Quantcast
Channel: گارنی GARNI
Viewing all articles
Browse latest Browse all 9374

نقد فیلم فروشنده2

$
0
0

 

نقد فیلم فروشنده

 

جمع آوری گارگین فتائی

بخش دوم

 

 

 

فروشنده تلاش فرهادی برای ساخت فیلمی در فضای تنش‌زا، رازآلود و نامطمئن است

 

فروشنده از لحاظ تعدد شخصیت‌ها فیلم جمع و جورتری است که بیشتر از همه روی عماد تمرکز می‌کند، شخصیتی که یک معلم ادبیات و بازیگر تئاتر است و قرار نیست ویژگی‌ منحصر به فرد یا فوق‌العاده‌ای داشته باشد. شهاب حسینی با درک بالایی از شخصیت عماد، یک بازی راحت و بی غل و غش ارائه داده که به موقعش ویلی لومانِ تئاتر مرگ فروشنده است و از وضع کساد زندگی‌اش گله می‌کند و به موقع هم در قالب همسری مهربان که دنبال حقیقت است فرو می‌رود. او در فروشنده بیش از یک نقش بازی می‌کند، چون عماد موقعیت‌های بسیار متفاوتی را تجربه می‌کند. روی سن نمایش باید حواسش به اشک‌های همسرش باشد، در کلاس مدرسه اعصابش از شاگردهای بازیگوش خرد می‌شود، با دوستی که خانه‌ی جدید را برایشان جور کرده دعوا می‌کند و برای پسربچه‌ی همکارش ادای باب اسفنجی در می‌آورد. شهاب حسینی سعی نکرده با اغراق وجوه مختلف این کاراکتر را از یکدیگر جدا کند، بلکه با یک بازی یکنواخت واکنش‌های متفاوت به موقعیت‌های متفاوت را به نمایش گذاشته است.

از طرفی ترانه علیدوستی برای رعنا بازی‌های متفاوتی ارائه می‌دهد که مرز بین آن‌ها همان اتفاقی است که برای این شخصیت می‌افتد. رعنای اول را کمتر می‌بینیم اما از همان سیگنال‌های خفیفی که از او می‌گیریم درمی‌یابیم که شیطنت‌های خودش را دارد و چندان هم برایش مهم نیست که دست به لوازم صاحب قبلی خانه بزند و آن‌ها را جابه‌جا کند. رعنا پس از حادثه اما به درون لاک خودش می‌رود، کم‌حرف‌تر می‌شود و حتی دنبال مقصر قضیه نیست و فقط می‌خواهد اتفاقی را که برایش افتاده فراموش کند. کم‌حرفی و عکس‌العمل‌های خفیف فیزیکیِ رعنا در نیمه‌ی دوم فیلم برای ترانه علیدوستی به معنای ارائه‌ی یک بازی ظریف‌تر و مبتنی بر نگاه‌ها و حالات صورت است. فلفل تیز فروشنده اما بابک کریمی است، کسی که به خاطر بازی گنگ‌اش هیچوقت نمی‌توانیم قضاوتی در موردش داشته باشیم. گاهی در شمایل یک دوست ظاهر می‌شود و جایی فکر می‌کنیم کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه‌اش است. وسعت کم تیم بازیگران اصلی فروشنده کفه‌ی ترازو را به سمت شهاب حسینی سنگین کرده و فضای بیشتری به او برای نمایش یک بازی راحت اما دقیق می‌دهد.

فروشنده همچنان کاملاً یک فیلم از دنیای فرهادی است که رنگ و بوی تازه‌ای گرفته اما شاید به اندازه‌ی کارهای قبلی، پخته نباشد

تئاتر مرگ فروشنده‌ی آرتور میلر، شغل معلمی عماد و اشاره به فیلم گاو، نقاشی‌های کودکانه‌ی روی دیوار خانه‌ی جدید و آهنگ پیش‌درآمد علی عظیمی تنها چند مورد واضح از وسایلی هستند که فرهادی از آن‌ها برای روایت داستانش استفاده می‌کند. او بدون دیالوگ‌نویسی بیش از حد و بازی‌های اغراق‌آمیز داستان تعریف می‌کند. پربیراه نیست اگر بگوییم اصغر فرهادی بهترین روایت‌گر سینمای ایران است، چرا که بدون توضیح واضحات و حساب کردن روی آگاهی بیننده، تکه‌های پازل داستانش را کنار هم می‌چیند و تصویر نهایی را که شاید برای هرکس متفاوت باشد شکل می‌دهد. فروشنده داستانی درباره‌ی انتقام است که روی پایه‌های دروغ، خیانت و ترس ایستاده است. فیلم حرفش را لحظه‌ای و با تعلیقی که ایجاد می‌کند می‌زند و دیگر مثل جدایی اتمسفری پیوسته ندارد. این همان تفاوتی است که فرهادی در کارش ایجاد کرده و تجربه‌ی تازه‌ای برای آشنایان به آثار او ایجاد کرده است. لحظاتی که عماد از رعنا سؤال می‌پرسد و او به خاطر ترسش جوابی مطابق واقعیت نمی‌دهد ما را یاد آشفتگی‌های سپیده در درباره‌ی الی و تردیدهای راضیه در جدایی می‌اندازد. آن فیلم‌ها بعد از نقطه‌ی اوجشان به چیزی شبیه نتیجه‌گیری و ثبات می‌رسیدند اما پس از اتفاق فروشنده، داستان همچنان صعود می‌کند و به مرز انفجار می‌رسد. شاید همین است که باعث می‌شود فروشنده در لیست آثار فرهادی در رتبه‌ی اول قرار نگیرد.

پایان‌بندی‌های بقیه‌ی فیلم‌های فرهادی با اینکه صفر و یک نبودند اما «پایان» بودند، جایی که قصه تمام می‌شد و درگیری‌ها به خاتمه می‌رسید و چیزی که می‌ماند تصمیم ما بر چگونگی این پایان بود. اما فروشنده با اینکه پایان‌بندی به یاد ماندنی‌ای دارد، قصه را تمام نمی‌کند و حتی با تکیه‌ی زیاد بر تعلیق می‌خواهد کوبنده‌تر از چیزی که هست جلوه کند. قصه در فیلم‌های قبلی پیش از اینکه به مرحله‌ی تصمیم‌گیری تماشاگر برسد تمام می‌شد (اینکه ترمه مادرش را انتخاب می‌کند یا پدرش را چیزی را تغییر نمی‌دهد) اما در فروشنده گره داستان هنوز سرجایش است و ما فقط یک سکانس پر از تعلیق و استرس عالی را تماشا کردیم. شاید فرهادی در روایت این نوع داستان‌ها تازه‌کار باشد و در فیلم‌های قبلی‌اش روایتی یکنواخت‌تر را انتخاب کرده باشد، اما در فروشنده لحظه را به بازه ترجیح می‌دهد و این پیام را هم با سکانس افتتاحیه و پایان‌بندی به مخاطب می‌رساند. فروشنده همچنان کاملاً یک فیلم از دنیای فرهادی است که رنگ و بوی تازه‌ای گرفته اما شاید به اندازه‌ی کارهای قبلی، پخته نباشد.

فروشنده خوش‌ساخت است و بیننده را همراه می‌کند، گاهی از سرعتش کاسته می‌شود اما وقتی تمام می‌شود دیگر کسی به سکانس‌های متوسطش فکر نمی‌کند چون پایانی دارد که مانند چکش قاضی در دادگاه باعث سکوت همه می‌شود. این تأثیر اما لحظه‌ای است و چند روز بعد که از فضای فیلم خارج شدید با اینکه لذت آن هیجان زیر زبانتان مانده، طولانی‌مدت نخواهد بود. جای تحسین بسیار دارد که اصغر فرهادی با موفقیت‌های بزرگی که با دو سه فیلم آخرش کسب کرده، همان راه را در پیش نگرفته و از منطقه‌ی راحتی‌اش فاصله گرفته است. فیلم بدون شک وام‌دار تجربه‌های گذشته‌ی او است اما روایت قصه‌اش جنس دیگری دارد و البته تأثیرگذاری‌اش تاریخ انقضای کوتاه‌تری. فرهادی همچنان در بالاترین کیفیت خودش کار می‌کند و راه‌های جدید را امتحان می‌کند، کاری که شاید هر کارگردانی بعد از چند فیلم موفق هیچوقت انجام ندهد.

فروشنده توانست پس از درخشش در جشنواره فیلم کن، رکورد فروش روز نخست را در ایران بشکند. مخاطبان نیز از این فیلم بسیار استقبال کرده‌اند. مطالعه "نقد فیلم فروشنده"به درک ظرافت‌های آن کمک شایانی می‌کند.

فرادید| در فروشنده، آنچه که بیشتر در معرض خطر قرار دارد ضعف روانی و خلأ اخلاقی کاراکترهای اصلی، عماد (شهاب حسینی) و همسرش رعنا (ترانه علیدوستی) است که هنرپیشه‌اند و جزئی از اریستوکراسی فرهنگی شهر تهران؛ نقد فیلم فروشنده به درک ظرافت‌های آن کمک شایانی می‌کند.

 

 

نقد فروشنده و رفتار اصغر فرهادی با "طبقه متوسط"

با این حال باید تعجب کنیم که نقد طبقه متوسط شهری ایران، رفته رفته به تمی تقریبا ثابت در فیلم های فرهادی مبدل شده است. این طبقه در آثار او افرادی هستند تحصیل کرده، خوش اخلاق و خوش معاشرت که برای هر کار خود دلیلی منطقی دارند؛ حتی برای دروغ گفتن در دادگاه (نادر در جدایی)، خیانت به همسر (مرتضی در چهارشنبه سوری)، خیانت به یک دوست (سپیده در درباره الی)، خشونت (عماد در فروشنده) و ... که عمدتا اخلاق در زندگی اجتماعی و عشق در زندگی خصوصی آنها بسیار سطحی است و با اندک تلنگر و کوچک ترین بحران، رنگ می بازد.

از سوی دیگر، در مقابل طبقه متوسط، طبقه محروم شهری قرار دارند. در فیلم های مختلف فرهادی، متن داستان متعلق به طبقه متوسط است و طبقه محروم و کارگر، معمولا به عنوان شخصیت های حاشیه ای داستان مطرح می شوند (این عادت کلی، استثناهایی هم دارد از جمله در فیلم «شهر زیبا»)؛ طبقه ای بسیار زحمت کش و بالتبع خسته، که توانایی استدلال و بحث و صغری و کبری چیدن برای گرفتن حق خود را ندارد، و هرگاه با طبقه متوسط مواجه می شود، نهایتا متضرر و مغبون  خواهد بود. صداقت و پایبندی به آنچه بدان باور دارد، و عمق عشق و عاطفه در روابط خانوادگی، از دیگر ویژگی های این طبقه، در برخی آثار فرهادی است.

 

فرهادی در جایی می گوید، «فروشنده ادای دین به تئاتر است»... ادامه این نقد را بخوانید...

 

نقد روانشناختی فروشنده

صدای مهیب لرزیدن خانه‌های مردم، از جمله خانه عماد و رعنا، که در یک مجتمع قرار گرفته و آشفتگی و هراس و فرار ساکنان، ورودی بسیار خوبی برای فیلم است که نشان دهد فاجعه در راه است. عامل این لرزیدن‌های مهیب یک بیل مکانیکی در حال گودبرداری است. روز بعد، به خوبی نشان داده می‌شود که چه بر سر خانه آمده است.

بیشتر از همه، اتاق خواب زن و شوهر جوان آسیب دیده است. این نمادهای روان‌شناختی تفسیرپذیرند.

 

خانه در اکثر تفسیرهای مکاتب علم روان‌شناسی محل امن انسان است. اتاق خواب در این میان باید امن‌ترین باشد. چرا که خلوت یک زن و شوهر جوان در آن اتفاق می‌افتد. اما اکنون هر دو آسیب دیده‌اند و دومی بیشتر. از همین شکاف مهیبی که بر بالای تخت زوج جوان ایجاد شده، می‌توان فهمید که کارگردان در نماهای بعدی به دنبال چیست؛ قرار است شکافی بین زوج صمیمی بیافتد که از جنس مسئله جنسی است. ادامه این نقد را اینجا بخوانید...

 

نقد فیلم فروشنده از نگاه "پیتر برادشاو"

فرهادی صحنه ای به شدت متشنج خلق می کند که در آن ترک ها قاب پنجره را می شکنند. فاجعه ای قریب الوقوع از جنس تایتانیک. آنها سرانجام به لطف یکی از هم گروه های تئاترشان آپارتمان جایگزینی پیدا می کنند. اما دیر متوجه می شوند که ساکن قبلی آنجا زن جوانی بوده که گویا روسپی‌گری میکرده و افراد مشکوک و بدنامی تمام طول شب آن اطراف می پلکند. یک شب رعنا اشتباه می کند و به خیال اینکه همسرش جلوی در است کلید باز شدن در بیرونی را می زند. در ادامه می‌توانید نقد فیلم فروشنده را از نگاه این منتقد معروف بخوانید...

 

نقد فیلم فروشنده به روایت "اوون گلایبرمن"

فروشنده با ارائه حداقل کلیدها به صورتی مینیمال پیش می‌رود. در این فیلم تکنیک این نویسنده - کارگردان مطمئن‌تر از فیلم‌های قبلی اوست. هر شات در محل گرفته شده، هر خط به سمت نتیجه بعدی پیش می رود و وقتی عماد شروع به بررسی جرمی که رخ داده می‌کند، یک گوشی موبایل پیدا می‌کند که او را برای پیدا کردن مجموعه‌ای از سرنخ‌ها جلو می‌برد؛ در حالی که به نظر نمی‌رسد هیچ یک از آنها بتواند راه به جایی ببرد. یکی دیگر از نکات مربوط به نقد فیلم فروشنده این است که «فروشنده» تنش کمتری در مقایسه با فیلم‌های کارآگاهی نئورالیستی ایجاد می‌کند، اما همه چیز در آن طراحی شده است. عماد در مقام کارآگاهی که تلوتلوخوران جلو می رود از تصادفی که برای همسرش رخ داده، جلو می‌رود و در نهایت به جایی می‌رسد که ما انتظارش را نداریم. در ادامه می‌توانید نقد فیلم فروشنده را از نگاه این منتقد بخوانید...

 

نقد فیلم فروشنده از نگاه "دبورا یانگ"

فیلم جدید اصغر فرهادی فاقد پیچیدگی های اجتماعی حیرت‌انگیز جدایی نادر از سیمین است، گره‌های داستان چندان پنهان نیستند و حس درام تصنعیِ آن باعث کسالت‌آور شدن بخش‌هایی از فیلم می‌شود. اما از کنار همه این‌ها می‌توان به خاطر پایان بسیار عالی فیلم گذشت: یک پایان نفس‌گیر و پر تنش برای مخاطب. در فروشنده، آنچه که بیشتر در معرض خطر قرار دارد ضعف روانی و خلأ اخلاقی کاراکترهای اصلی، عماد (شهاب حسینی) و همسرش رعنا (ترانه علیدوستی) است که هنرپیشه‌اند و جزئی از اریستوکراسی فرهنگی شهر تهران. در ادامه می‌توانید نقد فیلم فروشنده را از نگاه دبورا یانگ بخوانید...

 

نقد فیلم فروشنده به روایت پایگاه "فیلم سوفی"

فروشنده اصغر فرهادی  چندین نقطه ضعف هم دارد. بابک در بخش نخست فیلم کاراکتری مهم جلوه می‌کند و بیننده از او اطلاعات مهمی را دریافت می‌کند، اما در بخش دوم فیلم دیگر خبری از بابک نمی‌شود. علاوه بر آن، همگام با پیش رفتن فیلم، از اهمیت رعنا به نوعی کم می‌شود. یکی دیگر از مشکلات مربوط به نقد فیلم فروشنده این است که تکنیک دوربین روی دستِ فرهادی به خصوص در نیمه اولی فیلم است که به خاطر لرزان بودنش، کمی بیننده را اذیت می‌کند. حرکت دوربین در این فیلم اصلا قابل قیاس با افرادی مانند آنتونیونی و میزوگوچی نیست، زیرا سبک فیلمبرداری آن‌ها باعث می‌شد تا بیننده بیشتر در جنبه روانی فیلم غرق شود. عماد در مدرسه یک معلم ادبیات است؛ او به خاطر اتفاقی که در تاکسی افتاده به دانش‌آموزش می‌گوید که اشکالی ندارد و باید آن خانم را بخشید؛ آن پاسخ را "عمادی"می‌دهد که هنوز آبرویش لکه‌دار نشده بود و افسارش را از دست نداده بود. اما او او در نهایت فروشنده‌ی خودش می‌شود که به چیزی که دارد می‌فروشد، باور ندارد.

 علیرغم تمام کاستی‌های فروشنده، این فیلم ارزش دیدن را دارد ولی انتظار نداشته باشید که فروشنده می‌تواند رقیبی برای فیلم ارزشمندش "درباره الی"باشد. هر چه به پایان فیلم فروشنده نزدیک می‌شود، داستان منسجم‌تر می‌شود. همچنین بازی‌ها فوق‌العاده است. در ادامه می‌توانید نقد فیلم فروشنده را به روایت پایگاه فیلم سوفی بخوانید...

 

 

فروشنده از جهاتی با چهارشنبه سوری، از فیلم‌های پیشین فرهادی، شباهت دارد که این مسئله مایه تاسف است. درباره الی، جدایی نادر از سیمین و گذشته همگی درون مایه اجتماعی داشتند که البته پیچیده‌تر و چندلایه تر نسبت به آن چیزی است که در فروشنده شاهدش هستیم. آنچه در این فیلم مشاهده می‌کنیم، در مورد مردی متین، قابل احترام و دارای ارزش‌های مدنی است که به تدریج، و البته ناخواسته، از عرش به فرش می‌رسد. تماشای چنین داستانی دردناک است.

فرادید| فروشنده اصغر فرهادی یکی دیگر از آن فیلم‌های درامی است که همچون کارهای قبلی‌اش حول محور اختلافات زناشویی ساخته شده است. در ادامه، نقد پایگاه «فیلم سوفی» را درباره فیلم فروشنده که چیزی به اکران آن نمانده، بخوانید.

به گزارش فرادید به نقل از فیلم سوفی، او همچون آثار قبلی‌اش – مانند چهارشنبه سوری، درباره الی، جدایی نادر از سیمین و همچنین گذشته – باز هم به زوجی از طبقه متوسط جامعه پرداخته که رابطه‌شان دستخوش اتفاقی ناخوشایند و تراژیک شده است. نکته اساسی در مورد تمام آن فیلم‌ها این است که فرهادی یک ماجرا را از چند زاویه جلوی دوربینش می‌برد. بنابراین مسئله‌ای که از یک زاویه دید یا پرسپکتیو (perspectives)  کاملا منطقی به نظر برسد، ممکن است از زاویه دیدِ دیگر ماهیت خود را از دست دهد. گرچه برای این کار کمی زمان لازم است، اما همین زاویه دیدِ چندگانه در فیلم "فروشنده"نیز به محور اصلی فیلم بدل می‌شود.

مسائل اجتماعی، یکی دیگر مباحث همیشگی فیلم‌های فرهادی بوده که می‌توان آن را به عنصر "زاویه دیدِ چندگانه"فیلم‌هایش اضافه کرد. برخی از این موارد در جامعه ایران حائز اهمیت بوده ولی نمی‌توان آن را به دیگران تعمیم داد. در ادامه برخی از این مسائل اجتماعی را برای شما باز خواهیم کرد.

خلق و اظهار "حقیقت:"زمانی که می‌گوییم زاویه دید چندگانه در فیلم وجود دارد، بنابراین می‌توان در مورد تفسیر چندگانه پیرامون "حقیقت اصلی"نیز صحبت کرد. در جهان هستی، عباراتی وجود دارند که یا صحیح هستند و یا غلط. اما در جوامع بشری، همواره لایه‌های اجتماعی وجود دارند که با هم همپوشانی هم دارند؛ هر یک از این لایه‌ها تابع اصول بوده و همه ما عادت کرده‌ایم که هر مسئله‌ای را از زوایای مختلف بسنجیم. تنها شدن در یک جامعه بزرگتر موجب می‌شود تا افراد برای اجتناب از نزاع‌های اخلاقی از انواع بهانه‌ها استفاده کنند و یا اطلاعات شخصی خود را مخفی نگه دارند. از این رو، تصمیم می‌گیریم تا اطلاعات "ویرایش شده"را به دیگران ارائه دهیم تا همه چیز آرام پیش رود. ایرانی‌ها، به ویژه، اغلب تمایل دارند به مخاطبشان چیزی را بگویند که آن‌ها انتظار شنیدنش را دارند. این مسئله در دو فیلم درباره الی و جدایی نادر از سیمین مشهود است و در فیلم فروشنده نیز دوباره شاهد آن هستیم.

اهمیت حریم خصوصی افراد: همه ما تفاوت بین فضای عمومی و فضای خصوصی را می‌دانیم که هر کدام تابع اصولی هستند. این مسئله در جامعه ایران بسیار حائز اهمیت است. اکثر ایرانی‌ها نسبت به فضای خصوصی خود تقدس خاصی قائل هستند؛ فضایی که می‌توانند در آن نسبتا آزاد و به دور از محدودیت‌های اجتماعی عمل کنند. نقض حریم خصوصی افراد همچون توهینی آشکار و شخصی به افراد محسوب می‌شود.

 حفظ وجهه عمومی: ایرانی‌ها به حریم خصوصی خود بسیار اهمیت می‌دهند، اما در حین حال دوست دارند در فضای عمومی نیز از احترام برخوردار باشند. این بدان معناست که افراد درگیر نوعی "فروشندگی"اجتماعی شوند تا از طریق وجهه عمومی خودشان را حفظ کنند و علاوه بر آن، از نظر اجتماعی طرد نشوند.

 انتقام: این مسئله بیشتر میان مردان رواج دارد و از دست دادن آبرو، مهمترین انگیزه آن محسوب می‌شود. این کار به منظور تحقیر و آزار شخص مهاجم صورت می‌گیرد تا او هم از ترسِ 

"از دست دادن آبرو"همانقدر رنج ببیند.

بخشندگی: یک جایگزین برای پاسخ دادن به انتقام، بخشیدن شخص است که البته به ندرت دیده می‌شود. تمام ادیان عمل بخشندگی را ستایش کرده‌اند، اما تا چه اندازه ممکن است ما شاهد بخشندگی باشیم مگر آنکه شخص برای بخشش به دست پای دیگری بیفتد؟

داستان فروشنده در مورد اتفاقات پیرامون یک زوج جوان به نام عماد (با بازی شهاب حسینی) و رعنا (با بازی ترانه علیدوستی) است. در طول روز، عماد یک معلم ادبیات باشخصیت در مدرسه است. عصرها، هم عماد و هم ترانه در صحنه تئاتر به بازی مشغول می‌شوند. آن‌ها در حال تمرین نمایش مشهور مرگ فروشنده (1949) نوشته آرتور میلر هستند. عماد در آن نمایش نقش کاراکتر نگون‌بخت "ویلی لومان"را بازی می‌کند و رعنا نیز نقش همسر ویلی یعنی "لیندا"را به عهده دارد. در فیلم، عماد و رعنا چندین صحنه نمایش را با هم اجرا می‌کنند. در طول این سکانس‌ها، می‌توانیم ببینیم که چگونه پرسونای دراماتیک عماد و رعنا برای تحقق دو هدف مخالف به کار گرفته می‌شوند:

1.برای پنهان کردن خودِ واقعیِ آن‌ها و نمایش چهره‌های عمومی‌شان

2.محافظت نصف و نیمه از خودشان برای اینکه بتوانند احساسات واقعی‌شان را ابراز کنند؛ گویی احساسات از زبان شخصی دیگر بیان می‌شوند.

 

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 9374

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>