اطلاع رسانی ناقص یا اشتباه در اینترنت
گارگین فتائی
.
متاسفانه این موارد در اینترنت روز به روز در حال زیاد شدن هستند و به سه ظریق نمود یدا می کنند
1: بدون ذکر نام نویسنده اثر آن را پست یا فوروارد کرده و یا به اشتراک می گذارند
2: از نوسنده اسم اسمی نمی برند و همین چنین در نطد خوانندگان القا می کند که این اثر ساخته و نوشته فرد پست کننده است و البته خئود وی هیچ حرفی که حاکی از این باشد که این اثر از وی نیست نمی زند و هیچ تلاشی در این زمینه به عمل نمی آورد
3: نویسنده اثر چه آگاهانه و چه سهواً شخصی غیر از نویسنده اصلی معرفی می شود
بعضا حتی سعی می شود آثار دیگران را آثار ملی داحخلی معرفی کنند در حالی که ادبیات ایران آنقدر غنی هست که نیازی به این کار نداشته باشد
حتی برخی اوقات یک متن نوشته چندین نویسنده مختلف و حتی از لحاظ فکری متفاوت جا زده می شود
و متاسفانه حتی بعد از اطلاع رسانی هم باز مرتباً این اطلاعات ناقص یا نادرست دست به دست می شوند
به دو نمونه اشاره می کنیم
میکائیل شاکاری هووانسیان به ارمنی ՀովհաննիսյանՄիքայելԶաքարիبه انگلیسی Mickael Shakari Hovhanessyan معروف ، ملقب و متخلص به ناردوس Նար-Դոս نویسندهء عمدتاً داستانهای کوتاه ارمنی است که البته ساده و گیرا و جذاب و به یاد ماندنی هم هستند
یکی از این داستانها գուցէ հենց լաւը դաէ به انگلیسی gutse hents lave da e به معنی « شاید بهتر این باشد» است
در اینترنت فارسی و به ویژه کانال های تلگرامی داستانی مرتباً پست و فورواد و به اشتراک گذارده می شود بدون اینکه نامی از نویسنده آن به میان آورده شود که در واقع ترجمه داستان فوق است البته با تغییر نام به حای شاید بهتر این باشد به « از کجا معلوم »
و اینک متن داستان
ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺳﺐ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ، ﻣﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺪﺷﺎﻧﺴﯽ !ﭘﯿﺮ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯﮐﺠﺎ ﻣﻌﻠﻮم.
ﻓﺮﺩﺍ ﺍﺳﺐ ﭘﯿﺮ ﻣﺮﺩ ﺑﺎ ﭼﻨﺪ ﺍﺳﺐ ﻭﺣﺸﯽ ﺑﺮﮔﺸﺖ. ﻣﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻨﺪ :ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺵ ﺷﺎﻧﺴﯽ ! ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ.
ﭘﺴﺮ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺳﺒﻬﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﭘﺎﯾﺶ ﺷﮑﺴﺖ. ﻣﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺪﺷﺎﻧﺴﯽ ! ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ !
ﻓﺮﺩﺍﯾﺶ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﻫﺎﯼ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺟﺰ ﭘﺴﺮ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺶ ﺷﮑﺴﺘﻪ
ﺑﻮﺩ. ﻣﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺵ ﺷﺎﻧﺴﯽ ! ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ :ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ...!
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺵ ﺷﺎﻧﺴﯽ ﻫﺎ ﻭ ﺑﺪﺷﺎﻧﺴﯽ ﻫﺎﯼ
ﻇﺎﻫﺮﯼ ﺍﺳﺖ، ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﺑﺪﺷﺎﻧﺴﯽ ﻫﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯﺗﺎﻥ ﻣﻘﺪمه ﺧﻮﺵ ﺷﺎﻧﺴﯽ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺩﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ...
ازکجامعلوم...
مورد دوم
حتماً شما با این نوشته در اینترنت بسیار برخورد کرده اید که البته نشانی نوعی روشن فکری هم محسوب می شود اما واقعاً معلوم نیست نویسنده آن چه کسی است
زرتشت را دیدند مشعل و جام آب در دست!
پرسیدند به کجا میروی؟
گفت میروم با این آتش بهشت را بسوزانم و با این آب آتش جهنم را خاموش کنم
تا
مردم خدا را فقط به خاطر عشق به او بپرستند،
نه به خاطری عیاشی در بهشت و ترس از جهنم
http://www.taatoo.blogfa.com/tag/%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%B2%D8%B1%D8%AA%D8%B4%D8%AA
ﻋﺎﺭﻓﯽ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﻣﺸﻌﻞ ﻭ ﺟﺎﻡ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ! ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺮﻭﯼ؟ ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﺮﻭﻡ ﺑﺎ ﺁﺗﺶ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻢ ﻭﺑﺎ ﺁﺏ ﺟﻬﻨﻢ ﺭﺍ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ ﺗﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﺪﺍﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﭙﺮﺳﺘﻨﺪ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻋﯿﺎﺷﯽ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺟﻬﻨم
http://www.hammihan.com/post/748698
کوروش کبیر را دیدند "مشعل"و "جام آب"در دست!
پرسیدند : کجا میروی؟!
گفت : میروم با این آتش، بهشت را بسوزانم و با این آب، جهنم را خاموش کنم! تا مردم خدا را فقط
بخاطر عشق به او بپرستند...
نه بخاطر عیاشی در"بهشت"و ترس از "جهنم"...!
http://www.nicefun.org/view/post:11178364
مستی را دیدند مشعلی و جام آبی در دست،
پرسیدند:کجا میروی؟
گفت:میروم با آتش بهشت را بسوزانم،و با آب جهنم را خاموش کنم!
تا مردم خدا را فقط به خاطر عشق و بشریت بپرستند،
نه بخاطر عیاشی دربهشت و ترس از جهنم...
رابعه را دیدند، مشعلی و جام آب در دست....
پرسیدند کجا میروی؟
گفت: میروم با این آتش، بهشت را بسوزانم و با این آب جهنم را خاموش کنم تا مردم خدا را فقط بخاطر عشق به او بپرستند، نه بخاطر عیاشی در بهشت و ترس از جهنم.....!!!
http://achomnet.ir/view/post:924692
بالاخزه این سخنان را چه کسی گفته است؟
زرتشت
عارفی
کورش کبیر
شخصی مست
رابعه
این مشکلی است که در دنیای مجازی و بخصوص شبکه های اجتماعی به وفور دیده می شود چرا که افراد مختلف بدون در نظر گرفتن صحت و سقمشان و تنها با این اطمینان که لابد این سخن از همین شخص بوده و مخصوصاً اینکه عمدتاً این سخنان به صورت عکس و تابلو و قاب شده نشان داده می شوند آنها را به اشتراک گذاشته و مرتباً افراد دیگری همان تصویر و نوشته ها را به طور مداوم به اشتراک می گذارند و الی آخر.
قطعا این سخنان نمی تواند از زرتشت باشد چرا که این او بوده که برای نخستین بار بهشت و دوزخ و برزخ را مطرح کرده و لا اقل تحقیقات دین شناسان این را می گوید.
این سخن نمی تواند از کورش کبیر باشد چرا که اگر او را معتقد به آئین مهر بدانیم که در این صورت در آن بهشت و جهنمی نبوده که وی این مسائل را مطرح کرده باشد و اگر او را پیرو ائین زرتشت بدانیم که باز همان ایرادی که بر انتساب این سخنان به زرتشت وجود دارد برای وی هم پیش می اید
این سخن نمی تواند از عارف باشد چرا که عارف تمام سعی و هم خود را می کند تا مورد لطف و عنایت الهی در جهان پس از مرگ قرار بگیرد.
این سخن نمی تواند از مست صادر شده باشد چرا که برای شخص مست این مسائل کلا مهم نیست تا در باره آنها بیاندیشد.
اگر منظور از رابعه همان شاعره معروف باشد که در این صورت او در مقام و جایگاهی نبوده که این سخنان را گفته باشد
انچه معلوم است این است که احتمالاً شخصی با این ذهنیت که بهشت و جهنم را زیر سوال ببرد این سخنان را ساخته و برای اینکه در نزد عوام مقبول تر به نظر برسد سعی کرده آنها را منسوب به بزرگان و یا حتی افرادی کنند که مشهور به گفتن حرف راست بوده اند .
در همه این سخنان آمده که فلانی را دیدند خوب چه کسی او را دیده و چه کسی این داستان را نقل کرده در واقع ناقل و راوی اصلی و واقعی و قابل اطمینان این داستان چه کسی بوده؟
اما خوب مردم ما که البته خیلیها هم ممکن است از باسوادان باشند بدون در نظر گرفتن این سوالات مدام به اشتراک گزاری این سخنان می پردازند تنها به این علت که ظاهری زیبا دارند .