کاش
دادار حمیدیان
http://divavand.blogfa.com/
کاش کسی باشد که حالت را بپرسد بی سبب
بی رمق در گوشه ای باشی و دردت را بپرسد بی سبب
کاش در پهنای یک کوچه در این شهر کثیف
ره گذاری بر دلت لبخند می زد بی سبب
گاه گاهی در تمام لحظه های بی کسی
کاش نامت بر لبی فریاد می شد بی سبب
کاش وقتی دست هایت خاک را تنها نوازش می کند
دستی از یک ناشناس عیار می شد بی سبب
کاش گاهی ناگهان باران ببارد بر سرت
تا که ناکس اشک هایت را نبیند بی سبب
کاش گاهی کاش گفتن ها شود یک آرزو
می شد آن لحظه کمی خندید شاید بی سبب