فکر نون باش که خربزه آبه!!!!!!!!!!!!
گارگین فتائی
.
قطعاً این ضرب المثل هم مثل همه ضرب المثلهای دیگه تحت شرائط خاصی بوجود اومده اما من میونه چندانی باهاش ندارم.
برای اینکه هر وقت چیزی می پرسیم که حاکی از نوعی کنج کاویه و اصطلاحاً غیر کنجکاوی ، نون و سودی درش نیست مدام این ضرب المثل رو پیش می کشند. انگار چیزی که مهمه تنها نون و غذا و کار برای نون در آوردنه و نه هیچ چیز دیگری.
خیلیها حتی علم و تحصیل رو بر اساس همین حرف بزرگترهاشون رها کردند تا اصطلاحاً به جای خربزه دنبال نون برند و نتیجش این شده که در همون حد کار کردن برای نون در آورن می مونند، بدون هیچ پیشرفتی.
در متنی که من در باره ناشنوایان ترجمه کردم و ارائه دادم اومده بود که یک استاد دانشگاه که روان شناس هم هست توی غرب تحقیقات گسترده ای می کنه تا متوجه بشه انسان چطوری زبانی رو یاد می گیره و فرایند یادگیری زبان چطوریه . البته علاوه بر این می خواست بدونه که بچه های ناشنوا و شنوا فرقشون توی یادگیری چطوریه و حتی اینکه ایا نوزادانی که از والدینی که یکشون ناشنوا و دیگری شنوا هستند متولد شده اند ایا زبان تکلم رو بیشتر به کار می برند یا زبان ایما و اشاره رو .
این تحقیقاتش صدها ساعت طول کشیده و مدام حرکات بچه ها رو با علاقه و عشق به پی گیری تحقیق و. علم ثبت کرده تا به ناتایج جالبی رسیده.
حالا فکرش رو بکنید همچین کسی می اومد تو ایران این مسائل رو مطرح می کرد . کلاً هنوز حرقش تموم نشده مواجه با این ضرب المثل منحوس میشد که عامل عقب ماندگی علمی در بین خیلیهاست .
اگه انسانهائی نبودند که دنبال کنجکاویها و یافتن پاسخ هائی برای سوالات خود باشند مثلاً اینکه زمین از چی ساخته شده یا ستارگان چگونه بوجود آمدند و یا پرنده چگونه پرواز می کنه و اینها رو حمل بر بیهوده گوئی می کرد شاید علمی بوجود نمی امود و پیشرفتی حاصل نمیشد چون همون آدم باید می رفت دنبال نون و به جای دنباله روی از علم توی صف نون می ایستاد .