Quantcast
Channel: گارنی GARNI
Viewing all articles
Browse latest Browse all 9369

ستاره

$
0
0

 

ستاره

گارگین فتائی

 

درشهر خودم

می شد خیلی از ستاره ها را دید

آسمان ، قابل دیدن بود

و من خیلی وقتها ماه را می دیدم

نه تنها در شهرم که در تمام سرزمینم

ستاره ها و مهتاب را خوب می دیدم

اما وقتی به جای دیگری رفتم

هر چه نگاه کردم

نه اثری از ستاره ها بود و نه از مهتاب

گویا همگی ز نظرها پنهان شده اند

و بر من روی خوش نشان نمی دهند

شاید وفور ستاره ها در شهر و سرزمینم

به معنی قلبهای  پرستاره بود

که با رفتنم به خاموشی گرائید

اکنون مدتهاست که نه ستاره ای میبینم

و نه نور ماهی

ستاره خوش چهره  و ماه نیک روی

از من روی برگردانده اند

و اما هر کس در درون خود نیز ستاره ای دارد

که از هر ستارهء آسمانی تابنده تر است

من در سرزمین خودم ستاره ای داشتم

که همچون ماه در قلبم می درخشید

ستاره های دیگر را می توان به فراموشی سپرد

اما ستاره ای که همراه عشق باشد

از دل کنده نخواهد شد

و تا زمانی که قلب می تپد

یاد این ستاره با اوست

و قلب به خاطر وجود این ستاره است

 که هنوز امید به تپیدن دارد

ستاره مرا به من باز گردانید

من ستاره ام را می خواهم

تا کی حسرت دوری و فراغ او را

در قلب بپرورانم

ای ستارهء من

ای پارهء وجود من

طاقتم تاب شد

بیا و در کنار من بمان

حتی آرزوی یک لحظه دیدارت

مرا رها نمی سازد

اکنون که به تو نیاز دارم کجایی!

اکنون که غرق در تنگناها

غرق درگرفتاریها و مصیبتها هستم

کجایی که با دستان خود

اشکهای پردرد چشمان را پاک کنی

ای ستارهء من بیا و دستم را بگیر

مرا از اینجا ببر

ببر به جایی که

هیچ معیاری و شرطی برای زندگی نباشد

زندگی فقط برای زندگی باشد و بس


Viewing all articles
Browse latest Browse all 9369

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>