لطفاً فیلمهای بی سر و ته را به عنوان فیلمهای هنری جا نزنید
گارگین فتائی
.
اخیراً باب شده که توی ایران همه دوست دارند فیلم هنری بسازند و هر کسی تا از یه جائی یه پولی گیرش میاد کافیه به سبک کیارستمی یه فیلمی درست کنه که چون اسم هنری رو یدک میکشه لذا خرج زیادی نداره چون سبک این فیلمها به خاطر آنچه که به قول اینها سبک رئالیستی نام داره طوریه که نیازی به بازیگر حرفه ای و تمهیدات سینمائی و سایر هزینه ها نداره . کافیه یه دوربین ور داری و بری چند تا حرکت و دیالوگ عادی از چجد نفر بگیری اون وقت این میشه یه فیلم که برای جایزه گرفتنش مدام اونو می فرسته به جشنواره های دالخی و خارجی.
اگه کمی بخواد مایه بزاره چند تا بازیگر معروف رو هم میاره تو فیلمش اما خوب این اواخر مد شده که نام آهنگساز رو اول فیلم می نویسند اما شما هیچ آهنگ و موسیقی متنی رو نمی شنوی شااید هم همون طوری که به نظر اینها بهترین فیلم همونیه که خودشون ساختند لابد بهترین موسیقی هم همونیه که شنیده نشه چون موسیقی واقعی در طبیعت که تصنعی و ساخت بشر نیست لذا نیازی به موسیقی نیست و واقعیت خودش ریتم موسیقی لالزم رو می زنه .
اینها کلا دوست ندارند کسی از فیلمشون چیزی بفهمه و کلا حال و حوصله درست کردن یه سناریو و فیلمنامه محکم و درست و حسابی رو ندارند برای همین وقتی فیلم ور می بینی و چیزی ازش سر در نمیاری و می پرسی " این که فیلم نشد آخه صحنه هاش به هم ربط نداره " اون وقت بهت میگند "آقا من با سینمای داستان پرداز مشکل دارم این سینما همون سنبمای هالیوودیه او همین سینما بوده که باعث بدبختی و عقب ماندگی سینامی ما شده و مردم باید یاد بگیرند که به داستان در سینما عادت نکنند"
خوب حرف اینها هم عجیبه و هم خنده دار
اگه سینمای هالیوودی و داستان پرداز مشکل داره خوب چرا همچنان حرف اول سینما در دنیا رو همین هالیوود می زنه!؟
بعدش داستان و وجودش در سینما چه مشکلی می تونه داشته باشه اتفاقاً نبود داستان مشکل داره چون داستان پردازی در سینما یعنی کمک ادبیات به سینما و وقتی یه فیلم ، داستانی نداشته باشه هر کس هر چور تعبیر و تفسیری از فیلم می تونه بکنه .
این که شما کم کاری خودتون رو باندازید گردن مخاطب و از اون بخواهید که از فیلم تفسیر کنه نشون نمیده که شما در جرگه سازندگان فیلمهای هنری هستید و بخواهید جائی هم سطح چهره های بزرگ در سینما دست و پا کنید.
من و خیلیهای دیگه هم که تخصصمان سینما و فیلم نیست می تونیم دور بین به دست گرفته و از چند تا آدم معمولی و یه روستا و شهر و مردمش و چند تا مکالمه فیلم بگیریم و اونها رو به طور بی ربط به هم وصل کنیم بعد مدعی بشیم این فیلم با فیلمهای دیگه فرق داره و بزاریمش توی سینمای هنر و تجربه که یه عده مدام بیان این فیلمهای بی سر و ته رو تماشا کرده و هر بار خروارها نقد در باره اون بنویسند .
این نقد فیلم هم شده کاسبی یه عده آخه بعد انقلاب چیزی که فت و فراوون شده منتقد فیلمه که مدام عین مور و ملخ از در و دیوار مجلات فیلم و صدا و سیما وبالا میرند .
اون قدیما می گفتیم هر کی از ننش قهر می کنه میره خواننده میشه حالا باید بگیم هر کی از ننش قهر می کنه یا میره هنرپیشه میشه یا منتقد فیلم و یا دو سه تا فیلم بی سر و ته می سازه اشمشو میزاره سینمای هنر و تجربه و این طوری اسم و رسمی برای خودش دست و پا می کنه.
آخر همه این فیلمها هم مبهم و ناقص تموم میشه وقتی می پرسی " خوب آخرش که چی "اون وقت بهت میگند " آخرش رو خودت باید حدس بزنی آخرش به عهده خودته " خوب فیلمی که اول و وسط و آخرش به عهده بیننده باشه و همش اون باشه که تفسیر کنه و حدس بزنه اون وقت جناب عالی توی فیلم چه کاره ای اصلا از اولش چکاره بودی که این فیلم رو ساختی !؟.
موضوع فیلم هم خشک و بی روح و یک نواخته که وقتی در مورد اون هم سوال می کنی باز میگند فیلم ما عامه پسند نیست و مخاطب خاص داره.
اون مخاطب خاص کیه که حاضره این همه پول سینما بده بعد بیاد توی سینما یه فیلم چرت و بی سر و ته و کسل کننده رو تماشا کنه واقعا چنین مخاطبی مشکل روحی نداره ؟ .
مگه همین مردم نیستند که باید فیلم تماشا کنند و مگه مخاطب شما همین مردم نیستند شما چرا مدام خواسته های اونها رو تحقیر می کنید و افکار خودتون رو که با اونها جور در نمیاد مدام به عنوان افکار برتر معرفی می کنید انگار برتری افکار لازمش اینه که از مردم و فکر مردم نباشه و کلا چی باعث شده شما فکر کنی که افکارت چون با افکار عامه فرق داره الزاماً طرز فکر بالائی هست؟ .
ساختن یه فیلم بی روح و توجیه هر نوع عیب و ایرادی به عنوان اینکه اون فیلم یه فیلم خاص و هنریه خودش بی احترامی به هنر و سینمای هنری محسوب میشه بنابراین لطفا فیلمهای مزخرف خودتون رو هم ردیف کارگردانهای مشهور هنری دنیا و سبک و سیاق اونها قرار ندین .