یه استاد و پروفسور آتئیست یه روز به دوستش مبگه
کتابم رو تموم کردم و چاپ شده
چهل و پنج سال روش کار کردم
دوستش میگه
کنتابت در باره چیه
میگه اینکه خدا وجود ندارد
دوستش میگه
وقتی چیزی وجود نداره دیگه چرا این همه سال کار کردی که نشون بدی نیست
چیزی که نیست نیست دیگه
چیزی که هست نیاز به اثبات داره