Advice / advise
Advice
•پند، اندرز، نصیحت، صوابدید، نظر، مصلحت اندیشی، صلاحدید
Advise
•اندرز دادن، نظر دادن، توصیه کردن
•آگاه کردن، آگاهانیدن
•مشورت کردن با
Adviceیک اسم و adviseیک فعل است
او مقداری اطلاعات خوب به من داد
She gave me some good advice.
او به من توصیه کرد کمی استراحت کنم
She advised me to get some rest.
یک تفاوت درتلفظ هم وجود دارد adviceآخرش صدای “S”و adviseآخرش صدای “Z”می دهد
این اشتباه متدوال را مرتکب نشوید که کلمه adviceرا به اشتباه جمع بسته و می گویند یا می نیسند “advices”یرا کلمه adviceغیرقابل شمارش uncountableاست ولیکن شما می توانید بگویید “pieces of advice”:
مشاور به من سه توصیه برای کسب و کارم داد
The consultant gave me three pieces of advice for my business.