ԱՆՑԱԳՆԱՑԻ
گذاشتم و رفتم
آوانویسی و ترجمه به فارسی از گارگین فتائی
شاهِن یقیازاری سلرگسیان به ارمنی ՇահենԵղիազարիՍարգսյանը:و به انگلیسی Sahen Yghiazari Srgsianگوسان و عاشیق ، ادیب و شاعر و مورخ معروف ارمنی در 14 سبتامبر 1909 متولد شد.
او از سال 1967 یک بازیگر و هنرپیشه مردمی و از سال 1970 عضو انجمن نویسندگان ارمنی شده است.
از 1937 تا 1941 عضو تک خوان ارکستر فیلارمونیک رقص و آواز ارمنی بوده است .
در 1982 در شهر گیومری یا لنیناکان سابق مدرسه عاشوقی بنا نهاده است.
در جنگ کبیر میهنی یا جنگ جهانی دوم شرکت کرده است .
وی در کنسرواتوار دولتی کومیتاس در بخش وکال کلاسیک به تحصیل پرداخته است .
وی چندین گروه آازی گوسانی و عاشوقی تاسیس کرده است .
وی در مراسم صد و هشتادمین سالگرد عاشیق علی در باکو شرکت نموده و در میان پانصد عاشیق نفر اول شد .
او دارای مدال ها ، جوایز و نشانهای متعدد دولتی است .
وی کتاب درسی برای گوسانها و عاشیق ها نوشت که در آن خود مبادرت به ابداع پنج هزار کلمه در این حیطه نمود .
گوسان شاهن در سال 1990 درگذشت .
ترانه زیر یکی از مشهورترین و زیباترین ترانه های وی در زبان ارمنی است که البته ماهیتی فلسفی دارد
متن ارمنی
ԱՆՑԱԳՆԱՑԻ
http://www.ktak.am/e107_plugins/forum/forum_viewtopic.php?2549
Նվիրումեմհայմեծանունբանաստեղծ
ՊարույրՍևակին
Որպեսմիծաղիկ՝հողիցդուրսելա,
Կյանքինժպտացի, անցա - գնացի,
Աշխարհը՝որպեսմիքնքուշերազ՝
Աչքովստեսա, անցա - գնացի:
Տեսալավուվատ, տեսահամբերանք,
Տեսաշատկարիք, ահավորզրկանք,
Տեսալավմարդիկ, բարիաշխատանք,
Բարևստվի, անցա - գնացի:
Տեսակառուցվողհոյակապշենքեր,
Տեսամարդկանցմեջգեղեցիկմտքեր,
Տեսաաշխատողպողպատեձեռքեր,
Լավիներգեցի, անցա - գնացի:
Տեսագեղանի, սիրունաղջիկներ
Ունրանցգլխին՝ոսկեպսակներ,
Աղջիկներիգովքանողգուսաններ,
Եսէլգովքարի, անցա - գնացի:
Շահեննեմ, երգերերգեցինոր-նոր,
Մանեկածաղկանցպուրակներբոլոր,
Զգացիմահս, մնացիմոլոր,
Կյանքստվեցի, անցա - գնացի:
Եվի՞նչեսդու, կյա՛նք, կարոտո՛վերազ,
Ապտակդ՝ուժգին, բարիքդ՝մուրազ,
Մտքերդ՝խորը, մարդիկ՝քեզանհաս,
_Քեզնիցկարոտով, անցա - գնացի:
آوانویسی انگلیسی
Antsa gnatsi
Gusan Shahen
Vorbes mi tsaghik hoghits durs yela
K3angin djbtatsi antsa gnatsi
Ashkharhe vorbes mi knkush yeraz
Achkovs desa antsa gnatsi
Desa lav u vad desa hamberang
Desa shat karig ahavor zrkang
Desa lav martik bari ashkhadank
Barevs dvi anxa gnatsi
Desa karutsvogh hoyakap shenker
Desa mardkants mech geghetsik mdker
Desa ashkhatogh poghpate dzerker
Lavin yerketsi antsa gnatsi
Desa geghani sirun aghchikner
U nrants glkhin voske psakner
Aghchikneri govk anogh gusanner
Yes el govk ari antsa gnatsi
Shahenn ym yerker yerketsi nor nor
Man eka tsaghkants purakner bolor
Ezgatsi mahs mnatsi molor
Gyanks dvetsi antsa gnatsi
Yev inch es du gyank garotov yeraz
Abdakd ujkin barikd muraz
Mdkerd khore nartik kez anhas
Keznits garotov antsa gnatsi
متن فارسی
گذاشتم و رفتم
تقدیم به ادیب بزرگ ارمنی بارویر سواکBaruir Sevak
همانند یک گل از خاک درآمدم
لبخندی به زندگی زدم سپس گذاشتم و رفتم
دنیا را همچون یک رویای شیرین
با چشمانم دیدم سپس گذاشتم و رفتم
خوب و بد را دیدم ، صبر را دیدم
نیازهای بسیاری را دیدم و محرومیت های وحشتناک را
افراد نیکور را دیدم ، کارهای خوب را دیدم
سلامی دادم سپس گذاشتم و رقتم
ساختمانهای باشکوهی را دیدم که در حال ساخت بودند
در میان مردم ، افکار زیبا را دیدم
دستان زحمتکش همچون فولاد را دیدم
برای آنها خوب آواز خواندم سپس گذاشتم و رفتم
مهرویان زیبا را دیدم
که بر سرشان تاج عروس بود
دیدم گوسانهایی که در وصف آن مه رویان می خواندند
من هم در وصف آنها خواندم سپس گذاشتم و رفتم
من گوسان شاهنم که ترانه های تازه خواندم
و تمام جنگلهای پر درخت را گشتم
مرگ خود را احساس کردم و حیران ماندم
زندگیم را دادم سپس گذاشتم و رفتم
و اما تو چه هستی ای زندگی !، رویایی حسرت وار
سیلیت نیرومند و مهربانیت دست نیافتنی
افکارت پیچیده و مردم به تو نارسا
تو را نیز با حسرت گذاشتم و رفتم