آناهیتا
گارگین فتائی
.
به معبد آناهیتا رفتم
ولی معبدی در آنجا ندیدم
از بالای تپه به آن نگریستم
ولی چیزی ندیدم
جز مخروبه ای از سنگ
زیرا که از ورای تاریخ آن
بوی توحش می اید
و آنگاه دریافتم
که فلسفهء نفرت
عظمت آن را بخش بر ویرانه کرده است
و دریغا از روزگار
که حتی این ویرانه ها هم
از گزند نیش های آن در امان نماند
پس با خود جلوه گر ساختم
پرستش گاهی از مظهر پاکی
که ویرانه های آن هم
نمودی از آئینی یبا و برازنده است
که فلسفه نفرت
تاب استقامت در برابر آن را ندارد
و اگر روزها و ماهها و سالها بگذرد
همچنان که قرنها گذشته است
این معبد با همهء ویرانه هایش
باز هم پرستشگاه ایزد ابهاست
یعنی همان
ردواویسور آناهیتا