محبت ایرانی
گارگین فتائی
همهء ما می دانیم که ایران کشوری است با مشکلات فراوان اما چیزهای زیادی هم دارد که باعث برتری و افتخار این کشوز در سطح جهان است که یکی از اینها چیزی است به نام محبت ایرانی .
محبت ، دارای اقسام و انواع گوناگونی است از محبت خانوادگی و مهر پدری و مادری گرفته تا عشق به همسایه و عشق به همسر و عشق دختر و پسر به هم و عشق الهی.
اما عشقی وجود دارد که تا در سرزمین دیگری غیر از دیارت نباشی آن را حس نمی کنی و البته من گمان می کنیم که شدیدترین این محبتها همان است که من نامش را گذاشته ام محبت ایرانی .
به چند نمونه از این محبت دقت نمائید
در خارج از ایران و بخصوص در غرب ما رعایت زیاد قانون را مشاهده می کنیم حتی زمانی که بالای سرشان پلیسی نباشد و این مورد در ایران دیده نمی شود اما در ایران چیز دیگری مشاهده می گردد که هزاران بار بالاتر از قانون است .
اگر شما در ایران گرسنه باشید و درِ هر کسی را بزنید و بگوئید اگر می شود تکه نانی به من بدهید تا رفع گرسنگی کنم محال است کسی به آن شخص غذایی ندهد حتی اگر در دیر وقت باشد اما در خارج از ایران اساساً چنین چیزی متصور نیست و کسی در را بر روی چنین شخصی باز نمی کند چه برسه به اینکه به او غذا هم به اوبدهد .
درایران دوستان و نزدیکان به درد دل برای هم می پردازند و از دردهایشان سخن می گویند و طرف مقابل هم سعی می کند او را تسکین و دلداری دهد و حتی با دوستاان بیرون رفته برای هم مایه گذاشته و حتی بارها شده به هم بدون چشم داشت و بلاعوض کمک مالی نموده اند حتی وقتی دوست یا آشنایش خارج از ایران است به او کمک های مالی کرده اند اما در خارج از ایران اساساً چیزی به نام کمک بدون چشمداشت یا بلاعوض وجود ندارد و هر کاری حتی به قصد کمک هم که باشد برای خود نرخی دارد .
دوستم از یک کشور خارجی وارد فرودگاه ایران شد او از پلیس درخواست کرد که یک تلفن عمومی به او نشان دهد تا به برادرش زنگ بزند اما پلیس به او گفت بیا از موبایل من زنگ بزن در خارج از ایران اساساً چنین درخواستی نمی توان از کسی کرد و وی حتی از این درخواست عصبانی شده و به پلیس گزارش می دهد که این شخص به گوشی من چشم دارد .
در ایران هر کاری که انجام می دهی بویژه هنگام گرفتن پول از الفاظ احترام آمیزی نظیر قابلی نداره ، کاری نکردم و نظایر آن استفاده می شود و حتی هر کسی هم که در خانه ای را می زند به او می گویند بفرما داخل اما در ممالک خارجی اساساً تعارف معارفی وجود ندارد یک رابطه خشک آمیز مبتنی بر قانون که وقتی کسی بکوید مثلاً هزیته شما پنجاه واحد پولی است همان را باید پرداخت کنی .
در ایران اگر کسی طلبی از کسی داشت اعم از شخص حقیقی یا حقوقی آن قدر مردانگی و معرفت هست که اگر ببینند شخص دارای وضعیت مالی مناسبی نیست به او وقت بدهند . در ایران هیچ گاه در همان روز موعد خود یک مستاجر را از منزلش بیون نمی اندازند و یا اینکه اگر امکان پرداخت قبض آب و برق و تلفن و نظایر آن نباشد آن را روی قبض بعدی می اندازند اما در خارج از این جور دل سوزیها و رحمها و لطفها وجود ندارد و سر موعد صاحب خانه اموال مستاجر را بیرون می ریزد و اگر حتی یک ساعت از موعد پردخت بدهی گذشته باشد به او بد حساب اطلاق شده و حق استفاده از کارت اعتباری و کوچک ترین خرید از فروشگاه یا مغازه ای را نخواهد داشت .
ما در ایران بارها شده چه هنگام خرید و یا چه هنگام فروش از پولی که امکان خرد کرئن آن نیست گذشته ایم مثلاً هنگام خرید غذا فروشنده می گوید پانصد تومان طلب شما و ما می گوئیم مال خودت و یا وقتی جنسی را می خریم و پول خرد نداریم فروشنده می گوید نمی خواهد آن پول را بدهی اما در خارج چه خریدار و چه فروشنده تا سنت آخر را از طرف مقابل نگیرند ول کن ماجرا نیستند .
در ایران کافی است که شما احتیاج به کمکی نظیر یافتن آدرس و یا عبور از خیابان و یا نوشتن چیزی در یک اداره یا بانک داشته باشید و همواره کسی به شما کمک خواهد کرد اما در خارج اساساً یا کسی به کسی کاری ندارد و بعضی ها هم به حدی خشک هستند که اساساً نمی شود از آنها کمک خواست و ممالکی هم وجود دارند که حتی اگر آدم از تشنگی بیافتد بمیرد هم کسی یک قطره آب به او نمی دهد. ایرانیان وقتی با هم به گردش و تفریح می روند و کلاً وقتی با هم هستند بسیار با هم صمیمی می باشند و برای یک فرد خارجی بیرون آمدن دسته جمعی و دوستانه ایرانیان و صمیمیت خانوادگی قابل درک نیست بویژه در محیطی که خیلیها عادت کرده اند تنها زندگی کنند یا دوری و فاصله خانوادگی و محبت خانوادگی بسیار کم یافت می شود .
نمونه های فراوان دیگری هم هست که خود شما می توانید حدس بزنید و البته تا از ایران خارج نشوید آنها را درک و حس نخواهید کرد .