محدوده تفاوت های دینی
گارگین فتائی
نطلبی که می خواهم بگویم ممکن است کمی با مطالبی که قبلاً ن.وشته ام متفاوت باشد
در ابتدا باید بگویم که من کاملاً معتقد به وجود خداوند هستم و هر چند در خیلی از موارد غر و لندها و گلایه هایی می کنم ولی گلایه کردن ازخداوند و در پیشگاه وی اتفاقاً به معنی تائید وی است.
بنابراین من یک فرد کاملاً خداباور هستام و معتقدم خداوند بالاتر از هر دین و مذهبی است فرقی نمی کند که بالاتر از دین من باشد یا دین و مذهب دیگران.
اگر دقت کرده باشید متوجه خواهید شد که مطالبی که من از ادیان مختلف در وبلاگم می گذارم عموماً یا جنبه مشترک بین ادیان و بویژه ادیان توحیدی دارد و یا اگر وجوه تمایزات و ویژگیهای خاص آنها را ذکر کرده ام در صدد برجسته کردن و برتر جلوه دادن آن وجوه تمایز بر سایر ادیان نبوده و سعی فراوانی کرده ام تا از کلماتی استفاده کنم تا نوعی برجستگی در این زمینه در ذهن خواننده القا نکند .
اما واقعیت امر در مورد ادیان این است که انها دارای احکام و آباتی هستند که نوعی برتری و امتیاز را نسبت به سایر ادیان در ذهن خواننده القا می کنند و این واقعیتی است که نمی توان به راحتی از کنار آن گذشت.
هر دین و آئینی می خواهد بگوید تنها راه درست زندگی مادی و معنی را ارائه داده و راه های سایر مذاهب و ادیان نادرست و باطل است .
نه تنها هر دینی این گونه است بلکه در درون هر دین هم هر فرقه ای می خواهد حقاینت مطلق اصول خود را نسبت به سایر فرقه ها به اثبات رسانده و سایر فرقه ها را دروغ و نادرست بخواند.
اگر بخواهم کمی رک ترو بی پرده تر حرف بزتم باید از خود ادیان مثالی بزنم
در آئین یهود همواره در تورات ، قوم یهود قوم برگزیده خداوند محسوب شده و همواره بین این قوم با سایر اقوام و ادیان برتریها و تمایزات اشکاری قائل شده است .
در این آئین مقررات مختلفی چه در تورات و چه در تلمود وجود دارد که بسیاری از امور یهودیان و از جمله حتی ذبح حیوانات و طرز تهیه خوراک و مواد غذایی از سایر ادیان جدا شده است و باید همگی تواسط خود یهودیان ونه سایر اقوام و پیروان سایر ادیان تهیه شود
در آئین مسیح هم در انجیل یوحنا ایه ای هست که در آن مسیح می گوید
من راه و راستی حیالت هستم و هیچ کس جز یوسیله من نزد پدر نمی رود
این به این معنی است که سایر روشها و آئین ها راه درست را ارائه نداده و در آنها زندگی نیست و اگر کسی می خواهد نزد خداوند برود باید از طریق مسیح و تنها مسیح باشد
در اسلام هم آیات و احادیثی در برتری اسلام نسبت به سایر ادیان وجود دارد
الاسالام لا یعلو و لایعلی علیه
اسلام برترین است و بالاتر از آن دینی نیست
قاعده نفی سبیل
وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا
س.ره نسا آیه 141
و خدا تا ابد اجازه نداده که کافران کمترین تسلطی بر مومنان داشته باشند
در فقه اسلامی می خوانیم که مسلمان کسی است که سه رکن اصلی دین اسلام یعنی توخید و معاد و نبوت را بپذیرد و کسی که یک و یا هر سه این ارکان را نپذیرد در اصطلاح فقهی به وی کافر می گویند بنابراین هر کسی مسلمان نیاشد از لحاظ فقهی کافر است مننهی کافر بر دو نوع است
کافر ذمی یعنی آن غیرمسلمانی که در حکومت اسلامی عقد ذمه با دولت منعقد نموده و در واقع حمایت از وی در صورت پرداخت جزیه و مالیات بر ذمه دولت است.
کافر حربی یعنی آن غیرمسلمانی که با دولت اسلامی در جنگ است
تبعاً کافر ذمی امتیازات بیشتری از کافر حربی دارد اما در تعدادی از امور با یک مسلمان برابر نیست
بر اساس این که اسلام به توحید بیش از هر رکن دیگری اهمیت می دهد لذا ادیان توحیدی یعنی یهود و مسیحیت و زرتشت دارای رسمیت و مقدم تر از ادیان غیرتوحیدی یعنی مثلا بودا یا کنفسیوس و یا هندوئیسم و ادیان چند خدایی هستند.
از طرف دیگر در اسلام علاوه بر این سه رکن اگر کسی به عدل و امات هم معتقد باشد شیعه و در غیر این صورت سنی است و این دو فرقه هر کدام دیگری را متهم به نادرستی می کنند . شیعیان سنیها را امی و عمری و سنیها هم شیعیان را رافضی می خوانند .دقیقا مثل فرقه های داخل مسیحیت مثلا پروتستانها ارتودکسها را سنتی دانسته و اصول کلبیسای آنها را آمیخته به سنت های دنیوی و روشهای بت پرستی می دانند و بالعکس ارتودکسها و کاتولیک ها هم تنها روش کلیسای خود را روش درست و بحق می دانند .
در آئین زرتشت هم در آخرین بخش اوستا یعنی وندیداد و کتاب های دین کرد و نیز کتابی به نام روایات حمیت اشووهیشتان شریعت زرتشتی ارائه می شود که بر اساس آن یک زرتشتیبک فرد پاک دین و غیرزرتشتیان آک دین یا دارای دین آلوده معرفی شده و همچنین تمامی بدن و موی و تن غیرزرتشتیان ناپاک اعلام شده یعنی همان چیزی که سایر ادیان نظیر اسلام و یهودیان در مورد پیروان سابر ادیان می گویند.
همه ما کمابیش چه از طریق رادیو و اینترنت و چه از طریق شبکه های ماهواره ای، کانالهای دینی و مذهبی را مشاهده کرده ایم و البته متوجه شده ایم که همه اینها سایر ادیان و مذاهب را به عنوان ادیان و مذاهب کاذب و دنیوی و تنها روشی را که خود معرفی می کنند روش درست و معنوی و خدایی می دانند و البته این برتری طلبی در مورد شبکه هایی که به بیان مرام یک شاخه یا فرقه از سک مذهب می پردازد هم به خوبی آشکار است و حتی این شبکه ها هدفشان از تاسیس و ایجاد در اصل بی اعتبار نشان دادن سایر ادیان و مذاهب و فرقه ها و برجسته و محق و ذیحق نشان دادن مرام و فرقه و ائین خود هستند.
این تفاوتها هست و وجود دارد و نمی توان آن را انکار کرد اما باید نکاتی نیز در نظر گرفته شود
1: هر ساله در سطح جهانی تلاشهای گسترده ای برای تقریب ادیان و مذاهب و اتفاقاً از طرف خود رهبران مذهبی صورت می گیرد و اگر بنابر تاکید بر اختلافات به جای اشتراکات باشد تبعا این بحث ها و تلاش ها به جایی نرسیده و به بن بست می انجامند
2: خداناباوران و اتئیست ها روز به روز هم در سطح جهان وهم در دنیای مجازی قدرت بیشتری می گیرند و مهم ترین استناد و بهانه آنها برای بی اعتبار کردن ادیان همین تاکید ادیان بر اختلافات و حتی زد و خوردها و دشمنیها و کشتارها به نام و بهانه مذهبی یا فرقه ای علیه مذهب سیا فرقه دیگر است .
3: شاید در درون همین آیات و احادیث و روایات هم نکات مشترکی هست منتهی علم و حکمت ما تا آن حد نرسیده که انها را درک کنیم به هر حال ما انسانیم و این کلام حرفهای خداوند است که تبعا همواره فراتر از عقل های کوچک انسانی هستند.
4: فراموش نکنیم که برتری طلبی دینی و تاکید بر اختلافات مذهبی نتایج تلخ تاریخی همچون جنگ های صلیبی و یا جنگ بین اعراب و اسرائیل و یا جنگ های فرقه ای مثل جنگ بین کاتولیک ها و پروتستان هااو یا بین فرقه های شیعه و سنی چه در گذشته و چه در زمان حال در سطح جهان نظیر افغانستان و عراق و سوریه داشته است.
به هر حال برای من آنچه مهم است خداوند و انسان است فرقی نمی کند از چه مرام و مذهبی باشد.
آیا خداوندی که تمامی بندگان خود را دوست دارد و حتی نان و روزی ضعیف ترین موجودات خود نظیر حشرات و پرندگان کوچک را می رساند به من می گوید چون تو مسیحی هستی از بندگان دیگر من بالاتری و روش و مرام بقیه همگی شیطانی هستند یا چون فلانی مسلمان است از بندگان دیگر من بالاتراست و دیگران کافرند و یا آیا کسی که یهودی است همواره از دیگران ممتازتر است و دیگران از او پائین ترند و یا همچنین در مورد یک زرتشتی!؟
تبعاً اینها چیزی نیستند جز تبعیض و تبعیض در ذات خداوند جای نمی گیرد .
در بسیاری از موارد عرفان و نوشته های شعرا همواره می توان این حس اشتراک را دید به گونه ای که یک فرد با خواندن آنها احساس می کند در مورد خود او دارد صحبت می شود یعنی درم ورد انسان ، صرف نظر از دین و ائین وی .
من گمان می کنم این طرز فکر در دنیای کنونی که دنیای تفاوت ها و گوناگونیهاست به معنی نفی دیگران و نادیده گرفتن و پائین انگاشتن عقائد دیگران است و با معیارهای زندگی امروزی همخوانی ندارد