Quantcast
Channel: گارنی GARNI
Viewing all 9369 articles
Browse latest View live

پیروزی ترامپ به عنوان یکی از مخالفان سرسخت توافق هسته ای در انتخابات آمریکا با واکنش رسمی مقامات کشو

$
0
0

پیروزی ترامپ به عنوان یکی از مخالفان سرسخت توافق هسته ای در انتخابات آمریکا با واکنش رسمی مقامات کشورمان

  .

http://alikonline.ir/fa/fa/news/political/item/2161-

پیروزی-ترامپ-به-عنوان-یکی-از-مخالفان-سرسخت-

توافق-هسته-ای-در-انتخابات-آمریکا-با-واکنش-رسمی-مقامات-کشورمان

.

رئیس‌ جمهور در جلسه هیات دولت با بیان اینکه "عزت و استقلال ایران در این است که مواضع ما فقط از خواست و اراده مردم ایران اثر می‌ پذیرد و با تغییرات در دولت‌های خارجی تغییر نمی‌ کند"، تأکید کرد: نتیجه انتخابات آمریکا، اثری در سیاست‌ های جمهوری اسلامی ایران ندارد.

حسن روحانی افزود: موقعیت آمریکا در جامعه بین‌ المللی و افکار عمومی جهان به دلیل سیاست‌های غلط تضعیف شده و شکاف بیشتر با جامعه جهانی و اروپا به این موقعیت، بیشتر ضربه خواهد زد.

رییس‌ جمهوری ادامه داد: نتیجه انتخابات آمریکا، نشان التهابات و عدم ثبات داخلی آمریکا مدت‌ ها باقی خواهد ماند و زمان زیادی می‌ برد که این اختلافات و مشکلات داخلی حل ‌شود.

رییس شورای عالی امنیت ملی با اعلام اینکه "امروز دیگر آمریکا به هیچ وجه بیش از گذشته توانایی استفاده از ایران‌ هراسی و ایجاد اجماع جهانی بر علیه ایران را ندارد"، افزود: سیاست ایران در تعامل سازنده با جهان و شکسته شدن تحریم‌ های هسته‌ ای، روابط اقتصادی ایران با همه کشورها را یک مسیر رو به رشد و برگشت ناپذیر قرار داده است.

روحانی تأکید کرد که هوشمندی ایران در توافق هسته‌ای این بود که برجام را نه به عنوان توافق با یک کشور یا یک دولت بلکه به عنوان یک قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تثبیت کرد که با تصمیم یک دولت قابل تغییر نیست.

محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه که در رومانی به سر می‌برد با اعلام نظر خود درباره نتیجه انتخابات ریاست‌ جمهوری آمریکا گفت: ما در امور داخلی دیگر کشور ها دخالت نمی‌ کنیم. این انتخاب مردم آمریکاست؛ اما هر کس رئیس‌ جمهور آمریکا باشد باید واقعیات جهان و منطقه ما را به درستی بشناسد و با آن با واقع‌ گرایی مواجه شود.

وی ادامه داد: ایران و آمریکا روابط سیاسی ندارند، اما آن چه آمریکا به عنوان یک تعهد بین المللی چند جانبه در برجام پذیرفته است را باید اجرا کند.

 

دبیر شورای عالی امنیت ملی هم نتیجه انتخابات آمریکا را نشانگر سرخوردگی و بی‌ اعتمادی اکثریت جامعه به ساختار و رویه‌های جاری در این کشور خواند و ابراز امیدواری کرد که این انتخابات باعث بازبینی در سیاست‌ های واشنگتن مبتنی بر سلطه‌ جویی، جنگ و خونریزی در سایر کشورها شود.

شمخانی با بی تاثیر عنوان کردن نتیجه انتخابات آمریکا بر سیاست‌ ها و اقدامات کشورمان در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی اظهار داشت: اصولا مشی مستقل و رفتار هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران بر خلاف برخی کشورهای منطقه در هیچ مقطع زمانی متاثر از تغییر حاکمیت در دیگر کشورها نبوده و سیاست نه شرقی و نه غربی کشورمان با پشتوانه حمایت مردمی و اتکا به ظرفیت‌ های داخلی، مسیر روشن خود را بر اساس حکمت، عزت و مصلحت طی خواهد کرد.

سخنگوی دستگاه دیپلماسی کشورمان هم در واکنش به نتایج انتخابات آمریکا با بیان اینکه مردم ایران از سیاست‌ های گذشته دولتمردان آمریکا تجربیات تلخی داشته و دارند، گفت: آنچه برای آنها مهم، قابل اعتنا و ملاک در ارزیابی است، عملکرد و سیاست‌ های اجرایی دولت آینده آمریکاست.

بهرام قاسمی اظهار داشت: آنچه برای ایران و مردم آن مهم، قابل اعتنا و ملاک در ارزیابی آنها خواهد بود، عملکرد و سیاست‌ های اجرایی دولت آینده آمریکاست که از مواضع و اظهارات تبلیغاتی انتخاباتی ایشان در دوران رقابت‌ های انتخابات از اهمیت بیشتری می‌ تواند برخوردار ‌باشد.

وی سیاست‌ های دولت‌ های گذشته آمریکا و مداخلات در امور کشورهای منطقه را عامل اصلی تشدید خشونت‌، افراط گرایی و تشدید و تحریک احساسات مردم مسلمان منطقه دانست و افزود: شرایط ناپایدار و بی‌ ثباتی کنونی در منطقه استراتژیک خاورمیانه، خلیج فارس، خلیج عدن و دریای سرخ و تهدیدهای ناشی از ترویج خشونت و افراطی ‌گری و گسترش تفکرات منحط و خطرناک و تروریستی انواع گروه ها مانند داعش که جمهوری اسلامی ایران در خط مقدم مقابله با آن قرار دارد، همگی گویای لزوم بازنگری و باز اندیشی جدی در سیاست منطقه‌ ای آمریکاست.

کمالوندی، سخنگو و معاون امور حقوقی، بین‌ الملل و پارلمانی سازمان انرژی اتمی کشورمان، با اشاره به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری، تأکید کرد که ایران آماده هر گونه تحول است.

وی با بیان اینکه ایران تلاش می‌کند اجرای برجام را ادامه دهد تصریح کرد که ایران طرح‌ های طولانی‌ مدتی دارد.

ترامپ که امروز به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا وارد کاخ سفید شد به عنوان یکی از مخالفان سرسخت توافق هسته ای ایران در نشست های انتخاباتی خود پاره کردن برجام را به عنوان یکی از اولویت های کاری خود نام برده بود.

این واکنش ها از سوی خبرگزاری های فارس، تسنیم، ایسنا و شبکه خبر مورد پوشش قرار گرفت.

 

 

 


«سلام بر شما که مانند آنچه در مزامیر انجیل آمده پنج سال است سایه مرگ را برخود می بینید و زندگی می کن

$
0
0

«سلام بر شما که مانند آنچه در مزامیر انجیل آمده پنج سال است سایه مرگ را برخود می بینید و زندگی می کنید»

  .

http://alikonline.ir/fa/fa/news/social/item/2163-

«سلام-بر-شما-که-مانند-آنچه-در-مزامیر-انجیل-آمده

-پنج-سال-است-سایه-مرگ-را-برخود-می-بینید-و-زندگی-می-کنید»

.

مصاحبه اسقف اعظم سیبوه سرکیسیان خلیفه ارامنه تهران با هفته نامه "گاندزاسار"ارامنه حلب

آلیک - اسقف اعظم سیبوه سرکیسیان خلیفه ارامنه تهران روز جمعه 23 مهر ماه طی گفتگویی اختصاصی با هفته نامه "گاندزاسار"ارامنه حلب به سؤالات خبرنگار این نشریه در زمینه های مختلف پاسخ گفت. وی طی این گفتگو با شرح وضعیت زندگی و فعالیت های اجتماعی جامعه ارمنیان ایران به برخی مسائل منطقه ای و افراطی گرایی نیز پرداخته است.

لطفا به اختصار درباره جامعه ارمنیان ایران (خلیفه گری ها، کلیساها و مدارس) توضیح دهید.

- اجازه دهید پیش از هر چیز سلامی داشته باشم خدمت مسئولان و همکاران هفته نامه "گاندزاسار"ارامنه حلب و همچنین خوانندگان آن که بیش از پنج سال است همانند آن چه در مزامیر آمده است "سایه مرگ را بر سر خود دیدند اما نمردند". شما همواره در دعاهای شخصی و جمعی ما حضور دارید.

در رابطه با جامعه ارمنیان ایران باید گفت که دارای تاریخچه ای طولانی است که با هنر، معماری، ادبیات و سازندگی غنی شده است. جامعه ارمنیان ایران در طی قرون متمادی نقش به سزایی در رشد و تعالی فرهنگ، و همچنین زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران داشته که در دوران کنونی نیز به نوعی استمرار یافته است.

جامعه ارمنیان ایران ریشه در اعماق تاریخ دارد و جمعیت آن همواره در نوسان بوده است. در حال حاضر براساس آمار رسمی حدود هشتاد هزار ارمنی در ایران سکونت دارند که اکثر آن ها ساکن تهران هستند.

ما دارای سه خلیفه گری در آذربایجان، اصفهان (جلفای نو) و تهران هستیم . این خلیفه گری ها به صورت مستقل اداره شده و وابسته به حوزه جاثلیقی ارامنه سیلیسی هستند.

ایران به عنوان کشور همسایه ارمنستان، به گواه تاریخ، دوست ملت ارمنی بوده. البته این دوستی در برهه هایی از تاریخ کم رنگ شده ولی هیچگاه تبدیل به خصومت نشده است و ما همواره دو ملت دوست باقی مانده ایم. ما در طول تاریخ دارای صدها کلیسا در ایران بوده ایم. برخی رقم سیصد کلیسا را مطرح می کنند. برخی از این کلیساها از بین رفته اند، برخی به صورت نیمه ویرانه به حیات خود ادامه داده اند و برخی از آن ها نیز که در وضعیت مناسبی قرار داشته اند از سوی دولت محافظت شده اند.

در حال حاضر ما دارای چهار کلیسای جامع هستیم. کلیسای تادئوس مقدس (قره کلیسا) که هر ساله در عید تادئوس مقدس و ساندوخت در آنجا مراسم دعا و زیارت با حضور هزاران زائر برگزار می شود، کلیسای استپانوس مقدس، کلیسای دزوردزور و بالاخره کلیسای وانک اصفهان. در شهرهای مهم ایران نیز دارای کلیساهایی هستیم که از آن جمله می توان به 14 کلیسا در اصفهان، 11 کلیسا در تهران، 4 کلیسا در تبریزو 10 کلیسا در روستا های منطقه فریدن اصفهان اشاره کرد. همچنین کلیساهایی در شهرهای اراک، رشت، انزلی، مشهد، خرقان، همدان، ارومیه و قزوین فعال هستند. در حال حاضر در تهران 17 مدرسه و 4 کودکستان ارمنی مشغول فعالیت هستند. مدارس ارمنی اصفهان در مجتمع آموزشی متمرکز شده اند و مدارسی نیز در شهرهای تبریز و ارومیه مشغول فعالیت هستند.

جامعه ارمنیان ایران از لحاظ ساختار تاریخی و کلیسایی منحصر به فرد است. برای حفاظت از این میراث فرهنگی چه اقداماتی در حال اجرا هستند؟

- در پاسخ به سؤال نخست به کلیساهایی اشاره کردیم که در زمان خود از مراکز مهم فرهنگی محسوب شده اند. کلیساهایی تاریخی همچون کلیسای تادئوس مقدس، کلیسای دزوردزور و کلیسای استپانوس مقدس که در قرون بعدی کلیسای وانک اصفهان و کلیساهای شهرهای دیگر نیز به آن ها افزوده شده اند. فعالیت های کلیسای ملی ما پیرامون این کلیساها شکل گرفته است.

در زمان کنونی شرایط زندگی فرق کرده اند. برخی از این کلیساها اکنون در مناطقی دورافتاده و متروک واقع شده و در انتظار بازدید کننده هستند. حفاظت و نگهداری از کلیساهای ارمنی ایران نیاز به بودجه هنگفتی دارد که از توانایی جامعه ارمنیان بسیار فراتر می باشد. خوشبختانه سازمان میراث فرهنگی جمهوری اسلامی ایران از این کلیساها حفاظت و نگهداری کرده و در صورت نیاز اقدام به مرمت آنها می کند.

ما نیز کمیته ای برای حفاظت از کلیساهای ایران داریم که با همکاری سازمان میراث فرهنگی کشور در تلاش است تا ضمن نگهداری و مرمت این کلیساها در اعیاد مربوط به این کلیسا نیز مراسم زیارت برگزار کرده و زمینه آشنایی با ارزش های فرهنگی و معماری را فراهم آورد. در ساختار سازمان میراث فرهنگی کشور مدیری ارمنی فعالیت دارد که به امور مربوط به نگهداری و مرمت از این کلیساها نظارت دارد.

با توجه به رشد اسلام‌ گرایی افراطی در منطقه خاورمیانه چنین جریاناتی چه تاثیری می توانند بر اقلیت های مسیحی ساکن در منطقه داشته باشند؟

-البته منطقه خاورمیانه در بحران به سر می برد و ما شاهد رشد جریانات افراطی و ایجاد تنش در منطقه هستیم. باید یک واقعیت را در نظر داشت و آن این که جریانات افراطی اعم از دینی و سیاسی در وحله نخست به خود ضرر می رسانند.

با رشد این جریانات افراطی ممکن است حضور مسیحیان در منطقه در معرض تهدید قرار گیرد، اما این جریانات به همان میزان نیز به اسلام صدمه وارد کرده و کشورهای معتدل اسلامی را دچار بحران می کنند.

در این راستا مسیحیان و مسلمانان باید در کنار هم و در جهت برقراری صلح و آرامش و براساس عشق، احترام و تفاهم متقابل به مبارزه بر علیه این جریانات بپردازند. نمونه زیبای چنین همزیستی جمهوری اسلامی ایران است که در آن مسلمانان، مسیحیان، کلیمیان، زرتشتیان، هندوها، بودایی ها و صابئین با حقوق مساوی و آزادی های دینی در کنار یکدیگر زندگی می کنند. باید تأکید کنم که براساس اصل سیزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران "ایرانیان زرتشتی، کلیمی ومسیحی تنها اقلیت های دینی شناخته می‏شوند که درحدودقانون درانجام مراسم دینی خودآزادند و دراحوال شخصیه وتعلیمات دینی برطبق آیین خودعمل می‌ کنند."

بی تردید جمهوری اسلامی ایران یک کشور نمونه محسوب می شود که در آن مردم صرفنظر از قوم و نژاد خود از حقوق برابر برخوردار بوده و رنگ پوست، نژاد و زبان موجب برتری هیچ گروهی نمی باشد.

امروز برخی از کشورهای منطقه خاورمیانه همچون عراق، سوریه، لیبی و فلسطین در نتیجه جنگ و سیاست های اعمال شده از سوی گروه های افراطی به مناطقی نا امن برای مسیحیان تبدیل شده اند. از سوی دیگر به گواهی تاریخ جریانات افراطی هیچ گاه موفق نشده اند و از این پس نخواهند توانست برای مدت زمان طولانی به حیات خود ادامه دهند. وظیفه ما دفاع از میراث مسیحیت است. بی تردید این کار آسان نخواهد بود و باید در نظر داشته باشیم که حراست از ارزش های دینی، ملی و همچنین سیاسی نیاز به از خودگذشتگی دارد.

به عنوان یک اقلیت مذهبی، جامعه ارمنیان از چه حقوقی در جمهوری اسلامی برخوردار بوده و با چه مشکلاتی مواجه می باشد؟

- همانگونه که ذکر آن رفت حقوق اقلیت های دینی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تضمین شده است. کلیساها، 17 مدرسه و 4 کودکستان و همچنین انجمن های فرهنگی، ورزشی، اجتماعی و خیریه ارامنه براساس اساسنامه های خود فعالیت می کنند. خلیفه گری ارامنه و همچنین امور دینی و ملی ارمنیان نیز براساس اساسنامه خلیفه گری اداره می شوند.

فعالیت مطبوعات و انتشارات به زبان ارمنی و همچنین فعالیت های مربوط به مسئله ارمنی بدون هیچ مشکلی پیگیری می شوند.

اقلیت های دینی دارای نمایندگانی در مجلس شورای اسلامی هستند که دو نفر از آن ها نمایندگان ارمنیان، یک نفر نماینده اقلیت آشوریان و کلدانیان، یک نفر نماینده کلیمیان و یک نفر نیز نماینده زرتشتیان می باشد، با این وجود آن ها در مجلس از حقوق و اختیارات برابر با دیگر نمایندگان برخوردارند.

شاید عجیب به نظر برسد اما در بسیاری از مواقع مرمت کلیساهای ما توسط شهرداری های مناطق انجام می گیرد و همزمان برق مصرفی کلیساها مانند مساجد رایگان می باشد.

البته مشکلاتی نیز وجود دارند که قابل حل می باشند با این وجود زندگی اجتماعی ارمنیان پویا و فعال بوده و چشم به افق های دوردست دارد. جامعه ارمنیان ایران با ایمان مسیحی و همچنین با امید به تحقق مطالبات ملت ارمنی نفس می کشد.

در پایان، بار دیگر برای ملت شجاع سوریه و به ویژه ارامنه این کشور آرزوی صلح و موفقیت دارم.

 

روابط عمومی شورای خلیفه گرای ارامنه تهران

 

 

 

سی عادت ناپسند اجتماعی

$
0
0

 

سی عادت ناپسند اجتماعی

.

۱. خیره شدن به دیگران

 ۲. با دهان‌پر حرف زدن

 ۳. قطع کردن حرف دیگران

۴. اظهار فضل و دانایی کردن

 ۵. بلند حرف زدن

 ۶. خیلی محکم یا شل دست دادن

 ۷. پرخوری در میهمانی ها

 ۸. گذاشتن آرنج روی میز

 ۹. پچ پچ کردن و خندیدن مرموز در حضور دیگران

 ۱۰. دراز کردن دست از سوی آقایان و اصرار برای دست دادن با خانم ها( یی که به هر دلیلی مایل نیستند).

۱۱. باد کردن یا صدا در آوردن با آدامس

 ۱۲. استفاده بی اندازه از تلفن همراه

 ۱۳. نمایش عمومی احساسات و رومانتیک بودن در حضور دیگران

 ۱۴. توهین یا کنایه و طعنه زدن به دیگران

 ۱۵. بهداشت ضعیف و رفتارهای ناپسند بهداشتی در حضور دیگران: مانند خلال دندان، تمیز کردن بینی حتی با دستمال، شانه‌کردن‌مو

 ۱۶. حمله به حریم شخصی و باورهای افراد

 ۱۷. بی نظمی و زرنگی در نوبت

 ۱۸. ریختن آشغال روی زمین حتی در جاهای کثیف

 ۱۹. پوشیدن لباس نامناسب،یا آراسته نبودن

 ۲۰خندیدن به خطاها، آسیب دیدن یا مشکل دیگران

 ۲۱. به کاربردن کلمه های زشت و زننده

 ۲۲. هنگام گفتگو، نگاه کردن به جایی غیر از چهره مخاطب

 ۲۳. حل و فصل کردن مشکلات (با فرزند یا همسر یا...) در جمع

 ۲۴. کشیدن سیگار در جمع

 ۲۵. سکوت، و کم حرفی غیر عادی یا‌عبوس بودن در جمع

 ۲۶. مسخره کردن لهجه ها یا شوخی های تحقیر آمیز جنسیتی

 ۲۷. افراط و تفریط در سلام ‌و احوالپرسی

 ۲۸. بدگویی از دیگران

 ۲۹. فضولی کردن

 ۳۰. بی توجهی به وقت و برنامه دیگران

 

 

 

چه چیزی شاهکار است؟

$
0
0

چه چیزی شاهکار است؟

.

به ابوسعيد ابوالخير، گفتند :

فلاني قادر است پرواز کند،

 گفت: اين که مهم نيست، مگس هم مي پرد.

گفتند: فلاني را چه ميگويي..؟؟روي آب راه ميرود..!!

گفت: اهميتي ندارد، تکه اي چوب نيز همين کار را مي کند.

گفتتند: پس ز نظر تو شاهکار چيست..؟؟

گفت: اين که در ميان مردم زندگي کني ولي هيچگاه به کسي زَخم زبان نزني، دروغ نگويي، کلک نزني ٬دلي نشکني٬ از اعتماد کسي سوء استفاده نکني و کسي را از خود ناراحت نکني.

اين شاهکار است..

 

 

 

مختثصری در مورد مراسم ازدواج در کشورهای مختلف

$
0
0

مختثصری در مورد مراسم ازدواج در کشورهای مختلف

ترجمه گارگین فتائی

.

در آفریقای جنوبی ازدواج ها در یک شنبه و در ایالات متحده ازدواجها در شنبه برگزار می شوند .

 عروسها  در کشور یمن لباس به رنگ طلایی و در پاکستان لباس به رنگ قرمز  می پوشند.

در یک ازدواج مسیحی عروس و داماد سوگند می خورند در حالی که در یک ازدواج اسلامی  عقدنامه امضا می کنند .

ازدواج های مسیحی شامل تبادل حلقه های انگشتری به نشانه اتحاد عروس و داماد است اما در یک ازدواج هندویی این تبادل شامل  تبادل گردن بندهاست.

در ازدواج هندویی غالباً خانواده عروس به خانواده داماد جهزیه ای پرداخت می کنند .

در سنگاپور ازدواج بین المذاهب متداول ودر هندوستان غیرمعمول است .

در مراسم عروسی در کشور هلند مهمانها گلها را بعد از مراسم ازدواج روی  عروس و داماد می زیرند اما در سوئیس مهمانان روی سر آنها برنج می ریزند .

بعد از مراسم ازدواج در کلیسای ارتودکس روسی جشن و پایکوبی از سه تا هشت روز ادامه  می یابد  اما در آمریکا این جشن تنها چهار یا پنج ساعت است .

 

 

 

 

 

 

چرا ترامپ برنده شد؟ هشت دلیل برای شگفتی بزرگ !

$
0
0

چرا ترامپ  برنده شد؟ هشت دلیل برای شگفتی بزرگ !

.

http://alikonline.ir/images/stories/2016/november/17/20161117-farsi.pdf

.

عصر ایران؛ جعفر محمدی - چند هفته پیش هیاری کلینتون در سالروز تولدش عکسی از خودش در توئیتر منتشر کرد و نوشت: تولدت مبارک رئیس جمهور آینده آمریکا!هم او ، هم هوادارانش و هم قریب به اتفاق تحلیلگران سیاسی در آمریکا و سایر نقاط جهان، تقریباً مطمئن بودند که چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا، یک زن خواهد بود؛ نظرسنجی ها هم این را نشان می دادند.

با این حال، از اولین ساعات اعالم نتایج، مشخص شد که دونالد ترامپ پیش افتاده است. در ابتدا گمان غالب بر این بود که با شمارش آرای ایالت های کلیدی، کلینتون برنده خواهد شد اما چنین نشد و هر چند در مقاطعی کلینتون به ترامپ نزدیک شد اما هیچگاه به او نرسید و به کاخ سفید هم.

 این نتیجه جهان را در شگفتی فرو برد.قیمت طا بالا رفت، نفت و دلار افت کردند و شاخص بسیاری از بورس ها شکست.تا پیش از این، در همه انتخابات معاصر آمریکا، نظرسنجی ها دقیق بودند و از روی آنها می شد نتیجه را پیش بینی کرد اما این انتخابات، صحت علمی نظرسنجی ها را زیر سؤال برد.

حال پرسش اینجاست که چرا چنین شد و شخصیتی که ابتدا در عرصه سیاسی « گمنام » بود  و، سپس«  مورد تمسخر » قرار گرفت    چگونه در مرحله »آخر توانست  « رئبیس جمهور » شود !؟

شاید  اولین پاسخ، به کارنامه سفید سیاسی او در برابر کارنامه پر غلط سیاسی کلینتون مرتبط باشد. ترامپ، قبل از کاندیداتوری به عنوان تاجری موفق و مجری یک برنامه تلویزیونی شناخته می شد و کتاب هایی هم در زمینه کارآفرینی و موفقیت داشت. اما هیلاری کلینتون کارنامه ای آکنده از فعالیت ها و مسؤولیت های سیاسی داشت. او سال ها سناتور بود و بعدها وزیر امور خارجه آمریکا شد و البته 8 سال نیز در دوران ریاست جمهوری همسرش بیل کلینتون، در کسوت بانوی اول آمریکا در کاخ سفید اقامت داشت. به علاوه، او در شرایطی کاندیدا شد که یک دموکرات، رئیس جمهور آمریکا بود.

این شرایط باعث شد دست ترامپ - که دیکته ای در سیاست ننوشته بود - در انتقاد از دموکرات ها، دولت مستقرشان و کاندیدای آنها باز تر باشد و هیلاری و تیمش نتوانند در این عرصه ضدحمله ای داشته باشند.

نمونه بارز حمات بی پاسخ ترامپ علیهکلینتون را می توان در قضیه ایمیل دید که آثار مخرب فراوانی در آرای کاندیدای دموکرات ها داشت.

2 - ترامپ با زیرکی تمام توانست خود« را به یک«  برند خاص » تبدیل کند. در علم برندینگ گفته می شود که هر چقدر یک برند، بُرنده تر و تیز تر باشد، قدرتش بیشتر است و بیشتر در یادها می ماند .این نکته ای بود که ترامپ و تیم برندینگ او، به خوبی از عهده اش برآمدند.وقتی ترامپ به عنوان یکی از کاندیداهای اولیه جمهوریخواهان وارد رقابت های درون حزبی شد، طبق روال از او پرسیدند که اگر جمهوریخواه دیگری کاندیدای نهایی شود، آیا ترامپ از او حمایت خواهد کرد؟ و ترامپ برخلاف عرف سیاسی گفت: نه! خودم به تنهایی ادامه خواهم داد. اینجا بود که او بر متفاوت بودن خود با دیگران تأکید کرد و توجهات را به خود جلب کرد.سپس با اتخاذ مواضع تند و تیز، برند خود را بُرنده تر کرد؛ اظهاراتی مانند کشیدن دیوار حائل بین آمریکا و مکزیک، ممنوع الورود کردن مسلمانان به ایالات متحده، محدود کردن مهاجران، استفاده از بمب اتم، پاره کردن برجام و نظایر این ها.او پس از آن که توجهات را به خود جلب کرد، با زیرکی مواضعش را تعدیل کرد.این برندسازی هدفمند، شاید مهم ترین عامل پیروزی او بوده است.

3 - ترامپ برغم همه غرور و سر سختی اش، توانست فضای به وجود آمده علیه خودش را به نحوی هوشمندانه مدیریت کند.از اواسط رقابت های انتخاباتی به بعد، تقریبا همه نهادهای رسمی، رسانه ها، نخبگان و حتی بخش های مهمی از جمهوریخواهان، علیه ترامپ موضع گیری کردند. این شرایط سخت و شکننده می توانست ترامپ را فرو بریزد ولی او این فضا را به عرصه ای برای مظلوم نمایی تبدیل کرد و این گزاره را

ترویج داد که او در میان هجمه های حکومت و رسانه ها، تنها مانده است و نیاز به کمک مردم دارد.

در واقع، رأی مردم به ترامپ به گونه ای اعتراض آنها به جریان غالب حاکمیت در آمریکا )و نه نظام آمریکا( بود و والا فردی با سابقه سیاسی صفر، آن هم بعد از آن همه تخریب نمی توانست نظر مردم را به خود جلب کند.

4 - حملات تیم هیلاری کلینتون علیه ترامپ و افشاگری ها علیه او که عمدتاً ناظر به مسائل اخلاقی بود، زودتر از موعدی که باید آغاز شد. بعد از آن افشاگری ها، محبوبیت ترامپ بسیار کاهش یافت ولی در گذر زمان، این مسائل در جامعه ای مانند آمریکا عادی شد و از ترامپ توانست ضد حمله های مؤثری را ترتیب دهد و مثاً با یادآوری رسوایی کلینتون و مونیکا چنین استدلال کند که اگر خودش حرف خاف اخاق زده، بیل کلینتون )همسر هلیاری عملاً مرتکب چنین کاری شده است یا با پیش کشیدن مسأله ایمیل ها، توانست جو را عوض کند. شاید اگر حملات کمپین دموکرات ها دیرتر صورت می گرفت، تیم ترامپ نمی توانست فرصتی برای رهایی از غافلگیری پیدا کند.

5 - تأکید بیش از حد کلینتون و حامیانش بر مباحث حقوق بشری با محوریت اقلیت ها )رنگین پوست ها، مهاجران، دگرباشان جنسی و ...( هر چند در جلب آرای این افراد به دموکرات ها مؤثر بود اما این حس را به اکثریت سفید پوست و طبقه متوسط منتقل کرد که نادیده گرفته می شوند و لذا به سمت ترامپ متمایل شدند.

6 - یکی از نکاتی که تیم ترامپ بر روی آن انگشت گذاشت و بزرگنمایی کرد، وضعیت سلامتی هیلاری کلینتون بود. هیلاری چندین بار در مراسم مختلف، دچار ضعف بدنی شد، از حال رفت و تلو تلو خورد جمهوریخواهان با بیان این که نمی توان سکان اداره امریکا را به دست زنی سالخوره و بیمار داد، توانستند بر روی آرای مردد اثر گذار باشند.

7 - اوباما در طول 8 سال ریاست جمهوری اش، به عنوان کسی که برنده جایزه صلح نوبل شده بود، کمتر از سایر رؤسای جمهور آمریکا اقتدارگرایی کرد.کاندیدای دموکرات ها نیز زنی بود که نمی توانست حس اقتدار را در آمریکایی ها زنده کند.

در واقع ، نیاز جامعه آمریکا به اقتدارگرایی - که ریشه تاریخی دارد - در 8 سال گذشته، ارضا نشده بود و این، دقیقاً همان نقطه ای بود که ترامپ روی آن دست گذاشت و با عباراتی مانند آمریکا بار دیگر قدرتمند خواهد شد، آمریکا را از نو خواهیم ساخت و ... حس اقتدارگرایی آمریکایی ها را معطوف به خود کرد و آمریکایی ها احساس کردند که تغییر با او محقق خواهد شد همان گونه که 8 سال پیش، اوباما را نماد تغییر دانستند

8 - در 8 سال حاکمیت دموکرات ها، متوسط درآمد مردم آمریکا در سال رو به کاهش بوده است )برخی منابع از کاهش2الی 3 هزار دلاری خبر می دهند( و این برای مردم کشوری که سرمایه داری در آن حرف اول را می زند، هرگز خوشایند نبود.در چنین شرایطی، یک تاجر موفق که به ریزه کاری های تجارت و اقتصاد وارد است کاندیدای جمهوریخواهان شد تا بخشی از آرای مردد به سمت او مایل شوند تا بلکه بتواند گشایشی در معیشت شان ایجاد کند.

 

 

 

 

 

 

                       

 

زبان راز آلود فیلها

$
0
0

زبان راز آلود  فیلها

ترجمه گارگین فتائی

.

حدود  بیست سال "آندرآ تورکالو Andrea Turkalo"بر روی  گروهی بر از   فیلهای وحشی  از طریق جمع آوری آرشیوی  از رفتار و صداهای آنها در جنگل بارانی باسینCongo basin rain forestکنگو مطالعه کرده است .

 

جنگل بارانی باسینCongo basin rain forest

 

 

 

در مرکز تفریحی دزانگا Dzanga Clearingهمه جا قابل مشاهده هستند . این مرکز تفریجی دارای یک گودال آبی watering holeبرای آب شرب حیوانات ، یک چشمه اب معدنی و یک منطقه حفاظت شده  sanctuary of peace برای همه است . در این منطقه ، فیلمها می تواننددر  زیستگاه  طبیعی خودشان و  نه در مجموعه ای مثل یک باغ وحش مصنوعی مورد مطالعه قرار گیرند .

 

مرکز تفریحی دزانگا Dzanga Clearing

 

 

انسانها تنها دشمنان طبیعی فیلها هستند  اما آنها در این جنگل بارانی  در امان هستند .

فیلها صداهای یچیده ماهرانه و آگاهانهای از خود بروز می دهند که دانشمندان سعی در ضبط این صداها همراه ویدیویی از رفتارهای خاصی که این صداها را همراهی می کنند دارند .

محققین از دستگاههای صوتی پیشرفته ای برای ثبت تغییرات ظریف  در اصوات فیلها استفاده می کنند  .

آندره آ  تورکالو یک یا دو بار در سال اصوات ضبط شده خود را به دانشگاه کورنل  Cornell Universityمی برد یعنی مکانی که محققین در حال گرد آوری مراحل اولیه یک دیکشنری از الفاظ صوتی فیلها هستند . برای تسهیل در این مراحل ،  محققین از قواعدی که  تکنیک های طبقه بندی مناسب صوتی را پیاده می کند پیروی می کنند

محققین دنبال کردن الفاظ صوتی فیلها از طرق گوش را مشکل می دانند زیرا اکثر صداهای فیلها در فرکانسهای بسیار پائینی هستند پائین تر از آن حدی که انسان بتواند بشنود .

فیلهای پیر یا بچه فیلهای ضعیف می توانند بوسیله شیرها و ببرها کشته شوند . با وجود اینکه صداهای فیلها تقریباً برای گوش انسان  غیر قابل شنیدن هستند اما این الفاظ صوتی به فیلهای دیگر در این جنگل انبوه به دور دست انتقال می یابند .

شکاکین از نامیدن الفاظ صوئتی فیلها به عنوان یک زبان خودداری می کنند اما صداها در زندگی اجتماعی فیلها دارای معنی هستند .

کشورهای زیادی می خواهند از فیلها حمایت کنند اما پول کافی برای حفاظت و حمایت از آنها درمناطق حفاظت شده ندارند بین حرف تا عمل و نیز بین قانون و قدرت انسان در اجرای آن  شکاف عمیقی وجود دارد .

 

 

کشیش کریستوفل؛ "پدر"آلمانی نابينايان ايرانی

$
0
0

کشیش کریستوفل؛ "پدر"آلمانی نابينايان ايرانی

.

http://www.dw.com/fa-ir/%DA%A9%D8%B4%DB%8C%D8%B4-%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%D9%84-%D9%BE%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D8%A8%D9%8A%D9%86%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C/a-16308828

.

نابینایان ایران توانایی خواندن و نوشتن خود را مدیون کشیشی آلمانی هستند که نخستین آموزشگاه نابینایان را در سال ۱۳۰۴در شهر تبریز بنیان نهاد. مردی که در ایران ریشه دواند و پیکرش در شهر اصفهان به خاک سپرده شد.

 

 

 

هنگامی كه صحبت از خط بريل يا خط نابینایان می‌شود، هميشه می‌پرسند: «راستی اين خط بين‌المللی است؟‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌»

اين تصور نادرست از اينجا ناشی شده كه خط نابينايان را چيزی مانند زبان اشاره ناشنوايان می‌پندارند. در واقع اما اين خط معادل يا كد متفاوتی برای الفبای خط‌ های معمول و مرسوم است. در نتیجه خط نابينايی چينی، عربی و لاتين طبيعتاً با هم فرق دارند.

الفبای فارسی اين خط كه سيستم اصلی آن در سال ۱۸۲۵توسط لوئی بریل برای خط لاتين اختراع شد، صد سال پس از آن به همت كشيش كريستوفل در تبريز معرفی و ثبت گرديد.

ببینید: تصاویری از دوران اقامت کشیش کریستوفل در ایران

نابينايان ايران خواندن و نوشتن به فارسی را وامدار كشيش كريستوفل هستند؛ كسی كه نيمی از زندگی خود را صرف بنای سازمان‌های آموزشی و پرورشی برای آنان در تركيه و ايران نمود، با دست خود نخستين كتاب‌ها را به تركی، ارمنی و فارسی برای آنها رونويسی كرد و خود نيز جزوه‌هايی در اين زمينه نوشت كه تنها به خط بريل منتشر شدند.

 

اهداف بزرگتر

 ارنست ياكوب كريستوفل در روز ۴سپتامبر ۱۸۷۶در شهر رايت )مونشن‌گلادباخ امروزی( كه تيم فوتبالش در ايران شناخته ‌شده است، زاده شد. پس از گذراندن دبستان و سه سال دوره‌ی متوسطه به آموزشگاه پرورش آموزگاران دبستانی رفت.

در آن روزگار آموزگاران دبستانی را در مقایسه با آموزگاران مقاطع بالاتر تحصیلی، دانش‌آموختگان دون‌پايه‌ای می‌ديدند که در پرورشگاه‌های فقيرانه با سلسله مراتبی نظامی، نگهداری می‌شدند. بدين ترتيب كريستوفل كه خود بنيانگذار آموزشگاه‌ها و پرورشگاه‌هايی برای نابينايان بود، در دوره‌ نوجوانی سه سال در پرورشگاه زيسته بود و سه سال نیز به عنوان كمک مربی در پرورشگاه‌های كودكان بی‌سرپرست خدمت كرد.

آنجا بود كه يوليوس اشتورسبرگ (Julius Stursberg) سرپرست آن پرورشگاه را شناخت كه خود آموزگار زبان‌دانی بود و كريستوفل را هم به آموختن زبان‌های گوناگون تشويق می‌كرد.

 

 

کشیش کریستوفل در کنار دانش‌آموزان و کارکنان مدرسه نابینایان در شهر اصفهان

 

 

 

کریستوفل در ۱۸سالگی از كشتار سال ۱۸۹۴ارمنيان در تركيه آگاه شد و از همان هنگام احساس وظيفه‌ی نگهداری و پرورش مسيحيان در شرق در او جان گرفت. او اندکی بعد از فارغ‌التحصیلی از مدرسه مذهبی کشیشان در شهر بازل سوئیس‌ در سال ۱۹۰۴به همراه خواهرش هدویگ از سوی "كميته‌ی كمک به ارامنه"مستقر در سوئیس به سيواس در تركيه رفت و نخستين پرورشگاه تبليغ دین مسيحیت در کشورهای خاور نزدیک را در آنجا بنيان نهاد.

در بهار سال ۱۹۰۷کریستوفل و خواهرش پس از اتمام مأموریت سه ساله با کوله‌باری از تجربه به ویژه در زمینه‌ی کار با نابینایان به آلمان باز ‌گشتند. این دو یک سال بعد باز راهی ترکیه كه کریستوفل آن را به علت كشتار ارامنه "كشور اشک و خون"می‌ناميد، شدند. کریستوفل و هدویگ در شهر ملطيه در بخش كردنشين تركيه نخستين آموزشگاه نابينايان در شرق را تأسیس کردند.

اين آموزشگاه و پرورشگاه ويژه‌ی ارامنه‌ی مسيحی بود ولی كريستوفل در سر اهداف بزرگتری را می‌پروراند كه هيچكدام از نهادهای تبليغ آيين مسيح با آنها همراه نبودند. او می‌خواست آموزشگاه‌هايی ويژه‌ی كليه‌ی نابينايان در شرق بنيان نهد.

بدين ترتيب در سال ۱۹۰۸راهش را از همه‌ی نهادهای رسمی تبليغ آيين مسيح در آلمان و سوئیس جدا كرد و به تنهايی سازمان‌های نابينايان را نخست در تركيه و سپس در ايران تشكيل داد.

 

گشایش نخستین آموزشگاه نابینایان در ایرا

 کریستوفل با آغاز جنگ جهانی اول از تركيه به آلمان بازگشت و تا پايان جنگ به عنوان كشيش ارتش در جبهه‌ها مشغول كار بود. او فرزند زمان خود بود و مانند اكثريت مردم آلمان به شدت ناسيوناليست به شمار می‌آمد. کریستوفل درباره‌ی جنگ جهانی اول می‌نويسد: «از آنجا كه گرفتاری ميهن را عميقاً حس می‌كردم، تنها با دلی ناخرسند و غمگين از خدمت نظام درآمدم. چون شانس خدمت در جبهه را نداشتم، شاد بودم كه دستكم به عنوان كشيش بيمارستان‌های ارتشی خدمت كنم‌‌‌‌‌‌‌

اما كارها و كمک‌های كريستوفل در شرق روحيه‌ی بين‌المللی و انسان‌دوستی را نيز در او آشكار می‌سازند.

او در هفت سالی كه در تركيه مشغول خدمت و تبليغ آيين مسيحیت بود، زبان تركی و ارمنی آموخت، الفبای نابينايان را برای ارامنه ابداع كرد و جزوه‌های درسی بسياری در رشته‌های گوناگون برای شاگردان آموزشگاهش نوشت. با كشتار ارامنه و طرد مسيحيان از تركيه در سال ۱۹۱۵او نيز مجبور به ترک آن كشور شد. گرچه بار ديگر در سال ۱۹۱۹برای تجديد آموزشگاه ويران‌شده‌اش به تركيه بازگشت و امتحانات سختی را برای به دست آوردن پروانه‌ی آموزگاری با موفقيت گذراند، اما با این حال اجازه‌ی بازگشايی آموزشگاه نابينايان در تركيه‌ی نوين را نيافت.

کشیش کریستوفل پس از پنج سال اقامت، كار و تبليغ دين در آلمان تاب نياورد و راهی تبريز شد، چون ايران را روادارتر از تركيه تشخيص داده بود.

او در سال ۱۹۲۵ (۱۳۰۴) نخستين آموزشگاه نابينايان را در تبريز گشود. در همانجا با تلاش خستگی ناپذيری خط و زبان فارسی و تركی آذری آموخت و الفبای بريل را برای فارسی‌زبانان ابداع كرد. پس از سه سال آموزشگاه را به همكاران جوانترش تحويل داد و در اصفهان سازمان نابينايان تازه‌ای بنيان نهاد كه تا زمان انقلاب سال ۱۳۵۷در ایران برپا بود.

 

کریستوفل‌، گمنام در ایران

 در سال ۱۹۴۳كه نيروهای متفقين در ايران حرف اول را می‌زدند، كريستوفل بازداشت و به اتهام همكاری غير مستقيم با رژيم آلمان نازی چهار سال در اردوگاه‌های اسرای جنگی به سر برد. پس از اثبات بی‌پايگی این اتهامات نخست در شهر نومبرشت در غرب آلمان پرورشگاهی برای قربانيان نابينای جنگ جهانی دوم تأسيس كرد ولی باز در سال ۱۹۵۱به آموزشگاه خود در اصفهان بازگشت. کریستوفل تا پايان عمر یعنی ۲۳آوريل ۱۹۵۵ (۴ارديبهشت ۱۳۳۴) به تلاش خود در آموزش و پرورش نابينايان ايران ادامه داد. کشیش کریستوفل همانجا در آرامگاه ارامنه‌ی اصفهان به خاک سپرده شد.

 

 

کشیش کریستوفل در آرامگاه ارامنه اصفهان به خاک سپرده شد 

 

 

 

زابينه تونه در كتاب "زندگی برای مسيح"از تلاش خستگی‌ناپذير و فداکاری كريستوفل می‌نويسد كه تا پايان عمر سرخوردگی‌ها، محروميت‌ها و مخالفت مقام‌های مذهبی و سياسی در کشورهای مختلف او را از كار برای نابينايان باز نداشت. او تنها چند ماه پيش از درگذشتش نشان افتخار آلمان فدرال را به خاطر خدماتش دريافت كرد.

سازمان بشارت آيين مسيح آلمان پس از درگذشت كريستوفل به ياد و افتخار او "سازمان بشارتی نابينايان كريستوفل" (Cristoffel Blindenmission) نام گرفت.

اين سازمان هم اكنون در بيش از يک هزار برنامه‌ی آموزشی و پرورشی برای نابينايان در صد کشور جهان‌، جز در زادگاهش ايران، فعال است. تنها قدردانی كه پس از انقلاب از كار و تلاش كريستوفل شده، كتابی است با عنوان "آرامگاه خارجيان در اصفهان"كه اميرهوشنگ آقايی در آن بخش‌هايی از كار و آثار کشیش كريستوفل را شرح داده است.

نگارنده كه خود آموخته و پرورده‌ی سازمان نابينايان كريستوفل اصفهان است، شاهد مصادره‌ی قهرآميز و تعطيلی آموزشگاه در آغاز انقلاب بود؛ در محل كليسای آموزشگاه، یک مسجد ايجاد شد و كلاس‌ها به خوابگاه توان‌خواهان بدنی و ذهنی تبديل شدند.

افشين استدآبادی كه از آخرين شاگردان كشيش كريستوفل بوده درباره‌ی "پدر آلمانی نابينايان ايران"می‌گويد: «با اينكه هميشه با ما مهربان بود، جذبه‌ صدايش طوری همه را می‌گرفت كه كسی در برابرش سر و صدا نمی‌كرد. مرد ۸۰ساله موسيقی، خط بريل، بيولوژی، فارسی و آلمانی درس می‌داد و در اصل می‌خواست همه‌ی كارهای آموزشگاه را از تدريس و تعمير وسايل و كار در باغ و تيمار حيوانات، يك تنه خودش انجام دهد.‌‌‌‌‌»

 

 

 

 


راهپیمایی اربعین

$
0
0

راهپیمایی اربعین

 

اتحاد شیعه، سنی و مسیحی

در پیاده روی اربعین حسینی

 

 

 

 راهپیمایی اربعین، سالیانی‌ دراز جزء مهم‌ترین مناسک مذهبی شیعیان عراق بوده است و مدتی است که ایرانیان نیز به این قافله پیوسته‌اند و به آن اهتمام می‌ورزند. راهپیمایی اربعین، مانند حج و نماز جماعت و دیگر مناسک دینی که گروهی و دسته‌جمعی برگزار می‌شود، هویت‌بخش و نیز سرشار از لذت‌های معنوی است. بسیاری از راهپیمایان اربعین، در هنگام پیمودن این راه طولانی که اکنون رسما جزء مناسک مذهبی تلقی می‌شود، لذتی خاص را تجربه می‌کنند که در عبادت‌های فردی غایب است. همچنین هویت و روحیه‌ای که این مراسم به شیعیان می‌دهد و تا حد بسیاریْ نقیصۀ «در اقلیت بودن» را جبران می‌کند، اهتمام فراوان شیعیان را به این راهپیمایی کم‌نظیر برانگیخته است. عشق به امام حسین(ع) و انگیزه‌های معنوی و اخروی، بخشی از ماجرا است؛ بخش دیگر، تأثیر این مراسم میلیونی و رسانه‌پسند بر هویت شیعه در جهان امروز و در منطقۀ خاورمیانه است.

دربارۀ مبانی عقیدتی و جایگاه دینی این مراسم پرشور، جداگانه باید سخن گفت. در عین حال باید به برخی پیامدهای ناخواستۀ آن نیز توجه کرد. راهپیمایی اربعین، خواسته یا ناخواسته، رقبای شیعه را نیز در منطقه به انواعی دیگر از اظهار وجود وامی‌دارد. منطقۀ آشوب‌زدۀ ما به‌شدت گرفتار نزاع‌های مذهبی است و بخشی از کسانی که به اردوگاه داعش می‌پیوندند، انگیزه‌ای جز مقابله با گسترش تشیع در کشورشان ندارند. بنابراین شیعیان نیز تا می‌توانند باید از تبدیل راهپیمایی اربعین به لشکرکشی فرقه‌ای جلوگیری کنند. اکنون گروه‌هایی از اهل تسنن به بهانۀ مبارزه با غلو و شرک، تشیع را آماج نقد و حمله‌های رسانه‌ای و حتی فیزیکی کرده‌اند و برخی از طرفداران تشیع نیز به بهانۀ مبارزه با وهابیت و دفاع از اهل بیت(ع)، شبانه‌روز مشغول نقد اهل سنت‌اند. این شیوه، بر مشکلات و معضلات جهان اسلام افزوده و حل ساده‌ترین مسائل اجتماعی مسلمانان را دور از دسترس کرده است. برای آنکه راهپیمایی اربعین از این گونه آسیب‌ها مصمون باشد، بهتر است تا می‌توانیم در این راه طولانی، شعار وحدت و مهرورزی با همۀ مسلمانان جهان را سر دهیم و صلح و برادری با آنان را اظهار و اعلان کنیم. نیز تا می‌توان باید از جنبه‌های سلبی این گردهمایی بزرگ کاست و بر وجوه ایجابی آن، مانند ضرورت همدلی با جامعۀ جهانی برای حل مسائل انسان معاصر افزود. مثلا می‌توان هر سال شعارهایی مانند «حفظ محیط زیست» یا «صلح بهتر از جنگ است» یا «اسلام، دین رحمت است نه آیین خشونت» يا «ايمان، ضامن سعادت انسان» به حواشی راهپیمایی اضافه کرد تا چهرۀ جهانی و رحمانی مذهب اهل بیت(ع) نمایان‌تر شود.

 

رضا بابایی

اربعین حسینی

 

                       

 

 

نطق گتیسبورگ

$
0
0

نطق گتیسبورگ

 

نطق گتیسبورگ (به انگلیسی: Gettysburg Address) مشهورترین سخنرانی آبراهام لینکلن است. وی این نطق را در مراسمی در ۱۹نوامبر ۱۸۶۳ایراد کرد.

لینکلن با مهارت‌های سخنوری خود با موفقیت معنای جنگ داخلی آمریکا را برای غیرنظامیان شمال روشن ساخت. سخنرانی گتیسبورگ وی را نمونه‌ای از تسلط قوی او بر زبان انگلیسی دانسته‌اند.

سخنرانی لینکلن در ایالت متحده بازتابی گسترده یافت و در دومین مراسم افتتاحیه کار ریاست جمهوری‌اش نیز بسیار تحسین می‌شد و اغلب از آن سخنانی نقل می‌کنند. او در این سخنرانی‌ها توانست دلیل و منطق فعالیت‌های ایالات متحده آمریکا را به وضوح روشن سازد.

.

متن سخنرانی

 

President Lincoln delivered the 272 word Gettysburg Address on November 19, 1863 on the battlefield near Gettysburg, Pennsylvania.

.

 

"Fourscore and seven years ago our fathers brought forth, on this continent, a new nation, conceived in liberty, and dedicated to the proposition that all men are created equal. Now we are engaged in a great civil war, testing whether that nation, or any nation so conceived, and so dedicated, can long endure. We are met on a great battle-field of that war. We have come to dedicate a portion of that field, as a final resting-place for those who here gave their lives, that that nation might live. It is altogether fitting and proper that we should do this. But, in a larger sense, we cannot dedicate, we cannot consecrate—we cannot hallow—this ground. The brave men, living and dead, who struggled here, have consecrated it far above our poor power to add or detract. The world will little note, nor long remember what we say here, but it can never forget what they did here. It is for us the living, rather, to be dedicated here to the unfinished work which they who fought here have thus far so nobly advanced. It is rather for us to be here dedicated to the great task remaining before us—that from these honored dead we take increased devotion to that cause for which they here gave the last full measure of devotion—that we here highly resolve that these dead shall not have died in vain—that this nation, under God, shall have a new birth of freedom, and that government of the people, by the people, for the people, shall not perish from the earth

.

 

چهار دورهٔ بیست ساله و هفت سال پیش، پدرانمان در این قاره ملتی نو پدید آوردند؛ ملتی که رؤیای آزادی در سر داشت و خود را وقف رسیدن به این خواسته کرده بود که همهٔ انسان‌ها برابر آفریده شده‌اند.

ما اکنون درگیر جنگی داخلی شده‌ایم که دوام آن ملت یا هر ملت دیگری را که همان رؤیاها و همان اهداف را در سر دارد، به بوتهٔ آزمایش گذاشته‌است. ما در یکی از میادین نبرد همان جنگ گرد هم آمده‌ایم. آمده‌ایم تا بخشی از آن میدان نبرد را به آرامگاه ابدی کسانی اختصاص دهیم که درست در همین‌جا از جان خود گذشتند تا آن ملت به حیاتش ادامه دهد. این اقدام ما کاملاً مناسب و بجا بود. اما اگر عمیق‌تر بنگریم، ما نمی‌توانیم این زمین را به یاد آنان نامگذاری کنیم، ما نمی‌توانیم به این زمین قداست ببخشیم، ما نمی‌توانیم این زمین را متبرک گردانیم. مردان شجاعی که در اینجا جنگیدند، چه مرده چه زنده، آنان‌اند که به این زمین قداست بخشیده‌اند؛ خیلی بیشتر از آن حدی که تلاش‌های ناچیز ما اندکی از آن بکاهد یا به آن بیفزاید.

جهان اهمیتی نخواهد داد و به یاد نخواهد سپرد که ما در اینجا چه گفتیم، اما آنچه آن‌ها در اینجا انجام دادند را نمی‌تواند به فراموشی بسپارد. بر ما زندگان است که تمام تلاشمان را معطوف به کار تمام‌نشده‌ای بکنیم که کسانی که در اینجا جنگیده‌اند تاکنون چنین شرافتمندانه پیش برده‌اندش. بر ماست که تمام تلاشمان را معطوف به وظیفهٔ خطیری کنیم که بر دوش ماست؛ که از این رفتگان عزیز، جانسپاری برای نهضتی که برایش جانسپاری کردند را بیاموزیم؛ که در اینجا مقرر بداریم که این رفتگان، بیهوده جان نداده‌اند؛ که این ملت، ذیل سایهٔ پروردگار، دوباره آزاد متولد شود؛ و اینکه دولت مردم، توسط مردم، برای مردم، از صفحهٔ روزگار محو نشود.

.

منابع

1. Introduction to Abraham Lincoln's Gettysburg Address. . United States Department of State, 2007-08-13. Retrieved on 2007-11-30.

Historian James M. McPherson has called it "The most eloquent expression of the new birth of freedom brought forth by reform liberalism." in McPherson, James M. Drawn with the Sword: Reflections on the American Civil War Oxford: Oxford University Press, 1996. p. 185. Google Book Search. Retrieved on November 27, 2007.

زبان و اخلاق

$
0
0

زبان و اخلاق

نویسندگان مارک بکوف Marc Bekoff  و جسیکا پیرسJessica Pierce

ترجمه گارگین فتائی

.

مارک بکوف استاد افتخاری رشته بوم شناسی یا اکولوژی  و  زیست شناسی تکاملی  evolutionary biologyدر دانشگاه کلورادوی بودلر هست . او یک رفتار شناس حیوانی ethologist  یعنی دانشمندی است که رفتار حیوانات را مطالعه می کند  و معتقد است که ما می توانیم منشاء نیکی را origin of goodnessاز طریق مطالعه  رفتار نیک خواهانه  ethical behaviorحیوانات دریابیم . جسیکا پیرس هم یک نویسنده و  یک زیست کردار شناس bioethicistاست که بر رفتار نیک خواهانه حیوانات متمرکز است .

نمونه هایی از  رفتارهای نیک خواهانه

یک فیل پیر ماده  می بیند که یک فیل ماده جوان تر با ساق  زخمی از سوی یک فیل نر  جوان زمین زده می شود او فیل نر را دنبال می کند تا دور برود و سپس  به سمت فیل ماده جوان برگشته و با خرطومش ساق زخمی او را لمس می کند .

یک موش صحرایی در قفس از هل دادن اهرم برای غذا وقتی که می بیند موش دیگری   در نتیجهء آن شوک الکتریکی دریافت می کند خودداری می کند .

در گروهی از شامپانزه ها افراد،  کسانی را که برای شام  دیر می آیند  تنبیه می کنند زیرا هیچ کس چیزی نمی خورد تا اینکه همه حاضر شوند  .

این مثالها نشان می دهد که جیوانات   رفتارهای نیک خواهانه از خود به نمایش می گزارند . آیا آنها می توانند مهربان ، نوع دوست و منصف باشند؟

ما استدلال کرده ایم  که انسانها با سایر پستانداران اجتماعی همان گروه پایه ای رفتارهای نیک خواهانه  نظیر انصاف ، مشارکت و همدردی را سهیم می شوند . ما همچنین گفته ایم که اخلاق می تواند به همراه خود سلسله ای از الگوهای رفتاری  از ساده  تا  پیچیده تر  را به همراه بیاورد . اما به نظر می رسد که انسان معمولاً سطح بالایی از پیچیدگی اخلاقی رادر خود  تکامل داده است .

پوسته جلوی سر انسان در ناحیه مغز او The human prefrontal cortex, the area of the brain  که مسئول داوری و اندیشه منطقی است در انسان به طور گسترده ای بیش از سایر حیوانات رشد کرده است . با داوری  و اندیشه منطقی ( که غالباً  دلیل نامیده می شود ) ما در مورد زمینه  های اعمال " خود آگاهی self-consciousness" کسب نموده و قابلیت پاسخ گوئی برای "ادارهء خود self-governance"و "کنترل آگاهانه conscious control"را به دست می آوریم. این به این علت است که حیوانات فاقد قابلیت برای "  خود کنترلی انعکاسی reflective self-control"هستند لذا ما آنها را مسئول در نظر نمی گبریم . ما آنها را اخلاقاً به خاطر پیروی از قوی ترین امیالشان  قابل و مسئول نمی دانیم .

انسانها از زبان برای ایجاد و اجرای نرم ها normsیا معیار های اخلاقی یعنی یک تفاوت بالقوه  معین  دیگر هم استفاده می کنند  .

بر اساس کار روبین دانبارRobin  Dunbar's  در مورد شایعات  معروف بی اساس ، زبان و اخلاق پیوندی ناگسستنی با هم دارند . دانبار که در" موسسه انسان شناسی شناختی و تکاملی Institute of Cognitive and Evolutionary Anthropology"در دانشگاه آکسفورد انگلستان  کار می کند که زبان  از منشا ،  تخمینی بوده است،  زبان برای برقراری ارتباط  با اطلاعاتی  که از لحاظ اجتماعی  در  باره همدیگر مهم  بوده اند نظیر اینکه چه کسی قابل اطمینان است و  چه کسی مقابله به مثل خواهد کرد  به کار می رفته   است . سخنان ما خشم ، اهانت و تحقیر و  تائید  حرفهای عمومیان را بیان می کند اما آیا زبان،  انسان را از حیوان  جدا می کند؟ ترنس دیکون Terrence Deaconانسان شناس چنین عقیده ای دارد . او در کتاب خود به نام "گونه های نمادین Symbolic Species"استدلال می کند که گر چه بلاشک پیوستگی بلاانقطاعی بین انسان و افکار غیر بشری nonhuman minds  وجود دارد اما ناپیوستگی منحصر به فردیsingular discontinuityهم موجود است . انسانها از زبان برای برقراری ارتباط استفاده می کنند . استفاده از کلمات ،  مغزمان را در طی زمان  دگرگون ساخته است . دیکون می نویسد"اولین کاربرد  مرجع نمادین از سوی برخی از اجداد ما مراحل چگونگی انتخاب طبیعی که بر تکامل مغز نوع بشر از آن زمان تا کنون تاثیر  گذاشته  دگرگون ساخته است ."

اگر مغز ما به طور برجسته ای متفاوت بوده و  اساساً اخلاق هم محصول مغز باشد بنابراین آیا نباید ما توقع  منحصر به فرد بودن در این مورد را داشته باشیم ؟حیوانات هم در مورد اخلاق با هم ارتباط برقرار می کنند اما نه از طریق زبان . این یک موضوع مهم برای یک کار تطبیقی خواهد بود .

 

 

 

طنز تاریخی

$
0
0

 

طنز تاریخی

.

http://qahqahe.blogfa.com/post-15.aspx

.

 

اصولاً مدرنیته خیلی چیز بدیه چون همه چیز و تحت تأثیر قرار داده حتی طرز تفکر مردم نسبت به مسائل!البته تاریخ نشون داده که مردان در هر دوره ای از تاریخ برای جلب توجه خانوم ها باید یه بامبولی سر خودشون پیاده می کردند تا این موجودات فتنه انگیز ولی در عین حال بسیار خوش خط و خال! یه نیم نگاهی بشون بندازن.اما با گذشت زمان این خانوم ها که بشدت هم دمدمی مزاج بودند باعث شدن این مردای بدبخت برای اینکه روحیه تنوع طلبی زن ها ارضا بشه هی تیپ های مختلفی بزنن!خدا میدونه در آینده چه جوری باید باشیم تا این زن ها و دخترا به ما گوشه چشمی نظر بندازند!!!در زیر سیر تکاملی روش های مخ زنی در گذر تاریخ رو مشاهده می نمایید:

 

در عصر حجر

در این عصر چون هم زن و هم مرد زبون همدیگه رو نمی فهمیدن(چون هنوز زبان اختراع نشده بود) کار مردا سخت تر بود.چون دیگه نمیشد با صحبت کردن و عزیزم ساعت چنده و ببخشید مستقیم کدوم طرفه و .... مخ طرف رو بزنی.پس باید با استفاده از ظاهر و عملیات محیرالعقول یه زن رو به دست میوردی.از جمله روش های مخ زنی این دوره عبارت بودند از:

 * داشتن گرز بزرگ تر و و محکم تر (مثل امروز که هر کس ماشینش شیکتر و با کلاس تر باشد گزینه های بهتری گیرش میاد!)

 *داشتن پشم و پیلی در ناحیه سینه آقایون (نکته: پشم و پیلی نام یکی از عضو های بسیار مهم و حیاتی در بدن مرد های قدیم بود که نشانه مردانگی هم بود.)

 *داشتن غار بزرگ تر

*داشتن لباس!(که این یکی رو فقط مرفهان بی درد اون دوره داشتند)

 

هدف از مخ زنی: بر اساس نقاشی های به دست آمده از روی غار ها انجام این عملیات احتمالاً هیچ هدفی رو دنبال نمی کرده و تنها جهت هضم شدن غذا بوده!(چون بر اساس مطالعات پزشکی گوشت دایناسور دیر هضمه و باید فعالیت شدید! داشته باشی تا هضم بشه)

 

بعد از عصر حجر

 

 یه عصری اومد که در اون زن ها خیلی راحت در دسترس بودند و لازم نبود کلی تلاش کنی تا مخشون رو بزنی. البته به دلیل تلاش های زیادی که بعضی از زنان فمنیست جهت حذف کردن این قسمت تاریخ داشته اند ما اطلاعات دقیقی از این دوران نداریم.ولی میدونیم همیشه هم نبوده که مردا زجر بکشن!بلکه یه دوره ای توی تاریخ بوده که مردا حالشو بردند و چیز دیگه ای که میدونیم اینه که احتمالاً زنهای این دوره انسانهای بسیار فهیم و با منطقی بوده اند و خودشون درک کردند که اگر الکی کلاس بذارند ترشیده می شن و میمونن روی دست ننه باباهشون واسه همین هیچوقت نه نمیگفتند!!!!

 

دوره هخامنشی

در این عصر رن و مرد زبون همدیگه رو می فهمیدند ولی هنوز ساعت مچی اختراع نشده بود که بشه با گفتن جمله عزیزم ساعت چنده مخ یه دختر خانوم رو بزنی! و اصولاً زن های این دوره دو دسته بودند یکی زن های اشراف زاده و درباری بودند که کافی بود یه تیکه ناقابل بشون بندازی تا حسابت با کرام الکاتبین و شخص داریوش و کورش کبیر باشه و دسته دیگه زن های رعیت بودند که تنها کاری که بلد بودند آشپزی و آوردن آب از چاه بود!برای همین در این دوران برای اینکه یک زن خوب رو برای خودت برداری باید اول کلی زحمت می کشیدی و روش های شمشیر زنی و ... رو یاد می گرفتی.بعد میرفتی توی جنگ شرکت می کردی.بعد اگه احیاناً زنده می موندی میتونستی یکی از زن های دشمن رو واسه خودت به غنیمت ببری!پس می بینیم که باز هم علی رغم اینکه انسان بسیار پیشرفت کرده بود(نسبت به عصر حجر) اما بازم مخ زنی یکی از کار های شاق بود!اما برای زدن مخ زنان درباری باید ویژگی های زیر رو مد نظر قرار میدادند:

 *حداقل یکی از اجداد پدری و مادری باید یه ربطی به دربار داشته باشه تا مثلاً خون پادشاهان در رگ اون مرد جاری باشه(به اصطلاح امروزی آقازاده باشه!!!)

 *داشتن شمشیر از جنس طلا و سپر از جنس نقره و نیزه از جنس برنج (رجوع شود به شرایط گرز در عصر حجر)

 *داشتن ریش بلند (رجوع شود به شرایط پشم! در عصر حجر)

 

 

هدف از مخ زنی: بر اساس کتیبه های به جا مانده از تخت جمشید هدف از مخ زنی داشتن نوکران و کنیزان زیاد و خوردن شراب بوده

 

دوره قاجار

 

در این دوره یه پادشاهی بوده به اسم آقا (آغا) محمد خان قاجار که همه میدونیم چه مرگش بوده! آره دیگه خلاصه به خاطر این بلای خانمان سوزی که این جناب بش دچار شده بودند(و ایشالله خدا نصیب هیچ مردی نکنه) یه کمی زیاد عقده ای شده بودند و به همین دلیل نمی تونستند ببینن که یه مردی برای اینکه زن دلخواهش رو به دست بیاره عملیات مخ زنی انجام بده و هر کسی که این کارو می کرد چشماش رو در می آورد تا عبرت بقیه شه!و کلاً اون عملیات قدغن و غیر قانونی بوده. به همین دلیل در اون زمان به دلیل این محدودیت فوق العاده روش مخ زنی زیاد پیشرفتی نکرد و به دلیل زیر زمینی بودن! اطلاعات دقیقی از چگونگی انجام آن در دست نیست.البته بر اساس یک نوشته تاریخی تأیید نشده در این دوران برای مخ زنی بی بی صغرا و ننه سکینه پس از شناسایی دختر مورد نظر(یا همون طعمه) به حمام می رفتند (در روزی که طعمه هم به حمام می رفت ) و بدن وی را در حمام دید می زدند و در صورت تأیید این عزیزان و زدن مهر استاندارد و ایزو 9002 ادامه عملیات در خانه پدر دختر و تحت عنوان خواستگاری انجام میشد و نه پسر دختر رو می دید و نه دختر!(به نظر من که خیلی باحال بوده.فکرشو بکنید یه روز مامانتون بیاد بتون بگه عزیزم امروز ساعت 5 برو کافی شاپ هویج دوست دخترت اونجا منتظرته!)

 

هدف از مخ زنی: داشتن پسر جهت ادامه شغل پدر!

 

دوره پهلوی

 

در این دوره مردم یه کمی زیاد سیاسی فکر می کردند و اصولاً زیاد توجهی به دختر و مخ و این حرفا نداشتند و به غیر از شهرام شب پره و ابی و فردین بقیه مردا تو فکر براندازی نظام بودند! برای همین حکومت هم برای این که بیاد کار مردا رو آسون تر کنه و باعث بشه اونا دیگه به سیاست فکر نکنن یه مکان های تفریحی –بی فرهنگی! رو درست کرد به اسم کاباره که مردا می رفتن توش و یه کار های بدی رو انجام می دادن که من الان عرق شرم بر پیشانیم نشسته و نمی تونم بگم!خلاصه در این دوران هم به دلیل سهولت بیش از حد دسترسی به داف! عملیات مخ زنی چندان پیشرفتی نداشت . اما خوب بر اساس نسخه های به جا مانده از فیلم های فارسی آن دوران چند تا کار سخت برای مخ زدن باید انجام میشده که عبارت بودند از:

 *فقیر بودن و بی خانمان بودن پسر!(جهت زدن مخ دختران مرفه و بی درد این امر بسیار لازم بوده است)

 *داشتن زور زیاد و توانایی دریبل زدن چند نفر به طور همزمان....نه چیز ببخشید منظورم توانایی کتک زدن چند نفر به طور همزمان بود(امان از دست این عادل فردوسی پور!)

 *شباهت ظاهری به محمد علی فردین و بهروز وثوق

*کشیدن سختی های بسیار در دوران کوردکی.

 *داشتن شلوار دمپا گشاد و کت چهار خانه و ریش مدل داریوشی

*توانایی خواندن آهنگ سلطان قلب ها به صدای بلند!

 *داشتن ویژگی مردانه در حد دعوت شدن به تیم ملی!(به طور مثال اون دوران یکی از نشانه های مردانگی بوی عرق و بوی نئشه آور! توالت بعد از خروج مردان بود! در حالیکه امروز این دو تا بو نشانه آبرو ریزی و بی کلاسیه)

 

هدف از مخ زنی:رسیدن به پول و پله ی پدر پولدار دختر و داشتن زندگی راحت و مرفه!

 

 

دوره انقلاب تا چند سال پیش

 

در این دوره روش های مخ زنی تغییری کرد اساسی و به نام خواستگاری تغییر نام داد.یک آقا پسر گل باقالی با یک دسته گل و شیرنی همراه مادر و پدر به خانه دختر مورد نظر رفته و بعد از انجام کار های اداری لازم! از قبیل تعیین مهریه و شیر بها و .... دختر و پسر به صورت رسمی دوست دختر و دوست پسر می شدند که بهش زن و شوهر می گفتند!لازم به ذکر است که در انتهای این دوره نقش تکنولوژی در مخ زنی نمایان شد و سوال حیاتی و سرنوشت ساز عزیزم ساعت چنده توسط یکی از پیشگامان عرصه مخ و مخ زنی جناب آقای الف .ی اختراع گشت.و اما ویژگی های لازم برای مخ زدن دختر خانوم ها:

 * سر به زیر بودن آقا پسر(که واقعاً خیلی شرط سختی بوده)

 *داشتن سیبیل جهت نمایش مردانگی

 

 هدف از مخ زنی:تشکیل خانواده

 

 

دوره امروز

 

به گواهی تاریخ در هیچ دوره ای به اندازه امروز مخ زدن دختر ها سخت تر نبوده و نخواهد بود! به طوری که امروز اگر یک پسر بخواهد مخ دختری را تیلیط(ترید) نمایدباید حتی الامکان و از نظر ظاهری شبیه یک دختر باشد تا آن دختر معصوم بتواند با پسر احساس نزدیکی کند!

ویژگی های اساسی جهت مخ زدن:

 *داشتن ماشین و موبایل و سایر وسایل مدرن که نشان دهنده احترام به تکنولوژی می باشد!

 *تسلط به زبان انگلیسی جهت گفتن عبارات

ok عزیزم- چشم honey –momi وDady رفتن بیرون و من تنهام!-I love u و ....

 *آشنایی به اینترنت و یاهو مسنجر ولی در عین حال انکار کردن این ویژگی در جمع!

 *نداشتن سیبیل و پشم و پیلی و به طور کلی تمام ویژگی های مردانه دوره های قبلی

* به روز بودن(Up to date)

داشتن فامیل در کشور های اروپایی , امریکایی و حوزه دریای کارائیب!

و هزاران مورد دیگر که شما بهتر از من می دانید!

 

هدف از مخ زنی:پر کردن اوقات فراغت و انجام راهکاری جهت حل معضل ازدواج!!

 

اما یه نکته:تا دو سال پیش اگه دنبال دوست دختر بودیم واسمون به صرفه تر از داشتن همسر بود .چون به هر حال واسه ازدواج نیازمند ماشین و خونه و شغل و .... می بودیم.اما با این روندی که داره پیش میره - و اینکه دخترای این دوره زمونه به جای اینکه دنبال یه دوست و همدم باشند انگار دنبال یه جنس اتیغه و لوکس هستند- من پیش بینی می کنم تا دوسال دیگه ازدواج خیلی با صرفه تر از داشتن دوست دختر باشه

امکان تردد خودرو و مجوز آزاد رفت و آمد بدون نیاز به وجه تضمین و حق خاک

$
0
0

 

امکان تردد خودرو و مجوز آزاد رفت و آمد بدون نیاز به وجه تضمین و حق خاک 

.

http://alikonline.ir/fa/fa/news/political/item/2211-امکان-تردد-خودرو-و-مجوز-آزاد-رفت-و-آمد-بدون-نیاز-به-وجه-تضمین-و-حق-خاک

.

 

روسای گمرکات ایران و ارمنستان به منظور تسهیل و آسان سازی روابط تجاری و گردشگری یادداشت تفاهم همکاری های گمرکی امضا کردند.

به گزارش روابط عمومی گمرک ایران، این یادداشت تفاهم در جریان سفر مسعود کرباسیان رییس کل گمرک ایران به ارمنستان در ایروان امضا شد. بنابراین گزارش، در مذاکرات هیات ایرانی به ریاست مسعود کرباسیان رئیس کل گمرک که با حضور سیدکاظم سجادی سفیر ایران در ایروان و هیات ارمنستان به سرپرستی وارطان هارطونیان رئیس کمیته درآمدهای دولتی این کشور برگزار شد، دامنه همکاری های دو جانبه در این حوزه مورد بررسی قرار گرفت و یادداشت تفاهم همکاری در زمینه امور گمرکی بین کمیته درآمدهای دولتی ارمنستان و گمرک جمهوری اسلامی ایران امضا شد.

بر پایه این یادداشت، قرار است با برنامه ریزی دو کشور، تبادل اطلاعات در پایانه های گمرکی مقری و نوردوز صورت گیرد. رییس کمیته درآمدهای دولتی ارمنستان اعلام کرد که اجرایی شدن هر بند از تفاهم امضا شده سبب می شود در مدت کوتاهی به اصل یک پنجره واحد برای اجرا دست پیدا کنیم. همچنین تشریفات گمرکی برای دست اندرکاران فعالیت های اقتصادی و گردشگران به صورت متقابل تسهیل خواهد شد که امکان تردد خودرو و مجوز رفت و آمد آزاد بدون نیاز به وجه تضمین و حق خاک از آن جمله است. اطلاع رسانی ضوابط گمرکی هر دو کشور در سایت های رسمی با هدف ایجاد شرایط بهتر برای توسعه همکاری های اقتصادی و افزایش شناخت دست اندرکاران این حوزه نیز پیش بینی شده است.

از سوی دیگر با هدف توسعه روابط گردشگری و کاهش مشکلات، شهروندان ایران و ارمنستان از قوانین گمرکی در مورد اجناس و مبالغ همراه هنگام ورود به کشور مقابل آگاه خواهند شد و در پایانه های مرزی مقری و نوردوز نیز به صورت تابلو اطلاع رسانی می شود.

هیات ایرانی همچنین در جریان این مذاکرات با توجه به دورنمای ایجاد منطقه آزاد اقتصادی در ارمنستان در چارچوب عضویت این کشور در اتحادیه اقتصادی اوراسیا، اعلام آمادگی کرد تجربه خود را در این زمینه در اختیار ایروان قرار دهد.

کرباسیان رییس کل گمرک نیز در این باره تاکید کرد: تقویت همکاری های گمرکی بر توسعه روابط تجاری و اقتصادی اثر مستقیم دارد. لغو روادید بین دو کشور به توسعه گردشگری، افزایش مبادلات تجاری و تسریع ترانزیت می انجامد و ارمنستان به عنوان عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا می تواند دروازه ورود ایران به بازار کشورهای عضو اتحادیه باشد. وی با بیان اینکه، طرفین همچنین دورنمای همکاری در زمینه امور گمرکی را بررسی کردند، اظهار کرد: موضوع پیش نویس موافقت نامه استفاده مشترک از پایانه های مقری و نوردوز هم که بر همان اساس قرار است کمیته ای تشکیل شود در مذاکرات مطرح شد.

رئیس کل گمرک همچنین گفت: هدف از این پیش نویس شفاف سازی تشریفات گمرکی، اجتناب از تکرار و تسهیل حمل و نقل بار و مسافر است.

هارطونیان رئیس کمیته درآمدهای دولتی ارمنستان نیز در این مذاکرات گفت: فهرست بازرگانان فعال بین دو کشور تبادل می شود تا بتوانند با تشریفات آسان تر نظارت گمرکی را سپری کنند و همچنین همکاری برای مبارزه با قاچاق ادامه می یابد.

 

 

 

 

 

فردا، انتخابات شانزدهمین دوره مجمع نمایندگان شورای خلیفه گری ارامنه گرمابخش سرمای پاییزی

$
0
0

 

فردا، انتخابات شانزدهمین دوره مجمع نمایندگان شورای خلیفه گری ارامنه گرمابخش سرمای پاییزی

  .

http://alikonline.ir/fa/fa/news/social/item/2210-

فردا،-انتخابات-شانزدهمین-دوره-مجمع-نمایندگان-

شورای-خلیفه-گری-ارامنه-گرمابخش-سرمای-پاییزی

.

شانزدهمین دوره انتخابات نمایندگان شورای خلیفه گری تهران و شمال ایران با حضور 82 کاندیدای غیر روحانی از تهران و شهرهای گرگان، ساری، رشت، انزلی و قزوین، (هر گروه یک نماینده) فردا در مناطق ارمنی نشین این شهرها برگزار می شود. از این بین 29 نفر از داوطلبین نمایندگی را کاندیداهای زن تشکیل می دهند.

این طریق تعداد 42 کاندیدا با کسب اکثریت آرای حوزه های تابعه به شورای نمایندگان راه خواهند یافت. در کنار این نمایندگان، تعداد 7 روحانی ارمنی نیز که اعتبارنامه خود را از دست خلیفه ارامنه دریافت می کنند در این جمع حضور خواهند داشت.

بنا بر اعلام شورای مرکزی برگزاری این انتخابات، صندوق های رای انتخابات 16 دوره شورای نمایندگان در مناطق ارمنی نشین نارمک، مجیدیه، حشمتیه (ده متری ارامنه)، جمهوری و مرکزی تهران در کلیساها و بعضی از مدارس ارامنه و همچنین در درمانگاه خیریه آودیسیان دایر خواهند بود.

شورای نمایندگان خلیفه گری ارامنه بالاترین نهاد و مرجع نظارتی، اجرایی و قانونگذار ارمنیان است که بر کلیه فعالیت های جامعه ارامنه نظارت داشته و به عنوان منتخب مستقیم مردم از جایگاه ویژه ای برخوردار است. شورای نمایندگان خلیفه گری که برای چهار سال انتخاب می شود و این انتخابات با همراهی و نظارت مستقیم نهادهای دولتی ذیربط برگزار می شود.

وارطان وارتانیان، نماینده پیشین ارامنه تهران و شمال در مجلس شورای اسلامی در گفتگویی با خبرنگار آلیک با تاکید بر اهمیت میزان مشارکت در مقبولیت قوانین تایین شده از سوی نهادهای ذیربط گفت: همواره بر این موضوع باید تاکید داشت که میزان مشارکت بیانگر استقبال از برنامه ها و راهکارهایی است که از سوی نمایندگان به صورت قانون تدوین و به مراجع مربوطه ارائه می شود که این خود عاملی است برای مقبولیت و تشخیص پشتوانه مردمی آن.

بنا بر اعلام نهادهای نظارتی افرادی که برای تعویض شناسنامه اقدام نموده ولی تاکنون موفق به دریافت آن نشده اند نیز می توانند با ارائه اصل رسید ثبت احوال و همراه داشتن مدارک شناسایی (کارت ملی) در حوزه های اخذ رای حضور یابند.

خاطرنشان می کند که حداقل سن رای دهندگان 16 سال تعین شده است.

 

 

 

 

برگردان بخش هایی از خاطرات زوری بالایان، روشنفکر معروف ارمنی درباره نخجوان

$
0
0

 

برگردان بخش هایی از خاطرات زوری بالایان، روشنفکر معروف ارمنی درباره نخجوان

منبع: بخش فارسی رادیوی عمومی ارمنستان

  .

http://alikonline.ir/fa/fa/news/social/item/2182-

برگردان-بخش-هایی-از-خاطرات-زوری-بالایان،-روشنفکر-معروف-ارمنی-درباره-نخجوان

.

سال 1985 دوران پرسترویکا و فضای باز سیاسی میخاییل گورباچف رهبر وقت حزب کمونیست شوروی بود. وی روز بیست و سوم ماه آوریل همان سال سخنرانی مهمی در پلنوم کمیته مرکزی حزب انجام داده و آغاز فضای باز سیاسی را نوید داد. این آغازی بود برای فروپاشی اتحاد شوروی. رهبران آذربایجان شوروی از این فرصت به نحو احسن استفاده کرده و شروع به پاکسازی روستاهای ارمنی نشین استان خودمختار نخجوان نمودند. نخجوان جزئی از مناطق ارمنستان باستانی بوده و با ورود کمونیست های بلشویک به منطقه قفقاز جنوبی و تشکیل سه جمهوری کمونیستی، اداره استان نخجوان، به دولت باکو واگذار گردیده بود. قابل ذکر است که این استان در دل ارمنستان قرار داشته و مرز مشترکی با جمهوری آذربایجان ندارد. از همان اوایل فروپاشی شوروی، اذیت و آزار ارامنه روستاهای زینابیرد، گیزنود، آستاباد، نورس، آزای علیا، دیر، مسروپاوان، آزنابیرد، تاناگیرد و آرینج آغاز گشته، سکنه آن اخراج گشته و آثار تمدن چند هزار ساله ارامنه از بین رفت.

مطبوعات وابسته به حکام باکو نیز شروع به تحریف تاریخ نموده، حضرت نوح را سلف خود قلمداد کرده و داستانی کذب و جدید از استقرار خانواده نوح در این منطقه ارائه دادند. قابل ذکر است که طبق روایات کتاب مقدس کشتی نوح بر روی قله کوه آرارات به گل نشسته و خانواده این پیامبر بعد از فروکشی آب سیل و باران در این منطقه اسکان یافته اند و نخجوان یا ناخیجــِوان در زبان ارمنی به معنای اولین استراحتگاه، بیتوته یا ایستگاه می باشد. در این دوران باگور کاراپتیان نویسنده ارمنی به نخجوان سفر کرده و مشاهدات خود در باره محو آثار تمدن چند هزار ساله ارامنه، از بین بردن کلیه شواهد تاریخی مربوط به گذشته ارامنه و شکستن صلیب های عظیم سنگی معروف به خاچکار را به ثبت رسانده است. سکنه جدید نخجوان آثار معروف فرهنگی-باستانی ارامنه در منطقه جلفا را نیست و نابود کردند. در آن دوره، هنوز دوازده کلیسای شهر آگولیس پا بر جا بوده و فقط گنبد ناقوس ها ویران شده بودند.

تخریب آثار فرهنگی ارامنه، یعنی وارثان اصلی این مرز و بوم و کشورهای همجوار، اکنون نیز از سوی رهبران باکو و ترکیه ادامه داشته و رئیس جمهوری ترکیه اخیرأ ادعای حکومت خود در قبال بازپس گیری سوریه، لیبی، عراق و لبنان به عنوان سرزمین های عثمانی را اعلام داشته است. وی فعلا در باره شبه جزیره کریمه سکوت کرده است، چون با روسیه دارای روابط حسنه بوده و آنرا به بعد موکول کرده است.

زوری بالایان، روشنفکر معروف ارمنی و نویسنده این سطور خود در دوران شوروی در سال 1978 میلادی به نخجوان و شهر آگولیس سفر کرده است. وی آگولیس را شهری بهشتی با هشت هزار خانه سنگتراش، یکصد و پنجاه کارگاه صنعتی با هزاران کارگر، مغازه ها، مدارس متعدد، خانه فرهنگ، دوازده کلیسا، کتابخانه، بازار، حمام، داروخانه، هتل و باغ های فراوان میوه توصیف کرده است. بالایان خاطرات خود از این سفر را در کتاب "اجاق"منتشر کرده است. ترکیه اکنون در مرز مشترک خود با نخجوان واقع در صدرک، پل جدیدی احداث کرده و از این طریق از نخجوان حمایت نظامی، مالی و اقتصادی می نماید. نیروهای نظامی نخجوان از این منطقه همیشه به تحریکات نظامی متوسل شده و روستاهای مرزی استان های آرارات، سیونیک، وایک و یقگنادزور را مورد حمله قرار می دهند. روستاهای یلپین، چیوا، ریند، آرینی، نوراوانک، شاخات، مودزی، خاچیک، گنیشیک، خندزورود، گورویک، سارنانوش و یراسخاوان در تیر رأس توپخانه نخجوان قرار دارند.

گروه های مختلف صلح طلب خارجی، نظیر ناظرین روس و اروپایی بارها به مرز نخجوان سفر کرده و خطرهای احتمالی حمله به مرزهای ارمنستان را به جهانیان و محافل بین المللی یادآوری کرده اند. خانم کرولاین کوکس از مجلس اعیان بریتانیای کبیر در این امر نقش بسزایی دارد. هسته های اولیه ارتش ارمنستان نیز در این مناطق و به رهبری وازگن سركیسیان ایجاد گردیده است. وازگن سركیسیان فقید سپس به مقام وزارت دفاع و آنگاه نخست وزیری ارمنستان رسید. مقامات دیگر نظامی و سیاسی ارمنستان نیز در فعالیت های دفع حملات ارتش آذربایجان از مرزهای نخجوان نقش مهمی داشته اند که باید از همه آنان یاد کرد.

ارامنه هیچگاه ظلم و ستم وارده به سکنه اصلی نخجوان را از یاد نبرده، خاطره گذشتگان خود را گرامی داشته و روزی به آرزوهای دیرین ملی خود خواهند رسید.

 

 

 

 

 

 


گزارشی از کاوش های شهر باستانی تیگراناگرد در جمهوری آرتساخ

$
0
0

 

گزارشی از کاوش های شهر باستانی تیگراناگرد در جمهوری آرتساخ

منبع: بخش فارسی رادیوی عمومی ارمنستان

 

  .

http://alikonline.ir/fa/fa/news/culture/item/2181-

گزارشی-از-کاوش-های-شهر-باستانی-تیگراناگرد-در-جمهوری-آرتساخ

.

دکتر هاملت پتروسیان استاد و رئیس بخش فرهنگ شناسی دانشگاه دولتی ایروان و مسئول گروه کاوش باستان شناسی آرتساخ، وابسته به انیستیتوی مطالعات فرهنگ و باستان شناسی آکادمی ملی علوم ارمنستان، خلاصه ای از تحقیقات این گروه را برای خبرنگاران تشریح کرده است. وی اعلام کرده است که شهر تیگراناگرد توسط تیگران دوم ملقب به تیگران کبیر پادشاه ارمنی، دو هزار و یکصد سال پیش در آرتساخ بنا شده است. این پادشاه از سال 55 قبل از میلاد مسیح به مدت چهل سال حکومت کرده است. محدوده این شهر که قسمت اعظم آن اکنون زیر تلی از خاک قرار دارد در منطقه عسگران جمهوری آرتساخ، ساحل شرقی رود خاچین و کوهپایه های جنوب شرقی وانکاسار در همسایگی چشمه های شاهانه یا شاه بولاغ قرار دارد. تا کنون فقط سه الی چهار در صد این شهر بزرگ باستانی کاوش شده است.

گروه کاوشگران در نظر دارد تا چند ماه آینده سه کتابچه در باره تحقیقات خود به چاپ رساند. قسمتی از استخوان ها و اسکلت های یافت شده باید در خارج از کشور مورد مطالعه آزمایشگاهی قرار گیرند. کاوش این شهر باستانی برای حکومت آرتساخ جنبه هویتی و سیاسی نیز داشته و عکس العمل های عصبی محافل دانشگاهی باکو نیز به همین علت می باشد. حکام باکو گروه مخصوصی تشکیل داده و با اختصاص بودجه گزاف به هر بیانیه علمی و مستند گروه کاوشگران پاسخ چند صفحه ای، در باره انکار یافته های این گروه می دهند. گروه کاوشگران شهر باستانی تیگراناگرد احتیاج به بودجه بیشتری دارد، چرا که اکنون دانشمندان فقط از مرخصی سالانه دانشگاهی خود و بودجه ای محدود استفاده می کنند. هاملت پتروسیان استاد و رئیس بخش فرهنگی دانشگاه دولتی ایروان و مسئول این گروه علمی عقیده دارد که عملیات کاوش این شهر باستانی باید تسریع یابد، زیرا اکثر یافته های مهم ممکن است بر اثر حوادث طبیعی و ریزش خاک از بین رفته و تجسس آن دچار مشکل گردد.

گروه کاوشگران اکنون یک سال است که به تجسس قلعه مرکزی شهر به عرض 83 متر و طول 450 متر پرداخته است. در این شهر، آثاری از فرهنگ ماقبل مسیحیت ارامنه و همچنین دو کلیسا از دوران مسیحیت موجود می باشد. دیوار قلعه، دارای پنج متر ارتفاع می باشد. قسمت هایی از محله قدیمی شهر، مقبره های سلطنتی واقع در قسمت شرقی شهر، چشمه های آب و حمام و حوضچه های شراب سازی یافت شده است. مخروبه های ایستگاه پست متعلق به قرن نوزدهم نیز یافت شده است.

گروه کاوش باستان شناسی آرتساخ وابسته به انیستیتوی مطالعات آکادمی ملی علوم ارمنستان طی تابستان گذشته هفتصد و بیست متر مربع از این شهر باستانی را به عمق یکصد و شصت سانتی متر مطالعه کرده و پس از انتشار نتایج تحقیقات خود، در سال آینده به کاوش خود ادامه خواهد داد.

 

 

 

فیلم سکوت رعنا در جشنواره بین المللی "رولان"ارمنستان

$
0
0

فیلم سکوت رعنا در جشنواره بین المللی "رولان"ارمنستان

  .

 

http://alikonline.ir/fa/fa/news/culture/item/2188-

فیلم-سکوت-رعنا-در-جشنواره-بین-المللی-رولان-ارمنستان

 

.

 

 

فیلم سینمایی «سکوت رعنا» محصول سازمان سینمایی حوزه هنری در جشنواره بین‌المللی فیلم کودک و نوجوان «رولان» ارمنستان به نمایش درمی‌ آید

به گزارش افکارنیوز، سکوت رعنا به کارگردانی بهزاد رفیعی از تولیدات سازمان سینمایی حوزه هنری پس از حضورهای متعدد در جشنواره‌های خارجی و همچنین کسب ۲جایزه بین‌المللی، این بار در دوازدهمین دوره جشنواره بین‌ المللی فیلم کودک و نوجوان «رولان» در کشور ارمنستان به نمایش در آمد.

فیلم سینمایی «سکوت رعنا» تاکنون جایزه بهترین فیلم کودک از جشنواره "کیندرکینو"کشور آلمان را از آن خود کرده است. همچنین این فیلم در جشنواره بین‌المللی فیلم کودک شارجه نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم بود. این فیلم پیشتر در نوزدهمین جشنواره کودک هند به نمایش در آمده بود.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: رعنا دختری هفت ساله که در یکی از روستاهای شمال ایران زندگی می کند دارای یک مرغ خاصی است، به نام کاکلی. کاکلی که از مادر بزرگش به او یادگار رسیده است، رعنا دلبستگی شدیدی به آن دارد و ...

جشنواره بین‌ المللی فیلم کودک و نوجوان «رولان» از ۱۵الی ۱۹آبان ماه در شهر ایروان کشور ارمنستان برگزاررشد   .

 

 

 

جنگ با میل خوردن شیرین مارشلو

$
0
0

جنگ با میل خوردن شیرین مارشلو

ترجمه گارگین فتائی

.

ممنونم برای حضور در جلسه . من این عصر دارم درباره کمک به رشد عادتهایی که کودکان شما نیاز به انجام خوب آن در مدرسه دارند صحبت می کنم با این فرض که کار اولیه  کودکانمان در زندگی شانسهای بعدیشان را منعکس می کند آیا شما شیرینی  مارشمالوی marshmallowمشهور را به خاطر می اورید که نتیجه تجربه در دانشگاه استنفورد بود؟

 

 

 

شیرینی مارشلو

 

 

محققین به بچه های کوچک یک مارشمالو دادند و آنها را در اتاقی برای پانزده دقیقه تنها گذاشتند . به بچه ها گفته شده بود که اگر آنها آن مارشمالو را نخورند بعداً دو مارشمالوی دیگر خواهند گرفت آنها می توانستند شیرینی اول را بخورند اما یکی دیگر را به دست نمی آوردند  . برخی از بچه ها چنانکه شما ممکن است انتظارش را  داشته باشید بدون تردید مارشولها  را خوردند ولیکن حدود یک سوم آنها از خوردنش مقاومت کردند  و قادر به انتظار شدند تا اینکه مارشمالوی دوم را به دست بیاورند . اما در  باره نتایج بعدی شوک حاصل شد بچه های چهار ساله بهتر از بچه های هجده  ساله آزمایشهای اعتماد ، تمرکز و سایر موارد را اجرا کردند . آزمایش چند بار تکرار شد به گونه ای که ما هم اکنون  نمونه آزمایش حدود ششصد کودک را در اختیار داریم و این بدین معنی است که آن  یک مطالعه بسیار دقیق بوده است .

 

 

بنابراین نتیجه مظلوب این مطالعه این است که به ما در مورد خودداری و انگیزه چیز زیادی می گوید . دانش آموزان همه سنین برای گرفتن نمونه آزمایش از مدرسه مورد امتحان قرار می گیرند .

روی هم رفته تنها پایان دادن به تکلیف مدرسه به تندی و سپس تماشای تولیزیون آسانتر است یا بازی با دوستان و سپس به زور تکلیف مشکلی را حل  کردن و برخی از دانش آموزان  تصور می کنند بدون تلاش خیلی زیاد تکالیف مدرسه را انجام می دهند  ولیکن والدین وقتی می بینند کودکانشان آن رویه را به کار می برند غالباً احساس کشمکش می کنند  و بگزارید بگویم که من مقدار زیادی بحث های داغ در باره والدین نگران و بچه های ناخشنود آموخته ام  .

چالش موجود کمک به بچه هاست تا ببینم تکالیف خود را اکنون انجام داده ، سخت کار کرده  و بعداً پاداش بزرگ تری مثل گرفتن نمره بالاترکسب کرده  و زمان راحت تری در مدرسه می گذرانند  

 

 

                                                   

 

 

 

 

نقد فیلم خنده های آتوسا

$
0
0

نقد فیلم خنده های آتوسا

ترجمه از گارگین فتائی

.

 

 

 

خنده‌های آتوسا

کارگردان

علیرضا فرید

تهیه‌کننده

امیر پورکیان

نویسنده

علیرضا فرید

بازیگران

باران کوثری

محمدرضا فروتن

پژمان بازغی

بهار نوحیان

امیر جدیدی

استوارت دنیسون

حسام شجاعی

آزاده میرزایی

فریبا آهنگ

نازنین صبری

اشکان مهری

هومن اطیابی

فیلم‌برداری

مرتضی غفوری

تدوین

سیامک مهماندوست

توزیع‌کننده

نسیم صبا

تاریخ‌های انتشار

 ۸اردیبهشت ۱۳۹۵

کشور

ایران

زبان

فارسی

فروش گیشه

۴۸۷٬۷۰۲٬۳۰۰تومان

خنده‌های آتوسا فیلمی به کاگردانی و نویسندگی علیرضا فرید و تهیه‌کنندگی امیر پورکیان محصول سال ۱۳۹۳است.

این فیلم در تاریخ ۸اردیبهشت ۱۳۹۵در سینماهای ایران اکران شده است.

 

باران کوثری که از پرکارترین بازیگران زن سالهای اخیر سینمای ایران می باشد، بازیگر فیلم است. پژمان بازغی هم در فیلم حضور دارد و همچنین می توانید محمدرضا فروتن را هم در فیلم بیابید. داستان فیلم درباره چیست ؟ یک سری آدم در قطار هستند تا به استانبول ترکیه سفر کنند. هرکدام از این آدمهای مرموز داستان خود را دارند که در ادامه ماجراهای مختلفی را رقم می زند. کارگردان کیست ؟ علیرضا فرید که « خنده های آتوسا » دومین فیلم او محسوب می شود. اولین فیلم فرید « دو ساعت بعد مهرآباد » نام داشت که در سال 92 ساخته شده بود. نکات مثبت فیلم ؟ فیلمبرداری فیلم اگرچه عالی نیست اما نسبت به دیگر بخش های فیلم بهتر هست. نام ایران به واسطه این فیلم احتمالا در کتاب گینس ثبت خواهد شد! نکات منفی فیلم ؟ « خنده های آتوسا » فاقد قصه است و شخصیت های سرگردانی دارد که داخل کوپه های قطار حضور دارند و اصولا هیچکاری هم برای انجام دادن ندارند. این افراد قصه را پیش نمی برند و رفتارهایشان که تیپ کامل است، باعث می شود اتفاق خاصی در فیلم رخ ندهد. فیلم تا اواسط مدت زمانش به شکل عجیبی هیچ حرفی برای گفتن ندارد و صرفا به ارائه کدهای بی ربط به مخاطب اقدام می نماید. اینکه شخصیت های داستان بی نام و نشان باشند و فقط در صحنه حاضر شوند که یک دیالوگ مبهم بگویند، هرگز دال بر پرداخت شخصیت و درک شدن آنها نیست. همین مشکل سبب شده تا هیچکدام از شخصیت های « خنده های آتوسا » از تیپ خارج نشده و تبدیل به شخصیت نشوند. اشارات سیاسی و انتقادات اجتماعی بسیاری در فیلم وجود دارد که اصلا و ابدا ظرافتی در مطرح شدن آنها اعمال نشده است. ظاهرا دغدغه فیلمساز این بوده که تمام مشکلات اجتماعی-سیاسی که فکر میکرده باید در موردشان صحبت کند را به فیلم آورده و در یک دیالوگ بی ظرافت از زبان شخصیت های داستان جاری نماید تا شاید از این طریق اثر، نقد اجتماعی هم محسوب شود. اما این اشارات سیاسی - اجتماعی به بدترین شکل ممکن در « خنده های آتوسا » به مخاطب ارائه شده اند. حرف آخر : شاید بتوان وضعیت « خنده های آتوسا » را در صحبت سازندگانش که عنوان کرده بودند قصد دارند فیلمشان را به این جهت که فقط در 4 روز ساخته شده در کتاب رکوردهای گینس ثبت کنند جستجو کرد. « خنده های آتوسا » در 4 روز ساخته شده؛ 4 روزی که نه فیلمنامه ای برای ساخته شدن بوده و نه پرداخت شخصیتی نه اصلا هیچ ویژگی که بتواند باعث شود از دیدن اینهمه تصویر تاریک بی سر و ته لذت ببریم.

 

«خنده‌های آتوسا» نقد سیاسی دارد اما با سیاست کاری ندارد

«خنده‌های آتوسا» نقد سیاسی دارد

تهیه‌کننده فیلم «خنده‌های آتوسا» با ارائه دردنامه‌ای خطاب به ریاست سازمان صداوسیما، از پخش نشدن تیزر تلویزیونی این فیلم، انتقاد کرد.

به گزارش ایسنا، امیر پورکیان که این روزها فیلم «خنده‌های آتوسا» را روی پرده دارد؛ نامه‌ای گلایه‌آمیز را خطاب به ریاست صداوسیما نوشته و در آن از پخش نشدن تیزر تلویزیونی این فیلم انتقاد و ابراز تأسف کرده است.

این تهیه‌کننده سینما در نشست فیلم «خنده‌های آتوسا» که ۱۲اردیبهشت‌ماه در پردیس «ملت» برگزار شد نامه خود را در جمع خبرنگاران خواند.

این نشست در حالی برگزار شد که هیچ کسی به عنوان مجری حضور نداشت و پژمان بازغی یکی از بازیگران فیلم اداره جلسه را بر عهده گرفت. در آغاز این جلسه پورکیان گفت: قصد ما بیان یکسری حرف‌ها و درد دل‌ها از تریبون رسانه است و از همین راه پیام‌مان را به افراد و سازمان‌ها اعلام می‌کنیم.

در این جلسه علیرضا فرید نویسنده و کارگردان این فیلم همراه با امیر جدیدی دیگر بازیگر آن حضور داشتند.

پورکیان در پاسخ به این پرسش که آیا پخش تیزر تبلیغاتی این فیلم از شبکه‌های ماهواره‌ای باعث شده تا تلویزیون از پخش تیزر آن خودداری کند؟ گفت: پیش از این مباحث ما تیزر فیلم را به تلویزیون ارائه کردیم اما آن را نپذیرفتند.

او در پاسخ به این پرسش که آیا از سوی تلویزیون دلایلی برای این تصمیم اعلام شده است، تصریح کرد: سازمان برای کارهایش دلیلی ندارد. بنده به عنوان تهیه‌کننده خصوصی اگر می‌پذیرفتم در قبال مبلغی پول برای فیلمم تیزر تلویزیونی بگیرم، باید نامه‌ای را امضا می‌کردم که عاقبتش زندان بود، زیرا تعهدات عجیب و غریبی از ما می‌خواستند و سقف بالایی از پول را طلب می‌کردند. به همین دلیل فکر کردم بهتر است از تیزر تلویزیون داخلی چشم‌پوشی کنم.

او درباره اکران نشدن این فیلم در جشنواره فجر نیز گفت: این موضوع به خاطر محتوای کار ماست. هر چند فیلم ما یک اثر اجتماعی است اما نقد سیاسی هم داریم. نمی‌دانم کی قرار است پرده ترس از روی فیلم‌های سیاسی برداشته شود. البته فیلم سیاسی هم می‌سازند آن هم از جنس «قلاده‌های طلا»، اما به فیلم سیاسی مردمی سالن نمی‌دهند. با همه این‌ها امیدوارم مردم‌مان خیلی زود به این نتیجه برسند و «خنده‌های آتوسا» را ببینند.

فرید درباره شکل‌گیری فیلم «خنده‌های آتوسا» توضیح داد:‌ اتمسفر عمومی این فیلم معمایی است و به مخاطب احترام گذاشته‌ایم تا خودش نکاتی را کشف کند. امروزه ژانرهای گوناگونی را در سینما تجربه می‌کنیم البته فیلم ما برای مخاطبی که صرفا به دنبال سینمای سرگرم‌کننده است جذابیت ندارد و این گونه مخاطبان به سختی با فیلم ارتباط برقرار می‌کنند. اما به هر حال این مخاطبان نیز قابل احترام هستند.

وی اضافه کرد: بنده در سن ۴۵سالگی فقط دو فیلم ساخته‌ام چون ساز و کار مشخصی در سینمای ایران حاکم نیست و بعضی یک شبه از موتور پایین پریده‌اند و فیلمساز شده‌اند و بیش از ۳۰سال همه ابزارها در اختیارشان بوده است.

این کارگردان با تشریح ایده اولیه ساخت فیلمش یادآور شد: فیلم ما اثری شریف است و تلاش کردیم با امکانات محدود و در شرایط محدود این اثر را به سرانجام برسانیم.

فرید که فیلمش را در مدت زمان چهار روزدر قطار فیلمبرداری کرده است اضافه کرد: فیلمبرداری ما بسیار دشوار بود چرا که حرکت قطار با سرعت‌های متفاوت انجام می‌شد و همین موضوع کار را برای فیلمبردار و صدابردار دشوار می‌کرد.

در ادامه این نشست پژمان بازغی بازیگر فیلم که اداره جلسه را هم بر عهده داشت، امیر جدیدی و نوید محمدزاده را به عنوان دو استعداد تازه بازیگری در سینمای ایران معرفی کرد و گفت: تعدد کاراکترهایی که این دو بازیگر در آثار مختلف داشته‌اند نشان می‌دهد دو جوان شایسته و ماندگار برای بازیگری سینمای ایران هستند.

وی با ارائه توضیحاتی درباره چگونگی تمرینات این فیلم متذکر شد: بیش از یک ماه دورخوانی داشتیم و تمریناتی را در قطار ثابت انجام می‌دادیم که کار سختی بود. هیچ یک از ما به مدت ۴۸ساعت نخوابیدیم و همه تلاش‌مان را کردیم که فیلم در حداقل زمان ساخته شود اما این به معنای حداقل هزینه نیست. زیرا فیلم ما هم مانند همه فیلم‌های دیگر هزینه ساخت داشت.

در این جلسه امیر جدیدی نیز با ابراز خرسندی از حضورش در این فیلم گفت: برای هر بازیگری تجربه خوبی است که یک فیلم سینمایی را در چهار روز کار کند، این فیلم شباهت زیادی به تئاتر داشت و همه عوامل باید بسیار مسلط بودند چون وقت زیادی برای برداشت‌های متعدد نداشتیم.

 

نقد فیلم «خنده های آتوسا» به بهانه اکران در سینماها

اگر نگاهی به سیمای «خنده های آتوسا» داشته باشیم پی خواهیم برد که شمایلی به هم ریخته و فضایی سطحی در برابر داستانی قرار گرفته است که به ظاهر می خواهد معمایی باشد با کمی ته مایه های سیاسی و نگاهی از زندگی دوگانه مردمانی که در برزخ رفتن و ماندن گرفتار مانده اند و از تهران تا استانبول به دنبال رسیدن به مفهوم خوشبختی هستند

گروه فرهنگی «آوینی فیلم»- مرتضی اسماعیل دوست: اولین مساله ای که در برخورد با فیلم «خنده های آتوسا» خودنمایی می کند رسیدن به خبری وحشتناک از جهت ساز و کار سینمایی است. خبری که در آن درمی یابیم سازندگان این فیلم به دنبال آن بودند تا رکورد فیلمبرداری این فیلم در 4 روز را در کتاب گینس ثبت کنند! همین یک خط برملا کننده ماهیت اثری است که می خواهد تنها رکورد زنی کند و نمی داند که در هیچ کجای جهان در طی 4 روز فیلمبرداری نمی توان به مسیری روشن رسید و این فیلم همچون «ماهی و گربه » شهرام مکری تنها در یک پلان سکانس بلند ساخته نشده که این گونه شتابان به دنبال ثبت و ضبط و رکورد زنی باشد!

حالا اگر نگاهی به سیمای «خنده های آتوسا» داشته باشیم پی خواهیم برد که شمایلی به هم ریخته و فضایی سطحی در برابر داستانی قرار گرفته است که به ظاهر می خواهد معمایی باشد با کمی ته مایه های سیاسی و نگاهی از زندگی دوگانه مردمانی که در برزخ رفتن و ماندن گرفتار مانده اند و از تهران تا استانبول به دنبال رسیدن به مفهوم خوشبختی هستند و هر یک سر در گریبان برزخی دوگانه دارند که یکی بهشتی دروغین است و دیگری دنیایی فراموش شده که شخصیت هایی گم گشته نمی توانند تمایزی میانشان قائل شوند و در واقع با انجام مهاجرت از معضلات درونی خود فرار می کنند و بعد هم در برزخی عمیق تر فرو می روند.

اما همه این موارد عنوان شده در حد ایده و نگاه اولیه نزد نویسنده و فیلمساز باقی مانده و علیرضا فرید در دومین تجربه بلند سینمایی اش و در دنباله فیلم «2 ساعت بعد مهرآباد» در نظر داشت که بتواند تم جست و جو را این بار با پنهان کردن مایه هایی رازآلود به مخاطب انتقال دهد اما به دلیل خام دستی های بسیاری که در روایت پردازی و تعریف شخصیت ها داشته است، نتوانسته به موفقیتی دست یابد.

موضوع مهاجرت به عنوان مساله ای که بارها در آثار داخلی و خارجی مورد استفاده فیلمنامه نویسان و سازندگان قرار گرفته است و البته می توان از نگاه های متمایزی به آن نگریست در فیلم ساخته شده توسط علیرضا فرید به گوشه ای از جهانی رخوت زده در روایت تبدیل شده است و کارگردان با محصور کردن شخصیت ها در فضای بسته قطار نتوانسته است به روایتی شناور با کاراکترهایی فعال و فضایی مهیج گام بردارد و همه نگاه های صورت یافته و خنده ها و گریه ها و کشاکش های قصه به شکلی هدفمند و یکپارچه ما به ازای بیرونی نزد مخاطب نیافته است. البته این فیلم به دلیل فیلمبرداری قابل قبول مرتضی غفوری، فیلمبردار چیره دست سینمای ایران توانسته است تصاویری ارزنده برای بیننده بیافریند اما مانند بسیاری از آثار ایرانی، باز هم «خنده های آتوسا» از فقدان فیلمنامه ای مناسب رنج می برد و به طور حتم نمی توان بدون فیلمنامه اثر شاخصی را تولید کرد. وجود انواع کاراکترهای بی نام و نشان در فیلم «خنده های آتوسا» مانند مرجان، موسی، آتوسا، استوارت، شيلا، احسان، بهزاد، شيرين و غیره باعث شده که اثری سرد، بی روح و بی هویت به تماشا درآید و مخاطب نتواند با اثر همذات پنداری کند.

مساله دیگر که قابل نقد می باشد رویه نادرستی است که این فیلم و آثار دیگر برای تبلیغ فیلم خود در نظر گرفتند و به دلایلی چون عدم توجه رسانه ملی برای پخش تیزرهای فیلم هاشان اقدام به تبلیغ محصول خود در شبکه های غیرقانونی ماهواره ای کرده اند و اگر چه این نوع تبلیغ در فروش فیلم های امسال تاثیرگذار بوده است اما باید دانست که این شیوه ای مناسب و قانونی برای عرضه فیلم ایرانی نیست و آن هایی که دغدغه کار فرهنگی در چارچوب های کشور دارند باید بدانند که جدا از فروش باید به مسائلی دیگر هم توجه کرد

 

 

نقد و بررسی خنده‌های آتوسا

فیلم تا اواسط مدت زمانش به شکل عجیبی هیچ حرفی برای گفتن ندارد و صرفا به ارائه کدهای بی ربط به مخاطب اقدام می نماید. اینکه شخصیت های داستان بی نام و نشان باشند و فقط در صحنه حاضر شوند که یک دیالوگ مبهم بگویند، هرگز دال بر پرداخت شخصیت و درک شدن آنها نیست. همین مشکل سبب شده تا هیچکدام از شخصیت های «خنده‌های آتوسا» از تیپ خارج نشده و تبدیل به شخصیت نشوند.

اشارات سیاسی و انتقادات اجتماعی بسیاری در فیلم وجود دارد که اصلا و ابدا ظرافتی در مطرح شدن آنها اعمال نشده است. ظاهرا دغدغه فیلمساز این بوده که تمام مشکلات اجتماعی-سیاسی که فکر میکرده باید در موردشان صحبت کند را به فیلم آورده و در یک دیالوگ بی ظرافت از زبان شخصیت های داستان جاری نماید تا شاید از این طریق اثر، نقد اجتماعی هم محسوب شود. اما این اشارات سیاسی - اجتماعی به بدترین شکل ممکن در «خنده‌های آتوسا» به مخاطب ارائه شده اند.

شاید بتوان وضعیت «خنده‌های آتوسا» را در صحبت سازندگانش که عنوان کرده بودند قصد دارند فیلمشان را به این جهت که فقط در ۴روز ساخته شده در کتاب رکوردهای گینس ثبت کنند جستجو کرد. «خنده‌های آتوسا» در ۴روز ساخته شده؛ ۴روزی که نه فیلمنامه ای برای ساخته شدن بوده و نه پرداخت شخصیتی نه اصلا هیچ ویژگی که بتواند باعث شود از دیدن اینهمه تصویر تاریک بی سر و ته لذت ببریم.

 

پورکیان: «خنده های آتوسا» فیلمی حرفه ای در سینمای ایران است/ اکران «گاهی» از ۱۵اردیبهشت

امیر پورکیان

 

سینماپرس: امیر پورکیان تهیه کننده سینما همزمان با اکران فیلم سینمایی «خنده های آتوسا» گفت: این اثر سینمایی فیلمی حرفه ای در سینمای ایران است که در یک مدت زمان کوتاه فیلمبرداری شده و می تواند برای مخاطبان جذاب باشد.

وی در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: «خنده های آتوسا» نوعی نوآوری در سینمای کشور ما محسوب می شود و من خوشحالم که به عنوان یک تهیه کننده سینما همواره در پی نوآوری هستم؛ انسان در هر زمانی در زندگی به دنبال خلق کردن و نوآوری است و اگر چنین چیزی وجود نداشت اصلاً «سینما» هم به وجود نمی آمد.

پورکیان ادامه داد: متأسفانه برخی به اشتباه بر این عقیده هستند که هرگونه نوآوری نوعی تجربه است در صورتی که «خنده های آتوسا» این را ثابت خواهد کرد با اینکه اثری خلاقانه و نوآورانه محسوب می شود به هیچ عنوان فیلمی تجربی نیست و یکی از حرفه ای ترین و منظم ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران است.

این تهیه کننده سینما سپس با بیان اینکه «خنده های آتوسا» به دلیل پیش تولید بسیار قوی و سنگین اش توانست ظرف مدت کوتاهی فیلمبرداری شود اظهار داشت: هم عوامل این فیلم سینمایی از بازیگران گرفته تا صدابردار و فیلمبردار و عوامل فنی و حتی عوامل تدارکاتی و خدماتی یک ماه به صورت کامل مشغول تمرین برای ضبط این اثر سینمایی بودند و آموزش می دیدند که حتی یک ثانیه کاستی در کارشان تا چه میزان می تواند به ضرر فیلم تمام شود.

وی افزود: به عنوان مثال نیروهای خدماتی که باید در این فیلم از عوامل پذیرایی می کردند برنامه ریزی دقیقی داشتند و فی الفور کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام می دادند و همین ها باعث شد تا این اثر حرفه ای سینما ظرف مدت ۴روز فیلمبرداری اش به پایان برسد و ما بتوانیم آن را در کتاب رکوردهای «گینس» ثبت کنیم.

پورکیان خاطرنشان کرد: «خنده های آتوسا» در واقع یک فیلم سینمایی نبود و برای تمامی دست اندرکاران اش مانند یک دانشگاه به حساب می آمد و خوشبختانه ما توانستیم با همراهی و همدلی گروه به بهترین شکل ممکن از پس تولید این فیلم برآییم.

وی در پاسخ به این سوأل که آیا این اثر سینمایی می تواند توده های مردم را به سالن های سینما بکشاند اظهار داشت: متاسفانه برخی افراد این باور غلط را دارند که فیلم هایی غیر از آثار رایج کلاسیک نمی تواند مخاطب عام داشته باشد. در صورتی که من معتقدم تولیدات آثار خاص هم می تواند به گونه ای باشد که نه تنها مخاطب آن ها را پس نزند بلکه از یک اثر معمول سینمایی هم بیشتر از آن استقبال کند؛ ما تا زمانی که فیلم مان را برای مردم بسازیم نباید دغدغه دیده شدن آن را داشته باشیم چرا که قطعا فیلم مردمی می تواند تحت هر شرایطی مخاطب خود را در سینما پیدا کند.

این تهیه کننده در بخش دیگری از این گفتگو یادآور شد: زمانی که علیرضا فرید فیلمنامه «خنده های آتوسا» را برای مطالعه در اختیار من گذاشت به شدت مجذوب آن شدم و تصمیم گرفتم تا سریعاً شرایط ساخت فیلم را فراهم کنم اما متأسفانه فیلمنامه یک بار در شورای پروانه ساخت رد شد و مجدداً به دلیل اعتراض ما مورد بازخوانی قرار گرفت و در نهایت پروانه ساخت برای این فیلم صادر شد.

 

وی ضمن گلایه از وضعیت اکران فیلمش گفت: این اثر سینمایی مدت ها قبل باید اکران می شد اما متأسفانه شرایط بسیار بدی در سینمای ما وجود دارد که برخی از افراد مانند مافیا در نحوه پخش و اکران فیلم مداخله می کنند و از آنجا که ما جزو این مافیا نیستیم بدترین زمان ممکن برای اکران به فیلم مان تعلق گرفت که اغلب دانش آموزان و دانشجویان خود را برای امتحانات و کنکور و... آماده می کنند؛ اما ما سرمان را بالا می گیریم و به این افتخار می کنیم که فیلم مان در این زمان بسیار بد نیز فروش بالایی خواهد داشت.

پورکیان در پاسخ به این سوأل که برای تبلیغات این فیلم چه کارهایی انجام شده است گفت: مانند سایر فیلم های سینمایی ما تبلیغات محیطی و شهری برای اکران این فیلم در نظر گرفته ایم اما متأسفانه تبلیغات تلویزیونی نداریم و این به دلیل بی مهری مسئولان تلویزیون است که برخی از فیلم ها را مرتباً تبلیغ می کنند و از سوی دیگر برخی فیلم ها را نیز تحریم می کنند؛ اما در نهایت این مخاطبان هستند که به آن ها نشان می دهند از فیلم هایی که صدا و سیما حمایت نمی کند استقبال می نمایند.

وی در پایان این گفتگو از اکران یکی دیگر از آثار سینمایی اش در مقام تهیه کننده خبر داد و گفت: «گاهی» از ۱۵اردیبهشت ماه در گروه سینمایی «هنر و تجربه» روی پرده می رود و امیدوارم که مخاطبان از این اثر سینمایی نیز به خوبی استقبال نمایند. ما  مدعی آن هستیم که فیلم مان با اینکه یک اثر کاملا سلفی محسوب می شود کیفیتش حتی به اندازه یک سر سوزن از فیلم های سینمایی دیگر کمتر نیست؛ از سوی دیگر در برخی از صحنه ها دوربین ابداعی ما که بدون هیچ لرزشی در دست بازیگران فیلم است به صورت ۳۶۰درجه چرخش پیدا می کند و ما نه هیچ یک از عوامل پشت صحنه را می بینیم و نه نورپردازی هایی که برای فیلم انجام شده است که این نکته نیز یکی از مهمترین نکات قابل توجه فیلم ما محسوب می شود.

 

 

نقد فیلم خنده‌های آتوسا: تلاش برای ثبت در گینس

ساناز رمضانی

 

این روزها شبکه نمایش خانگی روزهای پر رونقی را می‌گذراند. در فصل سرد نمایش فیلم‌های عرضه‌شده در این شبکه که از فیلم‌های قدیمی‌تر تا فیلم‌های به‌تازگی اکران شده را شامل می‌شود، این امکان را پدید آورده‌اند که مخاطبان بتوانند در یک بعدازظهر پاییزی روی مبل خانه‌شان لم بدهند و فیلم ببینند. این‌که این موضوع اتفاق خوبی است یا نه و چه تأثیری بر سینما و فروش فیلم‌ها دارد بماند.

«خنده‌های آتوسا» یکی از آخرین فیلم‌هایی است که این روزها در سوپر مارکت ها و دکه‌های روزنامه‌فروشی عرضه‌شده است و جمع بازیگرانش به‌تنهایی می‌تواند هر بیننده‌ای را ترغیب به انتخاب کند؛ اما آیا خنده‌های آتوسا فیلم خوبی است؟ حقیقت این است که «خنده‌های آتوسا» می‌توانست فیلم خیلی خوبی باشد. موضوعی جدید و بکر در سینمای چند سال اخیر ایران با یک پرداخت خوب و کارگردانی مناسب که تا نیمه‌های فیلم به‌شدت امیدوارکننده است؛ اما درست در میانه فیلم یک ناامیدی عجیب جای همه‌ی حس‌های خوب نیمه اول را می‌گیرد.

 

خنده‌های آتوسا» دو فیلم است در یک فیلم. دو روایت است در یک داستان. روایت اول، روایتی جذاب و پرکشش از مسافران قطاری به مقصد ترکیه که هرکدام به دلایلی عازم این سفر هستند. پسرک لال و سرخوش با بازی امیر جدیدی، جوانی تنگدست و عاصی با بازی پژمان بازغی که در پی ناپدید شدن خواهرش و شایعاتی که به گوشش رسیده عازم استانبول است تا او را بیابد، یک زوج توریست خارجی، یک زوج ایرانی که در پی یافتن شغل برای مرد به این سفر می‌روند، دختری مرموز و عصبی با بازی باران کوثری، دختر بی‌قید و اعصاب‌خردکنی به نام آتوسا که برای آوردن لباس و لوازم‌آرایشی و غیره به ترکیه می‌رود و پزشکی که در قطار مستقر است، شخصیت‌های اصلی روایت اول هستند. فیلم با یک پلان سکانس زیبا از بازی باران کوثری شروع می‌شود و کارگردان با بازی با نور و ورود قطار به تونل و خروج آن تضاد زیبایی بین شخصیت‌های مسافران آفریده است. دقیقاً زمانی که تاریکی پلان شمارا عصبی می‌کند و فکر می‌کنید در شبی پایان‌ناپذیر گرفتارشده‌اید، قطار از تونل خارج می‌شود و نور صحنه را پر می‌کند، گرچه تکرار این تکنیک در طی فیلم تازگی و طراوت خود را از دست می‌دهد اما همراهی صدای حرکت قطار روی ریل و حرکت دوربین در راهروهای تنگ قطار به‌موازات پنجره‌ها در ابتدای فیلم زیبایی بصری چشم‌نوازی آفریده است.

اما درست بعدازاین هنرنمایی زیبا، عنوان‌بندی آغازین شروع می‌شود که بسیار ابتدایی و خالی از فکر است. پوستر و بسته‌بندی نسخه نمایش خانگی «خنده‌های آتوسا» هم تعریفی ندارد و همین‌قدر بی‌دقت طراحی‌شده است. حال‌آنکه زمانی در همین سینما فرشید مثقالی سال‌ها پیش تیتراژی برای فیلم «آقای هالو» داریوش مهرجویی ساخته است که علاوه بر هماهنگی کامل باحال و هوای فیلم خود خلاصه‌ای از داستان فیلم ارائه می‌دهد یا همکاری مرتضی ممیز با فیلم‌سازانی چون علی حاتمی در «ستارخان» و «کمال‌الملک» و «دلشدگان» و مسعود کیمیایی در «گوزن‌ها» درزمینهٔ طراحی پوستر که خود هنری جدا از فیلم آفریده است، ستودنی است. مثلی وجود دارد که می‌گوید یک کتاب را از جلدش قضاوت نکنید اما در مورد فیلم شاید خیلی مصداق نداشته باشد چراکه فرایند آفرینش هنری از زمان نگارش فیلم‌نامه تا عرضه و تبلیغات فیلم باید ادامه داشته باشد و هر وقفه‌ای در این روند باعث شکست یک زنجیره کامل می‌شود. از اشتباهات ترجمه‌ای بسته‌بندی دی‌وی‌دی که اصلاً صحبتی نمی‌کنیم.

تعجب‌آور نیست که کل فیلم فقط در ۵روز فیلم‌برداری شده است و عوامل آن در پی ثبت‌نام خود در کتاب رکوردهای گینس هستند! شاید این تنها جایی باشد که بعدها بتواند نام این فیلم را زنده نگه دارد وگرنه حافظه سینمایی تماشاگر ایرانی گنجایش این‌همه فیلم معمولی و ضعیف را ندارد.

به‌هرحال بعدازاین تیتراژ دلسردکننده جریان فیلم بار دیگر پیگیری می‌شود و دوربین به تک‌تک این آدم‌ها سر می‌زند و شمارا به زندگی‌شان می‌برد. شخصیت مرجان با بازی باران کوثری، عبوس، مرموز و عصبی است، آتوسا در نقطه مقابل شاد و سرزنده است و خیلی راحت باهمه ارتباط برقرار می‌کند. در واگن کناری، پژمان بازغی بی‌صبرانه منتظر است تا خبری از خواهرش پیدا کند و با برقراری ارتباط با سایر مسافران و پرسیدن انگیزه‌شان برای سفر به ترکیه سعی دارد توجیهی برای ناپدید شدن خواهرش پیدا کند. زوج جوانی که به نظر می‌رسد آسوده راهی سفر هستند و بعد معلوم می‌شود در پی بیکاری طولانی شوهر عازم ترکیه هستند تا دوستی قدیمی کاری برایشان فراهم کند، یک زوج توریست که در میان مسافران قطار غریبه هستند اما با زبان بی‌زبانی با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنند، درست مثل پسرک ناشنوا و لآلی که امیر جدیدی نقشش را ایفا می‌کند، همه دست‌چینی از آدم‌های مختلفی هستند که می‌توانند به‌نوبه خود جذاب باشند و در عین تضاد با دیگر مسافران با آن‌ها همخوانی هم داشته باشند. به‌هرحال مقصد همه ‌یکجاست و تا دو روز آینده باهم هم‌سفر. در اینجا روایت اول پایان می‌پذیرد. همه این آدم‌های دوست‌داشتنی که تازه کم‌کم دارند خودشان را معرفی می‌کنند کمرنگ می‌شوند و رنگ و بوی داستان عوض می‌شود. ازاینجا به بعد داستان چیزی بین درام‌های پلیسی جنایی است که هرلحظه انتظار دارید هرکول پوآرو واردش شود و معما را حل کند و درام‌های پر تعلیق هیچکاک؛ البته به طرز خنده‌آوری ناشیانه. ناگهان هویت بیشتر مسافران قطار آشکار می‌شود و معلوم می‌شود همه آن‌ها درواقع به دنبال مرجان و آن چیزی هستند که او همراه دارد. مردی هم در واگن دیگری است که فقط با تلفن صحبت می‌کند و به افرادی که احتمالاً مرجان از دست آن‌ها گریخته است گزارش می‌دهد. شخصیتی که با حذفش هیچ لطمه‌ای به روایت وارد نمی‌شد کما اینکه که حضورش هم چیزی به پیشبرد ماجرا نمی‌افزاید. با خنده آتوسا و گردهم آیی مسافران در رستوران قطار ناگهان فیلم از ریتم می‌افتد و کارگردان ناشیانه دست خودش را رو می‌کند.

توریست خارجی یک بازیگر ایرانی نیست و احتمالاً اصلاً فارسی هم بلد نیست زیرا زمانی که معلوم می‌شود ایرانی است به‌طور کامل از کادر خارج می‌شود و هیچ صدایی از او درنمی‌آید و صرف اینکه همسرش به آن‌سوی قاب نگاه می‌کند و با او حرف می‌زند مخاطب باید باور کند که او آنجاست. دیالوگ‌های شعاری شخصیت پزشک قطار هم که از اول ماجرا چون وصله‌ای ناجور با کل فیلم بود در این قسمت‌های فیلم بیشتر خودش را نشان می‌دهد. پزشکی که قرار است صدای عقل و وجدان این افراد باشد (پس لزوماً باید یک جانباز باشد) انقدر غیرقابل‌باور و تصنعی است که خنده‌دار از آب درآمده است. دیالوگی مثل‌اینکه خدا در دیسکو بود و نگاه می‌کرد، یا اینکه آدمیزاده دیگه به یه مو بنده و تکرار آن به اشکال مختلف فقط باعث می‌شود فکر کنید کارگردان می‌خواسته زمان فیلم را پر کند. اصلاً این دوگانگی در پیشبرد داستان به حدی غیرحرفه‌ای است که در پایان فیلم و با آشکار شدن هویت واقعی افراد انتظار دارید این پزشک جانباز هم ناگهان دست ناشیانه پنهان‌شده در آستینش را درآورد و او هم به گروه خلافکاران بپیوندد. بار دراماتیک نیمی از شخصیت‌های فیلم در نیمه دوم کاملاً از بین می‌رود و هیچ توجیهی برای بودنشان از ابتدا نمی‌توانید پیدا کنید. شخصیت‌هایی که در نیمه اول فیلم دوست‌داشتنی و انسانی به نظر می‌رسیدند و مشتاقانه سفرشان را تعقیب می‌کردید ناگهان تبدیل به آرکی تایپ‌های فیلم‌ها کلاسیک کارگاهی آمریکایی می‌شوند. خواهری که روزها هیچ خبری از او نبوده و خانواده تنگدستش را عازم این سفرکرده است ناگهان پیدایش می‌شود تا حس فاجعه ایجادشده بیش‌تر شود و شما تمام مدت از خود می‌پرسید چرا؟

.

 

منابع

خنده‌های آتوسا سوره سینما

خنده‌های آتوسا در وبگاه cinetmag.com

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%86%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A2%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%A7

http://moviemag.ir/cinema/zoom/iran/13953-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AE%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%A7#sthash.yuL3n1Ta.dpuf

http://moviemag.ir/cinema/zoom/iran/13953-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AE%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%A7

http://banifilm.ir/%D8%AE%D9%86%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%A7-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D9%85%D8%A7-%D8%A8/

http://avinyfilm.ir/content/16630

http://www.manzoom.ir/review/7842369/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AE%D9%86%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%A7

http://cinemapress.ir/news/73949/%D9%BE%D9%88%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%A7-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%DB%8C-%D8%AD%D8%B1%D9%81%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

http://blog.namava.ir/khandehaye-atoosa-review/

 

آیا تکالیف درسی خانگی ، موثرند

$
0
0

آیا تکالیف درسی  خانگی ،  موثرند

ترجمه از گارگین فتائی

.

دکتر کلارنس Dr. Clarenceمدیر مرسه راهنمایی روندتاپ Roundtop Middle Schoolبه سوالاتی که ممکن است ما داشته باشید پاسخ می دهد. آیا  تکالیف درسی  خانگی موثر هستند؟ خوب این ثابت  می کند که  یک سوال ساده ای برای پاسخ گویی نیست در حقیقت مباحثات زیادی نه تنها در مورد اینکه چه میزان از تکالیف درسی خانگی  مورد پسند است بلکه اینکه ایا  در کل ضروری هست یا خیر وجود دارد .برخی از والدین بر این باورند که  تحصیل یک امتیاز واقعی است و اینکه بچه ها نیاز به ساختن فرصت  برای رشد مهارتهایشان بعد از مدرسه دارند اما هفته اخیر ما تعدادی کامنتهای متضاد  از والدینی داشتیم که می گفتند بچه هایشان غرق در تکالیف درسی  خانگی بسیار زیاد شده اند به کوتاه سخت مردم واقعاً با آن موافق نیستند .

محققین نشان می دهند که کودکان امروز پنجاه درصد بیشتر از سی سال قبل تکالیف  درسی  خانگی انجام می دهند حتی اگر شما باور داشته باشید که برای فرزندانتان مطالعه در منزل منطقی است باز ممکن است نظیر  بسیاری از مردم این را نیز  باور داشته باشید که وادار ساختن بچه ها به مرور صفحه به صفحه تکالیف وقتی که آنها خسته اند و انرژیشان  تمام شده  ایده خوبی نیست پس راه حال چیست؟

مادری بدون هیچ تردیدی پاسخ  داد . او گفت "من حساب می کنم که برای هر موضوع هر  شب ده دقیقه  کافی است  و نباید بیش از دو ساعت شود اما مادر دیگری نیز که فراخوانده شده بود در باره تکلیف درسی خانگی فرزندانش  خشمناک بود او گفت "من به آنها  نمی گویم چکار بکنند بلکه آنها را به حال خود وامیگزارم" .

 

 

 

Viewing all 9369 articles
Browse latest View live