داستان کهنه و همیشگی فقر و ثروت
گارگین فتائی
داشتم از یکی از خیابونها رد می شدم که دیدم گدایی که اصلاً سر و وضع مناسبی نداشت و از مردم عاجزانه همراه با گریه تقاضای مبلغ ناچیزی می کرد و قشنگ معلوم بود که گریه اش همراه با درد و رنج و واقعی است .
در این زمان رهگذری از کنار این گدا رد شد و رو به من کرد و گفت .
فقط تقصیر خودشه این یا ولخرجی کرده و یا قمار باز بوده و یا مشروب زیاد خورده و یا معتاد بوده و یا اینکه ظلم زیادی کرده .
سپس رو به اون رهگذر کردم و گفتم
پس اونهایی که این همه پول دار هستند زندگی درستی داشتند؟
اون گفت لیاقتش رو داشتند عرضش رو داشتند تنبلی نکردند زحمت کشیدند و قعال بودند و به ثروت رسیدند .
من دیگه با اون رهگذر حرف نزدم اما از حرفهاش این سوالات برام مطرح شد
1: آیا همه کسانی که به روز این مرد افتادند تقصیر خودشون بوده ؟ و جامعه و نهادهای اون و مقامات مسئول اصلاً تقصیر نداشتند؟
آیا نباید وضعیت در جامعه طوری باشه که همه افراد بتوانند از حد اقل امکانات زندگی مثلا حد اقل داشتن غذایی که در طول شبانه روز گرسنه نمانند بهره مند گردند ؟
2: آیا کسانی که پولدار نیستند بنا به گفته این مرد که ممکنه حرف خیلیها باشه زرنگ نبودند و تنبل بودند و بی عرضه؟
معیار عرضه و زرنگی چیه آیا سر دیگران کلاه گذاشتن و دروغ گفتن و کلاه برداری و استفاده از حیله های قانونی و کلاه شرعی و حق رو ناحق کردن زرنگی و عرضه است ؟ کلاً به هر کاری که باعث کسب ثروت بشه میشه گفت زرنگی؟
3: ایا بهره کشی و استثمار و سوء استفاده یک عده از دسترنج دیگران و به کار بردن هوش و استعداد در جهات منفی نقش موثری در این زمینه نداشته است؟
قطعاً افراد ثروتمندی هستند که با زحمت و کار و تلاش فراوان به این ثروت رسیده اند و قطعاً در میان افراد بی بضاعت هم افرادی هستند که عمال فقرشون خودشون بودند و دارائی خود را حیف و میل و صرف عیاشی و خوش گذرونی خودشون کردند .
اما آیا درسته که بگیم هر کی پولداره عرضش رو داشته و کاری و زرنگ بوده و هر کی کم درآمد و فقیره بی عرضه و تنبل بوده؟