای سلایق گوناگون نویسندگان در نگارش فیلمنامه قائل شد؛ داستان "آب‌نبات چوبی"دچار نوعی سبک انگاری و سطحی نگری است که با پرداختن به موضوعاتی ملتهب در جامعه، همه چیز را سیاه می کند. در یک جمله باید گفت: یک آسیب اجتماعی که قرار بود در فیلم مورد نقد واقع شود با بی سلیقگی فیلمنامه نویس به اثری شعاری، بسیار متوسط و یا حتی ضعیف تبدیل شده است.

 

"آب‌نبات چوبی"از شخصیت پردازی خوبی هم برخوردار نیست. شخصیت «مهرداد» که در نگاه اول، انگشت اتهام به سمت او بود، پردازش بسیار ضعیفی دارد و بود و نبودش در داستان فرقی نمی کند. بازیگران هم با بازی متوسطی که ارائه داده اند نتوانسته اند سرپوشی بر پردازش ضعیف قصه بگذارند. مادر «مارال» هم که شخصیت مثبت و منطقی فیلم است و نگاه درست و پندهای فیلم در چند دیالوگ کوتاه، از زبان او شنیده می شود، در آخر با تسویه حساب شخصی به جای کمک گرفتن از قانون، بر ناهنجاری فیلم می افزاید.

قطعاً موضوع انتقام با سلاح سرد، بار رسانه ای مثبتی در اجتماع نخواهد داشت. درباره صحنه باز کردن در قفس سگ ها ــ که دلخراشترین و شاید مضحک ترین سکانس "آب‌نبات چوبی"است ــ نیز فقط می توان سکوت کرد.

از جمله نقاط مثبت فیلم، ریتم تند و موسیقی زیبای متن آن است که به همراه ساختاری پیچیده مخاطب را ملزم می کند برای پیدا کردن خط اصلی قصه، تا انتها داستان را دنبال کند. استفاده از حرکت ماشین ها در خیابان برای نشان دادن گذشته و حال نیز جزء زیبایی های "آبنبات چوبی"است که نمی توان آن را نادیده گرفت.

در پایان می توان گفت، فیلم سینمایی "آب‌نبات چوبی"با سناریویی ضعیف، شخصیت پردازی شکست خورده و بازی های متوسط، فیلمی بشدت بی رمق است. فیلمی که به لحاظ محتوایی نیز سبک و سطحی است و به غیر از چند دیالوگ، اصالتی در داستانش دیده نمی شود. از «علی اصغری» بازنویس "آب‌نبات چوبی"، که فیلمنامه خوبی همچون "دهلیز"را در کارنامه خود دارد، انتظار قصه ای بامحتوا و روان می رفت که متأسفانه حاصل نشد.

 

 

.

منابع

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%A8%E2%80%8C%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%AA_%DA%86%D9%88%D8%A8%DB%8C_(%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85_%DB%B1%DB%B3%DB%B9%DB%B4)

http://moviemag.ir/cinema/zoom/iran/14895-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A2%D8%A8%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%DA%86%D9%88%D8%A8%DB%8C

 

https://social.salamcinama.ir/post/cm9989ry3voa1k0/نقد-فیلم-آب-نبات-چوبی-کمی-تعلیق-لطفا-

http://www.madomeh.com/site/news/news/5167.htm

http://www.efafinstitute.ir/fa/News/item/3229/%D9%86%D9%82%D8%AF%20%D9%88%20%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C%20%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%20%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D8%A2%D8%A8%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%AA%20%DA%86%D9%88%D8%A8%DB%8C

 

http://banifilm.ir/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A2%D8%A8%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%DA%86%D9%88%D8%A8%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%B3%D8%B1-%D9%88-%DA%AF/

http://fa.abna24.com/service/art/archive/2016/02/07/698591/story.html


Viewing all articles
Browse latest Browse all 9374

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>