همه جا آسمان یک رنگ است
گارگین فتائی
در شمال زمین
دو ماه بدون وقفه شب است
و بسیار تاریک
و دو ماه بدون وقفه خورشید می تابد
و بسیار روشن
بر روی زمین
نقطه ای روز
و در همان زمان
نقطهء دیگری شب است
جایی پر از سبزی و درخت
و جای دیگری بیابان خشک و برهنه
در مکانی رنگ مردم زرد است
و در مکانی دیگر سرخ و سیاه و سفید
در جایی مرتباً و هر روز باران می بارد
و در جایی دیگر دریغ از یک قطره آب
زمین پر از تفاوتهاست
اما در همه جا آسمان یک رنگ است
شاید در جایی تیره تر
و در جای دیگری روشن تر باشد
اما در همه جا رنگش یکی است
با انسانهایی مثل هم
همه دو چشم دارند و یک بینی
دو پا و دو دست
و دهان و زبان
و یک سر و پیشانی
همه گرسنه و تشنه می شوند
همه باید جان بکنند
فغر و ثروت در همه جا هست
تبعیض در همه جا هست
فشارهای روحی ، اضطراب و افسردگی
دل شکستگی و تنهایی در میان انبوه مردم
و پرسشهایی که هنوز جوابی برایشان پیدا نشده است
چه در این سوی دنیا باشی
چه در آن سوی دنیا
و متاسفانه خیلی از چیزها یکسان است
و هیچ راه حلی ندارند