ابهامات در مورد کورش کبیر و پاسخ گویی به آنها
متن زیر گفتگوی یک گروه تخصصی زبان شناسی و تاریخ در مورد کورش کبیر هست و در واقع به سوالات و ابهاماتی که افراد مختلف برای این شخحیت بزرگ ایجاد کرده اند پاسخ می دهد
.
سوالات
سلام بر دوستان فرهيخته و بافرهنگ و عزيزم
ببخشيد يه چند تا سؤال از من شده كسي اگه جواب دقيق و علمي داره راجع بهش لطفا راهنمايي كنه من خودم اطلاعاتم شفاف نيست
ﭼﻨﺪ ﺳﺆﺍﻝ ﻣﻬﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻛﻮﺭﻭﺵ
ﭼﺮﺍ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﯾﻮﻧﺎﻥ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﮐﻨﻦ؟
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﻗﺒﻞ تر ﭼﺮﺍ ﻣﻨﺒﻌﯽ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﯿﺴﺖ؟؟؟
ﭼﺮﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﻭ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﻫﺎ ﺑﺴﺎﺯﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺪﻥ؟
-1 ﭼﺮﺍ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﯾﻢﻫﺎﯼ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﺛﺒﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﻦ
-2 ﺯﺭﺗﺸﺘﯿﺎﻥ ﻃﺒﻖ ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺗﺸﺎﻥ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺯﺭتشت ﺍﺳﺖ، ﻃﺒﯿﻌﺘﺎ ﺟﺴﺪﺵ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ کوﺭﻭﺵ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﭘﯿﺪﺍﺷﺪﻩ؟
-3 ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﯾﮑﺘﺎﭘﺮﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﭼﺮﺍ
ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻪﺍﻭ ﻣﯿﺪﻭﻧﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ "ﻣﺮﺩﻭﮎ"ﺑﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺑﻞﺭﻭ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﺎ ﯾﺎﺭﯼ ﺍﻭ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﺍ ﻓﺘﺢﮐﺮﺩﻩ ؟
5 - ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻭ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵﻧﯿﺴﺖ
ﺳﻌﺪﯼ ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﻌﺮﺍ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ ﻧﺒﺮﺩﻥ؟ ﻣﮕﺮ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩﺍﺳﺖ؟!
ﭼﺮﺍ ﺣﺘﯽ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺑﺶ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟
ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﻭﺣﮑﻮﻣﺘﻬﺎﯾﯽ ﻗﺒﻠﺘﺮ ﺍﺯ
ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﻭﺑﻌﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺎﻡ ﺑﺮﺩﻩ ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻤﯽﺩﻭﻧﺴﺘﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﭼﻪ ﮐﺴﯿﻪ؟ ﺩﺭﯾﻎ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺑﯿﺖ ﺷﻌﺮ!
ﺝ ) ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻌﺮﻭﻑ و بزرگ ﻭﺑﺎ ﻋﻈﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮒ ﯾﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﻪ؟
ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﺍﺳﻢ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻛﻮﺭﺵﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦﻧﺎﻡ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺴﺮﺍﻧﺸﻮﻥ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺳﺎﯾﺮ ﺍﺳﺎﻣﯽ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻧﺘﻮﻥ ﺑﮕﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﻪ؟
-6 ﺁﺛﺎﺭ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼ ﺭﻭﻡ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺍﺭﻭﭘﺎ، ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽﺟﺰﺍﯾﺮ ﻣﺪﯾﺘﺮﺍﻧﻪ، ﺩﺭ ﺷﻤﺎﻝ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ، ﺩﺭ ﻣﺼﺮ ﻭ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﻭ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﮐﻪ ﺭﻭﻡ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﺑﺮﺗﺮ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ
ﺍﻣﺎ ﺁﺛﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ ﮐﻪ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻧﺶ ﻣﺪﻋﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺳﯿﺎ ﻭ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ ﺯﯾﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩﻩ ﺩﺭﻫﯿﭻ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺟﺰ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﺍﯾﺮﺍﻧﻤﻮﻥﺣﺘﯽ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ،ﺳﺘﻮﻧﯽ،ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺎ ﻣﺎﻝ ﺩﻭﺭﻩ ﮐﻮﺭﻭﺷﻪ
ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯿﺸﻪ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭیش ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺷﻪ ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻤﺪﻧﺶ ﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺩﺭ ﻣﺴﺘﻌﻤﺮﺍﺗﺶ ﻧﺒﺎﺷﻪ؟
-7 ﻧﮑﺘﻪ ﺑﻌﺪﯼ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻫﺮﭼﯽ ﺁﺛﺎﺭ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺍﻻﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﺟﺪﯾﺪﻩ ﻭ ﻣﻨﺒﻌﺸﻮﻥ ﺗﺎﺭیخ ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ ﻭ ﻧﻘﻞ ﮔﺰﻧﻔﻮﻥ ﻫﺴﺘﺶ ﮐﻪ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭﺑﻌﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪﮐﺸﻒ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺎﻡ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﻣﺎﺩﺭﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ (ﻉ) ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﮐﺸﻒ ﻭترﺟﻤﻪ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ
همه ﺩﺭ ﯾﮏ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺗﺒﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ!!!
ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ
ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻮﺩﻩ ﯾﻬﻮ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺎﺷﻒ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﻋﻼﻡ ﻣﯿﺸﻪ؟؟
ﺍﻭﻧﻢ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﭘﻬﻠﻮﯼ !!
ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺷﻨﺎﺳﺎﯼ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﻗﺒﻠﺶ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩﻥ؟
ﺳﻮﺍﻝ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻃﺒﻖ ﺍﻟﻮﺍﺡ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ، ﺍﻭﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﯼ ﺟﻮ ﻣﯿﺪﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻧﻤﯿﺮﺩ
ﻭ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺁﻥ 15 ﮐﯿﻠﻮ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﻫﺴﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻧﯿﻢ ﮐﯿﻠﻮ ..
ﻟﻮﺣﻪﻫﺎﯼ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩ ﯾﮏ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩ ﯾﮏ ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺑﺎ ۱۰ ﮐﯿﻠﻮ ﺟﻮ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺣﻘﻮﻕ ﺯﻧﺎﻥ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﺑﺎ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﺑﺮﺍﺑﺮﯼ ﻣﯽﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﯾﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭘﺮﺭﻧﺞ ﻭ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻮﺩﻩ ﭘﺲ ﭼﻄﻮﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺭﻭ
ﺗﺤﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺍﻭﻥﺑﻪ ﻫﺮﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﻓﺮﺍﺩﺵ ﮔﻨﺪﻡ ﻣﯿﺪﺍﺩﻩ ﺗﺎﺣﺪﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﺍ ﻭ ﺳﯿﺮ ﺑﻮﺩﻥ؟
ﺍﯾﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﮔﺮﺍﻧﻪ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍن و
ﺯﻧﻬﺎ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺟﻤﻼﺕ ﺭﻭ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻭ ﮐﺪﻭﻡ ﻣﻨﺒﻊ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻣﯿﮑﻨﻦ؟
ﭼﺮﺍ ﻓﻘﻂ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻓﺎﺭﺳﯿﺸﻮﻥ ﺩﺳﺖ ﻣﺎ ﻣﯿﺮﺳﻪ ﺗﻮ
ﻭﺍﺗﺴﺎﭖ؟؟
ﻟﻄﻒ ﮐﻨﻦ منبع ﭘﺎﺭﺳﯽ ﯾﺎ ﻋﺒﺮﯼ ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ ﺷﻢ ﺫﮐﺮ ﮐﻨﻦ ﻣﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﯽ ﺑﻮﺩﻩ!
اصلا چرا هروقت اسمی از کوروش برده میشه پشت سرش اونو دقیقا در مقابل اسلام قرار میدن؟!
اینهمه مطلبی که در مورد کوروش ساخته میشه؛ به نظر میرسه که در ابتدا میخواد یک شخص ایرانی رو از هویت و گذشته خودش آگاه کنه ولی در اصل یه جوری طراحی میشه که ابتدا رگ غیرت ایرانی رو به جوش بیاره و بعد بدون اینکه هیچ ربطی به اعتقاد یک مسلمون داشته باشه میاد اونا رو در مقابل هم قرار میده؛
👈یعنی به عبارت دیگه این مدل متون کاملا موزیانه باور خواننده رو به نحوی طراحی و برنامه ریزی میکنه که شخص خواننده ایرانی حتما باید یکی از این دو رو انتخاب کنه
1... یا مسلمون باشه و ضد هویت و فرهنگش
2..یا اینکه اعتقادشو بزاره کنار و بچسبه به تاریخ و هویتش در هر صورت کاری به شخص کوروش نداریم
ولی آدم باید شک کنه که این همه مطالب قشنگ قشنگ که در مورد کوروش و اونهم بیشتر توی اینترنت و برنامه های گروهی ساخته و پرداخته میشه؛
چرا تا قبل از این جایی شنیده نشده بوده؟؟
چرا هیچ منبع و ماخذی نداره؟؟
چرا دقیقا در آخرش در تقابل با اعتقادات مسلمونها قرار میگیره؟
ﻫﯿﻨﺘﺲ، ﻭﺍﻟﺘﺮ، ﺩﺍﺭﯾﻮﺵ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ، ﺗﺮﺟﻤﻪ ﭘﺮﻭﯾﺰ
ﺭﺟﺒﯽ، ﺗﻬﺮﺍﻥ، ۱۳۸۷،ﺻﻔﺤﺎﺕ
۳۴۷ﻭ ۳۴۸ ﻭ ۳
شايد برخي سوالات حتي جهت دار باشه و درست نباشه ولي طريقه اثباتش چه منبعي هست
پاسخ ها
سلام.این نوشته ممکنه تا حدی گره از سوالات شما باز کنه.
مهمترین منابع کلاسیک برای زندگانی کوروش، هرودوت، گزنفون و کتزیاس است. مهمترین منابع شرقی، رویدادنامه معروف نبونئید، شاه کلدانی است که از کوروش شکست خورد و گزارش خود کوروش، استوانه کوروش است.
از میان منابع کهن، نوشتههای هرودوت تاحدودی قابل اعتماد است و پژوهشهای نوین باستانشناسی هم در پارهای از موارد، گفتههای او را تأیید میکنند.اما نوشتههای کتزیاس جنبهٔ داستانسرایی و تفریحانگیز دارند و تقریباً در تمامی مواردی که هرودوت و کتزیاس دربارهٔ واقعهٔ یکسانی صحبت کردهاند، گفتههای آنان بسیار با هم اختلاف دارند و در مواردی که بتوان این اختلافها را از روی منابع دیگر بررسی کرد، گفتههای کتزیاس نادرست است.پکتزیاس ادعا میکند که از سالنامههای رسمی ایرانی و مشاهدات شخصیاش به عنوان پزشک دربار در نوشتن کتابش استفاده کردهاست ولی بررسیهای بیشتر نشان داده که وی حتی به زبانهای شرقی آشنا هم نبودهاست. اگر کتزیاس از سالنامههای رسمی استفاده میکرد، ممکن نبود آنچه را که نمیداند نداند ولی در عوض چیزهایی را «میداند» که وجود آنها در سالنامههای رسمی، محال محض است. با این حال، نمیتوانیم تماماً از نوشتههای کتزیاس صرفنظر کنیم زیرا وی زمان درازی را در ایران هخامنشی بسر برد و با هخامنشیان زیادی رابطه داشت و روایات زیادی را شنیدهاست و گاهی در بین مطالب بیارزشی که نقل میکند، یک نام یا روایتی یافت میشود که محال است خود او جعل کرده باشد.
منابع یونانی
در میان منابع کهن یونانی موجود که دربارهٔ کوروش هخامنشی سخن گفتهاند، مهمترین آنها هرودوت، کتزیاس و گزنفون هستند. از این میان، هرودوت بیش از یک سده و کتزیاس و گزنفون - که همعصر یکدیگرند - کمتر از ۲سده با روزگار شهریار هخامنشی فاصله داشتهاند. بیشک، این نویسندگان یونانی براساس سنت تاریخنگاری یونانی و بر پایهٔ احتیاجات روحی و روانی قوم و ملت خود و برحسب ذات، تربیت و خواست خویش، تاریخ ایرانیان و کورش هخامنشی را مینگاشتند. با این همه، روایات یونانی به هرحال و لامحاله، بر پایهٔ گزارشهای ایرانیان شکلگرفته و سپس در محیط فرهنگی یونان، ریخت نهایی خود را یافته است.[۹]
با بررسی نوشتههای هرودوت، کتزیاس و گزنفون متوجه میشویم که که در روزگاران پس از مرگ بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی، جاذبهها و دافعههای شخصیت وی، مانند مردان بزرگ تاریخ، سرگذشت او را نزد ایرانیان در هالهای از ابهام روایات گوناگون و متناقض فرو برده بود. به نظر میرسد، میتوان گزارشهای ایرانی دربارهٔ کوروش را به ۳دسته تقسیم کرد: روایت دوستداران، روایت مخالفان، روایت میانهروها.
از میان ۳مورخ مشهور یونانی، گزنفون به تبعیت از کوروش جوان، روایت دوستداران کوروش بزرگ را گزارش کرد؛ کتزیاس به پیروی از فضای حاکم بر دربار اردشیر دوم، روایت مخالفان کوروش را نقل نمود؛ و هرودوت تحت تاثیر طبع معتدل و شخصیت معقول داریوش - که تا روزگار اردشیر یکم هخامنشی نیز تداوم یافت - روایت اعتدالیون و میانهروها را دربارهٔ کوروش در بیان آورد.
مورخین معاصر، معتقدند که هرودوت همواره مسائل مهم تاریخی را با افسانهپردازی آمیخته است. هرودوت دوران کودکی و رشد کوروش را بر اساس افسانههای عامیانه و غیرواقعی نقل میکند. دربارهٔ زندگی کوروش، هر سه روایت که به گفتهٔ خود او از مطلعین پارسی که خواستهاند صرفاً حقیقت را بیان کنند، و نیز روایاتی که از ژوستین و نیکلای دمشقی به نقل از کتزیاس ارائه میدهد، بیتردید زاییدهٔ مقاصد سیاسی و تبلیغاتی است.
منابع یهودی
چاپ تمبر استوانه کوروش، در اسرائیل
در خلال فتح بابل، کوروش منشور خود در خصوص آزادیهای اجتماعی و دینی را اعلام کرد. بنیاسرائیل نیز مشمول چنین قانونی شد و کوروش آنها را مخیر کرد که در بابل بمانند یا به سرزمین کنعان در ساحل مدیترانه بازگردند. در خصوص آنان که به کنعان بازگشتند، کوروش تمهیداتی را برای بازسازی هیکل یا معبد سلیمان فراهم آورد و استقرار آنان را در آن منطقه تسهیل کرد. این رفتار برای یهودیان، که نقطهٔ مقابل رفتار اسارتبار بابلیان بود، کوروش را به قهرمانی برای قوم یهود بدل ساخت که جایگاه ویژهای در متون دینی آنان یافت. در شماری از کتاب انبیا از کتب عهد عتیق، نام کوروش بهعنوان منجی بردهشده و گاه اقدام او در جهت آزادسازی یهود از اسارت، بهعنوان یک مأموریت خودآگاه یا ناخودآگاه الهی تلقی شده است. نمونهای از این یادکرد را میتوان در کتاب دوم تواریخ ایام (۲۲:۳۶-۲۳)، کتاب عزرا (۱، ۴:۳-۵، ۵:۱۳-۱۷، ۶:۳، ۱۴) کتاب اشعیا (۲۸:۴۴، ۱:۴۵بهبعد، ۱:۴۶-۲، ۴۷) و کتاب دانیال (۲۱:۱، ۶:۲۹، ۱:۱۰) بازجست.
منابع پسینتر
موسی خورنی چندین بار در تاریخ خود، از کوروش نام میبرد. او می نویسد:«او (تیگران) کوروش را یاری کرد تا سیطره مادها را براندازد». خورنی در کتاب د
وم، لشکرکشی کوروش بر علیه لیدیه را آورده است.
دیاکونوف،
ایگور میخائیلوویچ. تاریخ ماد. ترجمهٔ کریم کشاورز. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶. شابک۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۱۰۶-۵.
زرینکوب، روزبه. «کورش هخامنشی در منابع یونانی». در کوروش و ذولقرنین. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۰. شابک۹۷۸-۹۶۴-۷۰۲۵-۹۶-۶.
جعفری دهقی، محمود. بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، ۱۳۹۱. شابک۹۷۸-۹۶۴-۴۵۹-۷۸۰-۰.
پاکتچی، احمد. «آشنایی با شخصیت کورش در منابع اسلامی». در کوروش و ذولقرنین. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۰. شابک۹۷۸-۹۶۴-۷۰۲۵-۹۶-۶.
در مورد سوال دوم هیچ منبعی دال بر اینکه زرتشتیان اجساد خود را میسوزاندند ندیدم بلکه زرتشتبان اجساد خود را در محل هایی به نام دخمه میگداشتند که پرندگان نیز از آنها تغذیه کنند چرا که اعتقاد به پاکی عناصر اربعه داستند و معتقد بودند جسم ناپاک خاک پاک را آلوده میکند. استخوان های مردگان نیز در محلی به نام استودان ( استخوان دان) جمع میشد . تاچندین دهه پیش هم چنین رسم و آیینی هم بوده اما به خاطر گسترش بهداشت تصمیم گرفته شده تا مثل سایرین مردگان خود را دفن کنند. در مستندی به نام بادصبا که چندین سال پیش پخش شد از طریق فیلم برداری هوایی همین دخمه ها و اجساد نمایان بود
در مورد سوال ۳. سیاست کوروش تسامح با ملل مغلوب بوده و احترام به خدایان مردم شکست خورده اصل حکومت وی بوده است .
سوال ۵ ( سوال شماره ۴نبود) عمر باستان شناسی در ایران به ۱۵۰سال هم نمیرسد .تا قبل از این تاریخ مقبره کوروش را مقبره مادر سلیمان یا مقبره خود سلیمان میدانستند . پس انتطاری نمیشه داشت که کوروش یا هر شخصیت دیگر شناخته شده باشد.
در مورد آثار هخامنشیان در خارج از ایران .
بوریحان بیرونی در «تحدید نهایات الاماکن»، از نخستین فرعونی که فرمان ساخت آبراه را داد با نام «ساسسطراطیس» یاد میکند؛ در حالیکه هرودوت (کتاب دوم، بندهای ۱۵۸و ۱۵۹) نخائو را آغازگر ساخت آبراه میداند. هرودوت همچنین نقل میکند که کار ساخت آبراه را داریوش به پایان رسانید؛ اما بیرونی و دیودور سیسیلی(کتاب یکم، بند ۳۳) آوردهاند که داریوش از بیم اینکه تفاوت سطح دریاها موجب آبگرفتگی مصر شود، از ادامه کار خودداری کرد و آبراه را نیمهتمام گذاشت. این دو تاریخنگار متفقاً گزارش کردهاند که ساخت آبراه در زمان بطلمیوس دوم/ فیلادلفوس (۲۸۵تا ۲۴۶پیش از میلاد) دومین پادشاه سلسله بطالسه (بطلمیوسیان) به پایان رسید. اما گزارش هرودوت مطابق با سنگنبشته داریوش است و از پایان ساخت آبراه و روان شدن کشتیها در زمان همین پادشاه حکایت میکند. نظر استرابون در این باره مطابق با بیرونی است. او گزارش میدهد که حفر این آبراه را نخستین بار «سوستریس» پیش از جنگهای تروا آغاز کرد و داریوش آنرا دنبال نمود. اما به همان دلیل پیشگفته از ادامه کار خودداری کرد (کتاب هفدهم، بند ۲۵). نام پادشاهی که استرابو نقل میکند، شباهت فراوانی با نامی دارد که بیرونی آورده است
نامکوروش نیز فقط دو بار در کتیبه های پاسارگاد و بیستون ذکر شده که طبیعتا وقتی کسی نمبتونست این کتیبه ها زو بخونه و رمز گشایی کنه کوروشی هم شناخته نمیشده
اگر جستجوی مختصری انجام بدیم متوجه میشیم که امثال حسین الله کرم و حامد زمانی چنین سوالات و شبهاتی رو ایجاد کرده اند و از طرفی هم عده ای از این طرف بام افتاده و سخنانی را به کوروش و سایرین منتسب میدانند که در هیچ منبعی ذکر نشده
منابع در مورد هخامنشیان
میراث باستانی ایران . تالیف ریچارد فرای صفحه ۱۸۹.دین در پایان روزگار هخامنشیان
زبان ، فرهنگ ، اسطوره. ژاله اموزگار صفحه ۲۰۱. تاثیر آیین زردشت بر یونان قدیم
پژوهشی در اساطیر ایران. مهرداد بهار . صفحه ۵۰۷
شناخت اساطیر ایران. جان هینلز. صفحه ۱۵۴
در این دنیا همگان به نفعیات خود می اندیشند..
طرفداران کوروش و باستان پرستان به دلیل تهاجم فرهنگی اعراب در مقابل اسلام ایستادن و کوروش رو از آنچه که بوده بزرگتر جلوه میدهند(در بزرگ بودن کوروش تردیدی نیست)
و در مقابل اسلامگرایان( دکانشان از طریق اسلام پر رونق شده) سعی در کمرنگ تر و حتی تحریف تاریخ پیش از اسلام دارن . بازم ببخشید
.
نظر من
من دلیل طرفداری بیش از حد از کورش توسط یه عده رو می تونم درک کنم اما واقعاً دلیل مخالفت یه عده از کورش اون هم با عزمی راسخ به گونه ای که به هر نحو و شکلی ثابت کنند چنین شخصی وجود نداشته رو نمی تونم درک کنم هدشون ازاین کار چیه گیرم که نبوده یا دروغه مگه چیزهای دیگه در تاریخ راست بوده که این دروغ باشه خیلی از مسائل دیگر هم در تاریخ هستند که ار طرف خیلی ها محل تردید هستند حتی کتب مقدسه ولی این دلیل نمیشه که ما با قطعیت کامل بگیم فلان چیز نبوده حتی کسانی هم که مخالف یک مساله تاریخی هستند اونو کاملا انکار نمی کنند بلاکه به اون به دیده تردید می نکگرند یعنی به طور قطع و اطمینان نمیگند نیست میگند محل تردید است
.
تصویر
نقاشی
عنوان اثر
کورش کبیر در هنگام نبرد
واثع در قصر ورسای فرانسه
اثر کلود آدران جوان تر
Painting of Cyrus the Great in battle at the Palace of Versailles by Claude Audran the Younger