نکاتی در مورد نشست و برخواست با افراد جامعه
عده ای از خوانندگان خوب وبلاگ همواره سعی کرده اند منو دلداری بدهند و همیشه می گویند که
جرا باید عده ای از مرگ تو خوش حال بشوند ؟
با افرادی که سطح فرهنگ و سواد خوبی دارند نشست و برخواست بکن
تفاوت قیافه مهم نیست و عده ای هستند که از تو بدتر و معلولترند ولی موفق هستند
در این مورد باید نکاتی رو بگم
شما هیچ کدامتون جای امثال ما نبوده اید تا یک عمر قیافه ای غیر عادی را مجبور شوید به یدک بکشید و همه جا با حالت عجیب و غیر عادی به شما نگاه کنند حتی شده عده ای گمان کردند که ما عمداً ظاهرمون رو این طوری درست کردیم و به خیال خودشون می خواهند حال منو بگیرند و مثلاً از کنارم رد میشند وبا حالتی تمسخر آور ی که نفرت از روی آن می بارد میگند این چقدر زشته ؟ و یا میگند « قیافشو ببین تو رو خدا »
اگر شما در محله ای زندگی کنید که اهالی اون محل و همسایگان شما و کلاً اطرافیانتون دارای سطح سواد و فرهنگ بالایی نبوده و حتی کسانی رو که به دنبال علم و سواد هستند تمسخر کنند و تنها چیزی که براشون مهم باشه خورد و خوراک و لباس و کار کردن و پول در آوردن باشه چه حالی پیدا می کنید ؟ باز هم میگید برو با همچین افرادی قاطی شو ؟
قبول کنید که محله و همسایگان و مردم یک منطقه نقش مهمی در تشکیل قسمتی از شخصیت انسان دارند و شما ناگزیرید چنئین ساعت از زندگی روزانهء خود را در محل و با کسبه و اهالی آن محل و همسایگان دور و نزدیک به سر ببرید وقتی ببینید مهمترین چیز نزد اهالی آن محل لباس زیبا و ماشین مدل بالا داشتن و کلاً معیارهای مادی زندگی و از صبح تا شب کار کردن و پول در آوردن باشه و کسی که به دنبال کسب علم و سواده نه تنها بهش محل سگ هم نمیزارن بلکه از چنین کسی متنفرند و حتی هنگام برخورد با وی آشکارا به او ناسزا گفته و ابراز نفرت می کنند به شما چه حالتی دست میده ؟
شاید خیلیها منظور منو متوجه نشند چون ممکنه در محله ای بافرهنگ و سطح بالا زندگی می کنند پس خوش به حال چنین افرادی !