سیم آخر
گارگین فتدائی
می زنم به سیم آخر، هر چه می خواهد بشه
می روم هر جای دیگر ، هر چه می خواهند بشه
می کنم من زیر و رو ارض و زمین و کهکشان
می روم در قلب دلبر ، هر چه می خواهد بشه
تا بگویم دوستت دارم به ابعاد سما
بر منی مهروی برتر، هر چه می خواهد بشه
درد هجرانت به من بس غصه ها آورده است
کرده ای بر قلب ، خنجر هر چه می خواهد بشه
گر که بیزاری بجویی ، لعن و نفرینم کنی
عشق گردد صد برابر، هر چه می خواهد بشه
من چه گویم کین وجودم داد بس مجنون وار
بر رخت عشقی مکرر ، هر چه می خواهد بشه
لحن شیرینت چه تسکین می دهد قلب مرا !
همچو گل هستی معطر ، هر چه می خواهد بشه
می بری روح مرا تا اوج و عرش آسمان
چون بر آبی مه ، شناور، هر چه می خواهد بشه
گر که بر عشقم بدادی پاسخی نا استوار
من بریزم خاک بر سر ، هر چه می خواهد بشه