Quantcast
Channel: گارنی GARNI
Viewing all articles
Browse latest Browse all 9359

نقد فیلم اگزما

$
0
0

نقد فیلم اگزما

حمع آوری از گارگین فتائی

.

 

کارگردان

مهران مهدویان

تهیه‌کننده

علی یازرلو

نویسنده

مهران مهدویان

بازیگران

نادر فلاح

حسام محمودی

دیبا زاهدی

شیوا مکی‌نیان

کمیل علیپور

فیلم‌برداری

احسان اسکندری

تدوین

مهران مهدویان

توزیع‌کننده

محصول مؤسسه سینمایی

تاریخ‌های انتشار

 ۱۳۹۶

مدت زمان

 ۹۰دقیقه

کشور

ایران

 

زبان

فارسی

اگزما فیلمی به نویسندگی و کارگردانی مهران مهدویان محصول سال ۱۳۹۶است.

 

داستان فیلم

رویا در تلاش است زندگی خود را در آرامش نگه دارد، از طرفی نمی خواهد شوهرش از گذشته اش با خبر شود.او در این مسیر با مشکلاتی مواجه می شود...

 

 

حاشیه های فیلم اگزما مهران مهدویان :

این فیلم اولین فیلم مهران مهدویان است که علاوه بر کارگردانی، تدوین و نویسندگی را هم خودش انجام داده است.

این فیلم مرداد ماه 96 در گروه سینمایی هنر و تجربه اکران شد.

نادر فلاح که امسال از او چهار فیلم اکران شده است، این فیلم اولین کار او بود که اکران شد.

حسام محمودی با گریم همین فیلم (مو و ریش بلند) در سریال سایه بان به ایفای نقش پرداخته است.

نام این فیلم در ابتدا چشم ها بود که به اگزما تغییر پیدا کرد.

شیوا مکی نیان که از بازیگران تئاتر است در اولین فیلم سینمایی خود نقش یک را تجربه کرده است.

قصه فیلم در یک ماشین می گذرد و دوربین ثابت است.

 

 

 

نقد فیلم

 

هومن نشتائی

فیلم های سلیقه‌ای

انتخاب فیلم هایی در سبک اگزما ، به شدت سلیقه مخاطب را می طلبد. می تواند برای عده ای جذاب باشد و می تواند برای عده ای بسیار خسته کننده و بی بخار باشد. این فیلم هم در سینمای هنر و تجربه اکران شده است ، که به شدت هوشمندانه بود ، زیرا حضور این فیلم در سینمای عادی با شکست مواجه می شد. مهم ترین المان در فیلم ، دیالوگ محور بودن آن است. همه چیز با دیالوگ منتقل می شود. با دیالوگ تعلیق ایجاد می شود ، تنش ایجاد می شود ، گره افکنی اتفاق می افتد ، به اوج می رسد و گره گشایی شروع می شود. همه اطلاعات فیلم با دیالوگ کامل می شود. و هیچ چیز دیگری برای جلو بردن درام وجود ندارد. و تمام این اتفاقات در یک خودرو شکل می گیرد. خودرو ای که تقریبا همه تنش ها مربوط به آن است. و این استفاده از خودرو در سر تا سر فیلم بسیار هوشمندانه است. و استفاده بسیار مناسبی نیز در پایان از آن شده است. وقتی که رویا از خودرو خارج می شود و آن را تسلیم می کند. چهره خودرو از بیرون نمایش داده می شود و یک نما از بیرون (بالاخره) که رفتن رویا را به تصویر کشیده است. همه اینها در سر تا سر فیلم ، کاملا هوشمندانه استفاده شده است. فقط می ماند حاملگی رویا که در سطح باقی می ماند و به آن رسیدگی‌ای که باید نمی شود.

وقتی کارگردان فضای خود را محدود می کند ، برای ایجاد جذابیت و تفاوت ، نیاز به خلاقیت بالایی دارد. و این خلاقیت در کارگردان وجود دارد. که با وجود فضای محدود خودرو از نماهای متفاوتی استفاده می کند. و در کنار این ، از نماها استفاده منطقی‌ای دارد. که تمام نکات ذکر شده خلاقیت و هوشمندی کارگردان را می رساند.

 

ماجرای فیلم از یک دروغ شروع می شود و یک شخصیت رویا که با نابلدی خود نمی تواند مشکلات را جمع و جور کند و به خواسته خودش نزدیک شود. و اگر این ابعاد شخصیتی که از او در فیلم می بینیم ، نمی دیدیم ، فیلم به شدت غیر منطقی و غیر قابل باور می شد. ابعاد شخصیت ها کامل است. و همه دارای شخصیت مخصوص به خود هستند ، اما این شخصیت ها در اجرا دچار نقص هستند. نادر فلاح که مانند بسیاری از کارهای خود ، مخصوصا کارهای اخیر خود ، دچار تکرار شده و فقط در گریم تغییر کرده است. دیگر بازیگران نیز بازی کنترل نشده ای دارند (البته نه همه شان). و در قسمت هایی تداوم حس خود را از دست می دهند.

در کنار اجرای بازی ، نقطه ضعف دیگری که وجود دارد نور پردازی است. که فضای داخل خودرو را تبدیل به فضایی دیگر کرده است. که به باور پذیری موقعیت کمی آسیب زده است.

فیلم اگزما ، فیلمی است که با خلاقیت در ساخت توانسته است فیلمنامه خود را به بهترین شکل اجرایی کند. و قطعا این فیلم تبدیل به یک فیلم جذاب شده است ، که این جذابیت در کنار بی هیجان بودن (بدلیل نوع ساخت) حفظ شده است. که البته اجرای بازیگران تمرین بیشتری می طلبید. انتخاب این فیلم به سلیقه مخاطب باز میگردد ، که اگر با سلیقه کسی سازگار نباشد تبدیل به یک فیلم خسته کننده می شود.

 

 

حمیدرضا گرشاسبی

اگر به لغتنامه‌ای مراجعه کنیم به جهت پیدا کردن معنایی برای واژه ترس، با چنین جمله‌ای مواجه می‌شویم: «احساسی نامطلوب که وقتی با خطر روبه‌رو می‌شویم، به شکل درد در ما به وجود می‌آید.» این حس که در ذهن خانه می‌کند، درواقع واکنشی است به تهدید و خطر. در چند خط بالا با واژه‌هایی مواجه هستیم که هر آدمی در تمامی طول زندگی خود تجربه‌شان می‌کند و محال است آدمی را پیدا کنیم که با چنین واژه‌هایی بیگانه باشد؛ واژه‌هایی چون ترس، خطر و درد. این واژه‌ها نه‌فقط عناصر اساسی در زندگیِ بشری هستند، بلکه در دنیای درام و سینما نیز به‌شدت به کارمان می‌آیند و می‌توان از آن‌ها بنای فیلمی را پایه‌ریزی کنیم؛ همان‌طور که فیلم «اگزما» از چنین خشت‌ها و مواد و مصالحی برای ساختنِ ساختمانش سود می‌جوید. رویا در مرکز این درام، شبی با خطری مواجه می‌شود که برای او ترس و درد را به همراه دارد. آن شب رویا زندگی‌اش را در آستانه فروپاشی می‌بیند. اولین اقدام برای رفع تلاشیِ زندگی‌اش پناه بردن به دروغ است. و این چیزی است که این روزها به شکلی همه‌گیر جامعه ما از آن رنج می‌برد. آدم‌های کنونی پنهان‌کاری‌ها و یواشکی‌های فراوان دارند و آن را عاملی برای نگه داشتن زندگی خود می‌بینند. درست برعکس چیزی که باید وجود داشته باشد. این‌جا به جای تقویت زندگی از طریق صداقت و واقعیت، آدم‌ها از دروغ و مخفی‌کاری برای پابرجایی پیوندهای انسانی استفاده می‌کنند. رویا نیز یکی از همین جامعه است.

درامِ زنانه «اگزما» بیان‌گر موقعیتی است که روی زن بودن شخصیتش تاکید دارد. لحظاتِ داستان و موقعیتی که نویسنده راوی آن است، بین قرارگیری یک مرد و یک زن در آن لحظات و موقعیت، فرق قائل می‌شود و شرایط به‌وجودآمده برای یک زن را تنش‌آفرین‌تر و بغرنج‌تر می‌یابد. تنگنای به‌وجودآمده برای رویا از مثلثی حاصل می‌شود که در هر نوک آن یک مرد واقع شده؛ مردی آمیخته به صفت و روحیه‌ای. در اولین جایگاه، مردِ تهدیدگر است. مردی که اگرچه حضور فیزیکی در داستان ندارد، اما نیروی منفی پرقدرتی دارد که اساسا همه مشکلات و تنش‌ها از طرف او شکل می‌گیرد. رویا برای تقابل با این مرد، چاره‌اش دروغ است. درواقع تمهید زنانه در تقابل با قدرت مردانه قرار می‌گیرد. در این نوکِ مثلث دو مرد نشسته‌اند که هر دو شوهرند؛ یکی سابق بر این، یکی حاضر بر این. زن از ترس و تهدید و از نگرانی از دست دادن مرد/شوهر به تمهیدی روی می‌آورد که اوضاع را برای او پیچیده‌تر می‌کند، چراکه اساسا این راه، درمان نیست و صرفا مسکنی لحظه‌ای است. از این حیث، الگوی روایتی فیلم بر این جمله استوار است که هر دروغ کوچکی، آغازگر تولید دروغی بزرگ‌تر است. بدین شکل آدمی در چنبره و شبکه‌ای قرار می‌گیرد که فاجعه‌آفرین است. همین‌طور که رویا نیز به انتهایی می‌رسد که در آن تعدی و سقط نمود دارد. در دومین گوشه مثلث، مردِ حمایت‌گر است؛ مردی که در ظاهر مهربان و دستگیر است و مشکل‌گشا، اما عملا او نیز مدام  به یادکردِ اشتباهات رویا می‌پردازد و به نوعی زمینه کوچکی و تحقیر را برای او فراهم می‌آورد. به نظر می‌رسد که او نیز در همراهی چیز دیگری به جز حمایت را دنبال می‌کند و بیشتر به معلمی می‌ماند که با نصیحت و توصیه بر این پا می‌فشارد که رویا در گذشته چه فراوان اشتباه کرده، اما او از همان پیش‌تر می‌دانسته که یک روز رویا در این غرقاب گرفتار می‌شود. اگرچه با این احوالات، او از تمام مردانی که در فیلم می‌بینیم، به لحاظ ارزش‌های اخلاقی، یک پله بالاتر می‌ایستد. در نوک سوم مثلث، پدر است. مردی داغان و پیزوری که در آن یک دیداری که با او داریم، بر حال و روز خرابش توجه می‌شود. او فقط پدر نیست و  به نظر می‌رسد معلمِ بیچارگی‌های دخترش نیز هست. از نظر دختر، این او بوده که تخم لق دروغ را در دهان او شکسته و با اصرار بر این کار، عاملِ اولیه‌ای بوده برای پا گذاشتن او به دنیایی از پنهان‌کاری در رابطه با شوهرش. البته پدر، این کارش را نه در جهتِ سوق دادن او به سمت تباهی، که تنهاترین چاره برای برجاماندن ستون‌های خانه او می‌داند. طوری که او در فیلم نشان داده می‌شود، این دیدگاه او را توجیه می‌کند.

«اگزما» در یک بازه زمانی شش ماهه اتفاق می‌افتد. دوره‌ای که فاصله آغاز  و فرجامش را می‌توانیم «از التهاب تا اولین شب آرامش» بدانیم. این دوره‌ای است که با دردِ رویا  شروع می‌شود و با پوست‌اندازی او تمام می‌شود. رویا روزها و شب‌های سرخ و متورمی را می‌گذراند. زندگی‌اش تاول می‌زند اما پایان، امیدبخش است و آرام. چراکه در این فاصله، رویا به آگاهی رسیده است. قدرتی که او پس از طی این دوره به دست می‌آورد، از رسیدن به آگاهی ناشی می‌شود. اکنون او می‌داند بنای دروغ بر باد است و حاصلش انفعال و اشک و سرکوب شدن از اطرافیان. حالا بدون دیگران، تصمیم می‌گیرد و پرقدرت به اولین شبِ آرامشِ خود وارد می‌شود.

.

مهران مهدویان در گفت‌وگویی با ایسنا همزمان با اکران فیلمش بیان کرد: اگر قرار باشد تا فیلمی در سینمای اصلی اکران شود باید شرایط متفاوتی داشته باشد و «اگزما» فیلمی با ساختار هنری و تجربی است که فقط شرایط اکران در سینمای «هنر و تجربه» را داشت.

 

او با با بیان اینکه سینمای هنر و تجربه نسبت به سینمای بدنه با بی مهری‌هایی مواجه شده است، اظهار کرد:اعضای شورای صنفی نمایش چندی قبل در نامه‌ای در خواست کرده بود تا سانس‌های سینمای هنر و تجربه کاهش یابد چراکه معتقدند این سینما مخاطبان کمی دارد؟!

وی با اشاره به اینکه سینمای هنر و تجربه مخاطبان خاص خود را دارد، ادامه داد:این سینما به نسبت سینمای بدنه از سانس‌های محدودی برخوردار است و «اگزما» هم مانند دیگر فیلم‌های اکران شده در این سینما در سانس‌های محدود اکران می‌شود.

 

مهدویان افزود: از پیدایش سینمای «هنر و تجربه» تاکنون سه سال می‌گذرد و این نوع سینما توانسته در میان سینماگران برای خود جایی باز کند اما این سینما هنوز بین مردم مطرح نشده و باید با افزایش سینما و سانس‌ها به این سینما فرصت دهیم، چراکه با افزایش سانس‌ها، آمار فروش در این سینما هم افزایش خواهد یافت.

او در عین حال یادآور شد: ساخت فیلم «اگزما» را به امید اکران در این سینما آغاز کردم، سینمایی که سانس‌های کمی دارد بنابراین برای مطرح شدن این سینما، به زمان بیشتری نیاز داریم.

کارگردان فیلم سینمایی «اگزما» با اشاره به مشکلات ساخت این فیلم بیان کرد: برای تولید این فیلم سرمایه کافی نداشتیم و تمام سختی‌های این فیلم از صفر تا صد تولید، بر عهده من بود. این کمبود سرمایه برای تولید فیلم از مشکلات و سختی‌های موجود برای ساخت «اگزما» بود، اما این مشکلات برایم در ادامه دادن مسیر فیلم سازی بسیار موثر بود و باعث شد تا این فیلم از تجربه‌های خوب کاری من باشد.

مهدویان در پاسخ به این سوال مبنی بر اینکه چرا فیلم «چشم‌ها» با تغییر نام به «اگزما» به نمایش درآمده؟ گفت:این فیلم در ابتدا با «اگزما» نامگذاری شد اما به دلیل مسئله حقوقی که نمی‌خواهم به آن ورود کنم ، با نام «چشم‌ها» در بخش هنر و تجربه جشنواره فجر حضور یافت و برای اکران دوباره با نام «اگزما» به ثبت رسید.

 

وی اظهار کرد:«اگزما» یک بیماری پوستی است که در ابتدا خطرناک نیست اما اگر به این بیماری رسیدگی نشود بروز پیدا می‌کند ،فلسفه این فیلم هم مانند بیماری «اگزما» است به عبارتی اگر یک دروغ ساده از ابتدا رفع نشود، دروغ پشت دروغ می‌آید و ادامه دار می‌شود و این دروغ و پنهان کاری به نوعی به خراب شدن زندگی فرد (رویا) منجر می‌شود.

او با اشاره به موضوع «اگزما» ادامه داد: مسئله اصلی در این فیلم ترس از نبود امنیت در زندگی زنان است. زنانی که در تجربه اول زندگی مشترک خود با مشکلاتی مواجه شده‌اند اما در زندگی مشترک دوم باید با صبوری به حل مشکلات خود بیاندیشند.

 این کارگردان افزود:در فیلم سینمایی «اگزما» سعی داشتم تا مخاطب هم مانند دیگر شخصیت‌های فیلم با رویا (شخصیت فیلم) همراه شود تا به نوعی خود را در کنار او احساس کند.

مهران مهدویان با اشاره به نوع فیلم‌برداری که همه سکانسها در اتومبیل بوده است، اظهار کرد: به دلیل نوع فیلم برداری «اگزما» همیشه مراقب بودم تا فیلم برای مخاطب خسته کننده نشود و این یکی از مشکلات قابل توجه در ساخت این فیلم بود.

کارگردان فیلم سینمایی «اگزما» با اشاره به اینکه این فیلم از زاویه ماشین رویا روایت می‌شود ادامه داد: به مرور زمان در شخصیت اول فیلم (رویا) برایم فلسفه‌ای شکل گرفت، چراکه با گذشت زمان ماشین رویا به دنیای او تبدیل می‌شود و رویا تلاش می‌کند تا از دنیای خود مراقبت کند، شاید این دنیا (ماشین رویا) بی‌ارزش باشد اما نکته قابل توجه این است که دنیای او را اتومبیلی تشکیل می‌دهد که سعی دارد تا از آن مراقبت کند.

وی اظهار کرد: زمانی که این فیلم برای جشنواره فیلم فجر پذیرفته شد بسیار کنجکاو بودم تا بازخورد مخاطبان را متوجه شوم ،در ابتدا نگران بودم تا مخاطب از فیلم خسته شود اما زمانی که متوجه شدم اینطور نیست احساس بسیار خوبی داشتم.

او در پایان سخنانش گفت: سینماگران حرفه‌ای درساخت این فیلم همراهی‌ام کردند و از همه عوامل «اگزما» تشکر می‌کنم چراکه کمک کردند تا تا این فیلم ساخته شود.

 

مهران مهدویان کارگردان فیلم سینمایی «اگزما» پیش از این فیلم کوتاه و یک مستند بلند ساخته است. فیلم‌های «پاییز در بزرگراه»، «هوا را از من بگیر»، «تکرار»، «چیزهایی که نگفتم» و مستند «قصر شیرین» از جمله این آثار هستند.

فیلم سینمایی «اگزما» به نویسندگی و کارگردانی مهران مهدویان که اولین تجربه کارگردانی فیلم بلند او بوده است در سینمای هنر و تجربه به نمایش درآمد.

.

قبل از پرداختن به فیلم لازم است که طبق گفته ی کارگردان فیلم آقای مهران مهدویان ، «اگزما» ار نظر فرم فیلمی متفاوت و با ساختاری تجربی و هنری است که بیشتر برای مخاطب خاص ساخته شده ، پس شاید نقدهای ما کمی سخت گیرانه باشد اما به هر حال ما فیلم را از دید یک مخاطب عام بررسی می کنیم.

اگر فیلم «مادر قلب اتمی» را دیده بودید حدودا بعد از ۵دقیقه متوجه می شدید که ای بابا این فیلم هم دقیقا ساختاری شبیه به آن دارد. بله تمام اتفاقات داستان در یک خودرو اتفاق می افتد (البته دو سه بار هم از خودرو پیاده می شوند).

دروغ ، موضوع اصلی فیلم اگزما بود که هر چند به صورت خلاقانه ای با نام فیلم که یک بیماری پوستی است ارتباط داشت اما به صورت خیلی زننده و مستقیم این مفهوم به بیننده منتقل می شد. بخواهم واضح تر بگویم این جور بود که انگار پدری مستقیما به پسر خود بگوید دروغ کار بدی است. بله فیلم هیچ پیچیدگی نداشت، حتی در این زمینه سعی هم نکرده بود و موضوع دروغ را مستقیما  به رخ مخاطب کشیده بود.

البته این سبک از فیلم ها هم در نوع خود جالب است و با حالی که احساس می کنید در حال تماشا کردن یک فیلم سطح پایین هستید اما دلتان نمی خواهد فیلم را رها کنید و اگزما در این امر نسبتا موفق بوده است و شما حس یک مسافر را دارید که دوست دارید انتهای مقصد را ببینید.دیبا زاهدی در فیلم اگزما - جی دی

اگر چه آقای مهدویان عنوان کرده اند که سرمایه گذاری کافی نداشته اند . اما واقعا این سبک فیلم هم هزینه زیادی ندارد . استفاده از ۴یا ۵بازیگر که آنچنان هم سوپر استار نبودند و تهیه یک خودرو  و گذراندن کل داستان در آن برای کسی که قصد دارد فیلم بسازد هزینه زیادی به حساب نمی آید. گاهی احساس می شود این نوع فیلم ها به خاطر مسائل فنی نیست و بیشتر ارتباط با وضعیت اقتصادی دارد و فیلم سازان نیز به این خاطر به این نوع فیلم ها روی آورده اند.

فلسفه این فیلم هم مانند بیماری «اگزما» است به عبارتی اگر یک دروغ ساده از ابتدا رفع نشود، دروغ پشت دروغ می‌آید و ادامه دار می‌شود و این دروغ و پنهان کاری به نوعی به خراب شدن زندگی فرد (رویا) منجر می‌شود. «اگزما» یک بیماری پوستی است که در ابتدا خطرناک نیست اما اگر به این بیماری رسیدگی نشود بروز پیدا می‌کند .

اگر چه تمام مدت اتفاقات درون یک خودرو اتفاق می افتاد اما حس خستگی به مخاطب منتقل نمی شود . ولی از سمتی دیگر مخاطب دوست دارد فیلم زودتر تمام شود و شاید اگر کمی چاشنی معمایی و یا غافلگیر کننده به آن اضافه می شد تا حدی از ضعف های این فیلم می کاست.

البته نوع نگاه خود نویسنده و کارگردان فیلم اگزما نیز جالب است ، کارگردان فیلم سینمایی «اگزما» با اشاره به اینکه این فیلم از زاویه ماشین رویا روایت می‌شود ادامه داد: به مرور زمان در شخصیت اول فیلم (رویا) برایم فلسفه‌ای شکل گرفت، چراکه با گذشت زمان ماشین رویا به دنیای او تبدیل می‌شود و رویا تلاش می‌کند تا از دنیای خود مراقبت کند، شاید این دنیا (ماشین رویا) بی‌ارزش باشد اما نکته قابل توجه این است که دنیای او را اتومبیلی تشکیل می‌دهد که سعی دارد تا از آن مراقبت کند.

در نهایت فارغ از همه مسائل فنی ، نباید از پیام اصلی فیلم غافل شد . اینکه یک دروغ می تواند زمینه ساز دروغ های بیشماری شود که هر کدام از آنها می تواند فرد را در گیر مسائل و مشکلاتی کند که به مراتب از دروغ اولی سخت تر و آثار جبران ناپذیری دارد.  رویای داستان ما به خوبی نمایان گر آثار و نتایج یک دروغ بود که مانند بیماری اگزما روز به روز بدتر می شد.

 

.

برخی معتقند این فیلم کپی برداری از فیلم های ده عباس کیارستمی و لاک استیون نایت است. البته کارگردان ضمن تایید دیدن این دو فیلم کپی بودن را رد کرد.

شخصی به نام امیر فیلم را روایت می کند و پیش می برد، در حالی که صدایی از او در فیلم وجود ندارد که این ایده نو و شجاعانه به مساد که از نقاط قوت فیلم است.

انتخاب نادر فلاح به عنوان پدر رویا با آن وضعیت ظاهر و روحی به این جهت است که تنهایی لیلا را بتواند به خوبی نشان دهد.

هدف و حرف اصلی این پنهان کاری و عواقبی که می تواند یرای شخص داشته باشد را بیان می کند.

 

 

مازیار فکری ارشاد

مصالح کم و حرف های زیاد

 

اگزما” به تبعات یک اشتباه فردی در گذر زمان می پردازد. رویا شخصیت اصلی فیلم برای حفظ موقعیت مطلوبی که در زندگی با همسر دومش دارد ، واقعیت را درباره زندگی اولش پنهان می کند و به او دروغ می گوید. اما برای لو نرفتن این دروغ ناگزیر از دروغ ها و پنهان کاری های متوالی است. اشتباه اولیه رویا به مانند گلوله برفی است که هرچه قصه پیش می رود بزرگ تر و مهیب تر می شود. تا جایی که می تواند زندگی ، آینده و سرنوشت رویا و آدم های مرتبط با او را تخریب کند.

این رویه دروغ های ناگزیر برای پنهان سازی دروغ قبلی جز یکی دو مورد ، به خوبی پرداخت شده و سکانس های متفاوت فیلم در یک لوکیشن ثابت ( خودروی رویا) به شکل مجرد و انتزاعی قابل قبولند. اما در چینش و توالی سکانس ها کاستی هایی به چشم می خورد. ” اگزما” در کنار ایده اولیه جذاب و شیوه ساخت بلند پروازانه اش ، با کمبود مصالح داستانی مواجه است و به نوعی این کاستی روی دیگر عوامل فیلم نیز تاثیر منفی گذاشته است. این تازه در شرایطی است که فیلمساز از وسوسه رساندن زمان فیلم به استاندارد نود دقیقه برحذر مانده و قصه کم ملاطش را در زمانی 77 دقیقه ای روایت می کند.

 “اگزما” اگر رمقی دارد و کششی ، مدیون جسارت فیلمساز جوان است که در اولین تجربه فیلمسازی ، ایده بلندپروازانه لوکیشن محدود در حرکت را اجرا کرده است. ایده ای که در سینمای جهان و حتی ایران نو نیست و پیش تر تجربه شده ، اما شهامت اجرای چنین ایده ای – با توجه به محدودیت هایی که به لحاظ میزانسن ، دکوپاژ ، فیلمبرداری و بازی ها ایجاد می کند کار دشواری است که باید مورد توجه قرار گیرد.

دوربین “اگزما” از خودروی رویا خارج نمی شود و همیشه جایگاه ثابت خود را دارد. حتی وقتی رویا به عنوان شخصیت اصلی و محوری ماجرا از خودرو خارج می شود هم دوربین به دنبالش نمی رود. این رویه همراه با ماجراهایی که بر سر فروش خودرو پیش می آید ، خودرو را صاحب هویت و شخصیت کرده و ذهن مخاطب را هر لحظه درگیر خود می سازد. در سکانس پایانی که رویا دیگر مجبور است خودرو را تحویل دهد و از آن پیاده شود ، دوربین برای نخستین بار از خودرو بیرون می آید اما ثابت می ماند و گم شدن رویا در هیاهوی شهر را نظاره می کند.

 “اگزما” رگه هایی از نقد اجتماعی را هم به همراه دارد. مسئله فیلم موضوع سنت است و پیچیدگی روابط زن و مرد بر بستر این سنت را نقد می کند. موضوع حقوق زنان این روزها به یکی از دغدغه های اصلی فیلمسازان جریان موسوم به ” سینمای اجتماعی” ایران بدل شده و فیلم های پرشماری با این محوریت شاهدیم. طعنه زنی به جامعه مردسالاری که شرایط بغرنج حاکم برآن ، گاه نامعقول ترین واکنش ها را موجب می شود که در یک چرخه تکرار و دور تسلسل بیهوده ، راه به جایی نمی برد و ناهنجاری هایی به وجود می آورد. اما فیلم در این زمینه از سطح گذر نمی کند و از رفتن به عمق موضوع ناتوان است. “اگزما” به مانند خیلی از فیلم هایی که این سال ها ساخته می شوند و ادعای دغدغه مندی اجتماعی دارند ، تنها به طرح مسئله دست می زند و حتی در تحلیل وضعیت تعریف شده در چارچوب فیلم هم ناتوانی نشان می دهد.

یکی از مشکلات جدی فیلم ، پاره ای از شلختگی ها و آسان گیری ها در اجراست. دیالوگ هایی که مبهم بیان می شوند. پلان هایی که قطعا باید دوباره تصویربرداری شوند و اشتباهاتی از این دست ، که با کمی سهل انگاری به بدنه فیلمی که می توانست تجربه ای متفاوت در سینمای ایران باشد ، آسیب جدی وارد ساخته است.

 

خشایار سنجری

زنی تحت تأثیر

شروع به کار گروه «هنر و تجربه» با اکران فیلم ماهی و گربه (شهرام مکری) رقم خورد؛ انتخابی آگاهانه که به نظر می‌رسید الگوی تمام‌عیار مسئولان این گروه سینمایی برای ورود فیلم‌ها خواهد بود. این مسیر با فیلم‌هایی چون پرویز، روز مبادا، جینگو و... پیگیری شد و قطار «هنر و تجربه» در بستری مناسب و با استقبال مخاطبان پیش می‌رفت. اما با گذشت زمان این گروه به‌نوعی کارکرد اصلی خود را از دست داد و حالا بیش‌تر به تبعیدگاه فیلم‌هایی تبدیل شده است که بنا به دلایلی اکران عمومی‌شان مقدور نیست؛ فیلم‌هایی که اغلب نه ساختار‌شکنی فرمی در آن‌ها دیده می‌شود و نه بنای قصه‌گویی‌ای متفاوت از الگوهای کلاسیک در آن‌ها وجود دارد.

اگزما یکی از این دست فیلم‌هاست که پایه و اساسش بر شعار «دروغ، دروغ بزرگ‌تر می‌‌آورد» قرار گرفته است ولی فاقد توانایی‌های لازم برای روایتی متمایز از نسخه‌های پیشین است. این ‌الگوی داستانی در سینمای ایران سال‌هاست به اشکال مختلف در سینمای فرهادی به‌خصوص درباره الی... خود‌نمایی می‌کند و چرخه‌ی معیوب دروغ و پنهان‌کاری در طبقه‌ی متوسط جامعه مورد بررسی قرار می‌گیرد؛ طبقه‌ای که در سال‌های اخیر به‌شدت مورد توجه فیلم‌سازان قرار گرفته است. مازیار میری با سعادت‌آباد، نیما جاویدی با ملبورن و ابراهیم ایرج‌زاد با تابستان داغ نمونه‌هایی از این گرایش‌اند.

در اگزما داستان زنی از همین طبقه روایت می‌شود که برای دستیابی به هدفش دائم دروغی را سر‌هم می‌کند. اما فیلم‌ساز مسیر را طوری طراحی کرده است که هر گره به گره‌افکنی جدید ختم می‌شود بی‌آن‌که گره‌گشایی مطلوبی به دنبال داشته باشد. از اواسط پرده‌ی دوم تصمیم‌های زن بیش از آن‌که شکل پرده‌پوشی و کتمان حقیقت به خود بگیرند، به نمونه‌های بلاهت بدل می‌شوند و سروشکلی فرمایشی می‌یابند؛ گویی قادری مطلق مشغول صحنه‌گردانی و تازاندن اسب روایت است و پی‌در‌پی بیننده را با چرخش داستانی مواجه می‌کند و می‌کوشد تا فقر قصه را با تو‌در‌تو کردن گره‌ها پوشش دهد و مخاطب را محو تماشای «زنی تحت تأثیر» کند.

دکوپاژ اگزما خالی از هر گونه نوآوری‌ست. مهدویان بارها از نمای اینسرت استفاده می‌کند و مخاطب را از تمپوی آن سکانس به‌یک‌باره خارج می‌کند؛ به طوری که در اواخر فیلم بارها شاهد اینسرت‌هایی از نمایش میزان مکالمه‌ی تلفنی روی ال‌سی‌دی ماشین هستیم و با این نماها مثلاً ضرباهنگ سکانس سقط جنین از نفس می‌افتد. به علت محدودیت فضا در ماشین،

نماهای Cutaway متعددی برای شکست نامحسوس خط فرضی استفاده می‌شود که دم‌دستی و از سر اجبار است و زیبایی‌شناسی قاب در آن‌ها رعایت نشده است؛ گویا فیلم‌ساز چنان درگیر ایده‌ی ساختن فیلم در داخل خودرو است که برای نیل به این هدف تنوع بصری را به‌کل نادیده گرفته است. در فیلم‌های کیارستمی مثل طعم گیلاس از خودرو به عنوان محیطی محصور و زندانی خود‌خواسته استفاده می‌شود که طرفین گفت‌و‌گو امکان خروج از مباحثه و به قولی بر‌هم‌زدن کافه را ندارند. این موضوع با محتوای دیالوگ‌محور فیلم‌های کیارستمی هم‌خوانی دارد اما اگزما اسیر ایده‌ی اسارت در خودرو شده و نمی‌تواند از ماشین به عنوان شخصیتی پویا بهره بگیرد.

فرم و محتوای اگزما توانایی برانگیختن تمایلات و کنجکاوی‌های زیبایی‌شناسانه‌ی تماشاگران را ندارد و در ارتقای سلیقه‌ی بصری بیننده ناکام می‌ماند؛ مواردی که فیلم را از ساختار «هنر وتجربه» و مرام‌نامه‌ی آن دور می‌کند و مینی‌سریال‌های صداوسیما با نام شاید برای شما هم اتفاق بیفتد را تداعی می‌کند. به عبارت دیگر، با مجموعه‌ای از پندهای آموزنده در قالب تصویر روبه‌رو هستیم و فیلمی که فتورمان‌گونه پیش می‌رود.

 

.

منابع

https://www.salamcinama.ir/post/EDwO/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A7%DA%AF%D8%B2%D9%85%D8%A7-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%82%D9%87-%D8%A7%DB%8C

http://cinemacinema.ir/news/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A7%DA%AF%D8%B2%D9%85%D8%A7-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D8%A8-%D8%A2%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B4/

http://www.news.naqderooz.com/2017/08/22/%D9%86%D8%A7%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%DA%AF%D8%B2%D9%85%D8%A7/

https://jidi.ir/2017/12/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A7%DA%AF%D8%B2%D9%85%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88/

http://hiha.ir/introduction-eczema/

https://cinemartnews.com/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A7%DA%AF%D8%B2%D9%85%D8%A7-%D9%85%D8%B5%D8%A7%D9%84%D8%AD-%DA%A9%D9%85-%D9%88-%D8%AD%D8%B1%D9%81-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B2

https://www.film-magazine.com/reviews/iran/1446/


Viewing all articles
Browse latest Browse all 9359

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>