before / in front of / opposite / across from
کلمات " opposite "و " across from"به معنی این است که چیزی در طرف دیگر چیزی واقع شده است
بانک سمت مقابل اداره پست است
The bank is opposite the post office.
بانک آن سوی اداره پست است
The bank is across from the post office
یعنی بانک طرف دیگر خیابان اداره پست است
هنری نقطه مقابل من در میز می نشیند
Henry sat opposite me at the table.
یعنی هنری رو به روی من در میز می نشیند
کلمه "in front of"یعنی چیزی نزدیک تر به یک نقطه مبدا ( جلوی یک ناحیه یا نقطه نظر و دیدگاه شخص )
من در جلوی بانک نشستم
I stood in front of the bank.
او جلوی من در کلاس نشست
He sat in front of me in the classroom.
کلمه "before"نوعاً برای ترتیب زمانی یا موقعیتی می آید
ترتیب زمانی
ما باید چمدانهای خود را قبل از ترک فرودگاه ببندیم
We need to pack our bags before leaving for the airport.
بستن چمدانها باید در ابتدا رخ دهد و ترک فرودگاه در مرحله دوم باید صورت گیرد
ترتیب موقعیتی
در کلمه “friend”حرف « i» قبل از حرف « e» می آید
The letter i comes before the letter e in the word “friend.”