البینیسم
عارضه ای ناخواسته
گکارگین فتائی
آلبینیسم
یعنی عامل تمام بدبختیها و بیماریها
مایهء سرافکندگی من
آلبینیسم
یعنی عامل تحقیر و سوء تعبیر مردم
آلبینیسم
یعنی عامل تمسخر و عدم درک دیگران
آلبینیسم
مساوی با احساس تبعیض و تفاوت
و شرمساری
آلبینیسم
برابر با احساس ضعف و ناتوانی
آلبینیسم
زخم روحی ناخواسته
آلبینیسم
محرک اصلی دوری دلبران از من
آلبینیسم
ترکانندهء بغض گلو
و فوران کنندهء باران اشک از چشمانی نیمه بینا
آلبینیسم
یعنی قیافه ای غیر عادی
یعنی عامل انزوا
آلبینیسم
یعنی مایهء تمسخر
و وسیلهء خندهء مردم
آلبینیسم
یعنی درد لاعلاج جسمی
و افسردگی روحی
که تا آخر عمر باید آن را ناخواسته با خود حمل کنم
مبتلا به آلبینیسم
یعنی موجودی فلک زده
اگر انسان می دانست که با آلبینیسم متولد خواهد شد
هیچ گاه آرزوی تولد نمی کرد
خوش به حال کسی که
قیافه ای عادی و ظاهری زیبا دارد
چرا که همه او را دوست دارند
و این او نیست که ملتمسانه و عاجزانه
ئنبال عشق می گردد
بلکه عشق با پای خود
به سرعت به سراغش می آید