حمله به سفارت در عرف دیپملاتیک و حقوقبین املل
گارگین فتائی
.
همان گونه که در خبرها شنیدید و احتمالاً برخی از شماهاه ممکن است دیده باشید به خاطر اعدام شیخ نمر توسط عربستان ، روابط بین ایران و عربستان بیش از پیش تیره تر شده است.
در این خصوص نکاتی به عنوان یک حقوق دان به ذهنم رسیده که در اینجا آنها را مطرح می کنم
قطعاً این کار و اقدام عربستان که البته نه فقط شیخ نمر بلکه عده دیگری از مخالفین خود را علیرغم درخواست های مکرر از سوی ایران و همچنین محافل بین المللی اعدام کرد کاری ناعادلانه بوده و نشان از بدویت حکام سعودی و طرز فکر آنها دارد.
اما باید به این نکات هم توجه شود
1: عربستان نه تنها شیخ نمر بلکه تعدادی از سران مخالفین سنی و از جمله طالبان و داعش را هم اعدام کرده بنابراین نمی توان گفت که در این زمینه تنها سرکوب شیعیان مد نظرش بوده است
2: به هر حال کاری که دنیای خارج از عربستان می تواند انجام دهد تنها ابراز انزجار است نه چیز دیگری زیرا شیخ نمر به هر حال از اتباع خود عربستان بوده و تبعه کشور دیگری نبوده که کشورهای دیگر علاوه بر انزجار ، ادعای دیگری هم نسبت به عربستان داشته باشند.
3: هر کشوری هر اقدامی که کرده باشد ولو بدترین اقدام که در سطح جهانی باعث انزجار یا تحریک احساسات یک گروه یا قوم یا مذهبی خاص و به طور کلی هیچ اقدام نادرست و غیرعادلانه و حتی ظالمانه ای در عرف دیپلماتیک نمی تواند حمله و اشغال و ورود عده ای به سفارت آن کشور را توجیه کند.
در عرف دیپلماتیک و حقوق بین الملل ، سفارت هر کشوری به منزلهء خاک آن کشور است یعنی شما وقتی وارد سفارت یک کشوری می شوید این بدین معنی است که شما به خاک آن کشور وارد شده اید لذا همچنان که برای ورود به منزل هر کسی باید از صاحب خانه اجازه بگیرید برای ورود به یک سفارت خانه هم باید از مسئولین آن کشور اجازه گرفته شود زیرا وارد خاک آن کشور می شوید.
اما وقتی شما بی اجازه وارد آن سفارت شوید و یا به زور و با تهدید و حمله این کار را انجام دهید این به معنی تعرض به خاک آن کشور بوده و در واقع نوعی اعلان جنگ محسوب می شود.
قطعاً منطقی ترین کار سفیر یا کنسول آن کشور قطع رابطه است زیرا به خاک وی در آن کشور بی حرمتی شده است آن هم تنها به دلیل اینکه مثلاً دولتش کسی را که همدین آن کشور بوده اعدام کرده در حالی که آن شخص حتی تبعهء آن کشور هم نبوده و تبعهء خودشان بوده است.
4: حمله و ورود بدون اجازه به یک سفارت در عرف دیپلماتیک و حقوقی کاری متمدنانه نیست و من برخلاف عده ای که موافق حمله به سفارت آمریکا و انگلیس و عربستان هستند اتفاقاً کاملا با این امر مخالفم.
تنها به خاطر هجوم به سفارت آمریکا که کاری کاملاً نادرست بوده ما تا الان که بیش از سه دهه از آن جریان می گذرد هنوز داریم تاوان این کار خود را در سطح بین امللی پس می دهیم.
انگلستان کشوری است که در اروپا بیشترین تعداد ایرانیها را در خود جای داده بنابراین در بین ممالک اروپائی بیشترین رفت و آمد از ایران به انگلیس بوده که خیلی از آنها دانشوجویانی بودند که هنوز که هنوز است و وضعیت با انگلستان تا حدودی بهبود یافته وضعیت خود را نمی دانند چرا که با این کار ، کنسول گری و سفارت انگلستان به ناگاه تعطیل شد و کارهای جاریه ایرانیان روی دست ماند.
از عواقب دیگر این کار، ایجاد نوعی ترس و هراس و بدبینی در بین سایر کشورها است چرا که آنها احساس می کنند در ایران فاقد مصونیت دیپلماتیک لازم برای ادامه کار هستند و نتیجه این بدبینی و ترس این است که هنوز انگلیس از دایر کردن کامل سفارت خود تردید دارد چرا که از این بیم دارد که مجدداً این حمله تکرار شود .
بسته شدن سفارت عربستان هم با توجه به خیل عظیم زواری که به مراسم حج و سایر مراسم مذهبی می روند نه کاری منطقی و نه در شان و عرف دیپلماتیک است همچنین حمله به آن هر چند که از سوی نیروهای خود سر باشند چرا که وقتی حرف و سخنی در ابراز انزجار از عملکرد دولتی زده می شود باید ظرفیت روانی و اجتماعی مردم از لحاظ کنترل احساسات هم سنجیده و در نظر گرفته شود بنابراین وقتی می دانیم مردم ما به شدت تابع احساسات هستند با هر بار سخن رانی های این چنینی باید بر میزان امنیت اتباع و سفارت های خارجی هم افزوده شود.