Quantcast
Channel: گارنی GARNI
Viewing all 9369 articles
Browse latest View live

نقد فیلم شکاف

$
0
0

نقد فیلم شکاف

جمع آوری از گارگین فتائی

.

 

 

 

کارگردان

کیارش اسدی‌زاده

تهیه‌کننده

علی سرتیپی

منیژه حکمت

نویسنده

کیارش اسدی‌زاده

بازیگران

هانیه توسلی

بابک حمیدیان

سحر دولتشاهی

پارسا پیروزفر

علیرضا علویان

فیلم‌برداری

مجید گرجیان

تدوین

کیارش اسدی‌زاده

توزیع‌کننده

بامداد فیلم

تاریخ‌های انتشار

 ۹دی ۱۳۹۴

مدت زمان

 ۹۰دقیقه

 

کشور

ایران

زبان

فارسی

فروش گیشه

۶۵۹٬۹۰۰٬۳۰۰تومان

 

شکاف فیلمی به کارگردانی و نویسندگی کیارش اسدی‌زاده و تهیه‌کنندگی علی سرتیپی و منیژه حکمت ساخته سال ۱۳۹۳است.

این فیلم در تاریخ ۹دی ۱۳۹۴در سینماهای ایران اکران شد.

 

داستان فیلم

این فیلم داستان زوج جوانی است که ناخواسته برای مدت کوتاهی از فرزند دوست خود نگهداری می‌کنند اما حادثه‌ای برای کودک باعث می‌شود که زندگی این زوج به بحران کشیده شود.

زوجی ( با بازی بابک حمیدیان و هانیه توسلی ) قصد بچه دار شدن دارند اما پس از مشاهده زندگی دوست خانوادگی شان ( با بازی پارسا پیروزفر و سحر دولتشاهی ) که اختلافات بی پایانی دارند، دچار تردید می شوند. اما زمانی که اتفاقی برای کودک خردسال آنها رخ می دهد، وضعیت به مراتب برای این چهار نفر پیچیده تر از قبل می شود و...

 

سی و سومین جشنواره فیلم فجر

بهترین موسیقی متن فردین خلعتبری نامزدشده

 

نقد و بررسی فیلم شکاف 

منتقد : میثم کریمی        

 

کارگردان :

کیارش اسدی زاده : متولد سال 1360 در تهران است و فارغ التحصیل رشته کارگردانی سینما از دانشگاه سوره می باشد. اولین فعالیت سینمایی اسدی زاده در سال 1388 با دستیار نویسندگی فیلم « در انتظار معجزه » آغاز شد و پس از در سال 1391 اولین فیلم بلندش با نام « گس » را کارگردانی کرد. « شکاف » دومین فیلمی است که اسدی زاده کارگردانی کرده است.

 

 


جشن سورپ گئورگ Սուրբ Գևորգو روزهای عیادت از سالمندانՊառաւների օրը

$
0
0

جشن سورپ گئورگ Սուրբ Գևորգو روزهای عیادت از سالمندانՊառաւների  օրը

گارگین فتائی

.

امسال جمعه شب از بیست و سوم سبتامبر و روزهای 28 و 29 یعنی تا بیست و پنجم سبتامبر برابر با دوم تا چهارم مهر  ایامی است  که در تقویم ارمننی به روزهای جشن سورب گئورگ به ارمنیՍուրբԳևորգبه انگلیسی Surb Georg  به معنای گئورگ مقدس موسوم است .

گئورگ یا همان گئورگیوس به همراه رومانوس و آدوپتیتوس سه سردار  بت پرست صدر مسیحیت بودند که در نهایت از مسیحیان در برابر بت پرستان حمایت کردند و به همین دلیل توسط بت پرستان کشته شدند  .

 

گئورگیوس سردار یا گئورگ مقدس

 

 

 کلیسای حواری ارمنی گئورگ سردار را در زمرهء قدیسین در آورده و  لقب قدیس را به وی داده البته بیشتر کلیساهای ارتودکس اروپای شرقی نیز وی را از قدیسین کلیسسای خود می دانند  .

هر ساله در اوائل مهر در آن تعداد از کلیساهای ارمنی که نام گئورگ مقدس را دارند در این سه روز مراسم خاصی برگزار می شود .

در شهر تهران کلیسای گئورگ مقدس درحافظ جنوبی-  خیابان حنیف نژاد – میدان وحدت اسلامی – بازارچهء قوام لدوله  - کوچه کلیسا واقع شده  که تاریخ بنای آن 1835 میلادی است و در واقع دومین کلیسای قدیمی تهران بعد از کلیسای مولوی است  .

 

کلیسای سورپ گئورگ یا گئورگ مقدس در بازارچه قوام

الدوله – حافظ جنوبی – وحدت اسلامی یا محله شاپور سابق

 

 

 

 

در این کلیسا هر ساله ارامنه برای برگزار مراسم این روزها به کلیسا آمده و نذرهای خود را که عمدتاً شامل قربانیهای گوشتی ( معمولاً قربانی کردن گوسفند ) و یا اهدای کمکهای گوناگون مالی و غیر مالی به کلیسا است  ادا می کنند .

در این کلیسا سالن نسبتاً طویلی وجود دارد که ویژه روشن کردن شمع است . روشن کردن شمع در تمامی کلیساهای حواری مرسوم است اما روشن کردن شمع در روز گئورگ مقدس اهمیت بیشتر دارد و معمولاً هر شخصی تعداد شمعهای بیشتری در این روز خریده و شمع را روشن نموده و در حفره های ویژه در جایگاه مخصوص قرار داده و به دعا می پردازد

همچنین رسم است که کسانی که دارای نذری هستند از این کلیسا صلیبی خریداری نموده و به کشیش می دهد البته در این روز اسقف اعظم هم در کلیسا حلضر می شود سپس از پدر روحانی درخواست می شود که با آن صلیب دعایی برای شخص زائر خوانده شود و اگر آن شخص نذر و دعایش برآورده شود سال بعد صلیب را به کلیسا بر می گرداند البته صندوق مخصوصی هم گذاشته شده که کسانی که مایلند هدسه هاس نقدی اهدا کنند

  در این کلیسا اتاق هایی برای اسکان افراد سالمند وجود دارد و ارامنه هر ساله در این موقع به عیادت از این سالمندان می پردازند و عده ای نیز نذر می کنند که این سه روز را نزد سالمندان بمانند .

 

 

 

 

 

البته این رسم هم وجود ارد که در یکی از این سه روز خانواده هایی که مایل باشند هلیم پخته و ضمن دعوت آشنایان برای خوردن آن مقداری از آن را به عناون نذر به همسایه ها می دهند .هلیم را به ارمنی هاریسا گویند

 

در این روز برای کسانی که نامشان گئورگ و یا از ریشه آن است جشن مخصوصی برگزار می شود .

این روزها در نزد ارامنه بیشتر به روزهای سالمندان یا باراونِری اِر  به ارمنیՊառաւներիօրը  به انگلیسی  Parawneri or معروف است واژهء « پاراو » معادل پیر فارسی است .

 سالمندان در واقع پدر و مادران ما هستند که عمری را برای بزرگ شدن ما سپری کرده و زحمت کشیده اند بنابراین بسیار قابل ارج و  احترامند .

 

قهرمانی اصفهان در رقابت های بسکتبال آموزشگاه های کشور

$
0
0

 

قهرمانی اصفهان در رقابت های بسکتبال آموزشگاه های کشور

  .

 

http://alikonline.ir/fa/fa/news/sport/item/2069-

قهرمانی-اصفهان-در-رقابت-های-بسکتبال-آموزشگاه-های-کشور

.

 

بازیکنان ارمنی تیم های قهرمان و نایب قهرمان خوش درخشیدند

 

پیونیک آراکلیان بهترین بازیکن رقابت ها شناخته شد

رقابت های بسکتبال آموزشگاه های کشور، در مقطع سنی دبیرستان های دخترانه دوره اول، در روزهای 8 الی 15 شهریور، در شیراز برگزار شد و طی آن تیم منتخب استان اصفهان به مقام قهرمانی رسید. منتخب استان تهران در این رقابت ها دوم شد و استان شیراز نیز به مقام سومی رقابت ها بسنده کرد.

در این رقابت ها بسکتبالیست نوجوان پیونیک آراکلیان از تیم منتخب تهران، به عنوان بهترین بازیکن رقابت ها شناخته شد.

خاطرنشان می کند پیونیک آراکلیان (منطقه 8 تهران)، نیناره زاکاریان (منطقه 8 تهران) و نائیری مارتیروسیان (منطقه 6 تهران) دانش آموزان ارمنی مدارس «آرارات» و «آراکس» تهران هستند که در تیم منتخب تهران خوش درخشیدند.

تیم منتخب استان اصفهان نیز از بسکتبالیست نوجوان ارمنی مانه هوسپیان بهره می برد که همراه دیگر هم تیمی های خود جام قهرمانی را بالای سر برد.

مانه هوسپیان دانش آموز مدرسه ارامنه «کانانیان» جلفای نو می باشد.

یادآور می شود که پیونیک آراکلیان، نیناره زاکاریان و نائیری مارتیروسیان، بازیکنانی هستند که در تیم آرارات تهران تمرینات ورزشی خود را ادامه می دهند و همزمان در جمع منتخب تهران حضور دارند.

در این رقابت ها 15 تیم از پانزده استان کشور به رقابت پرداختند.

 

 

 

 

 

شانت عیسی قلیان، سنگنورد نوجوان ارمنی در رقابت های قهرمانی آسیا

$
0
0

 

شانت عیسی قلیان، سنگنورد نوجوان ارمنی در رقابت های قهرمانی آسیا

  .

http://alikonline.ir/fa/fa/news/sport/item/2067-

شانت-عیسی-قلیان،-سنگنورد-نوجوان-ارمنی-در-رقابت-های-قهرمانی-آسیا

.

سرویس ورزشی - تهران با میزبانی رقابت های سنگنوردی قهرمانی آسیا، که نیمه اول مهر ماه سال جاری در ورزشگاه پیام تهران برگزار می شود، سنگنوردان نوجوان خود را به میدان خواهد فرستاد.

از این بین،شانت عیسی قلیان از باشگاه ارامنه سیپان به اردوی تیم ملی دعوت شد و با پشت سر گذاشتن مراحل مختلف اردوهای انتخابی، با کسب جواز حضور در این رقابت ها، اولین تورنمنت بین المللی خود را تجربه می کند. وی در رشته های سرطناب و بولدر در این دوره از رقابت ها شرکت می کند.

شانت تمرینات خود را زیر نظر مستقیم سرمربی تیم ملی، آرتیمس فرشاد یگانه گذرانده و تنها نماینده تهران (پسران) در این رقابت ها است.

وی برای اولین بار است که نام ارامنه را در تیم ملی سنگنودی ثبت می کند و با این موفقیت نام خود را نیز در بین اولین های ارامنه ثبت کرد.

شانت عیسی قلیان عنوان هایی نظیر مقام سوم کشوری نوجوانان در رده سنی ب و همچنین قهرمانی استان تهران در رده سنی نونهالان (11سال) و چندین عنوان قهرمانی در رقابت های مختلف ارامنه (هاماهایکاکان) و استانی را داراست.

 

 

 

 

 

 

اولین جشن 85-مین سال انتشار خود را با مشعل المپیک ارامنه گرما بخشید

$
0
0

 

با حضور روسای کمیته های ملی المپیک ایران و ارمنستان آلیک

اولین جشن 85-مین سال انتشار خود را با مشعل المپیک ارامنه گرما بخشید

  .

http://alikonline.ir/fa/fa/news/social/item/2060-

با-حضور-روسای-کمیته-های-ملی-المپیک-ایران-

و-ارمنستان-آلیک-اولین-جشن-85-مین-سال-انتشار-

خود-را-با-مشعل-المپیک-ارامنه-گرما-بخشید

.

 

 

مشعل المپیک ارامنه بدست بسکتبالیست سابق آرارات درو هاروطیونیان اولین نفس های خود را زبانه کشید.

آتش این مشعل که در قدیمی ترین کلیساهای سه خلیفه گری ارامنه ایران روشن شده بود با آتش ارتفاعات دماوند کامل شد و طی مراسمی خاص در دهکده المپیک آرارات بدست مشعلدار هاماهایکاکان سپرده شد.

 چهل و هشتمین دوره بازی ‌های المپیک ارامنه ایران در ورزشگاه آرارات تهران افتتاح شد

آلیک اولین جشن 85-مین سال انتشار خود را با مشعل المپیک ارامنه گرما بخشید

مشعل المپیک ارامنه بدست بسکتبالیست سابق آرارات درو هاروطیونیان اولین نفس های خود را زبانه کشید.

آتش این مشعل که در قدیمی ترین کلیساهای سه خلیفه گری ارامنه ایران روشن شده بود با آتش ارتفاعات دماوند کامل شد و طی مراسمی خاص در دهکده المپیک آرارات بدست مشعلدار هاماهایکاکان سپرده شد.

در مراسم آغازین 48-مین دوره رقابت های ورزشی ارامنه کشور موسوم به "هاماهایکاکان" (به زبان ارمنی) که با حضور گاگیک تزاروکیان، رئیس کمیته ملی المپیک و آقای یونسی، دستیار ویژه رییس جمهور در امور اقلیت های قومی و دینی، دکتر هاشمی استاندار تهران همراه بود مهندس هاشمی رییس کمیته ملی المپیک، آقای سجادی سفیر جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان و آقای تومانیان سفیر ارمنستان در ایران، سفیر فدراسیون روسیه در ایران آقای جاقاریان، دکتر احمدی معاون فرهنگی وزارت ورزش و جوانان کشور، سردار رضایی رییس سازمان ورزشی شهرداری تهران، نوروززاده مشاور وزیر صنعت، نمایندگان اقلیت های دینی در مجلس دکتر مره صدق، بت کولیا و دکتر اختیاری و همچنین آقای تقوی مسوول امور اقلیت های وزارت فرهنگ و ارشاد و تنی چند از اعضای شورای شهر با دعوت رسمی برگزارکنندگان رقابت ها شرکت داشتند.

آقای یونسی با ذکر اینکه ارمنیان مانند دیگر اقوام کشورمان از آزادی های تام برای برگزاری مراسم ها و پیشرفت در همه زمینه ها برخوردارند آبادانی این سرزمین را در گرو اتحاد و برگزاری چنین رویدادهای بزرگی را زمینه ساز این اتحاد دانست.

دکتر احمدی نیز با اشاره به توانایی های فنی جامعه ارامنه گفت: اگر ارامنه از طرف جامعه صنعتی کشور با دانش فنی خود شناخته می شوند در زمینه های ورزشی هم می توان تاکید کرد که ارامنه اخلاق ورزشی را در ورزش حرفه ای کشورمان بسط و گسترش دادند.

دکتر خانلری نماینده ارامنه شمال کشور در مجلس نیز با اشاره به سیاه نمایی های رسانه های بیگانه در خصوص مسائل حقوق بشری گفت: کجایند نمایندگان آن رسانه ها که چشمان خود را بر روی حقایق بسته اند یایند و ببینند که ما (ارامنه) و دیگر اقلیت های دینی چگونه آزادانه مراسمات و گردهم آیی ها و رویدادهای بزرگ ورزشی خود را برگزار می کنیم.

گئورگ وارتان، نماینده پیشین مجلس و رییس هیات امنای باشگاه آرارات نیز با بیان اینکه این دوره از بازی ها به پاس هشتاد و پنجمین سال انتشار روزنامه ارمنی زبان آلیک به این رویداد با ارزش تقدیم شده و با این نام نامگذاری می شود، حضور ورزشکارانی از کشورهای ارمنستان، گرجستان و جمهوری خودخوانده قراباغ را امری میمون دانسته و انتخاب شعار "ارش نیلگون، ارض آرام، میهن مقتدر"را تاکید همه اقوام جامعه ایرانی بر اقتدار میهن عزیز دانست.

گئورگ وارطان همچنین از حضور خبرنگاران و مدیران ارشد ارمنی رسانه های خارجی صحبت به میان آورد که برای پوشش خبری و شرکت در مراسم خاص هشتاد و پنجمین سال انتشار روزنامه آلیک در ایران بسر می برند به توان و ضریب نفوذ ارامنه برای خنثی سازی سیاه نمایی های احتمالی اشاره داشت.

در این دوره از رقابت ها بیش از 800 شرکت کننده از شهرهای مختلف ایران و یکصد تن از ورزشکاران سه کشور خارجی در رشته های بسکتبال، فوتبال، تنیس روی میز، تنیس، دو و میدانی، شطرنج و سنگنوردی به مصاف هم می روند.

مسابقات قهرمانی ارامنه كشور هرساله با حضور ورزشكاران ارمنی ایران و نیز در سال ‌های اخیر با حضور ورزشكاران ارمنی سایر كشورها از جمله جمهوری‌ های ارمنستان، لبنان، سوریه، گرجستان، فرانسه، قراباغ و غیره برگزار شده‌ است.

باشگاه فرهنگی-ورزشی آرارات در سال ١٣٢٩ دارای تیم‌های ورزشی وزنه‌ برداری، كوه‌ نوردی، پینگ پنگ، اسكی، ژیمناستیک، كشتی و پرورش اندام بوده است. در نخستین دوره از این مسابقات تعداد ورزشكاران شركت‌ كننده از شهرهای تهران، تبریز، ارومیه، رشت، اصفهان، شیراز و گرگان جمعا ٢١٠ نفر بوده است.

موفقیت‌ های چشمگیر بانوان ورزشکار ارمنی، خصوصا در رشته بسكتبال و نیز تقدیر از بانوانی كه در عرصه‌ های ورزشی و فرهنگی-اجتماعی منشأ خدماتی بوده‌ اند، باعث شد تا یکی از دوره های این بازی‌ ها به بانوان ورزشكار ارمنی تقدیم شود.

رقابت های المپیک ارامنه آرارات تهران اکنون به نوعی میدان محک برای آماده سازی تیم های ورزشی جهت شرکت در المپیک ارامنه جهان که هر چهار سال یک بار در ارمنستان برگزار می گردد و چندی پیش نیز این رقابت‌ ها برای ششمین بار متوالی به میزبانی ارمنستان دنبال شد که طی آن ورزشکاران پایتخت کشور میزبان، یعنی ایروان به مقام قهرمانی رسیدند. تیم تهران، که مرکب از بهترین های انجمن های ورزشی پایتخت نشینان است سابقه چندین نایب قهرمانی این المپیک را داراست.

باشگاه فرهنگی-ورزشی آرارات ارامنه، برای ارتقای سطح دانش سلامت جسمانی و تحرک بخشیدن به فعالیت‌ های ورزشی ارامنه در كشور و نیز تقویت روحیه ورزشكاری و نوع‌ دوستی، از سال ١٣٤٣ برای برگزاری مسابقات سراسری و سالانه ارامنه كشور اقدام كرد.

در این بازی‌ ها ورزشكاران ارامنه سراسر جهان در رشته‌ های بسكتبال، فوتبال، فوتسال، دوومیدانی، شنا، شطرنج، والیبال، تنیس روی میز، و تنیس به رقابت می‌ پردازند.

مراسم افتتاحیه چهل و هشتمین دوره از بازی‌ های المپیک ارامنه ایران روزسه شنبه 23 شهریور در ورزشگاه آرارات تهران برگزار شد و ارامنه تهران و سایر نقاط کشور رقابت های ورزشی را با یكدیگر آغاز نمودند تا مهیای حضور در مسابقات بزرگ‌ تر شوند. برگزاری این مسابقات علاوه بر نیات مذكور، به تقویت هر چه بیشتر روحیه همكاری و تعاون و حفظ هویت فرهنگی ارامنه كشور می‌ انجامد.

بازی‌ های ارامنه كه به مسابقات المپیک ارامنه ایران شناخته می ‌شود، تا سال ١٣٥٣ در محوطه بسیار محدود ساختمان مركزی باشگاه آرارات واقع در خیابان جمهوری اسلامی كوچه نوبهار و گاه در ورزشگاه‌ های گوناگون برگزار می‌ شد، اما پس از پایان عملیات ساختمانی ورزشگاه آرارات، رقابت‌ های همه رشته‌ های ورزشی در قالب مسابقات سراسری ارامنه در این ورزشگاه برگزار می‌ شود.

 

 

 

 

 

خبرنگاران ارمنی رسانه های خارجی در بنای یادبود نسل کشی ارامنه

$
0
0

 

خبرنگاران ارمنی رسانه های خارجی در بنای یادبود نسل کشی ارامنه

 

 .

http://alikonline.ir/fa/fa/news/social/item/2061-

خبرنگاران-ارمنی-رسانه-های-خارجی-در-بنای-یادبود-نسل-کشی-ارامنه

.

 

 

خبرنگاران و نمایندگان ارشد رسانه های ارمنی زبان که به منظور گرامیداشت هشتاد و پنجمین سال انتشار روزنامه آلیک به ایران سفر کرده اند عصر روز سه شنبه در خلیفه گری ارامنه تهران با اسقف سبوه سرکیسیان دیدار کرده و طی بازدید از کلیسای سرکیس مقدس با نثار گل بر بنای یادبود نسل کشی ارامنه یاد قربانیان این نسل کشی را گرامی داشتند.

پس از این دیدار خبرنگاران خارجی برای پوشش گزارش های مراسم افتتاحیه المپیک ارامنه راهی ورزشگاه آرارات شدند.

 

 

 

 

دلجویی آلمان از ترکیه و مالکان ارمنی اینجرلیک

$
0
0

 

دلجویی آلمان از ترکیه و مالکان ارمنی اینجرلیک

  گریگور قضاریان

کارشناس مسائل ترکیه

.

http://alikonline.ir/fa/fa/news/political/item/2065-

دلجویی-آلمان-از-ترکیه-و-مالکان-ارمنی-اینجرلیک

.

 

آلمان و ترکیه به عنوان دو کشور عضو ناتو موظف به همکاری نظامی با یکدیگر هستند. از ماه ژوئن گذشته که مجلس آلمان قطعنامه به رسمیت شناختن قتل عام ارمنیان در سال 1915 را به عنوان نسل کشی پذیرفت، رابطه آلمان و ترکیه کمی به سردی گرایید و این قطعنامه موجبات خشم و اعتراض مقامات ترکیه علیه آلمان را بر انگیخت. در ماه اکتبر آینده هیئتی از مجلس آلمان قرار است از پایگاه نظامی اینجرلیک بازدید به عمل آورد. مقامات ترکیه صدور مجوز برای این بازدید را منوط به پیش شرطی کرده اند و آن که آلمان ها از مسئله نسل کشی ارمنیان و وقایع 1915 فاصله بگیرند، مجلس آلمان نیز در واکنش به این پیش شرط ترکیه عنوان کرد که حاضر است نیروهای خود را از پایگاه نظامی اینجرلیک خارج کند. وزیر امور خارجه آلمان نیز این مسئله را عنوان کرد که قطعنامه پذیرفته شده در مجلس آلمان در رابطه با پذیرش کشتار ارمنیان به عنوان نژادکشی، جنبه سیاسی دارد و از لحاظ حقوقی الزام آور نیست.

ز سوی دیگر هم منافع آلمان ها و ترک ها ایجاب می کند که این دو کشور رابطه خصمانه ای با یکدیگر داشته باشند، ترکیه دروازه ورودی پناهجویان و مهاجران خاورمیانه به اروپاست. دولت آلمان به ترکیه قول کمک های مالی فراوانی را داده است، به این هدف که ترکیه از سیل مهاجران به اروپا جلوگیری کند. به واسطه این مسئله بحرانزا برای اروپائیان نقش ترکیه به عنوان پل اروپا و آسیا برای اروپا پررنگ تر شده است. علاوه بر این رابطه اقتصادی ترکیه و آلمان به گونه ایست که به صلاح دو کشور نیست که ترکیه را ناراضی نگه دارند. حجم مبادلات تجاری این دو کشور در سال گذشته بالغ بر 35 میلیارد دلار بود (صادرات ترکیه به آلمان 13.4 میلیارد دلار و واردات از آلمان 21.4 میلیارد دلار). هم اکنون 6400 شرکت آلمانی در زمینه های مختلف در ترکیه در حال فعالیت هستند و طبیعی است که آلمان ها از ترک ها دلجویی کنند. بازدید دبیر کل ناتو از ترکیه، مذاکرات صدراعظم آلمان آنگلا مرکل با رجب طیب اردوغان در حاشیه اجلاس سران G20 در شهر هانگژوی چین و توافقات به دست آمده، سفیر مسئول روابط خارجی پارلمان اروپا به ترکیه را می توان در زمره این اقدامات دلجویانه از ترک ها قلمداد کرد.

 

داستان اینجرلیک

اینجرلیک نام پایگاه هوایی نظامی است که عمدتا نیروهای آمریکایی و ترکیه از آن استفاده می کنند. ساخت این پایگاه نظامی در سال 1951 آغاز شده و در سال 1954 میلادی به پایان رسید. در دوران جنگ سرد و زمانی که اتحاد جماهیر شوروی هنوز پابرجا بود، این پایگاه مرکز جاسوسی آمریکا علیه شوروی محسوب می شد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی امریکایی ها و اروپاییان از این مرکز به عنوان پایگاهی برای عملیات نظامی خود علیه عراق (جنگ خلیج فارس) و افغانستان (علیه طالبان) استفاده کردند و امروز نیز، به عنوان پایگاه عملیات نظامی علیه مبارزه با داعش از آن استفاده می شود به طوری که غرب از این لحاظ نیاز به همکاری ترکیه و اتحاد با این کشور را دارد. آلمان نیز به عنوان کشور عضو ناتو و یکی از متحدان اروپایی آمریکا در جنگ علیه تروریسم دارای 250 سرباز و هفت هواپیمای رهگیری و هواپیمای سوختگیری در این پایگاه است.

 

 

 

مالکان ارمنی اراضی اینجرلیک

پایگاه نظامی اینجرلیک در جنوب ترکیه و هشت کیلومتری شرق شهر آدانا واقع شده است. این سرزمین در طی قرن های 12 تا 14 میلادی جز قلمرو پادشاهی ارمنی کیلیکیه محسوب می شد. ارمنیان و دیگر اقوام قرن ها در این خطه با یکدیگر زندگی می کردند تا جنگ جهانی اول و حادثه کشتار ارامنه توسط ترکان عثمانی به وقوع پیوست.

نیروهای عثمانی با نسل کشی ارمنیان این بخش از امپراتوری، بازماندگان آنان را در سالهای بعدی مجبور به کوچ اجباری کردند و اراضی و اموال ارمنیان را نیز مصادره کردند. بخشی از اراضی پایگاه نظامی فعلی اینجرلیک متعلق به یک خانواده ارمنی به نام باکالیان بود که آنان به واسطه تهدیدهای عثمانی و به خاطر حفظ جان خود در سال 1921 مجبور به ترک اینجرلیک شده و به بیروت مهاجرت کردند. سپس با تاسیس جمهوری ترکیه این اراضی به مالکیت دولت و بانک «زراعت» و بانک مرکزی ترکیه در آمد.

وارثان کنونی خانواده باکالیان که هم اکنون ساکن ایالات متحده آمریکا هستند، سندهای این زمین ها را در اختیار دارد که ثابت می کند بخشی از این اراضی اینجرلیک متعلق به اجداد ارمنی شان است.

مساحت پایگاه هوایی اینجرلیک 13 هزار متر مربع است که 500 متر مربع از آن متعلق به خانواده باکالیان است. ارزش این قطعه از اینجرلیک نزدیک به 64 میلیون دلار تخمین زده می شود. طبق نظر حقوقدانان و وکلایی که دست اندرکار این مورد حقوقی در مورد مصادره اموال ارمنیان پس از کشتار 1915 می باشند. اسناد دیگری نیز وجود دارد که ثابت می کند زمین های مجاور خانواده باکالیان نیز متعلق به ارمنیان است. این مورد آشکار نقض حقوق بین الملل است که دولت اجازه ضبط و مصادره اراضی با توسل به زور را ندارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

ایران و ارمنستان؛ مروری کوتاه بر روابط تاریخی و کهن دو ملت به بهانه لغو صدور روادید میان دو کشور

$
0
0

 

ایران و ارمنستان؛ مروری کوتاه بر روابط تاریخی و کهن دو ملت به بهانه لغو صدور روادید میان دو کشور

نویسنده: میثم مرتضی زاده

.

http://alikonline.ir/fa/fa/news/political/item/2070-

ایران-و-ارمنستان؛-مروری-کوتاه-بر-روابط-تاریخی

-و-کهن-دو-ملت-به-بهانه-لغو-صدور-روادید-میان-دو-کشور

.

 

 

ارامنه از روزگاران بسیار کهن در میان ایرانیان می زیسته اند و با آنان روابط نزدیکی داشته اند. هر دو ملت دارای ریشه های مشترک قومی و اجتماعی هستند. تاثیرات دو کشور بر زبان، فرهنگ و سنن یکدیگر عمیق و ریشه دار است. ایران و ارمنستان در طول تاریخ به یکدیگر با نگاهی استراتژیک و به عنوان همسایه ای قابل اعتماد و همکاری می نگریستند.

به عقیده مورخین و صاحب نظران هیچ قوم و ملتی به اندازه ارامنه به ایرانیان نزدیک نیستند. عده ای معتقدند در زمان کوروش بزرگ ارمنیان از امتیازات و نگاه ویژه ای در دربار هخامنشیان برخوردار بودند و حتی در ارتش ایران به عنوان فرمانده ی بخش هایی از ارتش ایران مشغول خدمت بودند. اما اوج روابط میان ایران و ارمنستان را باید سده هفدهم میلادی بیان کرد. یعنی زمانی که شاه عباس صفوی جمع کثیری از ارامنه را از منطقه جلفا واقع در کرانه رودخانه ارس به مناطق مرکزی ایران کوچ داد و برای آنان حقوق و مزایایی در نظر گرفت و با این اقدام توانست روابط دو ملت را به صورت چشم گیر ارتقا بخشد. بعدها پس از سلسله صفویه در زمان سلسله قاجار حضور ارمنی ها در عرصه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در ایران به چشم می خورد. این روابط حسنه در زمان پهلوی اول و دوم نیز ادامه داشت و منشاء خدمات قابل قبولی برای ایران شدند و ارامنه توانستند بیش از پیش خود را در میان دیگر اقوام ایرانی جلوه دهند.

در دوران معاصر و عصر حاضر نیز روابط تهران-ایروان از پیشرفت های بسیار خوبی برخوردار بوده است. پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه سال 1357 خورشیدی (1979 میلادی) نقش و تاثیر جمعیت ارامنه در کشور ایران همچنان قابل توجه است. پس از اعلام استقلال کشور ارمنستان در سپتامبر 1991 میلادی، جمهوری اسلامی ایران از جمله نخستین کشورهایی بود که استقلال ارمنستان را به رسمیت شناخت و درصدد برقراری روابط گسترده با آن کشور برآمد. که از جمله می توان به روابط و همکاری در زمینه های انرژی، حمل و نقل، شیلات، کشاورزی و دامداری، و سرمایه گذاری های تجاری، علمی و فرهنگی اشاره کرد.

ارامنه در حساس ترین برهه ی تاریخ ایران نیز در کنار مردم ایران به ایثار و فداکاری پرداختند. با آغاز جنگ تحمیلی 8 ساله میان ایران و عراق در شهریور ماه سال 1359 خورشیدی ارامنه ی ایران نیز مانند دیگر مردم و اقوام ایرانی برای حضور در جبهه های نبرد و دفاع از تمامیت ایران راهی مناطق عملیاتی شدند. در پی ادامه یافتن جنگ، شورای خلیفه گری ارامنه در تهران، با تشکیل ستادی ویژه، سازماندهی و اعزام گروه های صنعت گر ارمنی به مناطق جنگی را ترتیب دادند. 9 گروه از حوزه خلیفه گری تهران، چند گروه از اراک و چندین گروه دیگر از حوزه های خلیفه گری اصفهان و تبریز به جبهه های نبرد اعزام شدند. این گروه ها با استقرار در پشت جبهه به مرمت ماشین های جنگی و راه سازی، ساخت و راه اندازی سرد خانه ها، بیمارستان های صحرایی و کارهایی از این دست می پرداختند. اعزام گروه های صنعت گر ارمنی از سال 1362 تا 1367 خورشیدی ادامه یافت.

امروز که در سال 1395 خورشیدی و در عصر تکنولوژی و ارتباطات قرار داریم، همچنان پیوند دو ملت گرمی و صمیمیت تاریخی خود را حفظ کرده است و به زندگی و مراودات دوستانه خود ادامه می دهند. تا جایی که دو کشور توانستند پیمان لغو روادید یا ویزا را میان خود به توافق برسانند تا رفت و آمد و مناسبات میان دو کشور با تسهیلات و سرعت بیشتری پیگیری شوند. موقعیت ها و اشتراکات بسیاری از روزگاران گذشته تا به امروز موجب شده اند تا روابط ایران و ارمنستان پایدار و استراتژیک باقی بمانند.

 

 


نقد فیلم خبر خاصی نیست

$
0
0

نقد فیلم خبر خاصی نیست

جمع آوری از گارگین فتائی

.

 

کارگردان

مصطفی شایسته

تهیه‌کننده

مرتضی شایسته

نویسنده

نازنین لیقوانی

بازیگران

افسانه بایگان

رؤیا تیموریان

بیتا سحرخیز

بیتا احمدی

امیرحسین آرمان

بیژن افشار

ریحانه جعفری

رضا کیانیان

فیلم‌برداری

محمدرضا سکوت

توزیع‌کننده

هدایت فیلم

تاریخ‌های انتشار

 ۱۶دی ۱۳۹۴

مدت زمان

 ۱۰۰دقیقه

 

کشور

ایران

زبان

فارسی

فروش گیشه

۴۰۶٬۶۱۵٬۶۰۰تومان

 

خبر خاصی نیست فیلمی به کارگردانی مصطفی شایسته، تهیه‌کنندگی مرتضی شایسته و نویسندگی نازنین لیقوانی محصول سال ۱۳۹۳است.

 

خلاصه داستان

 

این فیلم داستان قصهٔ دو خواهر است که همراه با دختران تحصیلکرده و در شرف ازدواج‌شان، زندگی آرامی را می‌گذرانند اما برگزاری یک مهمانی خانوادگی و حضور مردی جوان و غریبه به عنوان مهمان ناخوانده، زندگی این دو خانواده را دست‌خوش چالش و بحرانی جدی می‌کند.

 

شایسته: مخاطبان اصلی فیلم«خبر خاصی نیست»خانواده‌ها و جوانان هستند

سینماپرس: مصطفی شایسته تهیه کننده و کارگردان سینما که دومین فیلمش با عنوان «خبر خاصی نیست» از صبح امروز روی پرده سینماها رفته است در رابطه با این اثر گفت: مخاطب هدف «خبر خاصی نیست» خانواده ها و جوانان هستند.

این کارگردان سینما در همین رابطه اظهار داشت: «خبر خاصی نیست» مضمونی خانوادگی دارد و به استحکام روابط خانواده می اندیشد و معضلی اجتماعی را در رابطه با طبقه متوسط شهرنشین امروزی روایت می کند که این مسأله به دلیل باورپذیری زیاد نزد مخاطبان می تواند آن ها را به تماشای فیلم ترغیب کند.

شایسته خاطرنشان کرد: تمامی شخصیت های اصلی این فیلم سینمایی به نوعی برگرفته از شخصیت های فیلم «من همسرش هستم» هستند اما این بدان معنا نیست که من همان زاویه دید فیلم اولم را در این اثر داشته ام و باید این را عنوان کنم که در «خبر خاصی نیست» زوایای دیگری از مسائل خانوادگی و زندگی شهروندان امروز را به تصویر کشیده ام.

تهیه کننده فیلم سینمایی «کافه ستاره» تأکید کرد: در «خبر خاصی نیست» تم سوء تفاهم در میان افراد اجتماع و خانواده ها دستمایه اصلی تولید اثر قرار گرفته و من سعی کردم این مهم را نشان دهم که موضوعات بسیار کوچک و پیش پا افتاده که در زندگی تمام مردم از فرهنگ ها و سطح های گوناگون اجتماعی اتفاق می افتد می تواند باعث ایجاد سوء تفاهم هایی بزرگ و عمیق شود و تأثیرات بسیار بدی را در زندگی خانواده ها به وجود بیاورد که باید همه مردم تلاش کنند تا دچار چنین سوء تفاهم هایی نشوند.

این فیلمساز سپس افزود: مهمترین ویژگی «خبر خاصی نیست»، همراه بودن دو نسل از بازیگران سینمای ایران در کنار یکدیگر است. من از ترکیب بازیگران این اثر سینمایی بسیار راضیم و امیدوارم که مخاطبان نیز نسبت به این مسأله مهم توجه داشته باشند.

وی در بخش دیگری از این گفتگو با اشاره به زمان اکران این اثر سینمایی گفت: هرچند که این فیلم در زمانی روی پرده می رود که تعداد زیادی از فیلم ها همزمان با هم اکران شده اند و به دلیل فصل و شرایط نامناسب امکان اکران مناسبی برای آثار فراهم نیست اما با این حال من نسبت به نمایش فیلمم خوش بینم و امیدوارم که مخاطبان از این فیلم به خوبی استقبال کنند.

گفتنی است؛ مصطفی شایسته پیش از این فیلم سینمایی «من همسرش هستم» را کارگردانی کرده و «خبر خاصی نیست» دومین تجربه کارگردانی او به حساب می‌آید. او پیش‌تر تهیه کنندگی آثاری همچون «بی‌پولی»، «کنعان»، «رویای نیمه شب تابستان» و ... را بر عهده داشته است. «

 

 

یاسمن خلیلی فرد

«خبر خاصی نیست» فیلمی ست که به وضوح، برای مخاطب عام ساخته شده و قصدش، داشتن گیشه ای موفق است اما به باور نگارنده فیلم در راه دستیبابی به هدفش با مشکلاتی دست به گریبان است.

ذکر این مسئله که «ضعف فیلمنامه» اصلی ترین ضعف سینمای ایران در سال های اخیر بوده است دیگر به جمله ای تکراری تبدیل شده اما واقعیت دارد و متاسفانه همچنان گریبان بسیاری از فیلم های ما را می گیرد. هرچه قدر هم که فیلم عامه پسند باشد و برای گیشه ساخته شده باشد، نمی توان از اهمیت فیلمنامه در آن گذشت زیرا مخاطب عام نیز این روزها بسیار هوشمند است. نمی توان مخاطب عام را گول زد و به صرف «عام» بودن هر خوراکی را به اسم فیلم «مفرح» و «سرگرم کننده» به خوردش داد. «خبر خاصی نیست» البته از بسیاری از فیلم های مثلاً گیشه پسند این روزها سر و گردنی بالاتر است و دست کم حضور بازیگران قدرتمندی چون رضا کیانیان و رویا تیموریان آن را از خطر شکست نجات می دهد اما  اشکال های مرتبط با فیلمنامه هم چنان در آن موج می زند.

فیلم سر تا سر آشفتگی ست. یک طرح دو خطی به فیلمنامه ای تبدیل شده که متاسفانه عناصرش آن قدر در هم ریخته اند که باید همچون پازل این قطعات را پیدا کرد و کنار هم چید تا بلکه این عناصر در هم ریخته سر و شکلی بگیرند و بشود اسم اثر نهایی را «فیلم» گذاشت.

«خبر خاصی نیست»، شروع بدی ندارد. رابطه ی نزدیک دو خواهر و دخترخاله ها با هم، با ورود یک مرد جوان به داستان به هم می ریزد اما بعدش چی؟ بعد از این کنش آغازین چه اتفاقی می افتد؟ به نظر می رسد باقی عناصر از درام حذف شده اند. گره های داستان سست اند. کشمکش ها، مصنوعی و آبکی اند، فیلمنامه نه نقطه عطف دارد و نه نقطه بحرانِ قطعی، دعواها بیش از اندازه زیادند و بدتر از آن دیالوگ ها به سختی در دهان بازیگران می چرخند و حجمشان بسیار زیادست. فیلم از آشفتگی شدیدی رنج می برد که به مخاطب نیز سرایت پیدا می کند و او را از تماشای فیلم خسته.

از ایرادهای وارد بر فیلم، که برای نگارنده جای تعجب هم داشت فیلمبرداری کار بود که ضعف آن در بعضی صحنه ها به وضوح دیده می شد. نمی توان منکر این مسئله شد که فضای فیلم پویاست و فیلمبرداری باید در خدمت فضای کار باشد اما گاهی تکان های بی دلیل دوربین و استفاده ی نابجا از دوربین روی دست مخاطب را آزار می دهد و لزومی برای بهره گیری از این فن در این سکانس ها احساس نمی شود. برای مثال در سکانسی که ستاره(بیتا احمدی) برای انوشه (بیتا سحرخیز) درباره ی آرش درددل می کند، دوربین روی دست است و مدام تکان می خورد، در حالی که هر دو بازیگر ثابت و نشسته اند؛ آن هم در فضای بسته ی یک اتاقِ کوچک و نمی دانم چه لزومی به بهره گیری از دوربین روی دست وجود داشت، آن هم با این همه تکان!

از اشکال های دیگر فیلم، عدم یکدستی بازی هاست. برخی بازیگران فیلم، مثلاً رضا کیانیان و رویا تیموریان همان طور که انتظار هم می رود درخشان اند. علی رغم کوتاهی و تک بعدی بودن نقش هایشان، هر دو خوب بازی می کنند و در قالب نقش خود جا افتاده اند. بعضی دیگر از بازیگران نیز بازی های قابل قبولی دارند، مثل بیتا سحرخیز و افسانه بایگان (گرچه از خانم بایگان بازی هایی بهتر از این هم انتظار می رود)؛ اما در مقابل، بازی بازیگرانی مثل امیرحسین آرمان (محمدرضا) و بیتا احمدی هیچ برابری و هماهنگی ای با بازیگران دیگر ندارد. به نظر می رسد این ناهمگونی سطح بازیگری در فیلم یکی دیگر از اشکالات اساسی آن باشد که باعث می شود بده بستانکاری ها خوب از آب درنیایند و فیلم دچار افت شدید شود.

اما از محاسن فیلم، پایان آن است و نتیجه گیری کلیشه ای اما درستش که البته راهکاری هوشمندانه هم هست برای خاتمه بخشیدن به تمامی رویدادهایی که شاید،به غیر از این راه هیچ تمهید دیگری نمی شد برای ختم به خیر کردنشان پیدا کرد. بله! حذف شخصیتِ مرد از داستان و تصمیمش برای بازگشت به امریکا و زندگی با همسر سابقش که حالا سرطان پیشرفته گرفته قطعاً بهترین راه ممکن برای تحکیم دوباره ی روابطِ دو خواهر و دخترانشان بود که فیلمنامه نویس از آن برای پایان فیلمنامه و به عنوان عنصرِ حل و فصل استفاده می کند.

«خبر خاصی نیست» می تواند در زمره فیلمهای عامه پسند قرار گیرد اما باید دید تا چه میزان خواهد توانست رضایت مخاطب را جلب کند.

 

منابع

خبر خاصی نیست در وبگاه سوره سینما

خبر خاصی نیست در وبگاه سی‌نت

 

http://www.salamcinama.ir/naghd/article/470/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AE%D8%A8%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D8%B5%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%DA%AF%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%B3%D8%AA

 

http://cinemapress.ir/news/70141/%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AE%D8%A8%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D8%B5%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86

 

 

نقد فیلم من سالوادور نیستم

$
0
0

نقد فیلم من سالوادور نیستم

 جمع آوری از گارگین فتائی

 

 

 

 

کارگردان

منوچهر هادی

تهیه‌کننده

سید امیر پروین‌حسینی

 منصور سهراب‌پور

فیلمنامه‌نویس

رضا مقصودی

بازیگران

رضا عطاران

یکتا ناصر

کارول ویدوتی

مهدی محرابی

ژیلا صادقی

سوگل محرابی

بری فیوکا

ریوالدو[۱]

فیلم‌برداری

ابراهیم غفوری

تدوین

حسن ایوبی

توزیع‌کننده

رسانه فیلمسازان

 

تاریخ‌های انتشار

 ۵اسفند ۱۳۹۴

مدت زمان

 ۹۰دقیقه

کشور

ایران

زبان

فارسی

 پرتغالی

فروش گیشه

۱۴٬۳۳۰٬۵۲۳٬۱۰۰تومان

 

این فیلم در تاریخ ۵اسفند ۱۳۹۴در سینماهای ایران اکران شده است.

 

خلاصه داستان

ناصر ایزدی (رضا عطاران) معلمی است که چندی پیش مقدار زیادی پول پیدا کرده و آن را به صاحبش تحویل داده است. او به برنامه‌های مختلف تلویزیونی دعوت می‌شود تا در مورد این فداکاری توضیح دهد و بسیار مشهور شده است. یک روز با او تماس می‌گیرند و می‌گویند به خاطر کار خیری که کرده برنده سفر به برزیل شده و تمام هزینه‌های سفر او را آژانس تعطیلات رؤیایی می‌پردازد. ناصر که به ظاهر فردی پایبند به اصول شریعت اسلام است راضی به این سفر نیست و آن را مناسب نمی‌داند اما با اصرار همسرش قبول می‌کند تا به برزیل برود.

او به همراه خانواده‌اش به به برزیل می‌رود. یک روز همراه با سیامک پروین نماینده تعطیلات رؤیایی به ساحل می‌رود آن جا زنی برزیلی به نام آنجل او را با نامزد سابق خود اشتباه می‌گیرد و او را سالوادور صدا می‌کند و ناصر از دست او فرار می‌کند دختر پیش پلیس می‌رود واز ناصر شکایت می‌کند و می‌گوید او بادستش به صورت من ضربه زده است پس از پادرمیانی سیامک پروین، آنجل موافقت می‌کند رضایت بدهد اما یک شرط می‌گذارد و آن این است که ناصر نقش سالوادور را بازی کند و به دیدار مادربزرگ آنجل برود.

ناصر پس از مدتی می‌فهمد که مادربزرگ به آنجل قول داده در صورت ازدواج یک چک به آنجل بدهد. الهام همسر ناصر که به اوشک کرده او را تعقیب می‌کند و در نهایت وقتی ماجرا را می‌فهمد همراه ناصر به خانه مادربزرگ می‌رود تا نقش خواهر ناصر را ایفا کند. آنجل به مادربزرگ گفته که سالوادور معلم رقص سامبا است، مادربزرگ از ناصر می‌خواهد تا سامبا برقصد، ناصر رقص با چوب تربت جامی را انجام می‌دهد و وقتی مادربزرگ می‌پرسد این چه رقصی است الهام می‌گوید رقص سامبای تربتی است.

بعد از چند روز سیامک پروین اعتراف می‌کند که او به آنجل علاقه‌مند است و به خاطر او این نقشه را کشیده تا ناصر نقش سالوادور را بازی کند تا آنجل به این پول برسد و تمام هزینه‌ها را خود سیامک داده است و او وقتی ناصر را در تلویزیون دیده است متوجه شباهت او به سالوادور شده و این فکر به ذهنش رسیده است، او فقط یک کارمند تعطیلات رؤیایی است. آنجل هم این پول را برای جلوگیری از تعطیلی یک یتیم خانه لازم دارد و خودش هم یتیم بوده است و مادربزرگ هم در واقع سرپرست آنجل بوده است.

در پایان در یک برنامه تلویزیونی به نام ابی قرار است مادربزرگ چک را به آنجل بدهد وقتی از ناصر و آنجل برای گرفتن چک دعوت می‌شود تا روی صحنه بروند ناصر روی صحنه می‌رود و تمام حقیقت را می‌گوید مادربزرگ و جمعیت تحت تأثیر قرار می‌گیرند و مادربزرگ قول می‌دهد چک را به آنجل بدهد.

در پایان ناصر به همراه آنجل و مادربزرگ به یتیم خانه مادر ترزا می‌روند و مادربزرگ چک را می‌دهد .ریوالدو فوتبالیست سرشناس بزیلی هم که ناصر را در تلویزیون دیده و تحت تأثیر حرف‌های او قرار گرفته برای کمک به همین یتیم خانه می‌آید تا به کودکان کمک کند.

 

بازیگران

رضا عطاران در نقش ناصر ایزدی/سالوادور

یکتا ناصر در نقش الهام ایزدی، همسرناصر

کارول ویدوتی در نقش آنجل

مهدی محرابی در نقش سیامک پروین

سوگل محرابی در نقش سوگل دختر ناصر

بری فیوکا در نقش مادربزرگ آنجل

ریوالدو در نقش خودش

ژیلا صادقی در نقش خودش (مجری تلویزیون)

 

حاشیه‌ها

پس از اکران این فیلم به دلیل وجود عکس بازیگر زن برزیلی، بسیاری از بیلبوردهای فیلم بر سردر سینماها پاره شد.

 

 

 

نقل قول های از معلولین در مورد خودشان

$
0
0

نقل قول های از معلولین در مورد خودشان

ترجمه از گارگین فتائی

.

هر کسی که به قدر کافی طولانی زندگی می کند سرانجام دچار ناتوانی و معلولیت خواهد شد

راکل آدامز Rachel Adamsاستاد و وکیل معلولین

"Anybody who lives long enough will eventually become disabled:'

 

من با شرایط خودم معلول حساب نمی شوم بلکه از لحاظ بدنی در چالشم و به طور متفاوت توانا هستم

"I have not been handicapped by my condition. I am physically challenged and differently able:'

جانت بارنزJanet Barnesطولانی ترین نمونه یک فرد فلج از گردن به پائین

 

وقتی شما دچار معلولیتی هستید دانستن اینکه شما در تعریف آن نمی گنجید شیرین ترین احساس است

"When you have a disability, knowing that you are not defined by it is the sweetest feeling:'

آن ولفولا استرایک Anne Wafula Strikeشرکت کننده در مسابقات ولیچر پاراالمپیک

 

از لحاظ د فشار هوا  زنبور بزرگ نمی تواند پرواز کند  اما زبنور بزرگ این را نمی داند و به هر طریق به پرواز خود ادامه می دهد

"Aerodynamically,' the bumblebee shouldn't be able to fly,but the bumblebee doesn't know that so it goes on flying anyway:'

ماری کای اش Mary Kay Ashتاجر و سازماندهنده نهادهای خیریه

 

به این نمایش مضحک خوش آمدی

$
0
0

 

به این نمایش مضحک خوش آمدی

ترجمه و توضیحات از گارگین فتائی

.

این یک ترانه بسیار زیبا و با معنی انگلیسی است که محتوای کلی آن به چالش کشیدن حاکمیت پول و زور و باندبازی در دنیاست

.

به این نمایش مضحک خوش آمدی

Welcome to Burlesque(1)

CHER

.

متن انگلیسی

Show a little more,

Show a little less,

Add a little smoke

Welcome to Burlesque,

.

Everything you dream of,

But never can possess

Nothing's what it seems

Welcome to Burlesque,

.

Oh, everyone is buying,

Put your money in my hand,

If you got a little extra

well, give it to the band,

.

You may not be guilty

But you're ready to confess

Tell me what you need,

Welcome to Burlesque,

.

You can dream of Coco,

Do it at your risk?

The Triplets grant you mercy

But not your every wish,

.

Jesse keeps you guessing,

So cool and statuesque

"Behave yourself" says Georgia

Welcome to Burlesque,

.

Oh, everyone is buying,

Put your money in my hand,

If you want a little extra,

Well, you know where I am,

.

Something very dark

Is playing with your mind

It's not the end of days,

It's just a bump and grind

.

Show a little more

Show a little less

Add a little smoke

Welcome to Burlesque

.

منبع متن انگلیسی

http://www.azlyrics.com/lyrics/cher/welcometoburlesque.html

.

ترجمه فارسی

 

نشان بده کمی بیشتر

نشان بده کمی کمتر

کمی دود اضافه کن

به  این نمایش مضحک خوش آمدی

.

هر چیزی که تو رویایش را داری

اما هرگز  نمی توانی مالک آن شوی

هیچ چیز آن چیزی نیست که به نظر می اید

ببه این نمایش مضحک خوش آمدی

.

 

آه هر چیزی خریدنی است

پول آن را در دستم بگذار

اگر بیشتر در آوردی

آن را به باند ( گروه)  بده

.

 

تو ممکن است مقصر نباشی

اما آماده اعتراف باشی

به  من بگو که چه نیاز داری

( کنایه از زمانی که  به  محکوم به مرگی می گویند آخرین درخواستت را بگو)

به این نمایش طنز خوش آمدی

 

.

تو می توانی رویای درخت نارگیل ببینی

( کنایه از  داشتن دوستان ناباب برای رسیدن به پیشرفت و خوشی)

آن را با ریسک خودت انجام بده

( یعنی تاوانش به گردن خودت است)

امیدوارم این شعر مثلث باعث شود بر تو رحم کنند

( شعرمثلث شعری است که سه سطر آن با هم هم قافیه باشند)د

اما نه به هر خواستهء تو

.

 

پدر داوود تو را از عاقبت کارت خبردار نکند

( یعنی پدر حضرت داوود  باعث نشود که تو از عاقبت کارت مطلع شوی)

بسیار سرد و بی روح باش

جورجیا می گوید مراقب عاقبت کار خود باش

به این نمایش مضحک خوش امدی

 

.

آه هر چیزی خریدنی است

پولت  را در دستم بگذار

اگر بیشتر در آوردی

خوب تو می دانی من کجا هستم

 

.

همه چیز تاریک است

هر چیزی که از ذهنت می گذرد

آن پایان روز نیست

تازه اول کار است

 

 

.

نشان بده کمی بیشتر

نشان بده کمی کمتر

دود بیشتری اضافه کن

به این نمای طنز خوش آمدی

.

 

لینک دانلود ترانه

http://www.kickasssmp3.com/mp3/burlesque-cher.html

.

 

https://www.youtube.com/watch?v=zPtbWG3t6zM

.

 

بورلسک

بورلسک یا بورلاسک، نوعی سرگرمی تئاتری مضحک و طنز آمیز که معمولاً بر تقلید یا ادای کسی را درآوردن مبتنی است. این شیوه، گاهی شکل اغراق شدهٔ گروتِسک [که گاه معادل با صور عجایب تلقی شده‌است]، می‌باشد.

بورلسک در قرن بیستم و در امریکا، با شکلی از نمایش واریته که جذابترین بخش آن رقص برهنه (رقص توام با برهنگی تدریجی رقاصه) بود، همراه گشت.

کلمهٔ بورلسک در اصل یک کلمهٔ ایتالیایی الاصل است که بتدریج معنی اصطلاحی پیدا کرده و در مورد هنرپیشه‌ای که ادای مضحک یک موضوع جدی را درآورد، به کار رفته‌است. آن را معادل موزیک هال یا ورایتی [همان واریته] هم دانسته‌اند. بورلسک اندک اندک در آمریکا معناهای جدید یافت: استریپ تیز و هنرپیشه‌هایی که شوخی‌های رکیک می‌کنند.

این نوع نمایش در دههٔ سی از میان رفت. فیلم روبن مامولیان، به اسم کف زدن (محصول ۱۹۲۹)، تصویر بسیار خوبی از روزهای پایانی رواج این نوع نمایش بدست می‌دهد. امّا در دههٔ شصت، شکل جدید این طرز نمایش، اوج موفقیت خویش را در فیلمهایی مثل: شبی که آنها به کافهٔ مینسکی حمله کردند (محصول ۱۹۶۸) و جیپسی (محصول ۱۹۶۲) تجربه نمود.

 

نقد فیلم دربست

$
0
0

نقد فیلم دربست

جمع آوری از گارگین فتائی

.

 

 

سلام سینما- فیلم سینمایی «دربست» اولین ساخته علی خامه پرست از 14 اسفند ماه در گروه هنر و تجربه اکران شد. «دربست» فیلمی کاملا مسقل و تجربی است که به زندگی پارسا جوان 30 ساله ای که بعد از مرگ پدرش و شرایط نامساعد روحی ناخواسته درگیر مسافر کشی می شود و در تقابل با افراد مختلف جامعه رفته رفته از انزوا خارج شده و به زندگی امیدوارانه تر نگاه می کند. علی خامه پرست، نویسندگی و کارگردانی فیلم‌های کوتاهی چون «دزد کوچولو»، «رعد»، «نمی‌خواهم باشم»، «نت»، «در آرزوی داشتن» و فیلم نیمه بلند «۸تیر» را در کارنامه کاری خود دارد. پخش بین المللی فیلم «دربست» را فیدان فیلم برعهده دارد.

 یادداشت علی خامه پرست، کارگردان فیلم «دربست»:

ماحصل مشاهداتم در مترو و اتوبوس همگانی و دقت بر روی مسافرانی که غرق در رویاها و خیره به نقطه‌ای در سکوت در حال طی مسیر بودند و بحث‌های عامیانه ما بین راننده تاکسی و مسافران در باب تورم و مشکلات زندگی و

و همچنین یکی از دوستان نزدیکم که با داشتن مدرک کارشناسی ارشد به مسافرکشی اشتغال دارد، خاطرات این دوستم و سایر دوستان که تعداد آن‌ها هم کم نیست به انضمام تجربیات شخصی‌ام در فضاهای مختلف، تبدیل شد به هفتاد داستان کوتاه، که اغلب آن‌ها اجازه طرح در قالب یک فیلم را نداشتند،اما با گذر زمان به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های ذهن من بروز کرد و منجر به ساخت فیلم سینمایی «دربست» شد.

 

 خلاصه فیلم «دربست»:

قصه انسان‌ها در هم تنیده می‌شود، تا قطعات گمشدۀ پازل زندگی تو پیدا شود. اینکه در این دنیا مقصدی هست و تو گاه باید «دربست» برسی به انتهای راه، کاش انتهای این راه شروع قصه‌ای تازه باشد و نه پایان تمام قصه‌ها.

 

 

 

عوامل فیلم «دربست»:

 

کارگردان:علی خامه پرست فرد

نویسنده: احسان الله دادی، امیر نوروزی، علی خامه پرست فرد

 تهیه کننده:حسن علیمردانی،حسن مصطفوی

 فیلمبردار: وحید ابراهیمی

مدیر صدابرداری: نظام الدین کیایی

 تدوین:شاهین یارمحمدی

طراح گریم: مهدیه اعرابی

 برنامه ریز و دستیار اول کارگردان: فروزان جلالی

 منشی صحنه:هدیه نصیری

 صدا گذار:مهدی جمشیدیان

 موسیقی: نوید توسلی

مدیر تدارکات: محمدرضا رسولی

مشاور رسانه‌ای:منصوره بسمل

عکاس: محمد بدرلو

بازیگران: شقایق فراهانی، نرگس محمدی، رضا ناجی، امیرحسین صدیق، بیژن بنفشه‌خواه، محسن افشانی، نیما شاهرخ شاهی، احسان کرمی، فرزین صابونی، امیر کربلایی زاده، خاطره حاتمی

 

 

حواشی «دربست»:

علی خامه پرست فرد درباره فیلم «دربست» گفت:

"هدف اصلی از ساخت فیلم  بیان معضلات اجتماعی است که از دل هفتاد داستان کوتاه جمع آوری شده و تمامی سکانس های آن در مدت یک ماه  در خیابان های تهران فیلمبرداری شده است."

 

دربست در خانه هنرمندان/ فیلمی که با 50 میلیون ساخته شد 

گروه هنروتجربه، نشست نمایش و نقد فیلم دربست را روز گذشته در خانه هنرمندان برگزار کرد.

عصرایران - جلسه نقد و بررسی فیلم «دربست» عصر دیروز (یکشنبه، ۱۲اردیبهشت)در خانه هنرمندان ایران برگزارشد. در این جلسه علی خامه‌پرست فرد (کارگردان)، حسن مصطفوی(تهیه‌کننده)، نظام‌الدین کیایی( صدابردار) و علی علایی (منتقد) حضور داشتند.

خامه‌پرست در ابتدای نشست، پیرامون شروع فعالیت خود در زمینه سینما گفت:« از اواخر دهه هفتاد در زمینه تئاتر فعالیت داشتم و درحال حاضر عضو انجمن خانه تئاتر و فارغ‌التحصیل کارشناسی طراحی صحنه و دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی هستم. شروع فعالیتم بیشتر در زمینه بازیگری و کارگردانی تئاتر بوده و ساخت فیلم‌های کوتاهی چون «دزد کوچولو»، «نت»، «در آرزوی داشتن» و فیلم ویدئویی «هشت تیر» را به صورت مستقل داشته‌ام تا اینکه دو سال پیش «دربست» را جلوی دوربین بردیم

علایی با اشاره به مثلث عناصر داستانی، فضای «دربست» را برای مخاطبان تشریح کرد:« این فیلم با توجه به شکل ساختاری که دیدیم جنبه تجربی بسیار بارزی دارد. با توجه به اینکه در سکانس‌های مختلف از عوامل حرفه‌ای سینما استفاده شده اما ساختار فیلم، ساختاری کاملا تجربه‌گرا است. عموما فیلم‌ها در مثلث معروف عناصر داستان یا به سمت ساختار کلاسیک و شاه پیرنگ‌ها گرایش دارند و یا به سمت ضد ساختارهای گرایش دارند که ما آن‌ها را عموما در همین فیلم‌های هنروتجربه می‌بینیم و یا فیلم‌های مینی‌مالیستی و خرده پیرنگی که هرکدام ویژگی خود را دارند. وقتی «دربست» را می‌دیدم احساس کردم فیلم توانسته ترکیبی از هر سه عنصر را در خود داشته باشد و آن را تجربه کند. در واقع «دربست» در بین این مثلث، نقطه‌ای را پیدا کرد و در آن قرار گرفت. مثلا در طرح‌های کلاسیک که بیرون از قاعده هنروتجربه تعریف می‌شوند ما روایت و زمان خطی داریم که چنین چیزی را در فیلم می‌بینیم، یا فیلم دارای واقعیت یکپارچه است و کشمکش‌ها کاملا ذهنی است که کم‌کم نمود بیرونی پیدا می‌کند و اما در ضدساختارها زمان غیرخطی و یا واقعیت ناپایدار می‌شود و شاید در آخر یک معنای ابزورد و پوچ‌گرایانه را بسازند. «دربست» در عین بهره‌برداری از عناصر کلاسیک از عناصر ضدساختارها نیز بهره‌مند است. از زاویه دیگر این فیلم سینمای خیابانی محسوب نمی‌شود چون کارگردان خیلی به سراغ جغرافیا خیابان نمی‌رود و قصه بیشتر در داخل ماشین می‌گذرد. به طور کلی مخاطب با یک فیلم همراه است که او را تا پایان با خود همراه می‌کند. »

خامه پرست در تکمیل صحبت‌های علایی و ضمن اشاره به صحت تعاریف او اضافه کرد:« ما در ساخت «دربست» با احسان الله‌دادی که نویسنده کار بود، خیلی به این موضوع فکر نکرده بودیم که همه راس‌های این مثلث را شامل شویم و با علم به این موضوع که قرار است در برخی قسمت‌ها ساختارشکنی کنیم، جلو رفتیم

کارگردان دربست پیرامون ساختار دایره‌ای فیلمش افزود:« قبل از اینکه بخواهیم کار را شروع کنیم، یک نقشه داشتیم. در روی نقشه فیلم‌نامه از محله «پاسگاه نعمت‌آباد» آغاز می‌شد و برای به تصویر کشیدن زندان به سمت «اوین» می‌آمد و سپس به طرف مرکز شهر «چهارراه ولیعصر» باشد، کشیده می‌شد و… به نوعی فیلم‌نامه کل شهر را در بر می‌گرفت. همه این قصه‌ها دو به دو در اصل فیلم‌نامه به یکدیگر مربوط بودند و در نقشه قرار داشتند اما وقتی ما پروانه ساخت گرفتیم مرکز مستند و تجربی اعلام کرد، دیگر از فیلم اولی‌ها حمایت نمی‌کند. به همین علت با یک هزینه اندک و کاملا مستقل کار را شروع کردیم

 

فیلمی کم‌بودجه و بی‌ادعا

در ادامه نشست حسن مصطفوی تهیه کننده فیلم، در خصوص میزان بودجه برای تولید «دربست» توضیح داد:« شغل من تهیه‌کنندگی نیست و در اصل من مدیر تولید هستم. نکته‌ای که در ساخت «دربست» وجود داشت این بود که پروانه ساخت را آقای علیمردانی گرفته بودند و آقای خامه‌پرست چندین بار با من تماس گرفتند و خواستند، همکاری کنیم. در ملاقات‌های اولیه ایشان گفتند ۵۰میلیون بودجه دارند و مسلما این مبلغ یک چهارم تولید یک تله‌فیلم است، جمله‌ای به من گفتند که من متقاعد شدم تا انتها باشم. از جناب کیایی خواهش کردم بیایند و همکاری کنند و همه عوامل هم بدون هیچ دستمزدی کار کردند. آن ۵۰میلیون هم هزینه ماشین و پذیرایی از عوامل شد. در حقیقت من مالکیتی در فیلم ندارم، فقط در حد توانم کمک کردم تا آقای خامه‌پرست فیلم خود را بسازد زیرا ایشان، جوان بسیار بی‌ادعایی است و خوشحالم که فیلمش را در عین سادگی ساخته است. به نوعی ما مهمات رساندیم تا ایشان بجنگد، حالا شیوه این جنگیدن به هر طریقی که پیش رفت، بسته به مهماتی بوده که ما رساندیم. جا دارد از زحمات گروه فاخر سینما هنروتجربه تشکر ویژه بکنم که به راستی واژه فاخر برازنده این گروه سینمایی است

نظامالدین‌ کیایی صدابردار باسابقه سینمای ایران که در کارنامهاش عنوان فیلم‌های فیلم‌سازان جوان و فیلم‌های تجربه‌گرا به وفور دیده می‌شود، در ادامه درباره نحوه همکاری خود با گروه تولید دربست گفت:« راستش جناب مصطفوی که به من پیشنهاد همکاری دادند، گفتم در کار پولی که وجود ندارد؟ ایشان گفتند کلا پول ندارد. اما می‌دانستم مصطفوی می‌تواند از پس کار برآید. او طوری از آقای خامه‌پرست برای من گفت که مهر ایشان به دل من نشست و مایل شدم با ایشان همکاری کنم. پیکانی که در فیلم بود مربوط به ۴۵سال پیش بود و تمام درها و شیشه‌هایش را با سیم به یکدیگر بسته بودند و وقتی در سرازیری حرکت می‌کرد صدای موسیقی هِندی می‌داد و در سربالایی‌ها زوزه می‌کشید. به مصطفوی گفتم حداقل اگزوز ماشین را درست کن که صدایش درنیاید و امکان‌پذیر نبود. درنهایت عشق بین یک گروه بسیار صمیمی و بدون ادعا باعث شد فیلم به ثمر بنشیند. درنتیجه باید بگویم بسیار خرسندم برای اولین بار این فیلم را می‌بینم و خوشبختانه به عنوان صدابردار برای صدای این فیلم شرمنده مخاطبانش نیستم و خوشحالم که با این گروه همکاری داشتم و این فیلم باعث شد الان در کنار مخاطبان باشم.»

فیلم سینمایی دربست ساخته علی خامه پرست به بخش مسابقه چهارمین دوره‌ جشنواره جهانی فیلم های فارسی زبان استرالیا راه یافت.

به گزارش فیدان فیلم، این فیلم که به تهیه کنندگی مشترک حسن علیمردانی و حسن مصطفوی ساخته شده است، اولین فیلم بلند علی خامه پرست محسوب می شود. فیلم سینمایی دربست از بین 150 فیلم برای حضور در بخش مسابقه جشنواره انتخاب شده است و اولین حضور بین المللی خود را در جشنواره فیلم های فارسی زبان استرالیا تجربه خواهد کرد.

این جشنواره که اولین رویداد سینمایی و اساساً فرهنگی در دنیا است که هدفش به نمایش گذاشتن آثار سینمایی از جوامع فارسی زبان در استرالیاست؛ از دوم الی سیزدهم سپتامبر برابر با 11 تا 22 شهریور در شهر سیدنی استرالیا برگزار می شود. مضمون این جشنواره پاسداشت شباهت، تنوع و همچنین پیچیدگیهای فرهنگی جوامع فارسی زبان برای مخاطب پارسی و استرالیایی است.

علاوه بر نمایش فیلم، این جشنواره نشستهایی با حضور متخصصان سینمایی فارسی زبان و همچنین جلساتی با حضور فیلمسازانی از سراسر دنیا برگزار خواهد کرد؛ جلساتی که فرصتی یگانه برای برقراری تعاملات فرهنگی میان فیلمسازان و متخصصان چه در داخل و چه خارج از سرزمین مادری، با مخاطبان استرالیایی خواهد بود.

همچنین پخش بین المللی این فیلم را فیدان فیلم برعهده دارد.

 

..

منابع

 

http://www.asriran.com/fa/news/465706/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%87%D9%86%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7-50-%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D9%88%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D8%AF

http://www.salamcinama.ir/news/4068/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%BE%D8%B4%D8%AA-%D8%B5%D8%AD%D9%86%D9%87-%D9%88-%D8%A2%D9%86%D9%88%D9%86%D8%B3

http://festivals.fidanfilm.ir/فیدان-فیلم/%d8%ae%d8%a8%d8%b1/%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%b3%d8%aa-%d8%af%d8%b1-%da%86%d9%87%d8%a7%d8%b1%d9%85%db%8c%d9%86-%d8%ac%d8%b4%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%b1%d9%87-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3/

 

 

 

 

 

 

 

نقش ارامنه بر موسیقی ایران/ بخش اول

$
0
0

نقش ارامنه بر موسیقی ایران/ بخش اول

.

http://alikonline.ir/fa/fa/news/culture/item/2085-

ارمنی‌-ها-هرگز-خشن-نبوده‌-اند

.

 

دین موسیقی کلاسیک ایران به ارامنه

چکنواریان می‌ گوید: از زمانی که یادم است و مدرسه می‌ رفتم؛ در کتاب تاریخ ما هیچ وقت گفته نشد که ارامنه ایرانیان اصیل هستند. هر وقت صحبت از ارامنه می‌ شود؛ انگار آنها به یکباره وسط ایران افتادند یا مهاجر هستند. این نخستین اظهارنظر لوریس چکناواریان درباره ارامنه و نقش آن‌ها در ایران است.

 

حضور ارامنه در حوزه‌ های فرهنگی هنری، علمی و حتی اقتصادی باعث شد تا ایران بتواند همراه با جهان؛ تجربیات نوینی داشته باشد. اما به‌طور مشخص؛ در ایران، نقش ارمنیان در شکل‌ گیری موسیقی نوین و معاصر ایران چشمگیر بوده است. هنرمندان بسیاری که در راه گسترش موسیقی در ایران گام‌های با ارزشی را برداشتند. این مسئله در حوزه‌ های مختلف و خصوصا در حوزه موسیقی؛ بسیار وابسته به سفرهای ارامنه و نگاه جهانی آنها بود. درواقع ارامنه با سفرها و نگاه وسیع خود می‌ توانستند آنچه در جهان درحال اتفاق است را به ایران بیاورند و با مردم کشورشان سهیم شوند.

 

خبرگزاری ایلنا؛ پیرامون همین مسئله برای بررسی نقش ارامنه در موسیقی ایران؛ نشستی با حضور لوریس چکناواریان (آهنگساز و رهبر ارکستر) و امیر اشرف آریان‌ پور (موسیقی شناس و استاد دانشگاه) برگزار کرد.

آقای چکناواریان؛ ارامنه سرآغاز خدمات متعددی خصوصا در حوزه فرهنگ و هنر در ایران بودند و به نوعی نقش محوری داشتند. نظر شما چیست؟

لوریس چکناواریان: وقتی یک نفر به من بگوید که شما اقلیت هستید مشخصا به او می‌ گویم که من یک ایرانی اصیلم و از زمان کوروش کبیر در ایران ریشه دارم. وقتی که ساسانیان حکومت اشکانیان را از بین بردند این چند دستگی به وجود آمد در واقع اشکانیان، ارامنه را در ارمنستان ادامه دادند و خواستند که ارامنه را هم مثل کلیمی ها از ایران جدا کنند. اولین کشوری که مسیحیت را قبول کرد ارمنستان بود در حالیکه دین زرتشتی داشتند.

از زمانی که یادم است و مدرسه می‌ رفتم؛ در کتاب تاریخ ما هیچ وقت گفته نشد که ارامنه، ایرانیان اصیل هستند. هر وقت صحبت از ارامنه می‌ شود؛ انگار آنها به یک باره وسط ایران افتادند یا مهاجر هستند. درحالیکه ارامنه یکی از 28 پادشاهی بودند که به همراه کوروش کبیر ایران را تشکیل دادند و از این 28 پادشاه تنها دو پادشاه ارامنه و فارس‌ ها باقی ماندند.

حدود 300 سال پیش شاه عباس به اشتباه ارمنستان را به ترک‌ ها واگذار کرد. از طرفی دیگر فتحعلی شاه هم ارمنستان شرقی را به روس‌ ها داد. به خاطر این اشتباه سیاسی ارامنه زیر پرچم عثمانی‌ ها و روس‌ ها رفتند و در نتیجه در تمام دنیا پخش شدند. در حالیکه ارامنه همه ایرانی اصیل هستند حالا بسیاری از ارامنه در کشورهایی مانند فرانسه، روسیه، ایران و ... پخش شده‌ اند. ایران کشور بزرگی است که به قومیت‌ های مختلفی تقسیم می شوند فارس‌ها در شعر و ادبیات بسیار قوی بودند، ارامنه در موسیقی و صنایع دستی حضور تاثیرگذاری داشتند یا به‌ طور مثال آذری‌ ها در اقتصاد قوی بودند. همه این قومیت‌ ها باعث می‌ شدند تا ایران کشوری قدرتمند باشد. به دلیل اینکه زمانی ارامنه زیر پرچم عثمانی بودند و به عثمانی رفتند توانستند با اروپا ارتباط برقرار کنند و در واقع همین فرهنگ اروپایی باعث شد تا در موسیقی ربع پرده‌ ها را از بین ببرد.

ارامنه تا حدود صد سال پیش همین موسیقی معمولی را داشتند و موسیقی اصلی ارامنه بیشتر در کلیسا شنیده می‌ شود که در روز یکشنبه زندگی کامل حضرت مسیح با موسیقی تعریف می‌ شود. در واقع این نوعی تعزیه و اپرا است. ارامنه هیچ گاه سیاستمدار یا اقتصاددان بزرگی نداشتند در واقع می‌ توان به قطعیت گفت که ارامنه در سیاست و اقتصاد صفر هستند و در فرهنگ و هنر و علم ریشه‌ های عمیقی دارند. من همیشه به یاد دارم که به ما می‌ گفتند پول کثیف است و به پول فکر نکنید. هر چه دارید در مغزتان بگذارید تا بتوانید به هر جای دنیا بروید. از سوی دیگر ارامنه چون همواره در حال مهاجرت بودند ملک و املاک چندانی نداشتند و هر چه داشتند از شهری به شهری دیگر می‌ بردند. از تمام این حرف‌ ها خواستم به گفته سقراط برسم از سقراط پرسیدند پول مهمتر است یا دانش و او گفت پاسخ سوالتان را نمی‌ دانم اما آنها که دانش دارند برای کسانی که پولدار هستند کار می‌ کنند.

 

 

 

آقای آریان‌ پور؛ شما نقش ارامنه را در موسیقی ایران چگونه می‌ بینید؟

امیر اشرف آریان‌ پور: ارامنه نقش پررنگی در گسترش موسیقی ایران داشته‌ اند. همه ما به همراه ارامنه جزئی از خاک بزرگ ایران هستیم. ارامنه از روزگاران قدیم در ایران حکومت می‌ کردند. شیرین با خسرو پرویز عروسی کرد در حالیکه شیرین در شمال ایران بود و خسرو پرویز در جنوب ایران قرار داشت این دو عاشق هم شدند خسرو تا عکس شیرین را می‌بیند عاشق او می‌ شود. شیرین هم همینطور و شیرین از ارمنستان راه می‌ افتد تا خسرو پرویز را ببیند. داستان آشنایی ارامنه و ایرانیان بسیار قدیمی است و حتی قدیمی‌ تر از داستانی است که الان گفتم.

 

ارامنه علاوه بر خدمت‌های فرهنگی و هنری که به ایران کرده‌ اند در گسترش علم و دانش نیز نقش بسزایی ایفا کرده‌ اند. ارامنه همواره نوآوری می‌ کردند و چون مسیحی بودند سفرهای بیشتری به خارج از ایران داشتند چند سال پیش به همراه دکتر حسن ریاحی و همسرشان به ارمنستان رفتم و متوجه شدم که هنوز می‌ توان از ارامنه آموخت. اگر امروز در کشور ما موسیقی کلاسیک وجود دارد ما آن را مدیون ارامنه هستیم. نقش ارامنه در گسترش موسیقی کلاسیک در ایران بسیار پررنگ است در ایران تنها موسیقی سنتی وجود داشت که البته حفظ آن نیز مرهون تلاش‌ های ارامنه است زیرا زمانی مسلمان‌ها حق داشتن موسیقی را نداشتند البته این حضور در اوایل انقلاب اسلامی نیز رخ داد.

 

سال‌ ها پیش علی‌ نقی وزیری هنرستان موسیقی را تشکیل داد و در آنجا ورود زن‌ های ارمنی را برای تحصیل آزاد اعلام کرد. خانم قمرالملوک وزیری در آن زمان نامه‌ ای نوشت و گفت چرا فرق قائل می‌ شوید همه ما زن هستیم اما واقعیت این بود در زمانی ارامنه و یهودی‌ ها می‌ توانستند موسیقی داشته‌ باشند اما مسلمانان نمی‌ توانستند. زمانی ارامنه باشگاهی در چهارراه یوسف‌ آباد داشتند ما هر کنسرتی که در آن زمان می‌خواستیم برگزار کنیم مجبور بودیم به این باشگاه رجوع کنیم زیرا سالن‌ های کنسرت زیادی وجود نداشت کلوپ ارامنه نیز بسیار برای اجراهای ما مناسب بود زیرا در آنجا یک پیانوی رویال قرار داشت هنرمندانی چون مرحوم ملک اصلانیان، فاطمه صبا، اِولین باغچبان، منیر وکیلی و بسیاری دیگر در کلوپ ارامنه کنسرت برگزار کردند.

 

برای من سه هنرمند در عرصه موسیقی ارامنه بی‌ نظیر هستند و بسیار آنها را دوست دارم آقایان روبیک گریگوریان، امانوئل ملک اصلانیان و لوریس چکنواریان در عرصه موسیقی بسیار تاثیرگذار هستند. این هنرمندان به مملکت خودشان صادقانه خدمت کردند. زمانی که من به هنرستان موسیقی رفتم تقریبا تمامی معلم‌ ها ارمنی بودند خانم هاکوپیان، خسروی، حق‌نظریان و بسیاری دیگر از مدرسین موسیقی در آن زمان بودند. خانم خسروی رئیس هنرستان موسیقی بود شما تصور کنید در زمانی ارامنه چنین نقش پررنگی را در موسیقی ایران داشتند. روبیک گریگوریان و امانوئل ملک‌اصلانیان فرشته بوده‌ اند. زمانی پرویز محمود مدیر هنرستان موسیقی بود و روبیک گریگوریان مشاورش بود. روبیک برای همه ما یک بت بود چرا که پرویز محمود همیشه بداخلاق بود و چهره‌ای اخمو داشت اما او همیشه به ما می‌ خندید و با ما برخوردی دوستانه داشت من کمتر آدمی مثل گریگوریان، چکنواریان و ملک‌اصلانیان در زندگی‌ ام دیده‌ ام. این هنرمندان با وجود اینکه همیشه مشکلات بسیاری داشته‌ اند اما هیچ‌ گاه عصبانی نشده‌ اند و همیشه خوش‌اخلاق بوده‌ اند.

 

فکر می‌ کنید چه عاملی باعث شد تا ارامنه اینگونه در موسیقی تبدیل به جریانی تاثیرگذار بشوند؟

لوریس چکنواریان: موسیقی در خون ارامنه است. ارامنه بیشتر روحیه میتراییسم داشته‌ اند و از آن زمان موسیقی بسیار مهم شد. علاوه بر آن؛ موسیقی در کلیسا از ارکان اصلی است و هزاران هزار آهنگ متفاوت در کلیسا نواخته می‌ شود. من حدود 40 سال پیش به مدت ده سال در کتابخانه‌ های مختلف اروپا و در ایران کتاب‌های مختلف آهنگ‌ های کلیسایی را جمع‌ آوری کردم که به بیش از دو هزار ملودی کلیسایی رسید و آخرین کتاب را در اصفهان یافتم بسیاری از این کتاب ها نت نویسی مخصوص ارمنی را داشتند و حتی به اروپایی نوشته نشده بود من تمام این ملودی‌ها را به اسقف ارمنستان دادم.

کلیسا زمانی هفت وعده عبادت مختلف داشت که در هر وعده آن موسیقی مخصوصی نواخته می‌ شد و هر روز نیز مناسبت خاص خودش را داشت به نوعی می‌ توانم بگویم همانطور که فارس‌ها با شعر بزرگ شده‌ اند. ارامنه با موسیقی رشد کرده‌ اند. در تبریز سه شخصیت ارمنی چهره‌ ای بین‌المللی در موسیقی داشتند ایوان گالانیان، معلم بزرگ ترین ویولنیست‌ های دنیاست و هنوز هم متد ویولن او در دنیا تدریس می‌ شود ملیک اصلانیان و روبیک گریگوریان نیز در تبریز متولد شدند. همانطور که فارس‌ ها هر موقع کنار یکدیگر جمع‌ می‌ شوند شعر می‌ خوانند ارامنه نیز در تجمعات کوچک خود موسیقی دارند. شما در هر تشکلی از ارامنه یک کر چهار صدایی می‌ بینید. من از بچگی به یاد دارم که کشیش‌ های قدیم وقتی آواز کر می‌ خواندند با ربع پرده بود البته آن سنت دیگر از بین رفته‌ است.

در میان ارامنه سازهای بادی خیلی نواخته نمی‌شد. این سنت در ارامنه و یهودی‌ ها وجود دارد که پسرها ویولن می‌ زنند و دختران باید پیانو بنوازند. شما هیچ خانواده‌ ای را در ارمنستان پیدا نمی‌ کنید که پسرش در آن ویولن نزند و یا دختر پیانو ننوازد. در واقع همه ما با موسیقی بزرگ می‌ شویم موسیقی بسیار عنصر مهمی است چرا که خشونت بشر را از بین‌ می‌برد. آلمانی‌ها بعد از جنگ جهانی دوم به موسیقی خیلی اهمیت دادند و مدارس موسیقی و اپرا ساختند تا اخلاق آلمانی‌ ها از آن خشونت بیرون بیاید. موسیقی روشنایی می‌ آورد.

اگر ارامنه هم اکثرا اخلاقشان خوب است و خشن نیستند هم به خاطر همین موسیقی است. اما باز هم توجه کنید وقتی می‌ گوییم ارامنه؛ بدین معنا نیست که آنها از آسمان افتادند. ارامنه ایرانی‌ های اصیلی هستند که با اشتباه شاه عباس؛ در جهان پراکنده شدند و اگر به ایران برگشتند؛ مهاجر نیستند بلکه به کشور خودشان بازگشتند. البته همین اشتباه موجب شد تا ارامنه با دنیای موسیقی مدرن آشنا شدند. به‌ طور مثال کومیتاس که بزرگ‌ ترین آهنگساز ارامنه است؛ در برلین تحصیل کرده است. به‌ طور کلی می‌ توانم بگویم که ارامنه همچنان در ایران نقش درخشانی دارند اما تدریجا با کاهش مخاطبان موسیقی کلاسیک؛ نقش هنرمندان آن نیز کمرنگ می‌ شود.

نکته دیگر این است که فارس‌ ها همواره شعر اهمیت دادند و شعر را در خدمت موسیقی دانستند. ارامنه دقیقا برعکس بودند. موسیقی کلاسیک علم است و باید آن را دانست. موسیقی سنتی ایرانی بیشتر احساس است. ارامنه موسیقی کلاسیک را به مانند زبان بین‌المللی وارد ایران کردند اما بسیاری در همان زمان فکر کردند که این موسیقی قرار است جایگزین موسیقی سنتی ایران شود. در حالیکه به هیچ وجه چنین نبود. در جریان حفظ موسیقی کلاسیک نیز روبیک گریگوریان نقش بسیار مهمی داشت.

 

 

 

آقای چکناواریان فکر می‌ کنید علت کمرنگ شدن نقش ارامنه در موسیقی ایران چیست؟

من پیش از این باید بگویم که ثروت و کارخانه‌ ها و برج‌ های بزرگ به هیچ کاری نمی‌آیند وقتی فرهنگ و هنر وجود نداشته باشد. آلمانی‌ها این کار را شروع کردند و پیرو آنها اروپا و آمریکا نیز بیش از هر چیزی به هنر اهمیت دادند. حالا شما در هر شهری از کشورهای اروپایی یا در هر ایالت از آمریکا چندین سالن کنسرت می‌ بینید.

ایران مثل یک دسته گل از گل‌ های مختلف است. ارامنه بخشی از ایران بودند که بیش از هر چیز در فرهنگ و هنر تاثیر داشتند. وقتی ارکسترهای مملکت تعطیل شد و تدریس موسیقی دچار مشکل شد و به‌طور کل محدودیت‌ های متعددی بر سر راه هنر قرار گرفت؛ طبیعی بود که ارامنه از ایران بروند. هر چند هنوز ارامنه با تعداد کم نقش درخشانی در ایران دارند اما واقعیت این است که اکثر آنها رفتند

.

 

هنرمند دارنده نشان درجه یک هنری مطرح کرد: کارهایی که مصداق زشت ‌سازی است نه زیباسازی!

$
0
0

هنرمند دارنده نشان درجه یک هنری مطرح کرد: کارهایی که مصداق زشت ‌سازی است نه زیباسازی!

  .

http://alikonline.ir/fa/fa/news/culture/item/2084-

هنرمند-دارنده-نشان-درجه-یک-هنری-مطرح-کرد-کارهایی-

که-مصداق-زشت-‌سازی-است-نه-زیباسازی

.

 

 

 

 خبر درگذشت نشان تانیک، هنرمند پیکرتراش، یک بار دیگر نام وی را تیتر اول خبرگزاری ها کرد. تیتر اول روزنامه و نشریات شدن اتفاقی است که بعضا به صورت واکنش به مرگ مولف می افتد. و اما نگاه ایسنا به نشان تانیک تنها با اینگونه واکنش ها مفهوم نیافته است. این خبرگزاری زمانی که تانیک در قید حیات بود از زاویه شخصیت منتقد، که لایه اصلی شخصیت هنرمند را شکل می دهد موضوع را مطرح کرده و طی گفتگویی مفصل با نشان تانیک، شکل و شمایل پایتخت را نیز به نقد کشیده است که مشروح آن طی این شماره منتشر شده است. این گفت و شنود بدون دخل و تصرف باز نشر شده است.

نشان تانیک، هنرمند ارمنی درجه یک صنایع دستی است و مجسمه‌ های «موزه پست» و «حمام گنجعلی خان کرمان» را ساخته است و همه‌ کارهایش را با عکس‌ ها و توضیحات ‌اش در آلبومی جمع کرده تا نه تنها مسئولان بلکه خودش هم فراموش نکند خالق چه کارهایی بوده است.

به گزارش خبرنگار صنایع دستی ایسنا، تانیک به طور خودآموز از 12 سالگی ساخت مجسمه ‌های موزه‌ ای را شروع کرده است و حالا دو سالی می‌ شود که کاری انجام نداده است. او پیش از این کارهایش را در کارگاه‌ های خارج از تهران می‌ ساخته.

 

این هنرمند می‌ گوید: هر کسی که یک لیوان آب دست ما داده مدعی است. چند روز پیش در یکی از برنامه‌ های صنایع دستی جوان 30 ساله‌ ای که من را نمی‌ شناخت گفت، موزه حمام گنجعلی خان کرمان را من ساخته‌ ام! متاسفانه امروزه تقلب شایع شده است.

او ادامه می‌ دهد: در سال 49 موزه «حمام گنجعلی خان» را به صورت جمعی راه‌ اندازی کردیم و چهره‌ های موزه را من و آقای جمال میربابایی ساختیم. چند سال پیش مجسمه‌ های خراب شده‌ قسمت گرمخانه حمام گنجعلی خان را دوباره به من سفارش دادند و من هم آنها را ساختم و تحویل دادم.

مجسمه «فرامرز پایور» در موزه موسیقی، مجسمه ‌های دکتر «شریعتی»، «باهنر» و «رجایی» در «موزه عبرت» ساخته‌ دست «نشان تانیک» هستند.

 

 

 

دیداری با هنرمندان ارمنی

این هنرمند همان طور که آلبوم کارهایش را مقابل خبرنگاران، مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی، گردشگری و معاون صنایع دستی استان تهران که به مناسبت آغاز سال نو میلادی به دیدنش رفته اند، ورق می‌ زند از خاطراتش می‌ گوید: زمانی که آیت ‌الله خامنه ‌ای رییس جمهور بودند، مجسمه شهریار را ساختم و واسطه ‌ای مجسمه را نزد ایشان ‌برد و همان زمان دو تقدیر نامه برایم نوشتند و قرار ‌شد از آن مجسمه به تعداد 5000 تکثیر تا در مراسم‌ های ادبی و فرهنگی به مهمانان ایرانی و خارجی هدیه داده شود. متاسفانه به دلیل برخی حسادت ‌های مدیریتی این کار تنها با ساخت 100 نمونه متوقف شد.

تانیک قبل از سال 45 کناراستاد «ارژنگ‌ نژاد» (سازنده مجسمه تمام قد فردوسی در توس) به صورت متناوب کار کرده و بعدها به پیشنهاد یکی از دوستان صمیمی استاد ارژنگ ‌نژاد در موزه مردم شناسی کاخ گلستان مشغول به کار می‌ شود. او حالا 34 سال است که مجسمه می‌ سازد.

مجسمه «کمال الملک» در کاخ گلستان را نیز تانیک ساخته است و می‌ گوید: قرار بود این مجسمه به برنز تبدیل شود اما با تغییرات مدیریتی انجام آن منتفی شد.

این هنرمند ارمنی حالا 74 ساله است و در پاسخ به رجبعلی خسروآبادی- مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران که می‌پرسد اگر فرصت کاری پیش بیاید، آن را انجام می‌دهید؟ بیان می‌کند: اگر فرصتی کاری پیش بیاید چرا انجام ندهم.

او درباره اینکه چرا در حال حاضر سفارشی به هنرمندان مجسمه ساز داده نمی‌ شود، اظهار می‌ کند: شهرداری و اطرافیانش تمام کارها را قبضه کرده‌اند. برای مثال مجسمه‌ سربازان هخامنشی را از چین وارد کرده‌ اند. عده ‌ای هستند که کارها را منحصر به خودشان کرده‌ اند و مصداق همان ضرب‌ المثلی است که می‌ گوید «هر چه بگندد نمک ‌اش می‌ زنند، وای به روزی که بگندد نمک».

تانیک اضافه می‌ کند: برای مثال یکی از کارمندان فاسد اخراج می‌ شود و با توجه به رابطه‌ و ضابطه ‌ای که برقرار کرده، کارهای سفارشی را با در نظر گرفتن حق کمیسیون خودش و با قیمت بسیار پایین به دانشجویان می‌ دهد. اگر شما از جاده آزادگان رد شده باشید، کارهای افتزاحی را می‌ بینید. من نمی‌ دانم چطور چنین کارهایی را می‌ پذیرند! این کارها مصداق زشت سازی است نه زیباسازی.

 

 دیداری با هنرمندان ارمنی

این هنرمند بیان می‌کند: در دوره‌ های تاریخی به دلیل حساسیت ‌هایی، نقاشی و مجسمه سازی مورد کم لطفی قرار گرفتند اما باز هم نقاشی خوشبخت ‌تر از مجسمه سازی است.

 

اما خسروآبادی به عنوان مقام مسئول در عید دیدنی سال نو میلادی قول می‌ دهد تا بعد از گفت‌وگو با رییس سازمان زیباسازی شهرداری بتواند هماهنگی ایجاد کند تا از این هنرمند برجسته در ساخت مجسمه‌ های شهری کمک بگیرند.

او همچنین اضافه می‌ کند: تا کنون تعاملات خوبی در حوزه میراث فرهنگی و گردشگری با شهرداری انجام شده و تلاش می‌ کنیم که در حوزه صنایع دستی هم این تعاملات را به وجود بیاوریم تا بازارچه ‌های صنایع دستی دائم و موقت راه بیاندازیم و کمیته ‌ای راه اندازی کنیم تا از هنرمندان صنایع دستی استفاده مطلوب‌ تری صورت بگیرد و دست دلالان نیز در این کار کوتاه شود.

معاون میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در پاسخ به این هنرمند ارمنی که می‌گوید، اگر از ابتدای تا انتهای خیابان ویلا قدم بزنید حداقل 200 فروشگاه صنایع دستی وجود دارد که حتا یک مشتری هم در آن نمی‌ بینید در حالی که ایران جزو ده کشور اول گردشگری دنیا است؛ بیان می‌ کند: برخی از مسئولان استقبال خوبی در برخی از موارد می‌ کنند. استدلال من این است گاهی اوقات فرصت‌ ها مهیا می‌ شوند اما قابلیت‌ ها به دسترسی نمی‌ رسد و گاهی قابلیت‌ ها وجود دارند و فرصت‌ ها از دست می‌ روند.

خسروآبادی ادامه می‌ دهد: احساس می‌ کنم زمینه انتقال فراهم است و به نوعی دستگاه‌ هایی که می‌ توانند حمایت ‌گر این قضیه شوند و این فرصت ‌ها را به هم مرتبط کنند وجود دارد. البته در دو سال گذشته ما نیز سعی کردیم به این فرصت ‌ها شکل دهیم اما بیشتر از این جای کار داریم و معتقدیم از هنرهای دستی خودمان نتوانستیم به خوبی استفاده کنیم. امیدوارم با راهنمایی‌ های شما بتوانیم در این عرصه گام برداریم.

تانیک نیز با بیان اینکه تبلیغات ما بسیار ضعیف است و خارجی‌ ها می‌ توانند کمترین کارها را با تبلیغ به دنیا معرفی کنند، اضافه می‌ کند: کارهای آقای کاتوزیان را کمتر در مجله ‌ها می‌ بینید اما کافی بود این هنرمند اروپایی یا آمریکایی باشد تا دنیا پر از عکس ‌های او شود.

این هنرمند در پاسخ به اینکه تا چه اندازه نقاشی به شیوه رئال در شرایط فعلی می‌ تواند پاسخگو باشد؟ بیان می‌ کند: من آدم بدی نیستم اما واقعیت ‌ها را می‌ گویم. استعمار یک جنبه ندارد از طریق راه‌ های متفاوت بین مردم نفوذ می‌ کند. یکی از این راه‌ ها در رژیم گذشته ساخت موزه هنرهای معاصر و تبلیغ هنرهای این چنینی بود. من روزی چند مجله و روزنامه می‌ خوانم به طوری که از کارم عقب می‌ مانم.

او به نمونه ‌هایی از نقاشی‌ های مدرن نقاشان اروپایی که روی تقویمی چاپ شده است اشاره می‌ کند و می‌ گوید: این هنرها که تنها چند خط را نشان می‌ دهند چه حرفی می‌ توانند برای گفتن داشته باشند؟ هنرمندان این آثار سال‌ ها نمی‌ توانند حتا یک خط از کارهای استاد کاتوزیان را طراحی کنند. اما خارجی‌ ها قدرت توجیه و تبلیغ را دارند.

 

تانیک ادامه می‌ دهد: متاسفانه این روزها باب شده هر کس هر خط کج و کوله ‌ای می‌ کشد اسمش را هنر می‌ گذارد. زمانی هم که از او می‌ پرسیم این چیست؟ می‌ گوید هر چه که شما فکرش را بکنید! هر کسی که شروع به خلق کاری می‌ کند فکری در ذهنش دارد که آن را روی پارچه و بوم می‌ آورد نه اینکه با فکر دیگری کار کنید.

این هنرمند بعد از آن که لوح تقدیرهای گذشته ‌اش را به خبرنگاران، خسروآبادی و شهرام مریخی معاون صنایع دستی استان تهران نشان می‌ دهد، لوح دیگری از مدیرکل میراث فرهنگی دریافت می‌ کند و آن را به دیگر خاطرات و افتخارش اضافه می‌ کند.

 

 

 

 


لوتر (جرج) کاراپت سیمیچیان مخترع عابر بانک

$
0
0

لوتر (جرج) کاراپت سیمیچیان مخترع عابر بانک در سال 1956 میلادی. متولد 1905 شهر آنتپ ترکیه وفات 1997 میلادی آمریکا.او در زمان نسل کشی ارمنیان به بیروت بعد به مارسی و به آمریکا مهاجرت کرد.

 

 

 

 

 

گابریل کازانجیان مخترع سشوار

$
0
0

گابریل کازانجیان مخترع سشوار،کازانجیان در سال 1908 میلادی سشوار را اختراع و در سال 1911 مجوز تولید آن را دریافت کرد.

 

 

 

 

علامت نقل قولQuotation Mark

$
0
0

علامت نقل قولQuotation Mark

ترجمه از گارگین فتائی

.

این علامت سه کاربرد دارد

1:  برای نشان دادن واژه های بالفعلی که شخصی به طور نقل قول مستقیم direct speechگفته یا نوشته  است

2: برای نشان دادن اینکه در مورد کلمه یا عبارتی چیزی غیر معمول هست .

3: برای تعیین عنوان یک داستان کوتاه ، انشا ، مقاله ، شعر یا هر بخشی از کتاب

 

نقل قول مستقیم

برای نشان دادن  سخنان بالفعل یک  گوینده یا نویسنده از قواعد زیر پیروی می شود .

 

قاعده اول

اگر نقل قولی کمتر از یک جمله است قبل از آن کاما یا ویرگول قرار نداده و ابتدای آن را با حرف بزرگ شروع نمی کنید

 

مادرم همیشه به من می گوید که والدینم "به تفاوت شب و روز "بودند

My mother always said her parents were "as different as night and day."

 

قاعده دوم

قبل از جمله کامل نقل قولی یک کاما قرار دهید و جمله را با حرف بزرگ شروع  کنید و اگر پایان نقل قول هم پایان جمله باشد نقطه پایانی جمله را داخل علامت نقل قول بگذارید

 

مادر بزرگم همیشه می گوید"درون هر زندگی باید کمی باران ببارد."

My grandmother always said, "Into every life a little rain must fall."

 

قاعده سوم

وقتی جمله ای بعد از نقل قول هم ادامه می یابد کاما را داخل نقل  قول قرار دهید

"همیشه روی روشن را ببین ، "مادربزرگم پاسخ داد

 

"Always look on the bright side," my grandfather would reply.

 

قاعده چهارم

وقتی یک عبارت نقل قولی مثل he saidجمله نقل قولی را قطع کند و یا وسط آن بیوفتد کاما را در پایان اولین بخش از  جمله نقل قولی و پایان  عبارت نقل قولی قرار دهید

 

"من نمی دانم چرا ، "مادر بزرگم می گفت ، "کودکان ناگزیرند سر و صدای زیادی بکنند ."

 

 

"I don't know why," Grandma would say, "the children have to make so much noise."

 

قاعده پنجم

در صورتی که نقل قول بیشتر از یک جمله باشد تا پایان نقل قول شخصی علامت نقل قول نگذارید

 

مادر بزرگم پاسخ داد ، "آنها روز خوبی رو سپری می کنند بگزار اینجا باشند بگذار پشت دالان بروند ."

 

Grandpa would reply, "They are having a good time. Let them be. Let's go out on the back porch."

 

قاعده ششم

هنگام نوشتن دیالوگ  ، پاراگراف جدید  هر بار که   گوینده تغییر می کند شروع می شود

 

گراما با ناراحتی گفت "من می ترسم آنها هر چیزی را می شکنند و صدمه می رسانند."

گرادپا  در حالی که او را به سمت در راهنمائی می کرد گفت"نه آنها کاری نخواهند کرد."

"I'm afraid they'll break something or get hurt," Grandma fretted.

"No, they won't," Grandpa said as he ushered her out the back door.

 

قاعدهء هفتم

اگر علامت نقل قول  با  یک اصطلاح نظیر اینکه" فلانی این را گفت " معرفی نمی شود ولی با یک جمله آغاز می گردد  در این صورت قبل از علامت نقل قول یک colonیا دونقطه قرار دهید

مناندر Menanderنمایشنامه نویس یونان باستان بیان زیر را ارائه داد : " شخصیت یک مرد از کلماتش شناخته می شود."

 

Menander, a playwright of ancient Greece, made the following statement: "The character of a man is known from his conversations."

 

علامت های نقل قولی که از علائم خاصی از کلمات استفاده می کنند دلالت بر این دارند که چیز خاص یا غیرمعمولی درباره یک کلمه یا عبارت وجود داد چنانکه  در چهار مورد زیر

 

1: کلمه ای که مورد تعریف قرار می گیرد

"همدستی"به معنی همکاری با دیگران برای رسیدن به هر آنچه که شما می خواهید

 

"Collaboration" means the act of working with others to achieve what you all want.

 

2: وقتی که از یک کلمه بیگانه استفاده می شود

کلمهء کانتونی "هو هو"به معنی خوشبختی بزرگ و خوش شانسی است

The Cantonese word "ho-ho" means great happiness and good fortune.

 

3: واژه جدیدی  که برای توصیف یک وضعیت جدید اختراع شده و یا کلمهء آشنایی که در یک معنی جدید به کار می رود 

 

 

آن شرکت ، واشرهای روبوتیک را اختراع کرده که تصمیم گرفتند به آن نام "washatron."را بدهند

The company has developed a robotic window washer that they have decided to call a "washatron."

 

در زبان "رانندگی"علامت برگردان ، درخواست شما از رانندگان دیگر است که به شما اجازه دور زدن را بدهند .

In the "language" of driving, a turn signal is your request to other drivers that they allow you time to change lanes or turn.

 

4: کلمه ای که در معنی و مفهوم معین مناسب نیست  مثل زبان کوچه بازاری یا لات و لوتی idiom or a slang  word     ا  یا   صطلاحی که در یک نگارش آکادمیک به کار می رود .

 

یک حزب سیاسی یک نهادی است که قواعد خودش را دارد . برنده شدن هر چیزی است و حزب برای پیروی انتخاباتی "با چنگ و دندان "خواهد جنگید .

A political party is an institution that makes its own rules. Winning is everything, and parties will "fight tooth and nail" for electoral victories.

 

وقتی دو فرد یک قرارداد حقوقی را امضا می کنند آنها به مفاد و شرایط آن ملزم می شوند  آنها نمی توانند "شانه خالی کنند"بدون اینکه با عواقب قانونی آن مواجه شوند

When two individuals sign a legal contract, they are bound by the terms of the contract, and they cannot "weasel out" without facing legal consequences.

 

علامت نقل قول در عناوین

علامت نقل قول دور یک نام از یک متن کوتاهی که بخشی از  اثری طولانی تر است نظیر داستان ، زیر نام مقاله یا شعر ، نام یک کتاب ، روزنامه یا مجله  خط بکشید و یا اگر با کامپیوتر می نویسید آنها را حروف ایتالیک تایپ کنید .

 

 

یک آمریکائی ، سیاه پوست ، کاتولیک و دورگه بودن

$
0
0

یک آمریکائی ، سیاه پوست ، کاتولیک و دورگه بودن

نوشته Alfred J. Guillaume, Jr

ترجمه گارگین فتائی

.

من یک آمریکائی هستم  یک سیاه پوست یک کاتولیک رمی و یک دورگه.   این چیزی است که من شصت و دو سال است خود را با آن توصیف می کنم  . به عنوان یک نوجوان در جنوب بزرگ شدم و  باور داشتم که من متفاوت هستم و آینه تصویر یک آمریکائی را از من نشان نمی دهد  . جنوب نژادپرست می خواست من باور کنم که پست هستم . کلیسای کاتولیک به من یاد داد که همه مردم با هم برابر هستند . دو رگه بودنم مرا با آمریکائیهای بومی ، اروپائیان و آفریقائیان  پیوندی خاص داد.  این تصویر مختلطی است از آنچه که من هستم . من آنچه را که هستم دوست دارم و نمی توانم چیز دیگری به جز آن تصور کنم  .

 

من یک امریکائی هستم . در نیوارلئان  لوئیزیانا متولد شدم جائی که  زیبائی و غیر محلی بودن آن ، آن را اروپائی ترین شهر آمریکا می سازد. بومیان آن را "راحت بزرگ Big Easy"می نامند  . در اصل نیوارلئان جائی بوده است که اوقات خوش ، موسیقی لذت بخش ، غذا و جشن ارائه می دهد . در سال 2005  توفان کاترینا ان شهر زیبای آمریکائی را ویران ساخت و مردمی را که میراث فرهنگی آنها ریشه در تبار اروپایی ، آفریقایی و بومی آمریکائی را داشت پراکنده ساخت . امروزه اثرات نیوارلئان  در  تجدید حیات همسایگیها و سنتهای کهنسالی نظیر ماردی گراس Mardi Grasو همه سنتهای روزانه ومراسم جاز jazz funeralsقابل رویت است .

من یک آمریکائی آفریقائی تبار ( سیاه پوست ) هستم . در طول عمرم تنها مردم با تبار آفریقائی بوده اند که رنگین پوست ، سیاه ، کاکاسیاه و اصطلاحات گوناگون خفت آوری که به طور کامل آنها را رد می کند نامیده شده اند .من از اینکه سیاه متولد شده ام افتخار می کنم . مردم من بهای گزافی از طریق کار و زحمت برای ساختن آمریکا پرداخت کرده ند . بخششهای ابتکاری بی مانند آنها به فرهنگ آمریکائی شکل داد.

 

 

من یک کاتولیک هستم . گمان می کردم همه کاتولیک هستند تا اینکه به مدرسه رفتم و یاد گرفتم که پروتستانها هم وجود دارند  .راهبه ها به من و همکلاسیهایم ن یاد دادند که برای آنها و سایر غیرکاتولیکها دعا کنم . بخش بزرگی از ارزشهای من بوسیله ایمان مذهبیم شکل گرفتند . به عنوان یک کودک من آروزی کشیش شدن را داشتم و والدینم را در سن دوازده سالگی  برای درس  کشیشی  در نیویورگ  ترک کردم و اولین سفر طولانی خود را با ترن همراه با پنج شاگرد دیگر از زادگاهم شروع کردم .

من یک دورگه ام . دودمان من به آفریقا ، اروپا و بومیان آمریکا می رسد . کلمه دورگه برای تعریف اروپائیانی که به امریکا آمدند به کار می رود  اما این کلمه به سیاهان آمریکا هم اطلاق می شود یعنی افراد نیمه سیاهی که تبارشان  می تواند به آفریقا و نیز اروپا برسد . این میراث من است . زبان اول والدین مادریم فرانسه و Creoleیعنی فرانسه آمیخته بود .  من افسوس می خورم که من و خواهر و برادرانم هرگز این زبان را یاد نگرفتیم . ما در شهر زندگی می کردیم در حالی که این زبان در نواحی روستائی تلکم میشد . مادرم آن را می فهمید اما هرگز با آن  با ما صحبت نمی کرد . انگلیسی محاوره ای رایج مهم بود مخصوصاً بدون اینکه آمیخته با لهجه ای باشد که طنین بارزی از بومیان آمریکائی لوئیزیانای جنبوی باشد  . من با یک لهجه محلی حرف می زدم . از لحاظ پدری تبار من به سرخ پوستان هائوما Houma Indiansمی رسد . تصویر مادربزرگ مادربزرگم از دارائیهای قیمتی خانوادگی است .

من در جنوب نژادپرست رشد کردم . والدینم ما را از نژادپرستی حفظ می کردند . تعلیم و تربیت و مذهب ما  از ما حمایت می کردند .  ما در هماسیگی طبقه متوسط زندگی می کردیم که در آن یک مدرسه ابتدائی کاتولیک که از سوی گروهی از راهبه های سیاه پوست اداره میشد به نام "خواهران خانواده مقدس e Holy Family Sisters"حضور داشت . این مرسه به کلیسای کاتولیک سیاهان راه داشت . ما در گروه  دنیای  کاتولیکی سیاه و دورگه خودمان زندگی می کردیم . به خاطر تمام حمایتهایی که اجتماع دورگه ها از ما به عمل می آورد به نظر می رسید که این نژاد پرستی و جداسازی روی ما اثر نگذاشته بود . این مساله نبود تا اینکه من به سن نوجوانی شانزده سالگی رسیدم و از تاثیرات غیر انسانی نژادپرستی آگاهی کامل حاصل کردم .

انجمن دورگه ها نمی توانست به طور کامل ما را  از تعصبات نژادی جداسازد  . من به یاد دارم که همراه مادر بزرگ مادریم در بخش دورگه های اتوبوس نشسته بودیم پشت علامت  "تنها دو رگه ها"که یک فرد سفید پوست تابلو را جا به جا کرده و آن را پشت سر ما گذاشت .او رو به روی ما ایستاد و ما صندلیمان را برای او ترک کردیم . من فواره های آب جداگانه ، ورودیهای  جداگانه رستوران ، زمین های بازی جداگانه  و مدرسه ها و کلیساهای جداگانه را به یاد می آورم .سیاهان  در پاساژها و سایر مغازه ها کارهای پست داشتند . فروشنده ها  و روسا همگی سفید بودند  . من روزی را به یاد می آورم که پدرم مرا همراه خود به اداره پست برد یعنی جائی که او کار می کرد .پشت میزها و پیشخوانها تنها سفید پوستها بودند  من از پدرم خواستم که اداره اش را به من نشان دهد .

اولین خاطره من از اینکه سیاه  بودن به معنی پست بودن است یک صبح هنگامی  که در مدرسه قدم می زدم رخ داد . در جنوب نژادپرست تنها کودکان سفید با اتوبوس به مدرسه  می آمدند  . یک نوجوان سفید همسن من از پنجره زردرنگ مدرسه  به سمت بیرون فریاد زد "هی کاکاسیاه"وقتی من داستان را برای  خاله ام  بازگوکردم جوابش به من این بود "عزیزم تو یک پسر خوشگل کاکاسیاهی "  از آن زمان به بعد من لذت  خاصی  از این کلمه می برم .

با وجود اینکه پیام نژادپرستی منفور و مقهور بود اما والدینم به من و چهار برادر و خواهرم یاد دادند  که هرگز در برابر سفیدپوستها احساس پستی نکنم . ما هرگز در خانهء خود درباره سفیدها کلمه اهانت آمیزی نمی شنیدیم . به جای فکر کردن در مورد اینکه سفید پوستها برترند ما با این فکر رشد کردیم که ما خاص هستیم . ما آمریکائی بودیم و نه تنها دو رگه بلکه بومی و کاتولیک . پدرم در تکرار این حرف که هر کدام از ما یک گوهر گرانبهاست لذت می برد .  ما پنج  گوهر قیمتی خیره کننده و هر کدام متفاوت بودیم . والدین ما به ما یاد دادند که خودمان بالاتر از دیگرانیم و اینکه هرگز جائی را که از آنجا آمده ایم فراموش نکنیم .

 

 

آنچه که من به طور حرفه ای به آن نائل شدم این بود که من تربیت تعلیم خوب و فرصت داشتم . آموزش  در خانواده من اجباری بود  . من و خواهر و برادارنم از سنین اولیه می دانستیم که  باید به کالج برویم . والدینم به ما یاد دادند که برای رسیدن به موفقیت در هر چیزی کارسخت و پایداری لازم است . پدرم به ما یاد میداد که هرگز تسلیم نشویم و اینکه کلمه "نمی توانم "در فرهنگ لغات وجود ندارد.  او می گفت ما "گیلوم  Guillaumes( ناحیه ای در جنوب فرانسه   " هستیم   و گیلومها هرگز تسلیم نمی شوند . او به ما می گفت که هرگز حد وسط را قبول نکنیم . او همیشه ما را در کارهای مدرسه تشویق می کرد تا نمره آ بگیریم . او می گفت "رسیدن به هدف متعالی و از دست دادن نمره بهتر از رسیدن به هدفی پائین و گرفتن نمره است "و ما  می فهمیدیم که منظورش این است که اگر ما برای گرفتن نمره آ مطالعه کنیم و شکست بخوریم پس پاداشمان نمره بی یا سی خواهد بود اما اگر برای گرفتن نمره دی درس خوانده و موفق شویم نتیجه اش مصیبت بار خواهد بود . من به خاطر داشتن ولدینی که به آموزش ارزش داده و قدرت بالقوهء  نامحدود آموزش را می دانستند خود را خوشبخت تلقی می کنم .

من طلاق گرفتم و مجدداً ازدواج کرده ام .  اکنون دو پسر سی و دو و بیست و سه ساله دارم و دو فزرند از ازدواج قبلی به سنین سی و هشت و سی و دو ساله . پسرانم سیاه پوست و فرزندان همسر سابقم سفید پوست هستند و می دانم که هر کدام از پسرانم سعی می کند  جایگاه خود را در اجتماعی که به طور روز افزونی به سمت چند فرهنگی شدن می رود اما پایه های قدرت همچنان در دست سفیدها باقی می ماند پیدا کنند . چنانکه پسران جوان سیاه پوست من با تصورات کلیشه ای از آنچه که در آمریکا به معنی سیاه بودن است مقاومت می کنند .این برای پسر بزرگ تر من واقعیتی خاص است که  وقتی که یازده ساله بود آنچه را که معنی سیاه بودن می دهد یاد گرفت . او  بوسیله پلیس محوطه دانشگاه میدوی متوقف شد و به سمت بیرون محوطه هدایت شد زیرا متعلق به آنجا نبود . او ترسیده بود بگوید که پدرش معاون رئیس است . تا آنجائی که من می دانم پسر جوانتر من هنوز تجربه نژادپرستی به بدترین شکل آن را ندارد . او از سوی دیگران همچنان مورد پذیرش قرار می گیرد . او از حرف زدن در مورد سیاه پوستان و سفید پوستها نفرت دارد و علناً اظهار می دارد که همه مردم یکی هستند . برای او ویژگی مهم در یک شخص خوب بودن است .

من پسرانم را همانگونه بزرگ کردم که والینم مرا بزرگ کردند.  من به آنها یاد دادم که اینکه دنیا شما را سیاه ببیند کم اهمیت تر است . آنچه مهم تر است این است که دنیا شما را به عنوان شخصی قوی و  کامل بشناسد . چنانکه پدرم به من یاد داد من به آنها یاد میدهم که قوی  ، مستقل ومنحصر به فرد باشند . حتی گر چه آنها جایگاه خود را در دنیا پیدا کنند من به گفتن این حرف که آنها جواهر هستند ادامه خواهم داد . اینکه کسی مثل آنها وجود ندارد و اینکه آنها موهبت های منحصر به فردی از خود هستند و اینکه باید این موهبتها را با دیگران تقسیم کنند . رنگ پوست مهم نیست مهم شخصیت است . آنها خاص هستند و به پدر و میراثشان  افتخار می کنند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقد فیلم بارکد

$
0
0

نقد فیلم بارکد

جمع آوری از گارگین فتائی

.

 

کارگردان

مصطفی کیایی

تهیه‌کننده

مصطفی کیایی

نویسنده

مهیار شاهرخی

مصطفی کیایی

بازیگران

بهرام رادان

محسن کیایی

سحر دولتشاهی

بهاره کیان‌افشار

پژمان بازغی

رضا کیانیان

موسیقی

آرمان موسی‌پور

فیلم‌برداری

مهدی جعفری

تدوین

نیما جعفری جوزانی

توزیع‌کننده

فیلمیران

تاریخ‌های انتشار

 ۱۹خرداد ۱۳۹۵

مدت زمان

 ۱۰۰دقیقه

فروش گیشه

۱۱٬۲۲۷٬۹۷۳٬۹۰۰تومان

 

بارکد فیلمی به کارگردانی و تهیه‌کنندگی مصطفی کیایی و نویسندگی مصطفی کیایی و مهیار شاهرخی محصول سال ۱۳۹۴است.

این فیلم برای نمایش در بخش سودای سیمرغ سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر پذیرفته شده است.

این فیلم در حالی از تاریخ ۱۹خرداد ۱۳۹۵در سینماهای ایران اکران شده است با دستور وزارت فرهنگ و ارشاد ایران مجبور به حذف صدای یاس خوانندهٔ تیتراژ خود شده است.

 

خلاصه داستان:

دو دوست به نامهای حامد ( بهرام رادان ) و میلاد ( محسن کیایی ) در پی دستیابی به یک پول بزرگ برای تغییر زندگی شان هستند اما درگیر اتفاقات عجیبی می شوند و...

جوانی به نام حامد (بهرام رادان) برای استخدام به دفتر رئیس یک شرکت (رضا کیانیان) مراجعه می‌کند. داستان فیلم، ماجرای چگونگی رسیدن این جوان به این دفتر کار را از زبان خود حامد (بهرام رادان) روایت می‌کند.

 

سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر

جایزه

بهترین فیلم از نگاه تماشاگران مصطفی کیایی نامزدشده سومین فیلم(۳٫۲۰/۴)

 

Viewing all 9369 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>