یادی از استپان مالیانس سینمادار ارمنی بابل
دوهفته نامه "هویس"شماره۱۵۸
http://farsi.hooys.com/?p=1544
سینماداری یکی از کارهایی بود که اقلیتهای دینی کشور، از جمله ارمنیها، نقش مهمی در آن داشتهاند. در شمارههای ۱۵۵و ۱۵۶هویس گزیدهای از کتاب سینما در مشهد: ۱۲۸۹-۱۳۸۹نوشته حسین پورحسین را منتشر کردیم. اینک کتابی به دستمان رسیده است به قلم دوست و همکارمان داود لطیفی در بابل، درباره سینماداری در مازندران. نویسنده از دوستان استپان مالیانس از سینماداران بابل بوده که چند سال پیش چشم از جهان فرو بست. در زیر بخشهایی از کتاب را که به مالیانس و سینمای او (سینما زیبا و بعدها سینما ایران) اختصاص یافته است، نقل میکنیم. گفتنی است که جلد کتاب نیز به تصویری از ازدحام مردم جلوی سینما زیبا در سال ۱۳۳۳اختصاص یافته است.
یکی از ویژگی های بابل نسبت به سایر شهرهای مرکزی و شرق استان، موقعیت تجاری و نیز حضور اقلیت های مذهبی(ارمنی ها و یهودی ها و زرتشتی ها) و همچنین اتباع روسیه در این شهر بود و همان ها بودند که در گسترش مبادلات بازرگانی و صنعتی در بابل نقش به سزایی داشتند. آنان علاوه بر فعالیت های اقتصادی در حوزه سینما نیز نقش مؤثری داشتند.
سینما اهورامزدا۱
به گفته صمد صالح طبری۲نخستین سینمای صامت سال ۱۳۰۸از سوی زرتشتیان با نام اهورامزدا و در خیابان مدرس فعلی و در مکان فعلی داروخانه بقراط تأسیس شد.
سینما حکیمی
سال ۱۳۱۵سینمای حکیمی با مساحتی بزرگ تر و پرده ای عریض تر از سینما اهورامزدا در محل پایانه ی تعاونی ۲در میدان ۱۷شهریور(ایستگاه سابق) آغاز به کار نمود. در شروع فعالیت، قیمت بلیط این سینما سه ریال بود.
سینما اوسیک
سال ۱۳۱۷سینما اوسیک تأسیس شد. اوسیک نام مؤسس آن است و سینما به نام او بود. این سینما بیشتر فیلم های آلمانی را نمایش می داد و پس از حضور نیروهای نظامی روسیه در مازندران (پس از شهریور ۱۳۲۰) به پخش فیلم های روسی می پرداخت.
سینما زیبا (ایران)
اویانس مالیانس در بابل مهمان خانه داشت. سینما اوسیک را خرید و پس از مدتی آن را به محمدقلی اهرابی اجاره داد و اهرابی۳نام آن را به سینما ایران تغییر داد. استپان فرزند اویانس علاقه داشت سینما را به مهمان خانه تبدیل کند، اما با مخالفت اهرابی مواجه شد. وی بالاخره سینما را در اختیار گرفت. استپان۴پس از در اختیار گرفتن سینما نام زیبا را بر آن نهاد و برای رفاه حال تماشاچیان تغییراتی شامل رنگ-آمیزی، تعویض صندلی و نیمکت و… در آن به وجود آورد.
سینما دارای دو بخش سالن زمستانی و تابستانی بود. سالن زمستانی حدود ۲۰۰صندلی داشت و به خاطر تعمیرات اساسی مشتریان زیادی را به خود جلب می کرد. این امر حسادت سایر سینماداران را برمی انگیخت به گونه ای که عوامل آن ها پوسترهای تبلیغاتی سینما زیبا را پاره می کردند. اما همچنان فعالیت سینما ادامه داشت. تا این که در سال ۱۳۴۰سینما زیبا تعطیل شد و تجهیزات آن از جمله آپارات نمایش به یکی از مالکان سینما در بابل به نام معتقدی فروخته شد. نیمکت های سینما هر کدام سه متر طول داشتند و توسط استاد حبیب گودرزی ساخته شده بودند و پس از گذشت ۴۰سال هنوز در حیاط منزل مالیانس به عنوان میز گلدان ها خودنمایی می کنند.
استپان مالیانس از زبان خودش
در سال ۱۹۲۰میلادی برابر با ۱۳۰۳هجری شمسی در بابل به دنیا آمدم و در سال ۱۹۴۴جهت ادامه تحصیل به سوئیس رفتم.
وقتی درسم در سوئیس تمام شد به بابل برگشتم. سینمای ما در اجاره اهرابی بود. من دوست داشتم یک مهمان خانه تأسیس کنم. اما اهرابی سینما را تخلیه نمی کرد. بالاخره با تلاش زیاد، اهرابی سینما را تخلیه کرد و من مدیریت سینما را به عهده گرفتم. اهرابی نام سینما را گذاشته بود ایران، اما من نام آن را به سینما زیبا تغییر دادم. برای این که تماشاگران در سینما راحت باشند تغییراتی در سینما ایجاد کردم.
سینما دارای دو بخش سالن زمستانی و تابستانی یا روباز بود. سالن زمستانی حدود ۲۰۰نفر ظرفیت داشت. هر دو سالن را رنگ آمیزی کردم. این فضا نسبت به سایر سینماها خیلی مناسب بود. مردم هم استقبال می کردند. یکی از سینماداران وقتی دید سینمای من رونق دارد، شروع به رقابت کرد، افرادی را تحریک کرد که در سینما شلوغ کنند و مزاحم تماشاگران بشوند. کارگر یکی از سینماها، عکس های تبلیغاتی را پاره می کرد. یک روز دنبالش کردم، گرفتمش، پیراهنش پاره شده بود. نوجوان بود، گریه کرد. او را به شهربانی تحویل دادم، دلم سوخت. یک پراهن نو خریدم و به او دادم و نصیحت کردم که این کارها را نکند.
داستان تعطیلی سینما هم مفصل است. سال ۱۳۳۹یا ۱۳۴۰بود که دیگر طاقت نیاوردم. مردم خیلی استقبال می کردند؛ با این که فیلم ها دوبله نشده بود و با صدای اصلی پخش می شد اما می آمدند و فیلم ها را تماشا می کردند. دیگر آسایش از ما سلب شده بود. خیلی تلاش می کردند، برخی از آن ها افراد لات و ولگرد را تحریک می کردند که داخل سینما درگیری ایجاد نمایند و مزاحم مردم شوند، ما هم که دیگر حوصله نداشتیم. می خواستیم شام بخوریم، می دیدیم سر و صداست.
یک شب سالگرد تولد همسرم بود، سینما را تعطیل کردم و به همسرم گفتم این هم هدیه سالگرد تولد تو. سینما را برای همیشه تعطیل کردم و آپاراتش را به مرحوم معتقدی فروختم.
صندلی های سینما به صورت نیمکت های سه متری بود که توسط استاد حبیب گودرزی ساخته شد و پس از گذشت ۴۰سال هنوز به عنوان میزگلدان استفاده می شود.
توضیحات:
۱ـ اثری از این سینما باقی نمانده است.
۲ـ متولد بابل، روزنامه نگار، محقق و نویسنده کتاب بابل سبزه دیار.
۳ـ محمد قلی اهرابی متولد تبریز و ساکن بابل بود. وی علاوه بر بابل در شهرهای قائم شهر، بهشهر و بابلسر نیز چند سینما را در اجاره و یا مالکیت خویش داشت. اهرابی سال ۱۳۸۰در آمریکا چشم از جهان فرو بست.
۴ـ استپان مالیانس ر سال ۱۹۲۰میلادی(۱۳۰۳) در بابل به دنیا آمد و پس از تحصیل در سوئیس به زادگاهش بازگشت و مدتی مدیریت سینما را بر عهده داشت.