سوء تفاهمات در جامعهء چند فرهنگی
گاگرین فتائی
همیشه در نظر من جامعهء چند فرهنگی موثرتر از جامعه تک فرهنگی بوده است چنانکه جامعه شناسان و محققین علوم اجتماعی نیز بر آن تاکید دارند .
اما در اینجا می خواهم برداشت و تجربه شخصی خودم را در باره این گونه جوامع ابراز کنم.
در اروپا در کشوری که من بودم از یک سو به خاطر این که تحت پوشش پول واحد اروپایی یعنی یورو و عضو اتحادیه اروپا بود تبعاً مرزهای کشورهای عضور بر روی هم باز بوده و به راحتی اتباع سایر کشورهای عضو به ان کشور می آمدند .
از سوی دیگر به خاطر سوابق استعماری ممالک اروپایی در قرون گذشته ، خواهی نخواهی افراد زیادی از ممالک تحت سلطه و استعمار چه در گذشته و چه در زمان حال به آنجا آمده اند .
مورد سوئم وضع مناسب و زیرساختهای خوب این کشورهاست که باعث جذب افراد چه برای توریسم و چه در خواست اقامت و مهاجرت و پناهندگی شده است .
تبعاً در چنین مکانی افرادی با زبانها و فرهنگ ها گوتا گون را مشاهده خواهید کرد به عنوان نمونه وقتی سوار اتوبوس می شوید متوجه می گردید که مسافرین ان به دهها زبان زنده دنیا یا هم تکلم می کنند و یا وقتی در پارک روی صندلی می نشینید متوجه می شوید که افرادی که در صندلی کناری یا رو به رویی شما نشسته اند بالکل با شما از لحاظ زبانی و ملیتی و فرهنگی و حتی نژادی متفاوت است .
این در حالی است که مثلا خود من و خیلی از ماها در ایران معمولا سه زبان فارسی و اذری و ارمنی را در نقاط گوناگ.ن ان می شنئویم.
جنبه مثبت این تنوع فرهنگی این است که انسان با فرهنگ های گوناگونی آشنا می شود که قبلاً نسبت به انها نااشنا بود .
اساساً افرادی که در جوامع تک فرهنگی زدگی می کنند شناخت و حتی درک درستی از سایر فرهنگها ندارند زیرا با این فرهنگها از نزدیک آشنا نشده اند و تبعاً تعابیر مثبت یا منفی نادرسیت نسبت به انها دارند .
به عنوان مثال ملت یا قومی را بیش از حد بالا برده و برای او خصیصه های مثبت فراوان قائلند و در عوض مالتی را بیش از حد پائین برده و تمام خصیصه های منفی را برای ان در نظر می گیرند .
اما این تنوع فرهنگی دارای ناکت منفی نیز هست و البته هر چیزی هم جنبه مثبت دارد و هم جنبه منفی و همه چیز نسبی است و چیز مطلقاً خوب یا بد در جهان وجود ندارد.
1: در حوامع تک فرهنگی و یا تغریباً تک فرهنگی نظیر ایران ادم تکلیف خودش را می داند و در واقع تکلیف یک فرد از لحاظ برخورد فرهنگی و زبانی معلوم است زیرا تنها با یک یا دو قوم و زبان سر و کار دارد اما در جوامع چند فرهنگی که الزاماً همگی انها زبان عمومی و رسمی کشوری که به انجا آمده اند را نمی دانند شخص واقعاً در برخورد و پیدا کردن زبان تفاهم با انها دچار مشکلات اساسی می شود همچنین تنوع فرهنگی باعث می شود که یک نوع رفتار نسبت به یک فرهنگ یا قوم رفتار خوبی تلقی شود اما همان برخورد با قومی دیگر از موارد رفتارهای زشت درنظر گرفته شود.
2: یک مشکل روان شناسی در برخورد با فرهنگها و افراد با زبانهای گوناگون با هم که مشکل مهم و اساسی تلقی می شود سوء تفاهم است .
وقتی چند نفر هم زبان با هم در حال حرف زدن در یک مرکز خرید و یا مکان عمومی تفریحی یا پارک هستند اگر افراد دیگری با زبان دیگری با آنها رو به رو شوند وقتی گروه اول حرفی بزند و یا یکی از افراد ان کاری بکند یا حرف خنده داری بزند که باعث خنده آنها شود افراد گروه دوم بلافاصله به این می اندیشند که گروه اول حرفش خطاب به آنهاست و در واقع می خواهند آنها را دست انداخته و یا مسخره کرده و یا پشت سرشان و در مورد فرهنگ و قومیتشان بد گفته و حرفهای نفرت انگیز بر زبان جاری سازند همچنین اگر گروه دوم حرفی بزند گروه اول همین طرز تلقی را خواهد داشت و علت اصلی آن عدم درک زبان و حرفهای همدیگر است و انسان ذاتاً به سمت بدبینی گرایش دارد و می خواهد همه چیز را به خودش بگیرد .
حتی همین سوء تفاهم باعث نگاههای زشت و نادرست آنها به هم شده و تبعاً زمینه بروز درگیری فیزیکی را فراهم خواهد آورد