تناسب در زیبایی بیرونی و درونی
گارگین فتائی
زیبایی موهبتی است که باعث جذابیت و دل نشینی و گیرایی یک شخص در نزد دیگران می شود .
البته زیبایی در هر فرهنگی با فرهنگ دیگر از لحظا معیارها متفاوت است چه زیبایی ظاهری و چه زیبایی درونی .
به عنوان نمونه در زمینه آرایش ظاهری ممکن است در یک جامعه آرایش سر و صورت و ابرو به طرز خاصی نوعی زیبایی تلقی شود اما همان نوع اصلاح و آرایش در جامعه دیگر کاری زشت و عملی نادرست و حتی بی شرمانه تلقی شود و یا در مورد زیبایی درونی ممکن است در یک جامعه استفاده از کلمات تعارف آمیز و به کار بردن لفظهای مودبانه و زیاد یک عمل پسندیده و نیکو تلقی شود اما همان عمل در جامعه ای دیگر یک کار ناپسند محسوب شود که برچسبهایی مثل لفاظی یا حرافی به ان بخورد .
درواقع تنها جنبه شخصی زیبایی مطرح نیست بلکه زیبایی باید مورد تائید عرف جامعه نیز باشد وگر نه آن نوع زیبایی در نزد عموم دیگر زیبایی تلقی نخواهد شد .
زیبایی در انسانها بر دو گونه است
1: زیبایی ظاهری
منظور از این نوع زیبایی در واقع همان زیبایی تن و جسم است .
این زیبایی یا به صورت مادر زادی و ارثی است و یا به صورت اکتسابی یعنی افرادی برای اینکه زیباتر به نظر بیایند دست به تغییراتی در تن و جسم خود از قبیل جراحی پلاستیک و آرایش و نظایر ان می کنند .
زیبایی ظاهری و جسمانی بویژه در دختران نسبت به پسرها از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا زیبایی ظاهری در آنها نقش بسیار موثری در برقراری ارتباط اجتماعی و یافتن همدم آینده و مقبولیت در نزد جنس مخالف دارد به گونه ای که دخترانی که بهره بیشتری از زیبایی دارند بیشتر از دخترانی که بهره کمتری دارند مورد توجه و مقبولیت و محبوبیت و پسند اجتماع قرار می گیرند و حتی همین زیبایی باعث برخورد بهتر و مهربانانه تر نسبت به آنها می شود .
شما می توانید همین مساله را در خیابان موقعی که خودروی یک دختر زیبا به هر علتی در خیابان می ماند مشاهده کنید .
در این گونه موارد خیل عظیمی از پسرها برای کمک به وی از خودروی خود پائین می آیند اما اگر خودروی یک پسر این گونه شود و یا دختری که بهره ای از زیبایی ندارد کسی سراغ اتومبیل وی و تعمیرش نمی رود .
زیبایی در میان دخترها از سوی جنس مقابل با الفاظی نظیر خوشگله ، ملکه زیبایی ، فرشته و نظایر آن نمود می یابد .
البته زیبایی در میان پسرها نیز حائز اهمیت است و معمولاً دخترها به پسرهایی که زیبایی بیشتری دارند بیشتر راغب بوده و علاقه نشان می دهند و همین زیبایی پسرها هم از سوی خود پسرها امرمثبتی در جهت جلب دخترها به سمت انها تلقی می شود.
زیبایی پسرها هم با الفاظی نظیر خوش تیپ ، خوش چهره ، باحال و نظایر آن در نزد جنس مقابل نمود می یابد .
2: زیبایی درونی
این نوع زیبایی که مظور زیبایی در روحیات و خلقیات است یشتر از سوی محافل فرهنگی و هنری و دینی تشویق و مورد توجه واقع می شود
زیبایی درونی در واقع خلاء زیبایی بیرونی را تا حدی و نه کاملاً پر می سازد به این نحو که اگر کسی بهره ای در زبیابی ظاهری ندارد از ظریق زیبایی درونی و اعمال نیک و چهر ه ای خوشو مهربانانه می خواهد این خلاء را پر سازد در حالی که کسانی که زیبایی بیرونی دارند همین امر بر رفتارشان اثر گذاشته و رفتاری توام با غرور و خودپسندی پیدا می کنند .
زیبایی درونی بویژه مورد تاکید ادبای بزرگی چون سعی نیز قرار گرفته است
تن ادمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان ادمیت
ایجاد تعادل
به نظر می رسد هر کدام از این نوع زیبایی ها بدون وجود دیگری نوعی خلاء محسوب می شود و از ارزش و اعتبار اجتماعی یک فرد می کاهد .
اگر کسی دارای زیبایی بیرونی وظاهری باشد اما بهره ای از زیبایی درونی و معنوی نداشته باشد تبدیل به فردی می شود خودپسند و مغرور با رفتاری ناپسند و ناشایست در جامعه و همین غرور بیجایش موجب ایجاد حس تحقیر دیگران در وی می شود و بالعکس اگر کسی تنها زیبایی درونی داشته باشد و اهمیت به زیبایی بیرونی نکند تبدیل به فردی می گردد ژولیده و نامرتب و شلخته که به وضع ظاهری خود نرسیده و حتی همین تمیز نبودن باعث دوری مردم از وی خواهد شد .
بنابراین این دو زیبایی لازم و ملزوم هم در برقراری روابط اجتماعی است .
برای زیبایی بیرونی و ظاهری اعمالی نظیر
ورزش و نرمش برای زیبایی و تعادل بدن
استحمام و تمیز کردن بدن
آرایش در حد مناسب
اصلاح سر و صورت
شلخته نبودن و پوشیدن لباس تمیز
و نظایر ان
و برای زیبایی درونی
توجه به معنویات و توصیه های فرهنگی و ادبی و دینی بزرگان
برخورد توام با مهربانی با مردم
عدم انزوا و سعی در برقراری دوستی
کمک به هم نوع
و نظایر آن پیشنهاد می گردد