مطالبی از ضمیمه روزنامه آلیک
مدتی است که روزنامه ارمنی زبان آلیک که دومین روزنامه قدیمی ایران بعد از اطلاعات نیزمی باشد در روزهای پنج شنبه ادقام به انتشار ضمیمه به زبان فارسی در مورد مسائل ارامنه می کند که این امر می تواند در تعمیق فرهنگ ارامنه در نزد سایر اقوام ایرانی موثر باشد
در اینجا چهار مطلب را از ضمیمه روزنامه الیک که به صورت پی دی اف هستند برای خوانندگان بازنویسی کرده ام امیدوارم که مورد استفاده شما قرار گیرد
ضمیمه روزنامه الیک
پنج شنبه 14آذر 1392
http://www.alikonline.ir/images/stories/2013/december/5/1-farsi.pdf
http://www.alikonline.ir/images/stories/2013/december/5/2-farsi.pdf
http://www.alikonline.ir/images/stories/2013/december/5/3-farsi.pdf
مطلب اول
دیدار مسئولین دولتی از ارامستان تاریخی ارمنیان ( دولاب)
آرامستان دولاب ، دائره المعارفی باز برای دانشجویان رشته معماری و هنر
قبرستان تاریخی ارامنه ایران واقع در منطقه 14شهرداری تهران ، جمعه هشتم آذر مورد بازدید رئیس شورای شهر تهران ، شهردار منطقه ، مدیر کل میراث فرهنگی استان تهران ، سعید تقوی ، مدیر کل پیین دفتر اقلیت های مذهبی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی از مسئولان قرار گرفت.
در ابتدای بازدید ، نایب رئیس شورای نمایندگان ارامنه تهران مهندس نورایر آرامیان و نماینده شورای خلیفه گری ارامنه تهران رافیک ملیک ستیان به همراه پدر روحانی توضیحاتی در مورد تاریخچهء قبرستان دولاب و کلیسای واقع در آن و همچنین معماری و ساختار مقبره های مختلف به هیات بازدید کننده ارائه دادند . در حاشیه این بازدید ، سجد جامعی در پاسخ سوال مبنی بر اینکه این مکان برای تبدیل شدن به محلی برای گردش گری سامان دهی شود حتی می توان بازار صنایع دستی جنب این مکان ایجاد کرد زیرا تاریخچه حضور ارامنه در این منطقه بنا به روایتی برای انجام فعالیت های حجاری کاخهای آن زمان بوده . پس می توان امیختگی صنعت و هنر را در جامعه ارمنیان ایران دید.
آقای مسجد جامعی در زمینه کمک های که شورای شهر برای سامان دهی قبرستان دولاب می تواند انجام دهد متذکر شد که طرح هایی در این زمینه در دست بررسی است که می توان آن را با طرح های شورای خلیفه گری ارامنه هماهنگ کرده و با مطالعاتی جدی آنها را به انجام رساند.
رجبعلی خسرو آبادی مدیر کل میراث فرهنگی استان تهران نیز در رابطه با قبرستان دولاب گفت:
«قبرستان دولاب از جاذبه گردش گری خوبی برخوردار است که این امر نیازمند اجرای طرح های سامان دهی می باشد» .
مهندس تورج فرهادی شهردار منطقه 14 در رابطه با دولاب و فعالیت هایی که شهرداری در زمینه احیای بخش های فرسوده می تواند انجا م دهد گفت:
« این مکان پتانسیل بسیار خوبی هم برای توسعه گردش گری و هم ایجاد فضای باغ موزه را دارد . از طرف دیگر اینجا را می توان دائره المعارفی باز برای دانشجویان رشته معماری و هنر شمرد. به هر دلیل در این زمینه تا به حال فعالیتی انجام نشده . باید این پتانسیل را بالفعل کرده و حالت احیا شدهء این مکان را در اختیار عموم قرار دهیم.
در این دیدار نمایندگان شورای خلیفه گری ارامنه تهران نیز در زمینه مشکلات موجود و طرح های در دست اقدام با مسئولان تبادل نظر کردند
مطلب دوم
از مصادره ورزش باستانی چوگان توسط جمهوری آذربایجان جلوگیری شد
چندی پیش اعلام شد که پرونده بازی چوگان قرار است در هشتمین اجلاس میراث ناملموس به عنوان میراث ناملموس کشور آذربایجان ثبت جاهنی شود. در فیلمی که در رابطه با معرفی این بازی توسط آذربایجان تولید شده بود آمده که هر چند این بازی در دو شهر ارومیه و تبریز ، از شهرهای ایران برگزار می شود اما با عنوان بازی با اسب در منطقه قراباغ در فهرست میراث در خطر آذربایجان برای ثبت جهانی به یونسکو معرفی خواهد شد .
به گزارش مهر ، پرونده ارائه شده از طرف آذربایجان دارای چند مشکل بود . استفاده از نام قراباغ آن هم در آذربایجان که محلی برای مناقشات سیاسی کشورهاست یکی از این مشکلات بود اما مورد دیگر مربوط میشد به پیشنهاد ثبت این بازی در فهرست میراث در خطر چرا که در پرونده این اثر ناملموس آمده این بازی در شهرهای مختلف آذربایجان برگزار می شود بنابراین وقتی یک بازی در حال اجراست نمی تواند در خطر باشد.
اما ترفندی که اذربایجان در ثبت این میراث به کار برد ثبت بدون نوبت آن به عنوان میراث در خطر بود چرا که از این طریق به راحتی می توانست این بازی باستانی را در فهرست یونسکو ثبت کند از سوی دیگر منطقه قراباغ را نیز به نام خودش در یک سند بین المللی ثبت می کرد.
از همین رو در جریان هشتمین اجلاس سالانه کمیته میراث ناملموس سازمان یونسکو در پایتخت جمهوری اذربایجان که از روز پانزدهم آذرماه با حضور 600 نماینده از 95 کور جهان در حال برگزاری است از ایران هم
محمد حسن طالبیان مدیر دفتر تدوین پرونده های نامزدی ثبت جهانی ایران
یدالله پرمون رئیس مرکز منطقه ای میراث ناملموس یونسکو در ایران
محمد رضا مجیدی سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در یونسکو
مرتضی رضوانفر معاون پژوهشی پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردش گری
برای دفاع از پرونده طب سنتی ایران و اعتراضبه ثبت چوگان به نام آذربایجان در این اجلاس شرکت کردند حتی در این ارتباط متولیان میراث فرهنگی در ایران نامه اعتراض خود را برای ثبت چوگان به نام اذربایجان در یونسکو ارسال کرده بودند .
در نهایت عصر سه شنبه در این اجلاس ، رئیس شورای مشورتی گزارشی از پرونده ثبت جهانی بازی چوگان که توسط آذربایجان ارائه شده بود ارائه داد و گفت به دلیل شرائط اقتصادی ، گسترئگی بازی چوگان در سطح کشورهای دیگر کمتر شده و مربیان زبده کمی نیز وجود دارد با این وجود شورای مشورتی به این نتیجه رسیده که مشخصه های لازم برای ثبت دارد . دولت آذربایجان نیز از این موضوع پشتیبانی کرده و همین پشتیبانی تاثیر زیادی را در ثبت پرونده داشته است.
فرهاد نظری در گفتگو با خبرنگار مهر توضیحات بیشتری پیرامون ثبت این اثر داد و گفت:
تلاش تیم اعزامی ایران به اجلاس یونسکو منجر شد که آذربایجان به صورت رسمی و کتبی بپذیرد که چوگان ورزش آذری نیست . با توجه به اینکه ما عضو کمیته بین الدول نبوده ایم و حق رای نداشتیم اما تلاش های بی وقفه تیم ایرانی سبب شد تا پرونده ارائه شده از سوی آذربایجان اصلاح شود.
وی ادامه داد: نتایج این گفتگوها منجر به این شد که آذربایجان رسماً اعلام کرد منشاء و خاستگاه چوگان آذربایجان نیست همچنین واژه آذربایجان به نام این پرونده اضافه شد به این معنا که چوگان « بازی سنتی با اسب قراباغ در آذربایجان» نام گرفت بنا بر این ایران همچنان می تواند سال آینده هم چوگان ایرانی را به ثبت برساند از سوی دیگر کارشناسان یونسکو پذیرفتند که این پرونده در دوره بعد به صورت چند ملیتی ثبت شود.
نظری ادامه داد: در پرونده چوگان از استان اذربایجان شرقی و استان آذربایجان غربی با عنوان آذربایجان جنوبی یاد شده بود که این مساله نیز با تذکر و پی گیری تیم اعزامی ایران اصلاح و حذف شد.
مطلب سوم
فاجعهء پناه جویان
منوچهر بصیر
قایقی خواهم ساخت
دور خواهم شد از این خاک غریب
سهراب سپهری
مدتهاست که دریا گورستان پناه جویان جهان سوم و چهارم شده . این مردم بدبخت که از زندگی در کشور خود جان به لب شده اند ، به امید رسیدن به امید رسیدن به زندگی بهتر چون « یهودی سرگردان» سوار تخته پاره ای شده دل به دریا می زنند .آنها چه می دانند که آن طرف دریا هم خبری نیست! وقتی آمریکا 800 هزار کارمند خود را به مرخصی اجباری می فرستد و مردم اروپا از شدت فقر و بیکاری هر روز با پلیس و نیروهای امنیتی زد و خورد می کنند ، پس وای به حال بقیه دنیا!
چقدر وحشتناک است که عراقی ، بنگلادشی ، هندی و سایر مردم فقیر ، دار و ندار خود را بفروشند و با هزار بدبختی سوار بر این تخته پاره ها بخواهند قاچاقی به اروپا و استرالیا بروند ، بعد جلوی چشم همه طعمه دریا شوند . گویی اجساد سرگردان آنها روی دریا فریاد می زنند: مرگ به این زندگی شرف دارد!
اما آنها که با هزار مصیبت ، خود را به مقصد می رسانند ، مانند مجرمین به اردوگاههای خاصی منتقل می شوند تا دادگاه تکلیف آنها را روشن کند!
این اردوگاهها کمتر از زندان با اعمال شاقه نیستند که این مردم به قول فانون از رهبران انقلاب الجزایر « دوزخیان زمین » با حقارت و رنج تا روشن شدن سرنوشت خود باید منتظر بمانند.
دعوا و زد و خورد ، تجاوز جنسی ، خرید و فروش مواد مخدر ، ناراحتیهای اعصاب و روان و سرانجام خودکشی از حوادث عادی زندگی آنهاست.
زمانی که دادگاه دلائل آنها را قبول نکند « دی پورت» می شوند ، یعنی باید به وطن خود برگردند – اعتصاب غذا و تحصن می کنند ، چه بسا با مسئولان اردوگاه به زد و خورد می پردازند که آخر کجا برگردیم؟ ما همه پلی را پشت سر خراب کرده ایم به قول شاعر: .............. نه در غربت دلی شاد و نه رویی در وطن دارم!
پناهندگان سیاسی روزگار بدتری دارند و بین مرگ و زندگی دست و پا می زنند چه بسا قربانی زد و بند دولتها می شوند که ننگی است برای سازمان ملل و سایر سازمانهای بین المللی.
در طول تاریخ مردم همیشه گوشت دم توپ بوده اند، کار و زحمت روزانه ، جنگ و بدبختی و عوارض آن همه از آنهاست . از همه بدتر آن که حقوق آنها اغلب پایمال زد و بندهای دولتها به اسم دیپلماسی می شود و زمانی که از این زندگی فجیع جان به لب می شوند ، مانند مارکوپولو راه می افتند دور دنیا و بقیه ماجرا.... برای آمریکا و اروپا مهاجران کالاهایی هستند که باید گلچین شوند.
اول سرمایه دارانی که می توانند با سرمایه گذاری در آن کشورها کار ایجاد کنند .
دوم کسانی که درجه علمی آنها مطابق استانداردهای کشورهای مربوطه است
و بالاخره نیروی کار ماهرو ارزان.
امروز بازار دلالان مهاجرت قانونی و غیرقانونی خیلی گرم است . آنها به طوری نیمه علنی در کشورهای جهان سوم حضور دارند و به بهانهء اخذ ویزا یا گرفتن اقامت در آن سوی دریاها مردم را سرکیسه می کنند.
پول دارها و طبقه متوسط بالا برای گرفتن گرین کارت و رفتن به آمریکا ، کانادا یا استرالیا به هر دری می زنند و در صورت موفقیت ، زندگی جدیدی را شروع می کنند .
بدین ترتیب که : چون پدر خانواده به علت سن بالا نمی تواند آنجا کار پیدا کند ، ناچار مجبور است در کشور خود مانده و کار کند ، هر چند وقت یک بار به دیدن خانواده برود . این نوع زندگی هم دشواریهای مالی و فرهنگی خاص خود ا دارد مثلا بچه های خیلی زود جذب فرهنگ میزبان می شوند که غالباً مطلوب بزرگسالان نیست.
اردوگاهها و دریاها پر از پناهندگانی است که چون زندانیها یا جذامیان از مردم دور نگهداری می شوند و از هیچ توهینی به آنها خودداری نمی کنند . یکی از آنها می گفت ما تمام پل های پشت سر را خراب کرده ایم به قول معروف
نه در غربت دلی شاد و نه رویی در وطن داریم!
مطلب چهارم
کلیسای ارمنی خارج از جامعه ارمنیان به تبلیغات دینی نمی پردازد
( اشاره ای به تاریخ کلیسای مرسلی ارمنی)
اغلب هموطنان ایرانی درمورد کلیسای مرسلی پرسشهایی دارند و اغلب تفاوت میان این کلیسا را با دیگر مذاهب مسیحی نمی دانند.
در اشاره ای که در ین ستون آمده سعی داشته ایم در رابطه با این پرسش شفافیت سازی نموده و با استفاده از کتب دینی و اتکا به منابع تاریخی، تامیلی چند با هموطنان ایرانی داشته باشیم.
به طور کلی در دیاسپورای جهانی اهالی کشورهایی که جوامع ارمنی در آن ساکنند ، اطلاعات کمتری راجع به کلیسای مرسلی ( گریگوری) دارند و بنابراین تقریباً در همه جا ( بخصوص در کشورهای خاورمیانه) این کلیسا صرفاً کلیسای مسیحی شمرده می شود.
این ویژگی شاید به خاطر آن ناشناخته مانده که کلیسای ما خارج از ظرفیت های ملی – نژادی خویش ، تبدیل به یک واحد تبلیغات مذهبی نگشته است.
قابل ذکر است که کلیسای مرسلی ارمنی به لحاظ قوانین شرعی خویش نمی تواند شخص یا اشخاصی را که اصولاً ارمنی زاده نیستند میان خویش بپذیرد ( مثلاً آنان را غسل تعمید دهد و به جرگه مسیحیان در آورد) .
کلیسای ارمنی به این سبب مرسلی ( آپوستولیک ) نام گذاری شده که اشاعهئ دین مسیح در فلات ارمنستان توسط دو تن از حواریون عیسی مسیح یعنی بارتولومئوس و تادئوس مقدس انجام پذیرفته اما واژهء گریگوری که در هر صورت از لحاظ تاریخی صحیح نمی باشد از نام گریگور لوساوریچ ( گریگور روشنگر) می آید ، قدیسی که به واسطه فعالیت جان برکفانه او ارمنستان اولین کشوری شد که در سال 301 میلادی رسماً به کسش مسیحیت درآمد.
به دلائل تاریخی ، قوانین مذهبی و شرعی کلیسای ارمنی بسان ازدواج ، مراسم مذهبی ، کلیسایی( پاداراگ) رسم تدفین و غیره با دیگران دارای تفاوت هایی می باشد.
کلیسای ارمنی همچنین به سبب عاری ماندن از تاثیر مستقیم شرق و غرب ( مذاهب سریانی – یونانی) در قرن پنج میلادی توسط مسروپ ماشتوس مقدس و ساهاگ پارتِو مقدس ( جاثلیق اعظم وقت) دارای الفبای خویش گشت که به این ترتیب کتاب مقدس ( عهد عتیق و عهد جدید ) ترجمه شد که در نتیجه اش هویت و ویژگی قومی – ملی پررنگ تر گشت.
از دیگر خصوصیات کلیسای ارمنی یکی هم اینکه در همایش های جهانی کلیسایی که در سالهای 325 و 381 و 431 میلادی و غیره انجام پذیرفت ، مجادله های فرقه ای – مذهبی صورت پذیرفت که نتیجه غیرمثبت دینی و تا حدودی سیاسی در پی داشت و به همین سبب نیز در سال 491 میلادی کلیسای ما قاطعانه از کلیسای رم ( پاپ ) جدا گشته و به نهادی مستقل تبدیل گردید ، که در این صورت هویت و چهره واقعی ملی و قومی دچار خدشه می گشت . طی قرون متمادی بویژه در سده های متوالی و طویلی که دولت مرکزی از هم گسیخته و گم شده بود ، رهبران مذهبی ارمنی فرهنگ و دین ملت و کشور و دیار دیرینه را پاش داشته اند .
تفاوت های دینی و مذهبی و فلسفی بین ویژگیهای کلیسای ارمنیان و دیگر کلیساها بی شمارند مثلاً روز تولد مسیح که البته این امر دلائل تاریخی خویش را داراست.
یک بار دیگر باید یاد آوری نمود که کلیسای ارمنی ، خارج از محدوده های جوامع ارمنی ، چه به لحاظ ماهوی و چه به لحاظ اعتقادی ، از ابتدا هیچ تبلیغات مذهبی و دینی نداشته است .