پانترکیسم در ایران
.
.
پانترکیسم در استانهای ترک زبان ایران و بهویژه در آذربایجان، به عللی چون اختلاف مذهبی بین آذربایجان و ترکیه، جنگهای طولانی بین ایران و عثمانی و تجارب تلخ اشغال آذربایجان از سوی نیروهای عثمانی، زمینهای برای رشد قابل ملاحظه نداشته و بهطور کلی بیش از آن که درون جوش باشد، پدیدهٔ ناپایداری بودهاست.[۱]
در ایران پانترکیسم بر روی چند موضوع به گونهای برجسته متمرکز شدهاست و این جریانات مورد تحریف و وارونهنمایی در جهت مصادره به مطلوب اندیشهٔ پانترکیسم قرار گرفتهاست:[۲]
1.ضعیف نشان دادن و وابسته کردن زبان پارسی تنها به قوم پارس و کم رنگ کردن نقش زبان پارسی به عنوان زبان رسمی و مشترک اقوام ایرانی.
2.نشان دادن تباری غیر ایرانی برای قوم آذری (درحالی که آزمایشهای DNA نشان میدهد آذریها بیشتر ایرانی هستند تا ترک).[۳]
3.ارائهٔ آمارهای جمعیتی غیر از آمار رسمی کشور نظیر ۳۰میلیون ترک ساکن در ایران.
4.یکسره رد کردن وجود اصطلاح و تبار آریایی و تاریخ ایران باستان و همچنین القاء این موضوع که واژه و نام ایران پیشینهای ندارد.
5.تحریف قراردادهای ترکمنچای و گلستان و اشاره به دو تکه شدن کشوری به نام آذربایجان در پی این قراردادها.
6.ترک خواندن مادها، سکاها، سومریها، عیلامیها، اورارتوییها، میتانیها، مانناییها، هیتیها، کاسیها، اشکانیان، تورانیان، مولانا، بیرونی، نظامی گنجوی، بابک خرمدین و... (درصورتی که خاورشناسان و تاریخدانان ترکتبار بودن اقوام و افراد ذکر شده را همیشه رد کردهاند).
7.تاختن به بزرگان و نامآوران فرهنگی و تاریخی کشورهای پیرامون به ویژه ایران.
دیگر فعالیتهای پانترکیسم در ایران عبارتند از:
1.دست بردن در جاینامها برای مصادره این نامها به سود خود: اورمو (ارومیه)، باکی (باکو)، فارسستان (ایران)، قشقایستان (استان فارس)، آزربایجان جنوبی (آذربایجان ایران و...).
2.تحلیلهای ناکارشناسانه و کاملا نادرست درمورد زبانهای ترکی و فارسی و... مبنی بر قانونمند و توانمند بودن زبانهای ترکی و مغولی و ناتوانی زبان فارسی و دیگر زبانهای هندواروپایی (مانند: انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، روسی و...).
3.مطرح کردن زبان ترکی به عنوان تنها فاکتور هویت آذریهای ایران، در صورتی که هویت هر انسان از سه فاکتور: ملیّت + نژاد+ زبان تشکیل میشود.
آغاز پانترکسیم در ایران
دولتهای عثمانی و شوروی، با بهرهگیری از زبان ترکی رایج در آذربایجان و فراموش کردن هویت، پیشینه و تبار هم ریشهی آذریها با دیگر اقوام ایرانی جبههی پانترکیسم - پانتورانیسم را در ایران راه اندازی کردند. در اندیشهی پانترکسیم برای قوم ایرانیتبار آذری، باید تباری ترکی - مغولی ساخته شود. در این راستا نخستین جنبش در سال 1918 اجرایی شد. این بار کشور روسیه که از این نقشه سود میبرد، در راه به دست آوردن بخشهایی از ایران گام برداشت. به خواست روسیهی تزاری (سپس شوروی) و با پشتیبانی عثمانی و هم دستی انگلیس، از سال 1917 و طی کنگرهی حزب مساوات، بخش جدا شده از ایران "اران"را آذربایجان نام نهادند. پیش از آن هیچگاه به بخش شمالی رود ارس در هیچ سندی نام آذربایجان اطلاق نشده بود. برای نمونه در قرارداهای گلستان و ترکمن چای، به نام آذربایجان بر نمیخوریم، چرا که سرزمینهای بالای رود ارس در پی این قراردادها از ایران جدا شده بودند و سرزمینهای بالای رود ارس، که «اران، قفاز و آلبانی» نامیده میشدند و از سرزمین "آتورپاتگان"یا "آذربایجان"کاملا جدا بود.[۴]
ساختن هویت ترکی برای اقوام فلات ایران
ساختن هویت ترکی برای اقوامی که زبان آنها تکخانوادهای است[۵]
1.سومریان
2.عیلامیها
3.زبانهای قفقازی
4.هوری-اورارتویی
5.لولوبیها
6.آلانها
.
پانویس
1.رئیس نیا، رحیم، «پانترکیسم»، دانشنامه جهان اسلام، جلد۵، ص۴۶۶-۴۷۲
2.پان ترکیسم، ایران و آذربایجان ۱۳۸۹: محسنی، محمد رضا، انتشارات سمرقند
3. بررسی ریشه اقوام ایرانی» — خبرگزاری ایسنا, Cambridge
4.محسنی، محمد رضا 1389: "پان ترکسیم، ایران و آذربایجان"، انتشارات سمرقند ص 29-33
5.محسنی، محمد رضا 1389: "پان ترکسیم، ایران و آذربایجان"، انتشارات سمرقند ص 177 تا 182