حرف مردم
گارگین فتائی
.
در میان موجودات مزاحم و خطرناک و منزجر کننده ، بلاشک بدترین نوع آن موجودی است به نام "حرف مردم " . این موجود و یا بهتر بگوئیم "پدیدهء شوم " از هر مجازاتی حتی مرگ هم مرگ آورتر است زیرا با مجازات اعدام ، انسان تنها یک بار می میرد اما وقتی "حرف مردم "به سراغش می آید او بارها و به کرات می میرد .
"حرف مردم "قدرت مند ترین حاکم و فرمان روا است و قدرت و اقتدار آن حتی از دولتها و حکومتها بیشتر است . اصلاً قدرت آن با دولتها قابل مقیاسه نیست .
در واقع اعمال قدرت از سوی دولتها بیشتر جنبه خارجی داشته و توام با به کار گیری نیروی انتظامی است اما حرف مردم نیازی در به کار گیری هیچ سلاحی ندارد زیرا خود قوی ترین سلاح است.
تنها کافی است که "حرف مردم "پشت سرت باشد آنگاه خودت بدون هیچ اعمال فشار فیزیکی به شدت تحت فشار و حکومت آن قرار می گیری.
"حرف مردم "بر هر شخصی به گونهء خاصی نظارت و حکومت می کند . بر دختران به یک نوع وبر پسران به گونه ای دیگر و البته اصلاً دوست ندارد کسی بر خلاف میلش عمل کند یا حرفی بزند .
"حرف مردم "کلاً جنبه منفی دارد و کسی تا به حال نشنیده که "حرف مردم "در باره کسی توام با خوش بینیها و یا مثبت گوئیها باشد .
"حرف مردم "به گونه های مختلف ظاهر می شود و البته با کلمات و اصطلاحات مختلف نظیر اینکه
مردم حرف در میارند
مردم چی میگنند
مردم پشت سرش حرف می زنند
مردم با تف و لعن بهش نگاه می کنند
حرف مردم بخصوص به شدت با افراد زیر خصومت و دشمنی دارد و تمام لحظات این افراد را سیاه می کند
دختر دم بختی که از سن ازدواجش گذشته
پسری که درسش تمام شده و بیکار است و کاری پیدا نمی کند
کسی که قیافه و ظاهرش همانند دیگران نیست.
کسی که به هر دلیلی مشکلات روحی و روانی دارد.
کسانی که همسر یا شوهر خود را طلاق داده اند و یا با هم اختلاف دارند
کسانی که از سن ازدواجشان گذشته اما می خواهند مجدداً ازدواج کنند.
کسانی که درآمد زیادی ندارند و "حرف مردم "به آنها لقب پخمه و کسی که زرنگ نیست را داده است .
و تعدادی از افراد مشابه
گوش های "حرف مردم "بسیار تیز است به گونه ای که وقتی صدای شما را می شنود شما حضورش را به طور فیزیکی به هیچ وجه احساس نمی کنید اما خود او هر جا که باشید صدای شما را می شنود حتی دوردست ترین نقاط و از جمله از دیوار همسایه یا از کوچه .
"حرف مردم "همیشه در ذهن انسان است و در واقع در تار و پود اعصاب وی نفوذ کرده و باعث به هم ریختن سیستم عصبی وی می شود . به گونه ای که انسان هر کاری در منزل می کند سعیش بر این است که بی سر و صدا باشد نه اینکه "حرف مردم " آن را نشنوند نه در واقع "حرف مردم " همیشه ناظر و حاضر است بلکه برای اینکه بیش از حد عصبانی نشود و برایش کار درست کند .
مجارات "حرف مردم " انقدر شدید است که وقتی شامل انسانی گردد حتی جرات رفتن به بیرون خانه را پیدا نمی کند زیرا چشم ها و نگاه های "حرف مردم " از هر شکنجه ای زجر آورتر و کشنده تر است . برای همین بیشتر اوقات را به صورت منزوی در خانه می ماند .
البته در داخل خانه هم وی در امان نیست زیرا صدای "حرف مردم " از گوشه و کنار خانه و از سوی در و همسایه و اهالی محل و یا افرادی که از کوچه می گذرند و بد او را می گویند شنیده می شود .
"حرف مردم " دوست دارد هر کسی کاملاً مطیع او باشد در غیر این صورت روزگارش را به زهر مار تبدیل می کند.این اوست که تعیین می کند باید چه بپوشی ، چه شغلی داشته باشی و در هر سنی که هستی چگونه باشی و اصلاً از افراد خود رای و کسانی که تقلید را دوست ندارند میانه ای ندارد . در اصل او عاشق این است که کسی فکر نکند و تنها ببیند دیگران چه می کنند تا او هم همان را بکند.
"حرف مردم " عاشق همرنگ جماعت شدن است چرا که با همرنگ جماعت شدن درواقع "حرف مردم " کاملاً راحت و آسان بر انسان حکومت می کند .
البته عده ای مدام با حرفهایی دوست دارند دل خود را خوش کنند نظیر اینکه "حرف مردم اهمیت ندارد" و یا "وقتی حرف مردم به میان می آید این نشان می دهد که تو خیلی مهمی" اما خود می دانند با این حرها تنها دارند خود را فریب می دهند و دل خود را خوش می کنند وگر نه وقتی خود مشمول آن گردند تحملشان ازهر کسی پائین تر است .
خلاصه کسی از "حرف مردم " خلاصی ندارد و در واقع دیوی است که بر سایه زندگی هر کسی در هر زمان و لحظه ای سایه افکنده است .
به امید نابودی کامل این دیو
البته جمله بالا را با تب و لرز نوشتنم زیرا می دانم شب هنگام همین "حرف مردم " بدجوری به سراغ من خواهد آمد