Quantcast
Channel: گارنی GARNI
Viewing all 9369 articles
Browse latest View live

آهنگ آخ دلم تنگه

$
0
0

آهنگ آخ دلم تنگه

 از ویگن

.

آهنگ آخ دلم تنگه

 از ویگن

.

 

متن آهنگ آخ دلم تنگه از ویگن

آخ دلم تنگه واسه خونه،

 خونم وسط شهر تهرونه

توی این غربت غم فراوونه

آخ دلم تنگه واسه خونه

توی این غربت غم فراوونه

 آخ دلم تنگه واسه خونه

آخ دلم تنگه وای دلم خونه

تا که این غربت دشمن جونه

وای دلم تنگه وای دلم خونه

 تا که این غربت دشمن جونه

آخ امان از این قلب دیوونه

نمیخواد دیگه آروم بمونه

میخواد یه سری بره به خونه

سینه واسه دل مثل زندونه

آخ دلم تنگه وای دلم خونه

 تا که این غربت دشمن جونه

آخ دلم تنگه وای دلم خونه

تا که این غربت دشمن جونه

یاد دربند و یاد شمرونم

 قدر اونجا رو حالا میدونم

میدونم اینجا فقط مهمونم

 به یاد اونجا دارم میخونم

آخ دلم تنگه وای دلم خون

ه تا که این غربت دشمن جونه

واخ دلم تنگه وای دلم خونه

 تا که این غربت دشمن جونه

آخ دلم تنگه وای دلم خونه

 تا که این غربت دشمن جونه

واخ دلم تنگه وای دلم خونه ت

ا که این غربت دشمن جونه

.

دانلود آهنگ با کیفیت 320

 

 

http://nextaraneh.com/دانلود-آهنگ-آخ-دلم-تنگه-ویگن/

 

 

 

 


نقد فیلم زاپاس

$
0
0

نقد فیلم زاپاس

جمع آوری از گارگین فتائی

 

 

 

 

زاپاس

کارگردان:  برزو نیک نژاد

نویسنده:  برزو نیک نژاد

بازیگران:  امیر جعفری، ریما رامین فر، جواد عزتی، الناز حبیبی، احمد مهران فر، شبنم مقدمی، ماهان نصیری، صفر روحی

 

خلاصه داستان فیلم :

همه آدم ها قصه دارن ولی نمی گن، برای همین هم هست که ما نمی شناسیمشون، ولی یه جایی، قصه ها به هم گره می خوره، اونوقت که اگه نخوان بگن هم همه می فهمن.

فیلم سینمایی «زاپاس» دومین ساخته برزو نیک نژاد از 9 تیر ماه به سرگروهی سینما استقلال اکران شده است. به گفته وحید مرادی داستان فیلم «زاپاس» اینگونه است که یک تیم فوتبال که در دسته سوم کشور فعالیت می کرده است به دسته دوم صعود می کند، سعید با بازی «جواد عزتی» در نقش اصلی در این راه در آخرین لحظات بازی آخر دچار مصدومیت تاندون پا می شود و سلامتی اش به خطر می افتد و خط سیر فیلم در ادامه اینگونه شکل می گیرد. این فیلم در ژانر کمدی و اجتماعی ساخته شده است و پخش آن برعهده حوزه هنری است. برزو نیک نژاد پیش از این فیلم سینمایی «ناخواسته» را در کارگردانی کرده است.

 

فیلم «زاپاس» در بخش سودای سیمرغ سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت. «زاپاس» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل زن (شبنم مقدمی) را دریافت کرد و نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین چهره‌پردازی شد.

 

 

یاسمن خلیلی فرد

فیلم داستانی ساده و روان دارد و در پرداخت نیز سادگی های فیلمنامه کاملاً دیده می شود؛ «زاپاس» به وضوح می توانست اثری در مدیوم تلویزیون باشد؛ مثلاً یک مینی سریال یا یک تله فیلم و به نظر می رسد چنین فیلمنامه ای کشش تبدیل شدن به یک اثر سینمایی را نداشته است یا دست کم در اجرا می توانست پخته تر باشد تا با مدیوم انتخابی اش سنخیت بیشتری پیدا کند.برای اثبات این ادعا نیاز به تحلیل های دشوار و پیچیده نیست؛ بهره گیری از بسیاری از فرمول های آشنا و جواب پس داده در «زاپاس» ادعای مرا اثبات می کند: به عنوان مثال فیلمساز در انتخاب بازیگران فیلم خود به سراغ ترکیب های آشنای تلویزیونی می رود؛ زوج امیر جعفری – ریما رامین فر و یا الناز حبیبی – جواد عزتی که پیش تر در چندین کار موفق تلویزیونی خوش درخشیده اند و اساساً ستارگان تلویزیون محسوب می شوند تا سینما، تیپ آشنای احمد مهرانفر، حضور پررنگ و فعال بازیگران خردسال، سادگی داستان و فرم بصری، پیام های آشنا و رخدادهای کلیشه ای، خانه های قدیمی با حیاط مرکزی و آشپزخانه ی جدا و انبار و ... و در نهایت پایانِ خوش قابل پیش بینی که از دلش قرار است پیام های اخلاقی هم بیرون بیاید از المان های کهنه و تجربه شده ای هستند که نیک نژاد از آن ها بهره می گیرد تا کار خود را به ریسک و مخاطره نیندازد و اطمینان داشته باشد که کارش دست کم از سوی مخاطب عامی که سریال های تلویزیونی را دنبال می کند مورد تأیید قرار خواهد گرفت و گیشه اش تضمین خواهد شد.

فیلم، ظاهر و باطن سرخوشانه ای دارد. با آن که مضمون آن تقلای دو دلداده برای رسیدن به هم است و در این میان موانعی بر سر راهشان قرار می گیرد اما لحن شوخ طبعانه ی کار و بهره گیری کارگردان از چند شخصیت فرعی در کنار شخصیت های اصلی که شوخ و شنگی های خاص خودشان را دارند (مثلاً خورشید و اکبر با بازی شبنم مقدمی و احمد مهرانفر) فضای کار را از تلخی به دور نگاه می دارد. یکی از معدود محاسن کار، یکدستی آن است. فیلم چه به لحاظ بازی ها، چه به لحاظ میزانسن و چه به لحاظ دیالوگ نویسی از ابتدا تا انتها در سطحی معین باقی می ماند و بافت کار در سراسر آن حفظ می شود. نیک نژاد همچنین از پس فضاسازی تمام فراز و نشیب ها و التهاب های داستانش برمی آید و در همین بستر است که روابط و مناسبات هم باورپذیرمی شوند، البته در چارچوب فضای فانتزی و سرخوشانه ی کار که رگه هایی از شوخی و لحن طنزآمیز چاشنی آن شده است.

بازی های فیلم بد نیستند اما شاهکار هم نیستند و همان طور که گفته شد یادآور نقش آفرینی بازیگران در بیشتر کارهای موفق قبلی شان در تلویزیون هستند؛ مثلاً امیر جعفری و ریما رامین فر همان جعفری و رامین فر سریال های تلویزیونی هستند و از بازی های خوب و متفاوتشان در فیلمهایی چون «سیزده» یا «قصه ها» و «ابد و یک روز» (که رامین فر حضور درخشانی در دو فیلم آخر داشت) فاصله گرفته اند. احمد مهرانفر هم همان تیپ آشنا و همیشگی اش را تکرار می کند. شبنم مقدمی به خاطر حضورش در این فیلم و فیلم «نفس» (نرگس آبیار) برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از جشنواره ی فیلم فجر سال گذشته شد اما به باور من حضور او در نقش خورشید در این فیلم در حد و اندازه ی سیمرغ نبود و حضور تک سکانسی اما موثرش در «نفس» و یا حتی بازی روانش در «ابد و یک روز» که برایش نامزد هم نشد، او را برای دریافت جایزه شایسته تر می کند.

انتخاب کودک به عنوان راوی اتفاقی ست که این روزها در بسیاری از فیلم ها باب شده است. اتفاقاً ماهان نصیری (بازیگر نقش پسربچه –نعمت) در فیلم قبلی خود «یحیی سکوت نکرد» نیز راوی داستان بود. این اتفاق در صورتی که کارکرد موثری در درام داشته باشد انتخاب بدی نیست و می تواند فیلم را از زاویه ای متفاوت روایت کند که این اتفاق در «زاپاس» هم رخ داده  و بسیاری از رویدادها حقیقتاً از نقطه نظر کودک و با توجه به دیدگاه و درک او از مسائل تشریح می شوند. ضمن آن که بازی خوب بازیگر خردسال این بار هم به کار کمک بسیاری می کند و از نقاط قوت آن به حساب می آید.

اما آنچه به عنوان دیالوگ های کمدی در فیلم به کار رفته است بیش از آن که بار محتوایی خنده داری داشته باشد شوخی هایی دم دستی و تا حدی هم تکراری هستند. همچنین بسیاری از موقعیت های کمیک کار واقعاً کهنه و تکراری اند و بخش های عاشقانه ی کار هم حقیقتاً ساده انگارانه.

استفاده از فرهنگ قومی شهر رامیان و افسانه ی پریدن در چشمه که نشانی از مرد بودن و قدرت است در فیلم درآمده و اساساً انتخاب شهرستان به عنوان محل اصلی وقوع رویدادها انتخابی هوشمندانه است اما اگر بازیگران از لهجه ی آن خطه استفاده ای حتی کمرنگ می کردند باورپذیری موقعیت مکانی برای مخاطب بیش تر می شد.

اگر «زاپاس» را در قیاس با آثار تلویزیونی هم ژانرش مورد بررسی قرار دهیم قطعاً با اثری ایده آل مواجه خواهیم بود اما به باور من در سینمای فعلی ایران که بیشتر فیلم ها دست به نوگرایی می زنند و سالانه بسیاری از کارگردانان تازه نفس یا حتی قدیمی سینما مخاطب را با آثار متفاوت خود غافلگیر می کنند، فیلمی در حد و اندازه «زاپاس» تا چه حد خواهد توانست نظر مثبت مخاطب را جلب کند؟ آیا این ساده گرایی، مناسب مدیوم سینما هست؟ آیا قرار گرفتن «زاپاس» در بخش سودای سیمرغ جشنواره و در کنار فیلم های بسیار خوب سال گذشته کمی عجیب و غریب نبود؟ به هر حال «زاپاس» را می توان به عنوان فیلمی جمع و جور پذیرفت و تا پایان آن را تماشا کرد و سرگرم شد اما انتظار بیشتری نباید داشت.

 

 

افشین علیار  

(زاپاس) دومین فیلم سینمایی برزو نیک نژاد در قالب یک ملودرام خانوادگی ساخته شده است، ملودرامی ساده و جمع جور با قصۀ عاشقانه که هدف نهایی اش فقط جلب نظر کردن مخاطب عام سینماست، اما زاپاس فارغ از مولفه های ساختاری سینمایی، شباهت زیادی به تله فیلم های سرگرم کننده دارد. همین که فیلمساز نتوانسته از مدیوم تلویزیون فاصله بگیرد و زاپاس را با ساختارهای سینمایی بسازد، آسیب جدی این فیلم است. زاپاس با بازیگران تلویزیونی اش قصۀ جدیدی را ارائه نمی دهد حتی ساختار روایی فیلم بشدت ملتهب و آشفته است زیرا نیک نژاد اگر چه کارگردان کار بلد و مخاطب شناسی در تلویزیون است اما در سینما نتوانسته به آن تمرکز و هوشمندی و تعلیق های سینمایی دست پیدا کند اگر چه فیلمساز ما آدم های فیلم را به درستی معرفی می کند، اما این معرفی نمی تواند این آدم ها را به شخصیت نزدیک کند، تفاوت سینما و تلویزیون و کارکرد شخصیت ها در قصه به همین چارچوب ها بستگی دارد.

سعید(جواد عزتی) بازیکن تیم فوتبال شهرستان رامیان است و مربی او شوهرخاله اش است، سعید که دلدادۀ دخترخاله اش نعنا(الناز حبیبی) است در یک مسابقۀ پایش به شدت آسیب می بیند و دیگر قادر به فوتبال بازی کردن نیست در این میان شوهر خاله اش داوود(امیرجفری) شرط می گذارد که تا بهبودی کامل پایش به او دختر نمی دهد. این خلاصه داستان نمی تواند به سینما تبدیل شود چرا که نیک نژاد فیلمش را بر اساس قصۀ کلی جلو برده است و در این میان از تعلیق های خاص و حتی جذابیت های بصری و داستانی استفاده نکرده است، فیلمساز اذعان دارد که فیلمش کمدی است اما لحظات خنده آوری در قصه وجود ندارد و بازیگران فیلم هم نتوانسته اند فیلم را به سمت کمدی سوق بدهند چرا که کلیت زاپاس بی هدف جلو می رود. مشخص نمی شود که قصه دربارۀ کدام یک از آدم های فیلم است! عشقی که میان سعید و نعنا است یا تعصب های بی دلیل داوود یا عشق اکبر (احمد مهران فر) به خورشید (شبنم مقدمی) ؟ اساسا رویکرد فیلم سعی دارد فضای طنز آلودی  را به وجود بیاورد اما زاپاس فارغ از موقعیت های  کمیک است و همین باعث شده تا مخاطب نتواند با اتفاقات تکراری فیلم ارتباط برقرار کند، اتفاق هایی که در شیوۀ روایت فیلم به وجود می آید این فیلم را جدی کرده است و گاها اگر دیالوگ ها بار طنز به خود می گیرند به دلیل هوشیاری بازیگر است زیرا که امیر جعفری این قابلیت را دارد که در جدی ترین نقش هم دیالوگ های طنزآمیز بگوید، عشق سعید به نعنا و اینکه داوود مخالف این ازدواج است شرایطی را به وجود می آورد که فیلم تبدیل به یک ملودرام عاشقانه می شود، عشقی نافرجام که در انتها سعید در یک چشمه مردانگی اش را ثابت می کند و همه چیز ختم به خیر می شود، این نگاه سنت گرایانه فیلمساز به مقوله مرد شدن و ازدواج، اغراقی و نخ نما شده ای است باور نکردنی، فیلمساز ما نگاه سطحی به این مقوله دارد، تعهد سعید به پدر نعنا می توانست طوری دیگری به صورت مدرنیته و عاقلانه و به دور از اغراق صورت بگیرد، اگر چه زاپاس یک فیلم شهرستانی است و سعی دارد بگوید که هنوز مردمانی هستند که ریشه های سنتی دارند اما این سنت تا چه اندازۀ مصداق بیرونی دارد؟ آیا روایت کردن این اعتقادات سنتی و نخ نما شده می تواند برای مخاطب هیجان برانگیز باشد؟  

زاپاس یک فیلم خانوادگی است فیلمی با ساختار تلویزیونی که دنبال مخاطب خاص نیست و قصد ندارد دنیای عجیبی را در فیلمش به مخاطب ارائه دهد یا اینکه قهرمان سازی کند، نیک نژاد زاپاس را با همان سبک و شیوۀ سریال دردسرهای عظیم ساخته است و آن چیزی که از ساختار فیلم پیداست نیک نژاد نخواسته است که مخاطبش را درگیر فرم های خاص سینمایی کند به همین دلیل زاپاس تبدیل به نسخه سینمایی دردسرهای عظیم شده است.

 

فیلم زاپاس اگر چه نمی تواند برای برزو نیک نژاد گام رو به جلویی باشد اما این فیلم با کمک بازیگرانش می تواند خانواده های زیادی را به خودش اختصاص بدهد، چرا که اساسا مخاطب عام سینما برای تفرح و سرگرم شدن به سینما می رود و درگیر روایت و فرم های خاص نمی شود، اما فیلم هایی مثل زاپاس میزان سلیقۀ مخاطب خاص سینما را کاهش می دهد چرا که جایگاه فیلمی مثل زاپاس در تلویزیون یا شبکه خانگی است.

 

نیره رحمانی / مد و مه

از زمانی که فیلمسازی به شیوه دیجیتال رواج پیدا کرده مرزهای فیلم سینمایی و تلویزیونی به هم بسیار نزدیک شده به خصوص در کشورهایی که تولیدات آنها معمولا با سرمایه های بالا صورت نمی گیرد که آثار سینمایی از چنان ظرفیت های بصری برخوردار باشند که دیدن آنها روی پرده سینما لذتی داشته باشد که در تلویزیون  وجود نداشته باشد. سینمای ایران نیز از جمله سینماهایی ست که به دلیل بنیه اقتصادی آن جنبه های بصری و تکنیکال چشمگیری برخوردار نیست با اینحال سطح فیلمهای تلویزیونی آن نیز به دلیل ماهیت انحصاری این رسانه پایین است و حرکت روبه جلو ندارد. تولیدات شبکه ویدئویی نیز به دلیل بنیه اقتصادی بسیار پایینشان نقش تعیین کننده ای ندارد.

زاپاس ساخته برزو نیک نژاد فیلمی ساده و صمیمی است که قصه خود را بدون لکنت و با روایتی شیرین بازگو می کند، اما همه این ها برای ارائه اثری در مدیوم سینما کفایت نمی کند.  زاپاس بیشتر از آنکه اثری سینمایی جلوه کند، به سبک و سیاق آثار تلویزیونی نزدیک است.

 

جالب اینکه برزو نیک نژاد نه فقط در نوع طنز، دستمایه فیلمنامه، حتی در نوع پرداخت  آن نیز از قالب های رایج در فیلمها و سریالهای تلویزیون الگو گرفته است. ترکیب بازیگران فیلم نیز حکایت از حضور ستاره های تلویزیونی در قالب شخصیت هایی دارد که مشابه آنها را در فیلمها و سریالهای تلویزیونی فراوان دیده ایم. از امیر جعفری  و احمد مهران فر بگیر تا جواد عزتی تا الناز حبیبی. . جالب اینکه حتی زوج جواد عزتی و الناز حبیبی را که در سریالهایی تلوزیونی  به شکل موفقی حضور داشتند در قالبی تقریبا همانند در این فیلم مورد استفاده قرار گرفته اند.

 

سحر عصر آزاد / اعتماد

«زاپاس» دومين فيلم برزو نيك‌نژاد بعد از «ناخواسته» است كه نتوانسته از خاستگاه تلويزيوني اين نويسنده- فيلمساز فاصله بگيرد و طيف بازيگران انتخاب شده، جنس قصه، طنز، شوخي‌هاي سطحي و... نيز به اين حس و حال دامن زده و يادآوري مي‌كنند كه در حال تماشاي يك فيلم تلويزيوني هستيم كه اهميت تماشاي آن بر پرده عريض سينما معلوم نيست. فيلمي كه مي‌خواهد با روايت قصه‌اي به‌شدت كليشه‌اي در جغرافياي شهر راميان و تكيه بر حكايتي قديمي درباره چشمه‌هاي اين شهر، به نوعي تازه جلوه كند اما اين اتفاق بايد در درام‌پردازي و پرداخت كار شكل مي‌گرفت كه به نتيجه مطلوبي نرسيده است.

انتخاب راوي كودك كه نقش او را ماهان نصيري، بازيگر بااستعداد فيلم «يحيي سكوت نكرد» ايفا مي‌كند، از جذابيت‌هاي فيلم است كه در هجمه شوخي‌هاي تلويزيوني و نگاه از پيش تعيين شده‌اي كه براي مخاطب غافلگيري ندارد، از دست رفته است.

درباره زاپاس و برزو نیک نژاد

برزو نیک‌نژاد کارگردان فیلم سینمایی «زاپاس» که در بخش سودای سیمرغ در سی‌و چهارمین جشنواره فیلم فجر با سایر فیلم‌ها به رقابت می‌پردازد در ارتباط با نحوه شکل‌گیری و ساخت این اثر سینمایی گفت: یک الی دو ماه بعد از فیلم سینمایی ناخواسته ایده این فیلم سینمایی در ذهنم شکل گرفت و بسیار تلاش کردم تا از آن فرار کنم آن هم تنها به این دلیل بود که درگیر کارهای دیگری بودم اما واقعاً ایده «زاپاس» رهایم نکرد تا اینکه مرا مجبور کرد بنویسم اما اگر بخواهم بگویم از آن زمان به طور متداوم مشغول به نوشتن فیلمنامه «زاپاس» بودم یک خالی‌بندی است. اما در طی یک سال و نیم یادداشت‌هایی برداشتم و طی آن قصه و شخصیت‌ها بهتر پرداخت می‌شدند تا جایی که حس کردم داستان شکل گرفت و در عرضه سه ما به صورت فشرده فیلمنامه را نوشتم و بازنویسی کردم و در نهایت آن را برای دریافت پروانه ساخت ارائه کردم.

 

 

 

*کنار هم قرار گرفتم امیر جعفری و ریما رامین فرد به «زاپاس» کمک کرد

 او در ارتباط با دو بازیگر فیلمش «امیر جعفری و ریما رامین‌فر» که در زندگی واقعی زوج هستند و کمکی که این انتخاب به فلیمش می‌توانست انجام دهد،‌گفت: اگر بخواهم واقعیت را بگویم این است که در واقع این دو بازیگر جدای از اینکه در زندگی واقعی خود در کنار هم زوج موفقی هستند هر کدام به تنهایی در دنیای بازیگری جزو بازیگران خوب، موفق و برجسته ما هستند و در ادامه به این نتیجه رسیدیم که ترکیب این دو در فیلم سینمایی «زاپاس» می‌تواند به فیلمنامه و فیلم کمک کند.

این کارگردان در ارتباط با همکاری‌های متعددش با چند بازیگر منجمله الناز حبیبی و جواد عزتی که پیش از این در تلویزیون با آنها همکاری داشته است، گفت: پیش از این با این دو بازیگر همکاری خوبی داشتم و از طرفی ادبیات فیلمنامه و کاراکترهایی که در آن شکل گرفته بود به این دو بسیار نزدیک بود و این دلیل باعث شد که از آنها استفاده کنم گر چه شناخت قبلی در این انتخاب بی‌تأثیر نبوده است.

 

 

 

*حضور بازیگران کمدین دلیل بر کمدی بودن «زاپاس» نیست

 برزو نیک‌نژاد در ارتباط با استفاده‌اش از بازیگرانی که تجربه‌های موفقی در آثار کمدی داشتند در فیلم سینمایی «زاپاس»، گفت: نباید اینطور برداشت شود که استفاده از این بازیگران که تجربه‌های کمدی خوب و موفقی داشته‌اند دلیل بر این است که فیلم سینمایی «زاپاس» اثری کمدی است. این بازیگران در عرصه‌های مختلف توانمندی خود را نشان داده‌اند. در این فیلم مخاطب با یک ملودرام اجتماعی روبه‌رو است که البته حضور این بازیگران و نوع فیلمنامه و نگارش آن به گونه‌ای کنار هم قرار گرفته تا شاهد یک روایت شیرین باشیم.

وی گفت: قطعا‌ً نمی‌توان از اینکه فیلمنامه ما را بر آن داشت تا به انتخاب این بازیگران برسیم چشم‌پوشی کرد. به نظرم باید قبول کنیم که در شرایط کنونی بازیگران زیادی نیستند که این توانایی را داشته باشند تا هم در اثار کمدی بدرخشند و هم بتوانند در یک اثر سینمایی که رنگ و لعاب تراژدی دارد خودنمایی کنند و چرخ فیلم را پیش ببرند. واقعا‌ً تمام بازیگرانی که در فیلم سینمایی «زاپاس»  نقش‌آفرینی کرده‌اند بسیار قابل اعتماد هستند و می‌توان به آنها در اجرای درست و صحیح نقششان اعتماد کرد. البته حاصل موفقیت آنها زمانی بهتر دیده می‌شود که اصحاب رسانه و منتقدان و همچنین مردم فیلم را دیده باشند.

 

 

 

*موفقیت «زاپاس» در اکران به چند عامل بستگی دارد

 

 فیلم سینمایی «زاپاس» روایت شیرینی دارد که در بخش‌های مختلف مخاطب را با خود همراه می‌کند و برایش به لحاظ ذهنی دغدغه ایجاد می‌کند. اینکه بخواهم بگویم فیلم سینمایی «زاپاس» در اکران می‌تواند موفق باشد و کیشه پررونقی را برای خود رقم بزند، تنها به خود فیلم برنمی‌گردد بلکه نکات بسیار زیادی است که می‌تواند در فروش یک فیلم تأثیرگذار باشد. به نظرتان اگر فیلم در شرایط کنونی که جشنواره فیلم فجر در حال برگزاری است اکران شود می‌توان توقع داشت به فروش خوبی برسد؟‌

 

*برزو نیک‌نژاد مثل کارگردان هایی نیستم که اسمش بفروش باشد

 

 کاگردان فیلم سینمایی «ناخواسته» اظهار داشت: حالا تصور کنید همین فیلم در 6 ماه اول سال اکران شود. هم روزها بلندتر است و هم سانس‌های فوق‌العاده داریم قطعاً این شرایط در میزان فروش فیلم تأثیر خواهد داشت. البته نمی‌توان از امکانات تبلیغی که برای فروش یک فیلم بسیار تأثیرگذار است چشم‌پوشی کرد. کار من به عنوان کارگردان و فیلمساز در این بخش این بوده است که فیلمی بسازم تا مخاطب هنگام خارج شدن از سالن سینما احساس خوبی داشته باشد و به اطرافیانش توصیه کند که این فیلم را ببینند اما سایر موارد به پخش‌کننده و تهیه‌کننده مرتبط است تا بتوانند کاری کنند که فیلم بهتر دیده شود. آنها باید تماشاگر را وارد سالن کنند و من وظیفه‌ام از این لحظه به بعد شروع می‌شود تا بتوانیم مخاطب را با اثرم راضی نگه دارم. البته برخی کارگردان‌ها هستند که اسمشان بفروش است اما برزو نیک‌نژاد جزو آنها نیست.

 

*وظیفه «زاپاس» صیانت از خانواده است

 این کارگردان در ادامه صحبت‌هایش با اشاره به خانواده محور بودن این اثر سینمایی گفت: «زاپاس» دقیقاً فیلمی خانواده‌محور است و صیانت از خانواده یکی از وظایفش است. مهمترین حرفش نیز حول همین محور خلاصه می‌شود. بگذارید کمی توضیح بدهم امید را نباید در شرایط خلاء دید بلکه امید در شرایط سخت است که باید دیده شود. اگر همه چیز طبق روال پیش برود و خوب باشد دیگر در این شرایط امید نمی‌تواند به خوبی دیده شود، پس شرایط سخت و تلخ است که باعث درشت‌نمایی امید می‌شود. در شرایط خوب امید تعریف و کارکرد خود را از دست می‌دهد. اصلی‌ترین نکته «زاپاس» امید است و با امید تمام می‌شود. مگر می‌شود اعتقاد داشته باشیم که خدا هست و بعد در ارتباط با نبود امید حرفی بزنیم مگر همچنین چیزی امکان‌پذیر است؟

 وی در ادامه درباره این که اگر قرار باشد برای فیلم‌تان در فضای مجازی هشتگ‌گذاری کنید و کلمات و یا جمله‌های کوتاهی را انتخاب کنید از چه چیز‌هایی استفاده می‌‌کنید گفت: باور کنید نمی‌دانم چه بگویم به نظرم فیلم را ببینید و هر حس و حالی که به شما و مخاطبین دست داد آنها کلمه مورد نظرشان را برای هشتک‌گذاری این فیلم انتخاب کنند. واقعاً سعی کردم که فیلمی بسازم که مردم در انتهای آن حال خوبی داشته باشند. از همه می‌‌خواهم این فیلم را نبینند که از آن ایراد بگیرند در واقع وقتی با این نیت فیلم می‌بینیم در پایان نتیجه مورد نظر حاصل نمی‌شود.

 

صفت، مردانگی و وظیفه

 او گفت: گویا فراموش کردیم که بخشی از سینما سرگرمی است و باید از دیدن فیلم لذت ببریم. وقتی که خودمان دائم نسبت به فیلم‌ها غر می‌زنیم چطور به مردم سفارش می‌کنیم که بروند فیلم ببینند؟! وقتی که می‌گویید همه چی بد است، تمام فیلم‌ها بد است و حرف‌هایی از این دست پس چرا به مردم سفارش می‌کنید که به سینما بروند. البته به نظر من همه چی خوب است، دم هممون گرم، از رسانه‌ها تا سینماگران که در این شرایط ایستاده‌ایم و برای سینما تلاش می‌کنیم. در نتیجه از همه می‌خواهم که فیلم را ببینید و خودشان هر آنچه که دوست داشتند برای «زاپاس» هشتک‌گذاری کنند اما به دلیل اینکه سوالتان بی‌پاسخ نباشد می‌گویم که حتماً‌ مردانگی به عنوان صفت نه جنسیت و امید و خانواده کلماتی هستند که جزو دغدغه‌هایی هستند که در این فیلم دیده می‌شود و می‌توان از آنها برای هشتک‌گذاری استفاده کرد. فارس

مد و مه/شنبه ۱۷بهمن ۱۳۹۴

 

زاپاس / برزو نیک‌نژاد / ۱۳۹۴ / سینمای ایران

نخستين و درست‌ترين قدم براي نوشتن و گفتن درباره هر فيلمي، هم‌فاز شدن و قرار گرفتن در تراز ديد همان فيلم است. چه در اين شرايط است كه مي‌توان به درك درستي از آنچه فيلم قصد بيان آن را داشته و البته مدعي طرح آن است، دست پيدا كرد. «زاپاس» نه مي‌تواند مدعي قرار گرفتن در جمع آثار شاخص سينماي ايران باشد و نه ادعايي بر اين مبنا دارد. پس با اين پيش‌فرض بايد پذيرفت كه «زاپاس» فيلمي از دسته فيلم‌هاي عامه‌پسند و گيشه‌اي است و با هدف سرگرمي و اگر ميسر شد اندكي تامل در تماشاگر، توليد و عرضه شده است. البته كه به ظن اين قلم قرار گرفتن در اين دسته‌بندي به معناي ضعف‌ يا بي‌مايه بودن يك اثر نيست، بلكه به معناي آن است كه بناست در اين چند سطر به تحليل يكي از نمونه‌هاي سينمايي كه مايه حيات و ماندگاري سينما و گردش اقتصادي در اين هنر- صنعت است بپردازيم و بنا داريم مشخصه‌هايي كه در اين اثر برجسته است و باعث شده تا از ساير آثاري كه مدعي قرار گرفتن در دسته سينماي بدنه هستند اما چيزي جز سخيف‌سازي را تداعي نمي‌كنند بررسي و واكاوي كنيم.

نخستين ويژگي جالب توجه زاپاس سراغ گرفتن از فرهنگ بومي و جغرافيايي متفاوت براي روايت داستان و تصويري كردن موقعيت‌هاي داستاني فيلم است. انتخاب منطقه‌اي در استان گلستان و روايت حالات و ذهنيت‌هاي تيپ و شخصيت‌هاي بومي همچنين بهره‌گيري از داستان‌هايي كه به صورت سينه به سينه در منطقه نقل مي‌شده است (افسانه چشمه درون فيلم) سه امتياز به اين فيلم اضافه كرده است. اول اينكه فضا و اتمسفر براي مخاطب تازگي دارد و ديگري اينكه فضاي داستان براي مخاطب قابل درك‌تر و خودماني‌تر است و سرآخر اينكه داستان‌ها و قصه‌هاي بومي و محلي ايراني دستمايه نوشتن قرار گرفته‌اند و اين قدمي در احياي اين داستان‌ها است. اين سه امتياز وقتي معنا مي‌يابد كه در نظر داشته باشيم كه بخش عمده آثار كمدي و سرگرم‌كننده توليد شده در سينماي ايران با حضور شخصيت‌هاي نه چندن قابل فهم در محيط‌هاي نه چندان قابل فهم و در دل داستان‌هايي نه چندان قابل فهم تصويري مي‌شوند. واقع‌گرايي در انتخاب مكان وقوع داستان و سر و وضع و دغدغه‌هاي شخصيت‌ها يكي از امتيازات زاپاس در قياس با ساير فيلم‌هاي هم‌رده خودش است.

نكته قابل توجه ديگر در مورد اين فيلم، مناسب بودن فضاي داستان و ديالوگ‌هاي و موقعيت‌ها براي خانواده‌هاست. در واقع اين جنس از سيما براي تمام اعضاي خانواده با همه سلايق قابل استفاده و ابزار مناسبي براي سرگرمي است. اين مهم، زماني معنا پيدا مي‌كند كه در نظر داشته باشيم جنس خاصي از كمدي‌هاي كلامي در سينماي ايران و جهان وجود دارند كه شايد براي همه مخاطبان مناسب و قابل فهم نباشد، با همين تعريف در تمام نقاط دنيا آثاري توليد مي‌شوند كه مناسب براي تمام اعضاي يك خانواده هستند كه خب جاي اين دسته از آثار در سينماي ايران خالي است. زاپاس واجد اين ويژگي است كه بتواند خانواده‌ها را با خيال راحت به سينما بكشاند.

سكه زاپاس اما رويه ديگري هم دارد. برزو نيك‌نژاد نويسنده و كارگردان اين فيلم از فرمول استفاده از شخصيت‌ها، موقعيت‌ها، شمايل شوخي‌هايي كه در تلويزيون تجربه كرده بهره برده تا بازخوردي تضمين شده را تجربه كند. در واقع زاپاس با سراغ گرفتن از كليشه‌هاي بارها امتحان پس‌داده در سينما و تلويزيون و با بهره‌گيري از حضور زوج‌هاي سينمايي و تلويزيوني نظير تركيب «امير جعفري و ريما رامين‌فر» يا «جواد عزتي و الناز حبيبي» و تيپ و كاراكتر «احمد مهرانفر» پيش از اكران، خيال خودش از فروش را راحت كرده است. البته كه اين ذات سينماي بدنه و گيشه است كه بنا را بر فروش مي‌گذارد و البته در اين مسير از فرمول‌هاي بارها به نتيجه رسيده بهره مي‌برد تا نتيجه‌اي از قبل قابل پيش‌بيني را حاصل كند. اين مشخصه در سينماي جريان غالب هاليوود هم وجود دارد، موقعيت‌هاي تكراري، سرنوشت‌هاي تكراري، شخصيت‌ها و تيپ‌هاي تكراري و… همگي به فرمولي قابل تعريف براي ساخت آثاري كه بناست گرد اقتصادي سينما را باعث شوند بدل شده‌اند. پس با اين تعريف سراغ گرفتن از كليشه در مختصاتي كه فيلم زاپاس در آن توليدشده است امري قابل درك تلقي مي‌شود. اما نكته مهم در اين ميان آن است كه زاپاس تا چه ميزان موفق شده است در اين اتمسفر دست به خلاقيت بزند و تازگي را براي مخاطب به ارمغان آورد؟ اين مهم تنها زماني قابل اندازه‌گيري است كه ميزان استقبال مخاطب و ميل به همراهي‌اش با اثر را در نظر بگيريم. اگر زاپاس موفق شود در عين كليشه‌اي بودن مخاطبش را براي شنيدن و دنبال كردن قصه كليشه‌اي‌اش اقناع كند، بايد پذيرفت كه موفق بوده ورنه تجربه‌اي عادي در ميان مجموعه بزرگ از آثار عادي و حتي شكست خورده سينماي ايران خواهد بود. يك رويكرد مهم ديگر در مورد اين فيلم و آثاري از اين دست آن است كه بپرسيم تلويزيون و در ادامه آن سينمايي كه از نمونه‌هاي جواب داده تلويزيوني بهره مي‌برد تا چه ميزان باعث افت و نزول كيفيت ذهن و سليقه مخاطب شده‌اند و چه ميزان در اصلاح و ارتقاي سليقه فكري و بصري مخاطب مسووليت دارند. متاسفانه در شرايط فعلي سينما و تلويزيون رقابتي عجيب را براي الگو‌برداري از هم بر بستر ساده‌سازي و سطحي‌نگري در پيش گرفته‌اند. در اين شرايط داشتن توقع ايجاد تحول در سليقه مخاطب با آثاري از جنس زاپاس امكان‌پذير نيست. حتما در مقطعي ديگر به اين موضوع به‌صورت مستقل خواهم پرداخت. تا پيش از آن، اما در كوتاه‌مدت آثاري مثل زاپاس چرخ سينما را مي‌چرخانند ولي اگر به درستي شرايط فعلي آسيب‌شناسي نشوند همين آثار مي‌توانند با ترويج سطحي‌نگري و تلويزيوني‌سازي، باعث خشكيدن ريشه سينما نيز بشوند.

.

 منابع

https://www.salamcinama.ir/movie/4

20/%D8%B2%D8%A7%D9%BE%D8%https://www.salamcinama.ir/news/4890/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B2%D8%A7%D9%BE%D8%A7%D8%B3-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%BE%D8%B4%D8%AA-%D8%B5%D8%AD%D9%86%D9%87-%D9%BE%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%B1-%D9%88-%D8%A2%D9%86%D9%88%D9%86%D8%B3

A7%D8%B3https://www.salamcinama.ir/naghd/article/808/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B2%D8%A7%D9%BE%D8%A7%D8%B3-zapas-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7-%DB%8C%D8%A7-%D8%AA%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%B2%DB%8C%D9%88%D9%86-

https://www.salamcinama.ir/naghd/article/917/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B2%D8%A7%D9%BE%D8%A7%D8%B3-zapas-%D8%AF%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%B8%DB%8C%D9%85-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-

http://www.madomeh.com/site/news/news/5128.htm

http://www.haftmag.ir/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B2%D8%A7%D9%BE%D8%A7%D8%B3/

چهار تیپ شخصیتی در انجام تکالیف درسی خانگی

$
0
0

چهار تیپ شخصیتی در انجام تکالیف درسی خانگی

FOUR PERSONAL TYPS IN DOING HOMEWORK

ترجمه از گارگین فتائی

.

آلکس: خوب ما موافقیم درسته  ؟ ما می خواهیم در باره تیپ های  مختلف اشخاص در مورد   انجام تکلیف درسی خانگی بنویسیم

براند: و ما به نمونه های  شخصی بیشتری در نوشته مان نیاز داریم . استاد ممکن است موضوع را با صفحه  ای که فقط در باره خودمان حرف می زند شروع کنید؟

چن: بسیار خوب این هم عقیده ای است  . به این وبسایت در مورد چهار تیپ  از دانش آموزانی که تکلیف درسی خود را انجام می دهند نگاه کنید  .

 اولین نوع "Procrastinatorبه تعویق انداز "نام دارد و شامل کسی است که از انجام تکالیف انقدر طفره می رود تا دیر می شود و شخصی است که تکلیف درسی خانگی را با میل و اشتیاق بر عهده نمی گیرد .

آلکس: جالب است اجازه بدهید نگاهی بیاندازم

. نو.ع دوم " بیش از حد انتظار ها Overachiever  "نام دارد   و شامل  شخصی است که تکلیف درسی بسیار زیاد انجام می دهد

 یعنی مثل خانمی که در کلاس آمارمان هست او همیشه جایگاه اول را برای خود حفظ می کند و دو برابر دیگران تکلیف درسی انجام می دهد .

براند: این صحت دارد او همیشه در حال مطالعه است  اما کار سخت او ممکن است نتیجه یک روند و کارکرد طولانی باشد .

آلکس: خوب ممکن است حق با شما  باشد .

چن: اینجا شخص دیگری هست یعنی "امتناع کنندهRefuser"یعنی کسی که ابداً نمی خواهد تکلیف درسی انجام دهد  .

آلکس: شخصی شبیه آن در کلاس اقتصادمان هست او هرگز نمی خواهد در برنامه های گروهی مشارکت کند من اصلاً او را نمی فهمم .

براند: خوب انجام کار گروهی کالملاً سخت است زیرا همیشه در آن سکسه هایی وجود دارد  

چن: من می دانم منظورت چیست بله .

 آخرین نمونه از این اشخاص  "کاملاً  درست Just Right"نام دراد و شامل  این شخصی است که همیشه متناسب با انتظارات عمل می کند .

آلکس :  او شبیه ماست درست است؟

چن: خیلی بامزه ای آلکس حالا بگزار فکر کنم چگونه می توانیم این تیپ های شخصیتی را در مورد کلاسمان به کار بگیریم .

 

نظر انجمن اولیا و مربیان یک مدرسه در باره تکلیف درسی خانگی ونظر اولیا موافق و مخالف با این امر

$
0
0

نظر انجمن  اولیا و مربیان یک مدرسه در باره  تکلیف درسی خانگی ونظر  اولیا موافق و مخالف با این امر

ترجمه گارگین فتائی

.

 

SCHOOL BOARD MEMBERS

انجمن  اولیا و مبریان

 

شما تکلیف درسی را در نهایت برای رسیدن به دبیرستان محلی  ترتیب داده می شود   

ANTI-HOMEWORK PARENTS

اولیای مخالف تکلیف درسی خانگی

 

 

تکالیف درسی جاریه بسیار زیاد هسند

 

PRO-HOMEWORK PARENTS

اولیای موافق تکلیف درسی خانگی

 

تکلیف درسی برای موفقیت در دبیرستان و سطوح بالاتر ضروری است

 

SCHOOL BOARD MEMBERS

انجمن  اولیا و مبریان

 

دانش آموزان به طور موثر یاد می گیرند

 

 

دانش آموزان تکالیف درسی را  از معلمهای گونگونی  می گیرند که میزان آنها به سرعت افزایش می یابد

 

PRO-HOMEWORK PARENTS

اولیای موافق تکلیف درسی خانگی

 

دانش آموزان به مرور آنچه که در مدرسه یاد می گیرند نیاز دارند

 

SCHOOL BOARD MEMBERS

انجمن  اولیا و مبریان

 

والدین باید از تحصیل فزرندذانشان راضی باشند

 

 

ANTI-HOMEWORK PARENTS

اولیای مخالف تکلیف درسی خانگی

 

دانش آموزان وقت کافی برای آموزشهای فوق آلعاده نظیر ورزش و موسیقی و یا مشاغل پاره وقت ندارند

 

 

PRO-HOMEWORK PARENTS

اولیای موافق تکلیف درسی خانگی

 

از طریق انجام تکلیف درسی ، دانش آموزان یاد می گیرند که بیشتر مسئولیت پذیر بوده و  حس انضباط و نظم را در درون  خود توسعه دهند

 

SCHOOL BOARD MEMBERS

انجمن  اولیا و مبریان

 

شما می خواهید یکم روش مسئولانه اتخاذ  کنید  که به احتمال زیاد مبتنی بر برپائی و نمرده دادن به امتحان  و رضایت برای اکثر مردم جامعه باشد

 

 

ANTI-HOMEWORK PARENTS

اولیای مخالف تکلیف درسی خانگی

 

دانش آموزانی که وقت خود را ساعتها  صرف تکالیف درسی می کنند زندگی اجتماعی اندکی دارند و  وقت کافی با خانواده های خود صرف نمی کنند

 

 

PRO-HOMEWORK PARENTS

اولیای موافق تکلیف درسی خانگی

 

برای معلمین پوشش دادن همه دانش آموزان به وادار کردن به یادگیری مهم است دانش آموزان همچنین باید یادبگیرند که کارهایشان را خودشان انجام دهند

 

ANTI-HOMEWORK PARENTS

اولیای مخالف تکلیف درسی خانگی

 

 

انواع تکالیف درسی که به دانش آموزان محول می شود اکنون دیگر  مفید نیستند

 

 

PRO-HOMEWORK PARENTS

اولیای موافق تکلیف درسی خانگی

 

معملها باید در اتخاذ تصمیم در باره نوع تکلیف درسی محول شده به داشن آموزان مجاز باشند

 

 

 

 

نقد فیلم ایرانی خشم و هیاهو

$
0
0

نقد فیلم ایرانی خشم و هیاهو

چمع آوری از گارگین فتائی

 

 

 

خشم و هیاهو (فیلم ۱۳۹۴)

کارگردان

هومن سیدی

تهیه‌کننده

سعید سعدی

نویسنده

هومن سیدی

بازیگران

طناز طباطبایی

نوید محمدزاده

سعید چنگیزیان

بهناز جعفری

رضا بهبودی

رعنا آزادی‌ور

موسیقی

کارن همایون‌فر

فیلم‌برداری

پیمان شادمان‌فر

تدوین

مهدی سعدی

هومن سیدی

توزیع‌کننده

نسیم صبا

 

تاریخ‌های انتشار

 ۲۶اسفند ۱۳۹۴

مدت زمان

 ۱۰۰دقیقه

کشور

ایران

زبان

فارسی

فروش گیشه

۱٬۵۹۱٬۸۴۷٬۳۰۰تومان

.

خشم و هیاهو فیلمی به کارگردانی و نویسندگی هومن سیدی و تهیه‌کنندگی سعید سعدی ساخت سال ۱۳۹۴است.

 

این فیلم در سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر برنده جایزه بهترین فیلمبرداری شد. هومن سیدی هم برای کارگردانی خشم و هیاهو جایزه ویژه هیئت داوران را از آن خود کرد.

فیلم خشم و هیاهو از تاریخ ۲۶اسفند ۱۳۹۴در سینماهای ایران اکران شد و بیش از دو میلیارد تومان فروش داشت.

 

خلاصه داستان

 

داستان فیلم درباره چیست ؟

خسرو ( نوید محمد زاده ) خواننده مشهوری است که رابطه ای پنهانی را با حنا ( طناز طباطبایی ) آغاز می کند. اما همسر خسرو ( رعنا آزادی ور ) پس از متوجه شدن از این رابطه پنهانی بر اثر یک اتفاق قطع نخاع می گردد. همین موضوع سبب می شود تا همسرش ، حنا را به عنوان پرستار خصوصی او به منزل بیاورد و...

 

 

دست‌اندرکاران

دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: زینب نصرالهی

مدیر تولید: کامران حجازی

عکاس: محمد بدرلو

طراح صحنه: محسن نصرالهی

طراح لباس: رعنا امینی

صدابردار: حسین بشاش

طراح چهره‌پردازی: بابک اسکندری

 

منتقد: روزبه جعفری

فیلم آشکارا مجموعه ای از جزئیاتی است که سیدی به آن ها علاقه مند بوده و می خواهد آن ها را در دل روایت های مختلفش جا بدهد. بدون آنکه مهم باشد که این عناصر و جزئیات، چقدر با توجه به ساختار و روایت فیلم درست هستند. این امر را هم می توان در سیزده دید و هم آفریقا. گویی فیلمساز تعدادی پلان و خلاقیت های بصری و روایی و صوتی و ... در کیسه ای دارد و مدام چیزی از آن ها را بیرون کشیده و استفاده می کند. موقعیت مرکزی در مورد فرد مشهوری است که وارد رابطه ممنوعی با یک زن می شود. مشخص نیست که فیلم در این موقعیت به دنبال چه چیزی است؟ قتلی رخ می دهد و حال در مورد اتفاق رخ داده، فیلمساز در ساختاری راشامونی، واقعه را از دو نقطه دید روایت می کند. آیا این ساختار به سبب مشخص شدن گره اصلی فیلم است؟ که بدانیم قاتل کیست؟ پس چرا در پایان به صراحت مشخص نمی شود؟ و اگر مهم نیست که بدانیم قاتل کیست، و صرفا موقعیتی که کاراکترها به سبب قتل در آن گرفتار شده و منحنی حرکتی شان مهم است، پس چرا باز چیزی نمی بینیم؟ در روایت مرد با این مواجهه هستیم که زن به زور می خواهد با او درگیر رابطه شود و در نهایت مرگ زن بر اثر یک اتفاق بوده. در روایت زن می بنیم او صرفا برای گرفتن یک امضا پیش مرد می رود و او اغفالش می کند. همین. زمانی ما از چند زاویه دید برای بیان یک واقعه استفاده می کنیم، که هر زاویه دید اطلاعات جدیدی را در مورد خود موقعیت، و کاراکتر ها به ما بدهد. اطلاعاتی که ممکن است با قبلی ها متناقض باشند و ما از دل تناقض به کشف حقیقت برسیم، و یا آنکه همچون تکه هایی پازل، در نهایت کلیتی را برایمان بسازد. اما هیچ کدام از این موارد در خشم وهیاهو نیست. این تنوع زاویه دید هیچ چیز جدیدی را به شخصیت ها و واقعه اضافه نمی کند و اصلا دلیل وجودی اش مشخص نیست. ما با کاراکترهای پیچیده ای رو به رو نیستیم که فیلمساز بخواهد از چند زاویه ویژگی هایشان را برایمان آشکار کند. ما با تعدادی تیپ رو به رو هستیم که به شدت سطحی هستند. طناز طباطبایی همچنان اصرار دارد که در نقش یک دختر ساده اغواکننده باقی بماند. نوید محمدزاده هم تیپ مردی فرصت طلب و عصبی است که برای رسیدن به اهدافش دست به هرکاری می زند. بچه هم که آن وسط معلوم نیست چه می کند! با این تیپ ها نمی توان چنین داستانی را روایت کرد.

کدام عشق؟ آن چیزی که در مورد رابطه طباطبایی و مرد می بینیم، یک دیوانگی محض است. اگر این یک دیوانگی است پس منشا اعتراف پایانی زن چیست؟ می خواهد به پای عشقش بسوزد؟ کدام عشق؟ با تیپ نمی توان یک وضعیت معمول را به وضعیتی غیرمعمول تبدیل کرد. این تغییر وضعیت نیازمند فردیت است. نیازمند کنشی است که از دل ویژگی های فردیتی بیرون می آید. نمی توان با یکسری شمایل کاریکاتوری این کار را انجام داد. آدم های سیدی صرفا برای این هستند که داستان موجود را جلو ببرند. به شدت مهندسی شده و چیده شده به نظر می رسند. هنوز به آن مرحله از پختگی نرسیده اند که ما بتوانیم حیاتی مستقل برایشان متصور شده و آن ها را باور کنیم. همین امر باعث می شود فیلم عاری از آن فضاسازی ای باشد که درام به آن احتیاج دارد. در واقع شاید بتوان قدرت کارگردانی را به طور کلی در دو امر فضاسازی و شخصیت پردازی خلاصه کرد که هردوی این موارد در دل "میزانسن"نمود پیدا می کنند. اما با این حال هرچه فیلمساز در زمینه نوشتن فیلمنامه ضعیف است، اجرای خوبی دارد. اجرایی که گاه ربطی به روایت موقعیت ندارد. اما در جای خود خوب است و نشان دهنده دانش زیباشناختی ای که سیدی دارد. به طور مثال می توان به سکانسی اشاره کرد که زن در حال اعتراف است و چگونگی قتل زن را توضیح می دهد. دوربینی سوبژکتیو که حرکت می کند وحضور شبه وار قاتل. و یا نماهای تخت و سیاه و سفید پایانی. سکانسی که زن به همراه مرد و دیگر اعضای خانواده مقتول بر روی یک خط نشسته اند و پنکه ای روشن است و بدون هیچ حرفی پایان می گیرد و غیره... . اما این ویژگی های بصری خوب و خلاقانه، نمی تواند کلیتی را بسازد. برای داشتن یک فیلم خوب به چیزی بسیار بیشتر از تعدادی پلان خوب نیاز است. در واقع می توان اینگونه گفت که سیدی در زمینه فضاسازی، و میزانسن موفق است. او ذهنی تصویرگر دارد و به خوبی می تواند قاب دکوپاژ شده اش را طراحی کرده و میزانسن بدهد. مشکل او را شاید بتوان در درجه اول در فیلمنامه و در درجه دوم در بازی گرفتن از بازیگرانش جست و جو کرد. ای کاش هومن سیدی به جای اصرار برای نوشتن فیلمنامه، صرفا به عنوان یک کارگردان خوب باقی بماند.

نوید محمد زاده که در یکی دو سال اخیر خودش را به عنوان یک ستاره در سینمای ایران مطرح کرده و با « ابد و یک روز » موفق به دریافت سیمرغ هم شد، بازیگر نقش اصلی فیلم است. طناز طباطبایی که بیشتر با « رخ دیوانه » به یاد آورده می شود هم در فیلم حضور دارد. رعنا آزادی ور هم که امسال پرکار شده و فیلم عجیب و غریب « این سیب هم برای تو » را بر پرده داشت، یکی از بازیگران فیلم می باشد.

 

کارگردان کیست ؟

متولد سال 1359 در شهر رشت می باشد. هومن سیدی تا سالها به عنوان بازیگر شناخته می شد اما در چند سال گذشته فعالیتش را در حوزه نویسندگی و کارگردانی افزایش داده. آخرین ساخته سیدی « اعترافات خطرناک ذهن من » نام داشت که دارای فرم و روایت متفاوتی نسبت به آثار تولید شده در سینمای ایران بود اما با استقبال نه چندان مناسب تماشاگران مواجه شد.

 

 

نکات مثبت فیلم ؟

فیلمبرداری « خشم و هیاهو » و قاب بندی های جذابش یک نکته مثبت ویژه است.

هون سیدی نشان داده که توانایی خوبی در بازی گرفتن از بازیگران فیلمهایش دارد. در « خشم و هیاهو » هم مجموع بازیگران بازی های خوبی از خود به نمایش گذاشته اند. ای کاش پرداخت این شخصیت ها هم می توانست به کمک بازیهای خوب بازیگرانش بیاید.

 

نکات منفی فیلم ؟

فیلمنامه می خواهد شخصیت های داستان را باور کنیم اما دلایل کافی برای این منظور به مخاطب ارائه نمی دهد. اینکه داستان شخصیت های فیلم از زوایای مختلف به تصویر کشیده شود دال بر پیچیده بودن آنان نیست. شخصیت های داستان تنها تیپ هایی هستند که فیلم از چند منظر مختلف به آنان پرداخته است.

فیلم در یک سوم پایانی دچار آشوب درونی می شود و تکلیفش با خودش مشخص نمی شود. از طرفی عشق خسرو و حنا را در طول فیلم هرگز آسمانی نمی خواند اما به یکباره حنا را در فصل پایانی می بینیم که یک فداکاری عجیب و غریب انجام می دهد. فداکاری که فیلمساز بستر مناسبی برای باورپذیر شدن آن مهیا نکرده و همه چیز یکدفعه ای رخ می دهد!

و باز هم فکر میکنم این نکته منفی ثابت را باید در این بخش ذکر کنم که فیلمهایی مانند « خشم و هیاهو » قطعا نیازمند درج رده سنی هنگام ورود به سینما می باشند. خشونت کلامی و گاهی فیزیکی این فیلم اصلا و ابدا مناسب افراد کم سن و سال نیست. درجه بندی سنی که درج نمی شود تا کودک به سینما برود و کلی توهین بیاموزد!

 

حرف آخر :

« خشم و هیاهو » یک قدم رو به جلو برای هومن سیدی محسوب نمی شود. هومن سیدی در سالهای اخیر به خوبی نشان داده که توانایی تعریف کردن قصه را برای مخاطبش بصورت نصفه و نیمه دارد و همین ویژگی باعث می شود تا بتوان فیلمهایش را به راحتی تا انتها تماشا کرد. البته سیدی در اینجا پایان باز را برای داستانش برگزیده که به نظر می رسد بهترین انتخاب نیز بوده زیرا نمونه اصلی اش نیز در پرونده عجیب و غریب « شهلا جاهد » هنوز هم مبهم و نامشخص است.

 

 

منتقد: میثم کریمی

خشم و هیاهو از فیلم‌های پر سر و صدای جشنواره بود که دست خالی هم از آن بیرون نرفت. چهارمین تجربه‌ی فیلمسازی هومن سیدی، از فرمول‌های شخصی‌اش پیروی می‌کند و نقاط و ضعف و قوتش همدیگر را خنثی می‌کنند. با نگاهی به این فیلم همراه زومجی باشید.

هنوز زود است که هومن سیدی را در سینمای ایران صاحب‌سبک بدانیم اما آثار اخیر او،  قطعاً رنگ و بوی خاص خودشان را دارند و گهگاه امضاهای سازنده‌شان را با خود حمل می‌کنند. این کارگردان جوان که دوباره سراغ سینمای اجتماعی (این ترکیب در سینمای ایران کاملاً بامعنی است!) رفته، با حفظ فاصله‌ی خود از بدنه‌ی اصلی سینما، همچنان موضوعات نخ‌نما و چندبارمصرفی را انتخاب می‌کند تا با نگاه خاص خودش از آن‌ها آثاری متفاوت بسازد که هم حرفی برای گفتن در زمینه‌ی هنری داشته باشد و شاید سیمرغی برای فیلم‌برداری‌اش ببرد و هم کارش به اکران در گروه هنر و تجربه نکشد و بتواند برای مخاطب عام جذاب باشد. برخلاف اثر قبلی او که بیشتر تجربه‌ای شخصی و از روی علاقه به آثار شاخص سینمای دنیا همراه با روایتی رویاگونه، مضمونی گنگ و شخصیت‌هایی خیالی بود، سیدی این بار در خشم و هیاهو مسیر سرراست‌تری را انتخاب کرده تا بار دیگر مانند فیلم سیزده، درباره‌ی معضلات اجتماعی حرف بزند. این بار اما داستان، ساخته و پرداخته‌ی خودش نیست و حتی با وجود انکار او، اقتباسی از پرسر و صداترین اتفاق صفحات حوادث روزنامه‌های سال‌های اخیر است.

برداشت آزاد هومن سیدی از پرونده‌ی مشهور اما مجهول ناصر محمدخانی و شهلا جاهد، پیش از اینکه تلاشی برای دراماتیزه کردن واقعه‌ای هولناک باشد و از آن متریال خام، اثری سینمایی دربیاورد کوششی است برای القای حس عشقی که هم هست و هم نیست، برای فهماندن خیانتی که پایه‌ریزی مناسبی ندارد و برای معرفی مثلثی که اضلاعش حتی یکدیگر را قطع هم نمی‌کنند. با اینکه سیدی مدعی شده خشم و هیاهو ارتباطی به آن پرونده ندارد و اقتباسی از آن ماجرا نیست، اما لحن فیلم بسیار به آثار مستند و زندگی‌نامه‌ای نزدیک می‌شود که برخلاف قواعد این سبک‌ها، در حساس‌ترین لحظات از ایجاد تعلیق باز می‌ماند. با این همه، خشم و هیاهو خوش‌ساخت است چون سیدی مانند آثار قبلی‌اش وسواس خاصی روی دکوپاژها و قاب‌بندی‌ها دارد، از صدا و موسیقی درست استفاده می‌کند و از بازیگرانش خوب بازی می‌گیرد. نقاط مثبت فیلم در تقابلی مستقیم با نکات منفی‌اش قرار می‌گیرد و همین، آن را تبدیل به ملودرامی معمولی می‌کند که فیلمبرداری هنرمندانه‌ای دارد و لذتی است برای علاقه‌مندان ریزبین‌تر. خشم و هیاهو از سکانس افتتاحیه‌اش و حتی قبل‌تر، از تیتراژ آغازینش به نظر می‌رسد فیلمی قوی و محکم باشد اما در نقاط کلیدی داستان است که خراب‌کاری‌ها لو می‌روند و در انتها چیزی جز همین ظواهر شیک باقی نمی‌ماند.

نه اینکه خشم و هیاهو فیلم بدی باشد. اتفاقاً بعضی اوقات نشانه‌هایی از خود بروز می‌دهد که مجبورمان می‌کند برایش کلاه از سر برداریم، اما تأکید شدید فیلم روی رابطه‌ی خسرو پارسا (نوید محمدزاده) که یک خواننده‌ی معروف است و «همه‌ی مردم او را دوست دارند» با حنا (طناز طباطبایی) که سر از زندگی او درمی‌آورد، باعث می‌شود انتظار پیوند قوی‌تری بین آن دو داشته باشیم و مدارکی دال بر نزدیکی آن دو ببینیم تا عشق آتشینشان را باور کنیم، اما فیلم هیچگاه در این رابطه عمیق نمی‌شود و آن فیلم‌های شخصی از خوش‌گذارنی‌های این زوج و فصل‌های مشترکشان با هم، توان این را ندارند که نه فریادهای حنا در دادگاه را قبول کنیم و نه التماس‌کردن‌های خسرو را. رابطه‌ی زناشویی خسرو و تینا (رعنا آزادی‌ور) هم آن زندگی زن و شوهری روتینی نیست که همه‌ی ما می‌شناسیم و بیشتر، به فرهنگ غربی می‌ماند؛ آن ۱۳۶۰سکه مهریه را باور کنیم یا قولی که مبنی بر لغزیدنشان به هم داده‌اند؟ اینجا است که فیلم راه نجاتی برای خود دست و پا می‌کند و با روایت‌های دوگانه مواجه می‌شویم: روایت خسرو از اغواگری‌های حنا و روایت حنا از اصرارهای خسرو. هرکس داستان را از دید خودش تعریف می‌کند و هر داستان شباهت‌ها و تفاوت‌هایی دارد، اما حتی وجود دو پرسپکتیو مختلف کمکی به خلق تعلق و معما نمی‌کند و بیشتر، ابزاری برای صیقلی کردن جلوه‌ی فیلمنامه‌ای است که مشکلات پایه‌ای‌تری دارد.

ظاهر هنرمندانه‌ی خشم و هیاهو مرهمی برای مشکلات بنیادین آن نمی‌شود، اما هویت خاصی به آن می‌بخشد

خیانت، بارها دست‌مایه‌ی فیلمسازان ایرانی برای سوار کردن داستان‌هایشان روی آن شده و نسخه‌ی سیدی هم شاید مانند اکثر آن تلاش‌ها، بدون ریشه‌دار کردن این مفهوم تنها دست به ارائه‌ی نشانه‌هایی از آن زده است. اگر خیانت چنان‌ بلای خانمان سوزی است که منجر به از هم پاشیده‌شدن زندگی یک خانوده و مرگ دو نفر می‌شود، پس باید کمی عمیق‌تر از قرارهای یواشکی و صحبت‌های عاشقانه باشد. روایت خسرو از ورود حنا به زندگی‌اش شامل سکانس‌های نابی است که با هوشمندی کارگردانی شده و پلان‌های بلند هم مانع هنرنمایی نوید محمدزاده در خلق شخصیت عصبی و پراسترس خسرو نشده است. حنایی که خسرو روایت می‌کند یک دختر شرور و اغواگر است که خودش را در قلب او جا کرده و زندگی‌اش را بهم ریخته‌ است. روایت‌های دوگانه یعنی بازی‌هایی کاملاً متفاوت که در این فیلم، ترازو به سمت نوید محمدزاده سنگینی می‌کند. طناز طباطبایی شاید بهترین انتخاب برای حنا نباشد و در سکانس‌هایی که او قرار است عاشق خسرو باشد (عشقی چنان سوزان که منجر به اعتراف دروغین به قتل می‌شود)، طباطبایی از ارائه‌ی یک تصویر باورپذیر و تأثیرگذار بازمانده است. شاید در دعواها و فریاد زدن‌ها بتوانیم روی او حساب کنیم، اما عملکرد کلی او زیر سایه‌ی هم‌بازی‌اش قرار گرفته است.

سکانس طلایی فیلم اما در روایت حنا رقم می‌خورد. در توصیف او از قتل تینا، سیدی از همان ابتکارهای ناب‌اش بهره گرفته که حتی تجربه‌ی آن یکی دو دقیقه سرشار از لذت است. شیوه‌ای که او برای نمایش یک اعتراف دروغین به کار گرفته هوشمندانه و هنرمندانه است، تمثیلی از یک واقعه‌ی خیالی که در ذهن حنا شکل گرفته و بدون پر و بال دادن‌های اضافی، نحوه‌ی ارتکاب به جرمی که مرتکب نشده را تعریف می‌کند. مونولوگ حنا روی تصویر ذهنی‌اش آن قدر از اکثر سکانس‌های دیگر فیلم قوی‌تر است که آن‌ها را بی‌اثر می‌کند و جای خودش را به عنوان تصویر کلی از فیلم، در ذهن تماشاگرها محکم می‌سازد.

دکوپاژهای مینیمال با نورپردازی جزئی و موسیقی سنگین، سعی در یک فضاسازی خاص دارد که متناسب با لحن فیلم نیست و وجود آن‌ها با اینکه اجرای کم‌نقصی دارند، برای این نوع روایت که اثر معما در آن کم‌رنگ است و حتی داستان هم برای بسیاری از تماشاگران آشنا است، غیر ضروری به نظر می‌رسد. نماهای شاعرانه‌ی فیلم به تنهایی شاید بار هنری داشته‌ باشند اما در همکاری با کل مجموعه، نقش پررنگی ایفا نمی‌کنند چون فرصت این کار را ندارند. ترکیب یک داستان روتین در ژانر اجتماعی با ابداعات تصویربرداری و طراحی صحنه زمانی بیشترین اثرگذاری خود را دارد که با یک روایت درگیرکننده همراه شود، اما در خشم و هیاهو هر جزء فیلم ساز خود را می‌زند و می‌توانیم مرز مشخصی بین بازیگری، فیلمنامه، فیلمبرداری و کارگردانی بکشیم.

شاید یک داستان واقعی و روایتی ملموس‌تر از فیلم قبلی سیدی، فرصتی برای او بود تا از تجارب کسب‌شده در «اعترافات ذهن خطرناک من»، این بار در سینمای اجتماعی بهره بگیرد اما فیلم در پایه‌ای‌ترین عنصرش یعنی فیلمنامه، لنگ می‌زند و به نهایت ظرفیت خود نمی‌رسد. خشم و هیاهو را نمی‌توان قدم رو به جلویی برای کارگردانش دانست، اما در هر صورت دستاورهای فنی و درخشش بازیگر نقش اول مرد آن نتیجه‌ی کار است که باعث شده با فیلمی خوش‌ساخت گرچه ناقص طرف باشیم. تماشای خشم و هیاهو برای مخاطبین جدی‌تر سینمای ایران هرچه نداشته باشد، تجربه‌ی بصری دلنشینی است که کمی هوای تازه برای نفس کشیدن در آلودگی اکران نوروزی مهیا می‌کند.

 

 

نقد فیلمهای جشنواره سی وچهارم فجر:خشم و هیاهو

نویسنده: علیرضا دباغ

 

 

نقدفیلم:

فیلمهائی مانند «خشم وهیاهو» درسینمای ایران زیاد ساخته می شود. فیلمهائی که دیگر دیدن آنها درجشنواره های فیلم فجر برای منتقدان به یک عادت گاه ملال آور تبدیل شده است. عشقهای ضربدری، رابطه های پنهانی، مردان زن دار و دختران جوان، فحشهای رکیک و اشارات جنسی چاشنی فیلمهائی اینچنینی هستند.

اما این بار کارگردان «اعترافات ذهن خطرناک من »دست به کار خطرناکی زده است. خطرناک از این بابت که  به عنوان سومین کار باید نشان می داد راه خود را درسینما انتخاب کرده است یا هنوز درحال تجربه کردن است؟

او پس از فیلم ۱۳که روایتگر داستان نوجوانی ۱۳ساله است که در سخت ترین سالهای زندگی پسران از لحاظ تربیتی  ،بر اثر جدائی والدینش دچار آسیبهای روانی ومتعاقب آن مشکلات اجتماعی می شود، دو سال بعد با فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من» یک بار دیگر به جشنواره فیلم فجر باز می گردد با فیلمی متفاوت اما به نوعی با بن مایه روحی وروانی  .

او در سومین اثرش می توانست نوع دیگری به مسائل اجتماعی بنگرد اما این کار را نکرد و باز به داستانی پرداخت که به جز همین بن مایه روانشناسانه ،دو ویژگی مشترک دیگر داشت: یکی پرداختن به مسائل اجتماعی ،دیگری پایان باز یا نسبتا باز داستان.

شاید او سالهای بعد فیلمهای دیگری با مضامین دیگری بسازد اما این اثر در یک دوره متصل و پیوسته به هم نشان می دهد «هومن سیدی» راه خود را انتخاب کرده است. او فیلمسازی است با دغدغه های روحی و روانی در حوزه مسائل اجتماعی.

این که فیلمهای او به کدام ژانر تعلق دارد، وحشت یا جنائی چیزی را تغییر نمی دهد ،آنچه مهم است در هر سه اثر سیدی با موضوعهای اجتماعی مواجهیم که به لایه های پنهانی درونمایه نا شناخته انسانها نقب می زند . این دغدغه فیلمساز است که  انسانی را نمایش دهد که شناخت تمام ابعاد وجودیش و اعمال ورفتاری که بروز می دهد دشوار وپیچیده است خواه یک  نوجوان باشد یا شخصی که هویتش را گم کرده است و یااینکه هنرمند محبوبی که خودش را گم کرده است.

«خسرو پارسا» می تواند نمادی از انسانهائی باشد که یک شبه به شهرت و محبوبیت دست پیداکرده اند ،اما در ایجاد توازن بین موقعیت اجتماعی جدید با وجوه متعارف فرهنگی اجتماعی جامعه خویش موفق نیستند.او تنهاست نه پدری ،نه مادری نه برادریا خواهری؟در دادگاه هیچ کس با اونیست حتی پسر کوچکش که بازپرس پرونده میگوید او هم پدرش را دوست ندارد و او را درقتل «تینا» مقصر می داند.این همه بی ریشه بودن ممکن است در یک جامعه غربی عادی باشد اما در فرهنگ ایرانی چیز تازه یافته ای است که فیلمسازان جوان ما روی آن تکیه بسیاری دارند(فارغ از درست یا نادرست بودن آن). در این میان «تینا» و«حنا» وحتی پسرخردسالشان را می توان قربانیان این عدم توازن روحی و روانی شخصیت«پارسا» دانست هرچند خودشان نیز مقصرند.«تینا» به دلیل تصمیم ناگهانی برای خودکشی و «حنا» برای پاسخ به نجواهای اغواگرانه «خسرو».

موضوع برداشت فیلم از ماجرای غم انگیز مرحومه «شهلا جاهد» (همسر موقت فوتبالیست مشهور «ناصرمحمدخانی»که به جرم قتل مرحومه«لاله سحرخیزان» همسر دائمی وی اعدام شد )،آنقدر واضح است که ذکر آن را در تیتراژ آغاز فیلم ضروری می کرد.اما  آیا «حنا»  هم مثل «شهلا»دچار جنون آنی شده بود یا عالمانه و از روی حسادت رقیبش را به قتل رسانده بود و یا  به عشق «خسرو»  قتلی را به گردن گرفت  که مرتکبش نشده ،تا دامن خسرو از اتهام قتل پاک شود؟ ابهامات پرونده «شهلا» ازنظر افکارعمومی همچنان پابرجاست و این همان چیزی است که با علاقمندی های «هومن سیدی» در پایان نداشتن فیلمهایش سازگار است، هرچند بسیاری از تماشاگران این نوع پایان را نمی پسندند.

تغییر رنگ فیلم از میانه داستان نشان از پایان خوش آب ورنگ زندگی هنرمندی دارد که رو به اضمحلال است واستعاره از موقعیت ابهام آمیزی که در ماجرای قتل «حنا» اتفاق افتاده است.

دقت کارگردان در سکانس بازسازی صحنه قتل ستودنی است چراکه خشن ترین صحنه فیلم  را به خوبی فقط با روایت «حنا» از چگونگی ارتکاب جرم و بدون نشان دادن مقتول به خوبی به تصویر کشیده است. شرایط موجود در جامعه امروز ما که دچار ناهنجاریهای اجتماعی نظیر قتلهای خیابانی وخانگی به دست اشرار است ،جستجو گری در جزئیات دهشتبار قتلها را به شدت افزایش داده است تا جائیکه متاسفانه برای دیدن صحنه اعدام در ملأعام در سحرگاهان در میادین اجرای حکم حاضر می شوند و حتی ازاین صحنه ها فیلمبرداری می کنند وآ ن را منتشر می کنند.دراین شرایط سیدی ترجیح می دهد این صحنه را با نشانه ها به تصویر بکشد .کاری که متأسفانه در بقیه موارد به آن توجهی نکرده است.

صحنه هائی مانند کتک زدن «حنا» که مکرر تکرار می شود  یا خشونتهای لفظی و به کاربردن فحشها وکلمات نامناسب از جمله مواردی است که باید درآن تأمل کرد.

پخش صدای اذان در لحظات قبل از اعدام «حنا»، اگر نگوئیم یک ایهام مغرضانه یا عنادآمیز در ضایع کردن یک نوای ملکوتی در یک موقعیت خشونت بار است ،باید آن را کج سلیقگی کارگردانی دانست که برای تصاویر قتل «تینا» تمهید استعاره گونه ای  به خرج داده است .

«نوید محمد زاده» پس از بازی درخشانش در فیلم «عصبانی نیستم» این بار هم گام بلندی برای جایزه نقش اول مرد برداشته است.«طناز طباطبائی» گرچه بازی خوبی دارد اما ای کاش این نقش را از اول نمی پذیرفت ،چرا که بعد از درخشش خوبی که در «هیس دخترها فریاد نمی زنند»داشت ،ایفای نقش مشابه «شیرین» دراین فیلم گامی روبه جلو برای او محسوب نمی شود.دوباره دادگاه دوباره بازداشت ودوباره اعدام برای «طناز طباطبائی» درجا زدن در نقشی است که بار اول از عهده اش به خوبی برآمده است .این درحالی است که او استعداد زیادی برای نقشهای جدید وخلق شخصیتها وموقعیتهای بهتری رانیز داردکه باید ازاین پس با دقت آنها را مورد مطالعه قراردهد.

صدابرداری هم از نقاط قابل توجه فیلم است که نشان از تسلط «حسین بشاش »در کاری است که بر عهده گرفته است.همینطور نورپردازی وتصویربرداری فیلم.

به هرحال «خشم وهیاهو » پیش از آنکه نشانه ای از خلاقیت ونوگرائی در آثار کارگردان جوان ما باشد نشانه ای از تمایل او به ادامه روندی است که پیش ازاین در وانمائی ابعاد روانشناسی انسانها در موقعیتهای خاص اجتماعی تجربه کرده است ، بدون تداوم بلند پروازیهای این کارگردان خوش آتیه.

 

 

نیره رحمانی

خشم هیاهو ساخته هومن سیدی تاکیدی بر این نکته که همچنان و لابد برای همیشه، فیلمنامه مهمترین معضل سینمای ما هست و خواهد بود. چه در فیلمهای عامه پسند این سینما و چه در فیلمهای متفاوت جدی اش. بنابراین از فیلم حسین فرحبخش بگیر تا فیلم رضا درمیشیان و هومن سیدی و... این مشکل مهمترین چیزی ست که توی ذوق می زند. پس نباید تعجب کرد اگر یک فیلم با فیلمنامه محکم همانند ابد و یک روز می آید و نظرها جلب می کند و احتمالا جوایز را هم درو.

از ضعف های فیلمنامه که بگذریم باقی چیز ها در خشم و هیاهو به شکل قابل تحسینی در خور توجه اند. از فرم فیلم بگیر تا بازی های درخشانش و البته فضا سازی و در نهایت ضرب آهنگ فیلم که برخلاف بسیاری فیلمها آدم را خسته نمی کند. سکانسهای به یادماندنی در فیلم کم نیستند که سیدی با قدرت یک فیلمساز باتجربه آنها را کارگردانی کرده. ایده تفاوت روایت ها از دید آدمهای مختلف هر چند تازه نیست اما در فیلم به خوبی مورد استفاده قرار گرفته است. دیگر ویژگی قابل اشاره فیلم پایان آن است که نه شعاری ست و نه کلیشه ای در حالی که ظرفیت بالایی برای افتادن در دام کلیشه ها و شعاری شدن را دارد اما فیلمساز به خوبی آن را مدیریت کرده است.

سیدی تصویر در خشانی از یک خواننده که توجه مردم او را متوهم ساخته نشان داده است. آدمی که فکر می کند شخصیت مهمی ست اما در واقع موجود حقیر و ترحم برانگیزی بیشتر نیست. آنچه او به خاطرش جوگیر شده چیزی ست که مردم به او داده اند و به همان سادگی نیز از دست می دهد.

طناز طباطبایی در بدترین فیلمهایش نیز خوب بازی کرده هر چند که هنوز مانده آن نقشی که برایش در حد توانایی واقعی اش بدرخشد اما در خشم و هیاهو پابه پای نوید محمد زاده پیش آمده و تحت الشعاع بازی زیبای او قرار نگرفته است.

 

 

محسن جعفری­‌راد

 خشم و هیاهو از نظر ساختاری بهترین فیلم هومن سیدی است. اما مشکل این‌جاست که حفره‌های متعدد فیلم‌نامه‌اش باعث شده که این ساختار اثرگذار، نتواند به نتیجه‌ای درخور خلاقیت سیدی ختم شود.

از معدود دفعاتی است که داستان یک فرد مشهور و فساد اخلاقی‌اش در سینمای ایران روایت می­شود و از آن­جا که چند نمونه‌ی واقعی هم دارد - از جمله مشهورترین آن‌ها ماجرای شهلا جاهد و ناصر محمد­خانی است که موقعیت بحرانی فیلم شباهت قابل‌توجهی به آن دارد - ساخت آن شاید برای سیدی بیش‌ترین ریسک را در پی داشته است. منتها او توانسته از نظر اجرایی جاه‌طلبی کارهای قبلی‌اش را تداوم ببخشد. از تصویرپردازی‌های مینیمال گرفته تا طراحی صحنه‌ی بدیع و مؤثر در فضاسازی – به‌ویژه خانه‌ی خسرو و فضای اطرافش- و بازی جذاب بازیگران؛ نوید محمدزاده هم‌چنان مخاطب را شگفت‌زده می‌کند و طناز طباطبایی سعی کرده ترسیم دیگرگونی از یک زن به‌ظاهر مزاحم اما در واقع عاشق ارائه کند.

فیلم صحنه‌های کارشده و جذاب فراوانی دارد. مثل صحنه‌ی تصادف همسر خسرو که با این‌که در لانگ‌شات برگزار شده اما در غافل‌گیری مخاطب سهم به‌سزایی دارد یا صحنه‌ی ملاقات عاشقانه‌ی خسرو و حنا در بام شهر که به پرسپکتیو و عمق میدان به جهت خلق معنا توجه ویژه‌ای شده است. اما بهترین سکانس فیلم بدون شک سکانسی است که حنا صحنه‌ی قتل را به نوعی برای بازپرس تعریف می‌کند. بدین ترتیب که روی برف راه رفته، در خانه را باز کرده، فضای خانه را طی کرده، به  تختخواب رسیده و زن خسرو را به قتل می‌رساند. اما در قاب دوربین، اثری از حنا و بازیگر نیست و به نوعی یک فرد نامرئی راه می‌رود. در واقع این سکانس شاید برای اولین بار در سینمای ایران اجرا شده که نشان از تجربه‌گرایی سیدی دارد. در این صحنه روی برف چند رد پا خالی می‌شود، دستگیره‌ی در پایین رفته و در باز می‌شود، تشک تخت فرو می‌رود، و برخوردی شکل می‌گیرد تا ضربات متعدد چاقو را تداعی کند.

سیدی در خشم و هیاهو برای اولین بار بیش‌تر به داستان‌گویی توجه کرده و به این نتیجه رسیده که می‌توان هم کمال‌طلبی و زیبایی‌شناسی مستقلی داشت و هم نبض مخاطب عام را در دست گرفت. اما هرچه فیلم در ساختار و اجرا موفق است، در فیلم‌نامه چنان که باید به علت‌ها و معلول‌ها و توجیه منطقی رفتار شخصیت‌ها فکر نشده است. از شخصیت‌پردازی نصفه‌ونیمه‌ی خسرو که علت پرخاشگری پردامنه‌اش نسبت به همه‌ی افراد پیرامونش، کم‌تر مشخص می‌شود تا همسر او و حنا که کم‌تر جزییاتی برای روایت سمپاتیک دارند و صرفاً بر پایه‌ی کهن‌الگوی زن اغواگر و زن قربانی ترسیم شده‌اند. به همین دلیل از نیمه‌ی اول فیلم به بعد مخاطب که نتوانسته همدلی لازم را با زنان داستان برقرار کند، عملاً همه‌ی حواسش متوجه شخصیت خسرو است که محمدزاده با بازی کم‌نقصش توانسته ترکیب جذابی از خیر و شر را به‌خوبی نمایان کند که در صحنه‌ی دادگاه نمود عینی آن را می‌توان دید.

ضعف دیگر به نبود باورپذیری در روابط برمی‌گردد. مقدمه‌چینی رابطه‌ی زن و مرد کمی سست طراحی شده و عشق و علاقه‌ی آن‌ها کم‌تر متقاعدکننده است. از سوی دیگر زن خسرو هم صرفاً حضوری مکانیکی دارد تا این‌که بتوان به عنوان شمایل یک قربانی برای او دل سوزاند. پایان‌بندی فیلم نیز بی‌خودی کش داده می‌شود و صحنه‌های اعدام هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند یا نمونه‌های ایرانی و خارجی دیگر را تداعی می‌کند. سیدی در صحنه‌ی پایانی همان کلیشه‌های مرسوم را تکرار کرده؛ دختر اعدامی که به‌سختی راه می‌رود، ناراحت است و چهره‌ای مغموم دارد. هرچند که در این پایان‌بندی سلیقه‌ی مخاطب عام هم در نظر گرفته شده اما مشکل این‌جاست که از نظر اجرا و به‌خصوص ریتم هم این پایان تناسب لازم را با ریتم تند فیلم ندارد.

 

****

گزارش نشست نقد و بررسی فیلم  خشم و هیاهو ساخته هومن سیدی

هومن سیدی: بارها گفته‌ام سینمای مولف برای من درس است

محمدزاده: امیدوارم هیچ وقت فیلم‌های سیاسی بازی نکنم

کارگردان "خشم و هیاهو"گفت: بارها گفته‌ام سینمای مولف برای من درس است و تلاش دارم از آن بهره بگیرم اما اگر می‌دانستم چنین سریال مشابهی ساخته شده بدین ترتیب کار را پیش نمی‌بردم.

 

، نشست نقد و بررسی سینمایی «خشم و هیاهو» ساخته جدید هومن سیدی ظهر در برج میلاد برگزار شد.

کارگردان این فیلم در نشست نقد و بررسی به عدم حضور طناز طباطبایی اشاره کرد و گفت: او به دلیل حضور بر سر فیلمبرداری فیلم جدید رضا کاهانی موفق به حضور دراین جلسه نشده است.

وی در عین حال فضای این ساخته خود را فضای جذابی دانست که دوست دارد در آینده تلاش های بیشتری در این زمینه داشته باشد.

این کارگردان در ادامه در پاسخ به سئوالی مبنی بر شباهت این فیلم با یکی از سریالهای امریکایی سال 2014، توضیح داد: این سریال را ندیده بودم و در مقطعی پگاه آهنگرانی این موضوع را گوشزد کرد که بعد از دیدن آن سریال متوجه شباهت هایی میان این دو اثر شدم.

سیدی همچنین عنوان کرد: بارها گفته ام سینمای مولف برای من درس است و تلاش دارم از آن بهره بگیرم اما اگر می دانستم چنین سریال مشابهی ساخته شده بدین ترتیب کار را پیش نمی بردم.

وی در بخش دیگری از این نشست در ارتباط با پرداخت فیلمش به برخی موضوعات از سوی رسانه ها، گفت: این را می دانم که رسانه ها باید خوراک داشته باشند اما به عنوان مثال به شخصه در این جشنواره مصاحبه چندانی نداشته ام اما مطالب متعددی به نقل از من کار شده است. گاه برخی اهالی رسانه موضوعی را بیش از آنچه باید بزرگ کرده و در فضا تاثیر می گذارند.

سیدی در پاسخ به این سئوال که در ادامه مسیر کاری خود ترجیح می دهد روند ساخت فیلم را دنبال کند یا به عنوان بازیگر فعالیت کند، اظهار کرد: برای سال بعد قصد دارم تمام تمرکز خود را برای بازیگری بگذارم و بر این اساس برنامه ای برای ساخت فیلم جدید ندارم.

سعید سعدی: این فیلم تلنگر به مردم است

 

در ادامه این نشست، سعید سعدی تهیه کننده سینما نیز در ارتباط با دلیل
انتخاب موضوع فیلم گفت:به دنبال این بودیم که به آحاد جامعه تلنگر زده و بگوئیم لازم است از خودمان مراقبت کنیم
.

وی در پاسخ به این سئوال که چرا در زمان دریافت پروانه ساخت وزارت ارشاد برای روایت داستان این فیلم از زاویه دید یک بازیگر سختگیری داشته نیز عنوان کرد: در زمان دریافت پروانه ساخت نظر ارشاد این بود که با توجه به هجمه های ایجاد شده علیه بازیگران، نباید به این فضا دامن بزنیم. آنها اصرار داشتند چهره غیر هنری انتخاب شود اما در نهایت با توجه به تاکید ما کار بدین شکل پیش رفت.

 

محمدزاده:هرگز کارگردانی نمی کنم

نوید محمدزاده بازیگر این فیلم هم در صحبتی کوتاه درباره نقش های متفاوتی که ایفا کرده متذکر شد: زمانی که تفکرهای مختلف را انتخاب می کنیم، نتیجه متفاوتی حاصل می شود. معمولا قبل از بازی سعی می کنم خود را به ذهنیت فیلمساز نزدیک کنم چرا که اگر کارگردان فرد باهوشی باشد به خوبی در ذهن خود می داند چه می خواهد و هومن سیدی فرد بسیار باهوشی است. برهمین اساس نقش ها نیز خیلی شبیه به یکدیگر نخواهند شد چرا که هر یک از آنها بر اساس یک ذهنیت شکل گرفته است.

وی ادامه داد: فکر می کنم در نهایت در «خشم و هیاهو» اتفاق خوبی افتاده و حال خیلی خوبی دارم که در این فیلم بازی کرده ام.

این بازیگر در پاسخ به این سئوال که آیا ممکن است او هم مانند هومن سیدی زمانی به عنوان کارگردان نیز فعالیت کند، تاکید کرد:هرگز کارگردانی نخواهم کرد چرا که کار بسیار سختی است.

وی ادامه داد: درست است کار بازیگری کار سختی است اما فشاری که پس از فیلم بر روی تهیه کننده و کارگردان به وجود می آید بسیار زیاد است.

 

منتقد: تغییر رویکرد هومن سیدی مهم ترین نکته «خشم و هیاهو»است

نیما حسنی نسب منتقد حاضر در جلسه نیز مهم ترین نکته این فیلم را تغییر رویکرد هومن سیدی از سینمای تجربی به سینمای قصه گوی کلاسیک دانست و گفت: شباهت داستان این فیلم با یک ماجرای واقعی که سالها قبل اتفاق افتاده طی این مدت مورد توجه عده بسیاری قرار گرفته اما تشبیه فیلم یک کارگردان به یک موضوع خاص می تواند تقلیل جایگاه آن اثر باشد .

وی ادامه داد: به نظر «خشم و هیاهو» به معضلات زندگی افراد مشهور در یک جامعه پرتناقض می پردازد و در لایه ای از خود نقد رسانه هایی را در بر می گیرد که بیش از حد قانون و نیاز به زندگی افراد ورود می کنند. حتی این فیلم را می توان آزمونی برای اهالی رسانه دانست که چقدر با این فیلم ارتباط برقرار کرده و یا آن را به سمت یک داستان حاشیه ای سوق می دهند.

مهدی سعدی تدوین گر، محسن نصرالهی طراح صحنه، رعنا امینی طراح لباس و سعید چنگیزیان بازیگر«خشم و هیاهو»از دیگر عوامل حاضر در این نشست بودند.

مد و مه/چهارشنبه ۲۱بهمن ۱۳۹۴

 

گاه دینی به سیمرغ سی و چهارم ـ 11

بی قید و بند، دور از اخلاق و شهرت پرست/ نقد فیلم "خشم و هیاهو"

منبع : اختصاصی ابنا

 

.

خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا/ سرویس هنر اسلامی:

 

سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر از ابتدای دهه مبارک فجر 1394 در تهران آغاز شده است. فیلم سینمایی "خشم و هیاهو"از جمله فیلمهایی است که در بخش "سودای سیمرغ (سینمای ایران)"نمایش داده شد.

آنچه در پی می آید نقدی بر این فیلم است:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

به قلم: سعید گرامی

 

* داستان فیلم خشم و هیاهو

داستان فیلم سینمایی "خشم و هیاهو"درباره یک خواننده مشهور به نام «خسرو پارسا» (با بازی نوید محمدزاده) است که همسرش به قتل رسیده و او و معشوقه اش مظنونین اصلی این جنایت هستند. وی که متأهل است رابطه مخفیانه ای با یک زن دیگر به نام «حنا» دارد. همسر او «تینا» (با بازی رعنا آزادی ور) متوجه این رابطه می شود و پس از مشاجره با خسرو تصادف می کند و در حالی که در خانه اش بستری است، به ضرب چاقو به قتل می رسد. داستان آشنایی خسرو با حنا و نحوه رابطه شان موضوع قتل را پیچیده می کند و ...

داستان این فیلم شبیه ماجرای قتل «لاله سحرخیزان» همسر «ناصر محمد خانی» فوتبالیست مشهور ایرانی به دست «شهلا جاهد» است؛ اما «سعید سعدی» سناریست فیلم "خشم و هیاهو"می گوید: داستان فیلم، متفاوت از ماجرای ناصر محمدخانی و شهلا جاهد است و اصلاً شخصیت اصلی داستان از ابتدا فوتبالیست نبود. اما ماجرای محمدخانی و جاهد در داستان فیلم تأثیر داشته است.

 

* نقد فیلم خشم و هیاهو

«هومن سیدی» در فیلم سینمایی جدیدش "خشم و هیاهو"سبکی جالب به شیوه سینمای اروپا اتخاذ کرده است و ما را به فضای فیلم های «هانکه» و «تارکوفسکی» می برد؛ فضایی که به درون شخصیت ها می رود و زوایای پنهان آنها را به تصویر می کشد.

قصه فیلم سینمایی "خشم و هیاهو"سیر خطی ندارد و مدام دستخوش تغییر قرار می گیرد. داستان، روایت نسبتا پیچیده ای دارد؛ مطابق بخشی از فیلم که از زبان «خسرو» روایت می شود، «حنا» قاتل است؛ اما وقتی حنا داستان را تعریف می کند، خسرو تمام انگیزه های قتل را دارد. همین باعث می شود تا اواسط فیلم، مخاطب متوجه اصل داستان نشود و نتواند پایان آن را حدس بزند.

فیلم فضای سرد و بی روحی دارد و در این فضای سرد و تاریک، خشونت موج می زند. رنگ بندی فیلم در ابتدا کم رنگ و کم رمق است وهرچه داستان پیش می رود کم رنگ تر می شود تا جایی که در اواخر، سیاه وسفید می شود!

فیلم گویا در رویا سیر می کند. زوایای تاریک وگنگی در این رویا هست که نمی توان تعریف درستی برایش پیدا کرد. مرز بین رویا و واقعیت درهم شکسته شده و فیلم همچون یک خواب دهشتناک است که وقتی به انتهایش می رسی ابتدایش را فراموش کرده ای.

فیلم "خشم و هیاهو"پر است از فریاد های سر به مهر؛ از سکوت های آزار دهنده؛ از لحظات تئاترگونه؛ و از بازی ها تصنعی که به پانتومیم می ماند.

حقیقت در فیلم مبهم است. نمی توان قطعیت پیدا کرد که چه کسی قاتل است؛ همانطور که نمی توان از ذهن پرهیاهوی شخصیت هایش سردرآورد. تلاش مخاطب برای کشف داستان و ارتباط با شخصیت ها، خشم و هیاهوی درونی او را برمی انگیزد. دقیقاً جایی که باید حرف زد، سکوت فریاد می کشد و این را کارگردان با ظرافت و دقت به نمایش گذاشته است.

"خشم و هیاهو"زندگی بی قید و بند و دور از اخلاق خواننده ای را بیان می کند که هویتی ندارد و شهرت پرست است. ظاهر نامتعارف، لحن زننده و دور از ادب، رفتارهای تند و کارپدیمی همه نشان دهنده عدم ثبات شخصیتی اوست. هیچ کس و هیچ چیز برایش مهم نیست و از هروسیله ای برای مقاصدش استفاده می کند.

یکی از نکات تکرار شونده در فیلم، وجود المان های دینی و مذهبی است. یک بار در صحنه ای که خسرو و حنا روی تپه ای درحال صحبت های عاشقانه باهم هستند، در پس زمینه آنها مناره های مسجدی چشم نوازی می کند! بار دیگر الفاظ مذهبی از زبان خسرو شنیده می شود! و آخرین بار صدای ادان است که هنگام اعدام قاتل شنیده می شود!

خسرو دین را نیز ابزاری برای سوء استفاده خود قرار داده است. شخصیتی که هیچ نسبتی با حیات دینی ندارد؛ اما وقتی خود را در خطر می بیند تظاهر به دینداری می کند و برای رسیدن به اهداف خود حاضر است از دین نیز سوءاستفاده کند. در دادگاه، او محاسنی کامل دارد و الفاظ عربی را طوری ادا می کند که مشخص است هیچ اعتقادی پشت آن وجود ندارد. استفاده ابزاری از دین در جامعه امروز، شاید پیامی باشد که مقصود کارگردان بوده است.

وقت اعدام معمولاً بعد از اذان صبح تا سپیده خورشید است چرا که گفته می شود آن بهترین لحظه برای آمرزش است. از آنجا که قاتل بودن شخص اعدامی، برای بیننده محرز نشده است، می توان این صحنه را استعاره ای از بی گناهی او دانست.

خشم و هیاهو عنوان رمانی است به قلم «ویلیام فاکنر». این رمان ذهن ناتوان، ذهن وسواسی و دنیای عینی را به ترتیب مورد بررسی قرار می دهد. مخاطب این رمان به ترتیب حرکتی از ساده لوحی و معصومیت به سوی روشنگری فزاینده خواهد داشت. شخصیت های فیلم هومن سیدی نیز مشابه شخصیت های رمان فاکنر هستند. برای خسرو همانند «جیسون»، رابطه تجاری آرمانی ترین نوع رابطه است. نویسنده و کارگردان تحت تاثیر این رمان فیلم را پیش برده اند؛ و استفاده از جمله معروف ویلیام فاکنر در ابتدای فیلم گواه این حرف است: «زندگی به من آموخت هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست».

فیلم نقاط ضعفی هم دارد. مثلاً برای کشتن کسی که در کما است تنها کافی است برای چند دقیقه جریان اکسیژن وی را قطع کرد و کشتن او با ضربات چاقو یک دیوانگی محض است. اصولاً کسی که می خواهد قاتل بودنش را پنهان کند هیچگاه دست به چنین قتل ناشیانه و وحشیانه ای نمی زند. در نتیجه صحنه قتل باورپذیر نیست و این یک ضعف فاحش در داستان فیلم است.

نقطه ضعف آشکار دیگر فیلم سینمایی "خشم و هیاهو"، نمایش خشونت، الفاظ رکیک و ارتباطات ناهنجار است. بنابراین تماشای این فیلم برای کودکان و نوجوانان توصیه نمی شود.

اما شاید ملال آورترین نکته این فیلم، دستمایه تکراری این روزهای سینمای ایران ــ یعنی خیانت و رابطه جنسی خارج از عرف ــ باشد. گویی فیلمسازان ما سوژه دیگری برای آثار هنری خود ندارند!

تصویربرداری فیلم در حد مطلوب است و صحنه خودکشی تینا بسیار عالی از آب در آمده است. موسیقی «کارن همایونفر» هم بسیار بافضای فیلم همخوانی دارد. بازی بازیگران ــ غیر از بازی تصنعی نوید محمدزاده ــ در مجموع خوب است.

به لحاظ فنی، و نه محتوایی، می توان گفت که هومن سیدی اثر قابل قبولی تولید کرده است. وجود چنین کارگردانی در سینمای ایران، در صورت داشتن فیلمنامه های پر محتوا و سالم، می تواند به ارتقاء سطح هنری فیلم های ایرانی کمک کند.

 

.

منابع

 

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%B4%D9%85_%D9%88_%D9%87%DB%8C%D8%A7%D9%87%D9%88_(%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85_%DB%B1%DB%B3%DB%B9%DB%B4)

 

http://www.naghdefarsi.com/iran-movie-review/15933-1395-01-03-13-29-42.html

http://moviemag.ir/cinema/zoom/iran/13748-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AE%D8%B4%D9%85-%D9%88-%D9%87%DB%8C%D8%A7%D9%87%D9%88#sthash.MYTJEkAc.dpuf

http://moviemag.ir/cinema/zoom/iran/13748-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AE%D8%B4%D9%85-%D9%88-%D9%87%DB%8C%D8%A7%D9%87%D9%88

http://www.zoomg.ir/2016/3/27/115194/khashm-va-hayahou-review/

http://www.honarland.ir/3694

http://www.madomeh.com/site/news/news/5202.htm

 

http://fa.abna24.com/service/fajr-international-film-festival/archive/2016/02/08/698654/story.html

 

 

خودشناسی از دید سقراط

$
0
0

خودشناسی از دید سقراط

.

سقراط فیلسوف بزرگ یونانی می‌گفت: فلسفه‌ی من دو رکن دارد:

یکی این‌ که خودت را بشناس.

دوم هم این که زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد.

 خودت را بشناس یعنی اینکه بفهم که چرا تو منحصر به فردی و یا به تعبیری مثلاً حسن، حسن را بشناسد. نمی‌گفت بیایید انسان را بشناسیم، بلکه از نظر سقراط هرکسی باید خودش را بشناسد. سقراط معتقد بود فقط وقتی خودشناس می‌شوید چهار چیز را می‌شناسید و این چهارتا حکم سعادت ماست، آدم از طریق خودشناسی چهار چیز را می فهمد:

1) میزان دانایی

2) میزان توانایی

3) نقاط قوت

4) نقاط ضعف

 باید بدانیم که گستره و محدوده‌ی دانایی و توانایی‌هایمان تا کجاست و نقاط قوت و ضعف خودمان را بشناسیم؛ با شناخت این چهارتا می توان زندگی خوبی داشت. وجه بی‌همتایی انسان‌ها در این چهارتاست و اگر راه‌مان از هم جدا می شود به خاطر تفاوت ما در این چهار مورد است. و با شناخت این‌ها است که شرط لازم و البته ناکافی نیک بخت زیستن ما فراهم شده است.

 

 

 

 

سرمایه گزار حرفه ای- سرمایه گزاری در بازیهای کامپیوتری

$
0
0

سرمایه گزار حرفه ای- سرمایه گزاری در بازیهای کامپیوتری

ترجمه گارگین فتائی

.

مصاحبه گر: بازی کامپیوتری در سالهای اخیر به نحو وحشتناکی با فروش جهانی نزدیک ده و نیم میلیارد دلار  متداول شده است  . من اخیراً با " تود رودامیل Todd Rudamill,"که یک متخصص سرمایه گزاری است مصاحبه کرده ام .

تود! من به یاد دارم که بازی ویدیویی تنها توسط شاگرد تنبلها  و بچه هایی که اجتماعی یا ورزشکار نبودند انجام می گرفت . ما گمان می کردیم که این بازیها به عنوان جانشینی برای بازی با سایر بچه ها عمل می کنند اما حالا بازی کامپیوتری کاملاً شایع شده و تصور بچه تنبیلی برای آن دگرگون شده است .

رودمیل: درست است . هم اکنون همن بچه ها و هم بزرگسالان بازیگر این برنامه ها هستند . در سرتاسر دنیا مردم هر هفته سه میلیارد ساعت صرف بازیهای آن لاین می کنند . این بازیها جذاب هستند و مردم  در برابر هم در سراسر دنیا  نه تنها با کسانی که از قبل می شناسند بلکه با کسانی هم که به طور اتفاقی و از طریق لاگ آون و ورود به سیستم اشنا می شوند    بازی می کنند  .

این  صنعت  فرصت های سرمایه گزاری وسوسه انگیز و منافع عظیم را پیشنهاد  می کند  .

مصاحبه گر: اما در صورت کسادی اوضاع سرمایه گزاران جدید چه چیزهایی نیاز دارند رعایت کنند؟

رودامیل: خوب صنعت بازی کامپیوتری بحث برانگیز است در برخی موارد بازیهای بسیار زیاد می تواند برای کاربران خطرناک باشد . شما می دانید که اعتیاد آور است در حقیقت برخی از اشکال بازیهای کامپیوتری ادامه بازی از سوی بازیگران را تقویت می کند . برای مثال آنها به بازی گران به ازای تعداد ساعاتی که صرف بازی می کنند و یا تعداد بازیهایی که تمام می کنند .  پاداش  می دهند .

مصاحبه گر: آیا واقعاً نامیدن این عمل به عنوان یک اعتیاد درست است؟

رودامیل : بله اعتیادها به بازی کامپیوتری همه معادل های سایر اعتیادها را نمایان می سازند . آنها  تماس با خانواده و دوستان  ، خواب و مدرسه  و شغل خود را از دست می دهند برخی ها می توانند از طریق کنار کشیدن خود از آنها صرف نظر کنند اما دیگران در بازی های ویدئیویی دجار وسوسه هستند و واقعاً وقتی این بازی ها از آنها دور نگه داشته شوند از کوره در می روند و این امر ممکن است باعث هراس برخی از سرمایه گزاران شود .

مصاحبه گر: این خیلی وحشتناک است.  چرا هر کسی می خواهد در بازی کامپیوتری سرمایه گزاری کند؟

رودامیل : خوب بازی برای هر بازیگری یک گزینه اجباری نیست و تعدادی موقعیتهای مثبت هم برای این بازیها وجود دارد این بازیها می توانند از لحاظ آموزشی به کار روند . فکر کنید این بازیها گرفتن داروبه بچه ها را یاد بدهد و یا به والدین جوان یاد دهند که چگونه از کودک خود مراقبت کنند و یا به بزرگسالان درامر  خواندن کمک کند این احتمالات،  پایان ناپذیرند .

مصاحبه گر:  بنابراین سرمایه گزاران بالقوه چشمداشت فوق العاده زیادی به این صنعت بازی  از همان طفولیتش  دارند و خانها و مراحل فراوانی برای رشد خلاق آن وجود دارد .

 

 

 

 

نقش مثبت بازیهای کامپیوتری برای بیماران

$
0
0

نقش  مثبت بازیهای کامپیوتری برای بیماران

ترجمه از گارگین فتائی

.

بازیهای کامپوتری تنها برای سرگرمی نیستند بلکه آنها به طور فزاینده در امور و تنظیمات بهداشتیو پزشکی  مورد استفاده قرار می گیرند . پرسش و پاسخ بین یکی از برگزرا کنندگان  جلسه و دو تا از مدعوین  را در یک کنفرانس مدیریت بهداشتی و پزشکی  health management  بخوانید . مدعو اول  در حال بحث بر سر روشهایی است که مدیران بهداشتی و پزشکی بتوانند نتایج آن را در بیمارستانهایشان توسعه دهند .

برگزار کننده : ممنون برای مشارکت دادنمان در جلسه .  پس برخی از فواید بهداشتی بازیهای کامپیوتری برای بیماران چیست؟

مدعو اول: اول اینکه به نظر می رسد بازیهای ویدیویی بتوانند از طریق جایگزینی دنیای مجازی به جای دنیای واقعی از دردشان  از میزان درد آنها بکاهند . سربازانی که به طور جدی زخمی شده بودند  هنگام بازی به درمان کمتری از آنهایی که بازی نمی کردند نیاز داشتند .

برگزتار کننده : جالب است حالا برخی از تحقیقاتی که مربوط به استرس است .

مدعو اول : درست است . مراحل درمان  استرس و افسردگی برای آنهایی که بازی کردند پیشرفت کرد . ما معتقدیم که این بازیها   راه گریزی از نگرانی و دادن زمان استراحت به بیمار هستند  .

برگزار کننده : قبلاً ما در باره بازی آنلاین از سوی سالخوردگان حرف زدیم .

مدعو  اول: بله یافته های جالبی در اینجا هست . بیماران سالخورده وقتی در بازی خود نیاز به تیراندازی داشتند دید و تصورشان پیشرفت کرد همچنین گزارش شده که بزرگترهایی که بازی های ویدیویی  می کردند در درجه بالاتری از نشاط نسبت به آنهایی که بازی نمی کردند بودند و البته آنها  تنها گه گاهی وسواس گونه بازی نمی کردند .

برگزار کننده : و در باره بچه های جوان چه ؟ من فکر می کنم فواید خاصی برای آنها وجود دارد .

مدعو  اول: مطالعات نشان می دهند که کودکان با بیماری مزمن که بازی کامپیوتری انجام می دهند طرز برخورد های بهتری دارند . ما معتقدیم که راهبردی که آنها در بازی به کار می برند باعث تقویت  کنترل احساسات آنها می شود. آنها از لحاظ احساسی انعطاف پذیر تر بوده و  دارای روحیه قوی تری برای بهبودی هستند . به نظر می رسد که این بازیها به مغز در تولید احساسات مثبت کمک می کند .

برگزار کننده : آیا  این بازیها فواید دیگری برای بیماران جوان  دارند؟

مدعو اول : بله ما دریافتیم که بچه های جوانی که بازیهای ویدیویی می کنند توانائی  بهتری در انجام امتحانات  مهارت های حرکتی motor skillsنسبت به آنهایی که بازی نمی کنند دارند  البته این امکان نیز هست که بچه های با مهارت های حرکتی بهتر فقط در بازیها مجذوب ترند .

برگزار کننده : و در باره ملاقات سایر بازیگران با هم چه آیا این بازیها به این بیماران نیز  کمک می کنند؟

بله البته برای بیماران کمی احساس تنهایی کردن طبیعی است اما وقتی آنها در تماس با افراد دیگر قرار می گیرند احساس بسیار بهتری دارند .

مدعو اول : به نظر می رسد که بازیهای ویدیویی برای پزشکان و دست اندارکاران بهداشتی و پزشکی ما و نیز برای بیماران ، سودمند خواهند بود .

برگزار کننده:  حالا اجازه  بدهید برگردیم به برخی از دلایلی مبنی بر اینکه چرا به نظر می رسد  این بازی ها به افراد کمک می کنند . این بازیهای ویدیویی چه دارند که آنها را جذاب می سازند .

مدعو دوم : خوب بارز تورین فایده آنها این است که وقتی مردم دارند بازی می کنند،  بر وظایف و نقشهای بازی متمرکز می شوند نه  بر بیماریشان . این بازیها غالباً آنها را به مقدار زیادی از نگرانی باز می دارد.  تعدادی از این بازیها خصوصیاتی مثل رنگ های روشن و صفحات زیبا  دارند  که به افراد احساس شادمانی می دهند  و شاید به همین خاطر است که مردم اشتیاق بسیار زیادی به این بازیها دارند.  آنها جالب هستند .

برگزار کننده: بله من می توانم آن را ببینم

مدعو دوم :و این ذهن افراد را تند و تیز نگه می دارد برای مثال  بازی گران می توانند اطلاعات جدید را راحت تر از غیر بازیگران بیابند فرض کنید شما بازیگر یک بازی کامپیوتری هستید و به طور ناگهانی مانع جدیدی ظاهر می شود  شما از  همه مهارت های خود برای تلاش  در جهت غلبه بر آن مانع استفاده خواهید کرد.  وقتی شما این کار را انجام می دهید یک احساس رضایت برای شما می آورد .

برگزار کننده : ما همه به این احساس نیاز داریم و من می توانم ببینم که چگونه آن به مردم در بیمارستان یعنی جایی که احساس انزوای کامل نمودن در آن آسان است کمک می کند .

مدعو دوم : من تمام وقت با بیماران کار می کنم احساس کمی افسردگی برای آنها رایج است آنها گاهی گمان می کنند که ارتباط خود را با دنیای بیرون از دست داده اند اما به فواید بازیهای آنلاین نگاه کنید ناگهان شما در یک رابطه دوستانه با بازیگران دیگر قرار می گیرید . آنها ممکن است در همان اتاقی که شما هستید نباشند اما شما با هم به سوی یک هدف کار می کنید و این به شما احساس خوبی می دهد .

برگزار کننده: این بسیار حیرت انگیز است اما این بازیها برای بیماران همانند هر کس دیگری خطری ندارند؟  ما می دانیم که افراد می توانند به این بازیها معتاد شوند آنها اشتیاق و انگیزه شدید به بازی را افزایش می دهند  .

مدعو دوم:  خوب البته این واقعیت دارد من گمان می کنم که اگر این امر رخ دهد و آنها نیاز به توقف بازی داشته باشند آنها همانند بازیگران دیگر دچار اعتیاد شده اند اما این ریسک و خطر در مقایسه با فواید زیاد و  نشاطی که این بازیها برای بیماران می آورند ناچیز است

 

 

 


آیا بازیهای کامپیوتری پر زد و خورد منجر به رفتار خشونت آمیز می شود

$
0
0

آیا بازیهای کامپیوتری پر زد و خورد منجر به رفتار خشونت آمیز می شود

نظر موافقین و مخالفین

ترجمه گارگین فتائی

.

1: روش حل مشکلات

نظر مخالف

این بازیها به جوانان یاد می دهند که خشونت روش خوبی برای حل مشکلات و رسیدن به اهدافشان است .

.

نظر موافق

این بازیها منجر به افزایش جرم نشده و بروز رفتار خشونت آمیز را نشان نمی دهد

 

2: تاثیر بر زورگوئی

نظر مخالف

. در یک مطالعه شصت درصد پسران یک مدرسه راهنمایی که بازیهای پر زد و خورد کردند  برخوردها یا  دعواهایی با پسران دیگر داشتند درمقایسه با سی و نه درصد پسرانی که بازی های  پر زد و خورد انجام نداده بودند .

 

نظر موتفق

این بازیها همانند فیلم ها یا  کتاب های خشونت آمیز منجر به خشونت نمی شود گر چه ممکن است برای جوانانی که قبلاً دست به خشونت زده اند جذاب تر باشند .

3: بازسازی خشونت 

نظر مخالف

این بازیها به بازیگران برای بازسازی خشونت  پاداش می دهند که خود منجر به رفتار و افکار پرخاشگرانه  می شود

 

نظر موافق

این بازیها روش امنی برای افراد در جهت خلاصی از خشم یا احساسات خشونت آمیزی که آنها تجربه کرده اند هستند

 

4: حساسیت

نظر مخالف

این بازیها به بچه های همه سنین یاد می دهد که نسبت به مشکل خشونت در جامعه کمتر حساس باشند .

 

نظر موافق

این بازیها دارای فواید زیادی برای مغز بوده و مهارت های ارزمند و روش های تدابیری که بتواند در زندگی واقعی به کار رود یاد می دهند

 

 

 

سخنان برخی از دانش آموزان یک دبیرستان در باره بازیهای کامپیوتری

$
0
0

سخنان برخی از دانش آموزان یک دبیرستان در باره بازیهای کامپیوتری

ترجمه گارگین فتائی

 

من سباستین هستم و هفده سال دارم . من یک بازیگر کامپیوتری هستم . سالها شنیده ام که مردم به من می گویند این بازیها مضر هستند و مرا مضطرب خواهند ساخت و آنها بسیار اعتیاد آور هستند.  خوب من در تمام طول دبیرستان بازی کرده ام و با این عقیده مخالفم .  من خودم تجربه مستقیم دارم.  من یک دانش آموز با فاتخار هستم   و زندگی اجتماعی فعالی دارم ، عضو دو کلوب و در یک تیم دو و میدانی هستم .  من فکر می کنم بازیهای ویدیویی به من در دانش آموز بهتر شدن  کمک کردند . من در حل مشکلات انعطاف پذیرتر هستم زیرا به سرعت آنها را حل می کنم . زندگی اجتماعی من پیشرفت کرده زیرا با دوستان دیگرم بازی کامپیوتری انجام می دهم در واقع سطح توجه من نسبت به سالهای مدرسه راهنمایی افزایش یافته است .

نام من نانسی است و من عاشق تماس  و رابطه  از طریق بازیهای ویدویی هستم  روی هم رفته وقتی شما  دارید  بازی آنلاین می کنید  شما تنها نیستید زیرا  شما به طور اتفاقی با  افرادی از همه نقاط دنیا   حرف میزنید . مادرم به من می گوید که من دارم از این بازیها به عنوان جایگزینی برای گذراندن  زمان کیفی با خانواده استفاده می کنم . پدر من هم از این نگزان بود که من از این بازیها به عنوان شکلی از گریز استفاده می کنم و من نگرانیشان را می فهمم زیرا دوست من کاملاً به بازی کامپیوتری معتاد شد و احساس می کرد که تمام طول روز مجبور به بازی کردن است اما من مثل او نیستم . بازی کامپیوتری فعالیت بزرگی برای نوجوانان است .

من سیان هستم . من نسبت به روشی که این بازیها به افراد در دوستی باهمدیگر یاد می دهند نگران هستم  البته مثل هر چیز  دیگری شما ناگزیر به بازی کردن در حد اعتدال هستید شما نمی توانید هر روز پشت کامپیوتر باشید اما لذت  بازیهای آنلاین این است که شما می توانید در هر زمانی بازی کنید بنابراین شما مقدار زیادی انعطاف دارید . من همچنین فکر می کنم که این بازیها به افراد ، مهارتهای سودمندی یاد می دهند نظیر اینکه چه تدایری ارائه داده  و چگونه خود را  بر سناریوها  تطبیق دهیم .

 

جایگاه بالای دوندگان کنیایی

$
0
0

جایگاه بالای دوندگان کنیایی

ترجمه گارگین فتائی

.

 

دوندگی به عنوان یک ورزش رقابتی از اوایل دهه 1980 رایج شده است . در سال 2003  رابرت چرویوت Robert Cheruiyotکه یک کنیایی است در مسابقه  دوی ماراتون  بوستون که یک مسابقه بیست و شش ملیلی است برنده شد  او  دوازدهمین  کنیایی  بود که در طی سیزده سال دو ماراتون  را می برد  . آن سال کنیا در بخش مردان در جایگاه  دوم ، سوم ، چهارم و پنجم  و در بخش زنان  جایگاه سومنو چهارم قرار گرفت .

چه چیزی به کنیایی چنین قدرت مهیبی دردنیای دوندگی می دهد چند دلیل وجود دارد که یکی از آنها جغرافی است .

ارتفاعات  دوهزار متری در کنیا رایج هستند که منجر به زندگی قدرت مند بیرونی در هوای کم که برای  موفقیت در دوندگی های با فاصله ، حیاتی است   به آنها در توانایی بالای تفنسی  کمک می کند

ارتفاعات بلند و عرض استوایی ، یک هوای ایده آل برای رندگی بیرونی قدرتمند ارائه می دهد .

هوای کنیا دارای روزهای راحت گرام ، شب های خنک  و رطوبت کم است  همه اینها شرایطی ایده آل برای یک دونده  فراعه می سازد.

دلیل دیگر وجود اردوهای متعدد پرورشی  است که کنیا برای دوندگان تاسیس کرده است  . جوانان دونده برای جایگاه  در این اردوها رقابت می کنند جایی که آنها تربیت سخت دیده ،  غذای سالم و درست خورده و زندگی با انضباطی برای هشت یا نه  ماه از سال  دارند .

فیزیولوژیست های   ورزشی sport physiologists  از همه  نقاط جهان  پرورش و زندگی در ارتفاعات بلند را بهترین شکل شایستگی برای دوندگان  با  مسافت  دور در نظر می گیرند چرا که انجام این کارها حجم ااکسیژنی که بدن به ماهیچه ها حمل می کند افزایش می دهند . وقتی ماهیچه های دوندگان اکسیژن بیشتری دریافت کند آنها می توانند طولانی تر و تندتر بدوند .

یک زندگی نمونه از دوندگان کنیایی  زندگی" جان چریویت کوریرJohn Cheruiyot Korir    "است  او یک کنیایی است که به رابرت چریویت مرتبط نیست.  از وقتی که او  کودکی در مدرسه ابتدایی بود برای مزرعه پدرش هر صبح  چای    برداشت می کرد و زمانی کافی برای دوندگی به مدت بیست دقیقه تا مدرسه برای او می گذاشت او سپس برای نهار به خانه دویده و به مدرسه بازمی گشت و سپس بعد از مدرسه به سمت خانه میدوید با دانستن اینکه این امر یک بنای استقامتی است که همان چیزی بود که او می خواست انجام دهد . در مدرسه راهنمایی او آگاهانه یک راه پر پیچ و خم  برای دوندگی طوری که از و به مدرسه یک ساعت طول بکشد انتخاب کرد .

او نیز برای سالها  پرورشی سخت داشت در مصاحبه ای که او بعد از پیروزی در ماراتون بوستون ارائه داد گفت "من کاملاً آماده بودم."

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چند اصطلاح و ضرب المثل انگلیسی

$
0
0

چند اصطلاح و ضرب المثل انگلیسی

ترجمه  از گارگین فتائی

.

It's the early bird that gets the worm.

این پرنده ءسحرخیز است که کرم به دست می آورد

.

یعنی زودتر بهتر است

.

A person is known by the company he keeps.

یک  شخص از طریق شرکتی که نگه می دارد شناخته می شود

.

یعنی دیگران در باره تو بوسیله نگاه کردن به مردمی که با دو دوست هستند یاد می گیرند

 

 

People who live in glass houses shouldn't throw stones.

 

کسانی که در خانه های شیشه ای زندگی می کنند نباید سنگ بیاندازند

.

یعنی دیگران را به خاطر همان اشتباهی که خودت هم مرتکب می شوی سرزنش نکن

 

 

 

.

4. Better the devil you know than the devil you don't know.

 

شیطانی را که می شناسی از شیطانی که نمی شناسی بهتر است

 

.

یعنی مسائل و مشکلات خودت را با شخصی که ممکن است بدتر باشد جایگزین نکن

 

 

.

.

He who lives by the sword shall die by the sword.

 

کسی که با شمشیر زندگی می کند با شمشیر هم خواهد مرد

.

یعنی اگر نسبت به افراد دیگر مرتکب خشونت شوی دیگران هم نسبت به تو مرتکب خشونت خواهند شد

 

 

.

All that glitters is not gold.

هر چیز درخشانی طلا نیست

 

.

یعنی چیزی که ممکن است جذاب و ارزشمند  به نظر برسد ممکن است در واقع ضد آن باشد

 

امکان تردد خودرو و مجوز آزاد رفت و آمد بدون نیاز به وجه تضمین و حق خاک

$
0
0

امکان تردد خودرو و مجوز آزاد رفت و آمد بدون نیاز به وجه تضمین و حق خاک 

  .

http://alikonline.ir/fa/fa/news/political/item/2211

-امکان-تردد-خودرو-و-مجوز-آزاد-رفت-و-آمد-بدون-نیاز-به-وجه-تضمین-و-حق-خاک

.

روسای گمرکات ایران و ارمنستان به منظور تسهیل و آسان سازی روابط تجاری و گردشگری یادداشت تفاهم همکاری های گمرکی امضا کردند.

به گزارش روابط عمومی گمرک ایران، این یادداشت تفاهم در جریان سفر مسعود کرباسیان رییس کل گمرک ایران به ارمنستان در ایروان امضا شد. بنابراین گزارش، در مذاکرات هیات ایرانی به ریاست مسعود کرباسیان رئیس کل گمرک که با حضور سیدکاظم سجادی سفیر ایران در ایروان و هیات ارمنستان به سرپرستی وارطان هارطونیان رئیس کمیته درآمدهای دولتی این کشور برگزار شد، دامنه همکاری های دو جانبه در این حوزه مورد بررسی قرار گرفت و یادداشت تفاهم همکاری در زمینه امور گمرکی بین کمیته درآمدهای دولتی ارمنستان و گمرک جمهوری اسلامی ایران امضا شد.

بر پایه این یادداشت، قرار است با برنامه ریزی دو کشور، تبادل اطلاعات در پایانه های گمرکی مقری و نوردوز صورت گیرد. رییس کمیته درآمدهای دولتی ارمنستان اعلام کرد که اجرایی شدن هر بند از تفاهم امضا شده سبب می شود در مدت کوتاهی به اصل یک پنجره واحد برای اجرا دست پیدا کنیم. همچنین تشریفات گمرکی برای دست اندرکاران فعالیت های اقتصادی و گردشگران به صورت متقابل تسهیل خواهد شد که امکان تردد خودرو و مجوز رفت و آمد آزاد بدون نیاز به وجه تضمین و حق خاک از آن جمله است. اطلاع رسانی ضوابط گمرکی هر دو کشور در سایت های رسمی با هدف ایجاد شرایط بهتر برای توسعه همکاری های اقتصادی و افزایش شناخت دست اندرکاران این حوزه نیز پیش بینی شده است.

از سوی دیگر با هدف توسعه روابط گردشگری و کاهش مشکلات، شهروندان ایران و ارمنستان از قوانین گمرکی در مورد اجناس و مبالغ همراه هنگام ورود به کشور مقابل آگاه خواهند شد و در پایانه های مرزی مقری و نوردوز نیز به صورت تابلو اطلاع رسانی می شود.

هیات ایرانی همچنین در جریان این مذاکرات با توجه به دورنمای ایجاد منطقه آزاد اقتصادی در ارمنستان در چارچوب عضویت این کشور در اتحادیه اقتصادی اوراسیا، اعلام آمادگی کرد تجربه خود را در این زمینه در اختیار ایروان قرار دهد.

کرباسیان رییس کل گمرک نیز در این باره تاکید کرد: تقویت همکاری های گمرکی بر توسعه روابط تجاری و اقتصادی اثر مستقیم دارد. لغو روادید بین دو کشور به توسعه گردشگری، افزایش مبادلات تجاری و تسریع ترانزیت می انجامد و ارمنستان به عنوان عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا می تواند دروازه ورود ایران به بازار کشورهای عضو اتحادیه باشد. وی با بیان اینکه، طرفین همچنین دورنمای همکاری در زمینه امور گمرکی را بررسی کردند، اظهار کرد: موضوع پیش نویس موافقت نامه استفاده مشترک از پایانه های مقری و نوردوز هم که بر همان اساس قرار است کمیته ای تشکیل شود در مذاکرات مطرح شد.

رئیس کل گمرک همچنین گفت: هدف از این پیش نویس شفاف سازی تشریفات گمرکی، اجتناب از تکرار و تسهیل حمل و نقل بار و مسافر است.

هارطونیان رئیس کمیته درآمدهای دولتی ارمنستان نیز در این مذاکرات گفت: فهرست بازرگانان فعال بین دو کشور تبادل می شود تا بتوانند با تشریفات آسان تر نظارت گمرکی را سپری کنند و همچنین همکاری برای مبارزه با قاچاق ادامه می یابد.

 

 

 

 

 

 

رافائل میناسکانیان با اجرای آثاری از موتسارت، شومان، برامس و شوپن

$
0
0

رافائل میناسکانیان با اجرای آثاری از موتسارت، شومان، برامس و شوپن 

.

http://alikonline.ir/fa/fa/news/culture/item/2220-

رافائل-میناسکانیان-با-اجرای-آثاری-از-موتسارت،-شومان،-برامس-و-شوپن

.

رافائل ميناسكانيان، نوازنده شهير پيانوى كلاسيک، شنبه ٢٧ آذرماه ساعت ٣ بعد از ظهر، در آستانه هفتاد و پنج سالگى به روى صحنه تالار وحدت مى رود.

وى قرار است در اين كنسرت، قطعاتى از موتسارت، شومان، برامس و شوپن را به اجرا در آورد.

ميناسكانيان در ماه آينده نيز ميهمان چند شهر ديگر كشورمان خواهد بود و به اجراى برنامه خواهد پرداخت.

علاقمندان براى تهيه بليط مى توانمد به سايت بليط آنلاين www.3670.ir و يا فروشگاه بتهوون (88313868) مراجعه نمايند.

 

 

 

 

 

 

برگزاری همایش علمی «خاقانی شاعر پارسی» در ارمنستان

$
0
0

برگزاری همایش علمی «خاقانی شاعر پارسی» در ارمنستان 

.

http://alikonline.ir/fa/fa/news/culture/item/2217-

برگزاری-همایش-علمی-«خاقانی-شاعر-پارسی»-در-ارمنستان

.

   همایش یک روزه خاقانی شروانی شاعر پارسی گوی با حضور شخصیت های فرهنگی، ادبی و استادان ایرانی و ارمنستانی جمعه، 28 آبان در دپارتمان ایران شناسی دانشگاه دولتی ایروان گشایش یافت.

در این همایش که به همت رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در ایروان و کرسی ایران شناسی دانشگاه دولتی ایروان برگزار شد، سخنرانان پیرامون ابعاد ادبی اشعار خاقانی و شخصیت علمی وی سخنرانی کردند.

در سخنرانی افتتاحیه مجید مشکی رایزن فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران درباره ویژگی های شخصیتی خاقانی و تاثیر وی بر شعر و ادب پارسی سخن راند. آنگاه وارطان وسکانیان رئیس دپارتمان ایران شناسی دانشگاه دولتی ایروان نیز به تاثیر اشعار وی در حوزه قفقاز پرداخت.

میهمانان همایش خاقانی از جمله آقایان گارنیک گئورگیان، جهاد شکری از اربیل عراق، حسین پور رستم از کرمان، رقیه کریم زاده نقشینه از تهران، آرپینه آروشانیان، لوسینه در هوهانیسیان، لیلیت سافراستیان و هوهانس سرگیسیان از ایروان در دو نوبت صبح و بعد از ظهر مقالاتی را درباره این شاعر پر آوازه ایرانی ارایه کردند.

یادآوری می شود افضل‌ الدین بدیل بن علی خاقانی شروانی، متخلص به خاقانی شاعر قصیده سرای قرن ششم ایران بود که در شروانشاهان و یا گنجه شهر معروف اران می زیست. او سال های پایانی عمر را در تبریز به سر برد و در همان شهر نیز درگذشت.

 

 


تاریخچه فعالیتهای دانشجویی در ایران

$
0
0

تاریخچه فعالیتهای دانشجویی در ایران

 

نخستین بار در دورانی که عباس میرزا ولیعهد بود، برخی از ایرانیان برای ادامه تحصیل علوم جدید به اروپا رفتند. این روند در اواخر دوران قاجار و پهلوی اول ادامه یافت. در این دوران هسته های کوچکی از فعالان دانشجویی ایرانی در آلمان و فرانسه شکل گرفته بود. با این حال نقطه اصلی شکل گیری جریان دانشجویی در ایران تاسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۴بود. دانشگاهی که در باغ جلالیه در شمال مرزهای تهران آن زمان ایجاد شد.

 به سبب رایگان بودن تحصیل در دانشگاه دانشجویانی از طبقات مختلف امکان حضور در دانشگاه را پیدا کردند. ویژگی های سنی دانشجویان همچون جوانی و روحیه آرمانخواهی و نداشتن دغدغه معیشت آنها را دارای روحیه خاصی نموده بود. این روحیه در پیوند با شرایط زمینه ای دانشگاه قرار گرفت. اینکه دانشگاه خود مشوق روح پرسشگری است سبب شد تا روحیه ظلم ستیزی از همان ابتدا در دانشگاه گسترش پیدا کند.

 نخستین جرقه های اعتراضات دانشجویی در ایران تحت تاثیر گروه تقی ارانی موسوم به ۵۳نفر بود. این گروه که اندیشه های چپ داشتند اولین اعتصاب صنفی دانشجویان را در سال ۱۳۱۵و در اعتراض به نداشتن معلم و کمبود وسایل سازماندهی کردند. اما بعد از شهریور ۱۳۲۰و به ویژه در دوران جنبش ملی شدن صنعت نفت بود که فعالیت های دانشجویی شکل جدی تری به خود گرفت. تصویب قانون استقلال دانشگاه تهران در سال ۲۱بستر مناسبی را برای رشد فعالیت های دانشجویی ایجاد نمود.

از همان سالهای دهه ۲۰می شد رگه هایی از سه جریان اصلی را در جنبش دانشجویی ایران مشاهده نمود:

دانشجویان چپ با گرایش به مارکسیسم که بیشتر وابسته به حزب توده بودند،

 

دانشجویان ملی که ایدئولوژی منسجمی نداشتند و اشتراک اصلی آنها حمایت از دکترمصدق و جبهه ملی بود،

و دانشجویان مذهبی که در قالب انجمن های اسلامی سازماندهی شدند.

بخشی از گروه ۵۳نفر ارانی در سال ۲۰به تاسیس حزب توده پرداختند. در آن سالها فرآورده های فرهنگی مارکسیستی در سطح گسترده ای تولید و توزیع می شد. ترجمه مطالب متعلق به مکتب چپ در حوزه های فلسفه، هنر، ادبیات و نظریه های اقتصادی فضایی را ساخته بود که تنها کسانی روشنفکر شمرده می شدند که گرایش چپ داشتند. تا سال ۲۸فضای فعالیت های دانشجویی تقریبا در انحصار کامل حزب توده قرار داشت. سازمان دانشجویی حزب توده قدرت زیادی در محیط دانشگاه داشت.

سازمان دانشجویان دانشگاه تهران نیز در همین سالها تاسیس شد. البته این سازمان هدف اصلی خود را در اساسنامه رسیدگی به امور صنفی دانشجویان و ایجاد حس همکاری بین دانشجویان دانشکده های مختلف اعلام کرده بود. این سازمان اگرچه بر عدم مداخله در امور سیاسی تاکید داشت؛ اما بیشتر منتخبین آن یا عضو رسمی حزب توده بودند و یا تمایلات توده ای داشتند.

تعریف اعضای این سازمان از مسائل صنفی را می توان در دو دسته اصلی "بهبود امکانات رفاهی دانشجویان"و مساله "استقلال دانشگاه"قرار داد. استقلال دانشگاه به این معنی بود که ریاست دانشگاه از طریق شورای دانشگاه و خود دانشگاهیان انتخاب شود، حکومت در امور دانشگاه دخالت نکند و پلیس حق ورود به دانشگاه را نداشته باشد.

 تیراندازی به شاه در سال ۲۷موجب شد تا فعالیت های حزب توده غیرقانونی اعلام شود. از سوی دیگر رشد جنبش ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر محمد مصدق تمایلات ملی گرایانه را در دانشجویان افزایش داد. به آرامی انحصار گروههای چپ در فضای فعالیت های سیاسی دانشجویان شکسته شد و دانشجویان ملی نیز به میدان آمدند.

سازمان دانشجویان و جوانان مبارز وابسته به جبهه ملی در سال 29 تاسیس شد. در این دوران جبهه ملی خواهان ملی شدن نفت در سراسر ایران بود اما دانشجویان حزب توده از الغای امتیاز نفت جنوب سخن می گفتند. در واقع آنها با درخواست شوروی برای امتیاز نفت شمال مخالفتی نمی کردند.

ی توان گفت همان اختلافی که در بیرون دانشگاه میان جبهه ملی و حزب توده وجود داشت به درون دانشگاه نیز منتقل شده بود.

گرایش دیگر در میان دانشجویان گرایش به روشنفکری دینی بود. دانشجویان مذهبی در سال ۲۲دست به تاسیس انجمن اسلامی دانشجویان زدند که هدف آن بیشتر اصلاح اندیشه دینی، پالایش دین از خرافات و مقابله با نفوذ حزب توده و بهاییت در دانشگاه بود. آنها تحت تاثیر اساتیدی چون مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی و همینطور آیت الله طالقانی بودند. این جریان اگرچه در آن سالها اثرگذاری چندانی بر تحولات سیاسی نداشت اما بعدها تبدیل به جریانی قدرتمند در دانشگاههای ایران شد.

حضور دانشجویان مذهبی در مسائل سیاسی بیشتر در اتحاد با دانشجویان نزدیک به جبهه ملی بود. مذهبی ها نیز از حامیان دکتر مصدق بودند.

 یک گروه مذهبی دیگر که خارج از دانشگاه تشکیل شده بود ولی پایگاه خوبی در میان دانشجویان مذهبی داشت؛ نهضت خداپرستان سوسیالست به رهبری محمد نخشب بود. این گروه به شکل مخفی فعالیت می کرد و علت مخفی کاری آن دوری از جنجال های روزمره سیاسی بود تا بتوانند عضوگیری کرده، اعضا را آموزش دهند و کادرسازی کنند.

 به طور کلی دوره سالهای ۲۰تا ۳۲را می توان دوران تولد جنبش دانشجویی ایران دانست. در این دوران تاکید اکثر گروهها بر مسئولیت دانشجویان و جوانان در قبال جامعه بود. گفتمان غالب مبارزه با فقر، مبارزه با ظلم، مبارزه با سلطه بیگانگان و برقراری عدالت اجتماعی بود.

 

حضور دختران در جنبش دانشجویی چندان پررنگ نبود. در واقع تعداد دانشجویان دختر نیز بسیار محدود بود.

 

شانزده آذر؛

یک روز تاریخی

 وقوع کودتای ۲۸مرداد ۳۲موجب سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق شد. در هنگام پیروزی کودتا دانشگاه تعطیل بود و نتوانست نقشی در حمایت از دکتر مصدق ایفا کند. فضای بعد از کودتا یاس گسترده ای را در جامعه ایجاد کرده بود. سرکوب، بازداشت و محاکمه، و حتی اعدام گروهی از فعالان سیاسی همراه با توقیف نشریات مستقل جامعه را دچار رکود نموده بود. با این حال بازگشایی دانشگاهها فرصت دوباره ای را برای اعتراض به دولت کودتا فراهم کرد. کمیته نهضت مقاومت ملی دانشگاه تهران توسط دانشجویان ملی تشکیل شد. دانشجویان ملی و توده ای دوباره به هم نزدیک شدند و برخی اعتراضات را به شکل مشترک سازماندهی کردند. آنها با وحود اختلافات برای سازماندهی بهتر کمیته های مشترکی را تشکیل دادند.

محاکمه دکتر مصدق، برقراری رابطه دیپلماتیک با انگلستان و ورود نیکسون معاون رییس جمهور آمریکا (آیزنهاور) از سوی افراد مختلف به عنوان دلایل شکل گیری حادثه ۱۶آذر مطرح شده است. پیش از این در آبان ماه تظاهرات پراکنده و سریع از سوی دانشجویان در نقاط مختلف شهر انجام می شد و دانشجویان تا پیش از سر رسیدن نیروهای نظامی متفرق می شدند. یک تظاهرات به نسبت گسترده نیز در اعتراض به محاکمه مصدق در سطح شهر برگزار شده بود. برخی نیز با چسباندن عکس های مصدق به دیوار کلاس ها و راهروهای دانشگاه اعتراض خود را به حکومت کودتا نشان می دادند.

ورود نیروهای نظامی به دانشگاه در صبح روز دوشنبه ۱۶آذر و اقدامات تحریک آمیز آنها موجب نگرانی دانشجویان شده بود. سرانجام فرمان شلیک صادر شد و سه دانشجو بر اثر اصابت گلوله ها جان خود را از دست دادند. عده زیادی هم بازداشت و مجروح شدند. قندچی، شریعت رضوی و بزرگ نیا سه دانشجویی بودند که شهیدان جنبش دانشجویی لقب گرفتند و سه قطره خون نامیده شدند. اینگونه بود که شانزده آذر روز دانشجو شد و هنوز بعد از ۶۰سال دانشجویان این روز را گرامی می دارند.

بعد از ۱۶آذر اگرچه فضای رعب و وحشت در دانشگاه حاکم شد؛ اما هنوز دانشگاه محلی برای اعتراض بود. اعتراض به نصب مجسمه شاه در دانشگاه، اعتصاب به مناسبت اخراج گروهی از دانشجویان، اعتراض به قرارداد کنسرسیوم نفت، بزرگداشت روز ملی شدن صنعت نفت، اعتراض به محکومیت دکتر مصدق در اردیبهشت ۳۳، ابراز همدردی با ملت مصر پس از حمله اسرائیل در سال ۳۵، و بزرگداشت شهدای ۱۶آذر با حضور بر سر مزار آنها در امامزاده عبدالله همه و همه تنها گوشه ای از مبارزات دانشجویان در سالهای خفقان پس از کودتا است. دانشجویانی که از هر فرصتی برای گردهمایی و اعتراض بهره می بردند تا صدای ملت خود باشند.

 

 

 

امضا سند همکاری جامع تهران-ایروان

$
0
0

امضا سند همکاری جامع تهران-ایروان

  .

http://alikonline.ir/fa/fa/news/political/item/2227-

امضا-سند-همکاری-جامع-تهران-ایروان

.

وزیر نیرو جمهوری اسلامی ایران از امضای سند جامع همکاری در زمینه های مختلف بین ایران و ارمنستان در نشست روز دوشنبه و توافق برای چهار برابر شدن ظرفیت تبادل برق دو کشور در آینده ای نزدیک خبر داد.

حمید چیت چیان و همتای ارمنستانی وی، آشوت مانوکیان عصر روز دوشنبه در پایان نشست پایانی چهاردهمین اجلاس کمیسیون مشترک همکاری های ایران و ارمنستان در جمع خبرنگاران با اعلام اینکه این سند در زمینه های انرژی، تبادل برق، گاز طبیعی، مسائل زیست محیطی رودخانه ارس، همکاری های بانکی و بیمه ای، ایجاد منطقه آزاد تجاری در خاک ارمنستان و گسترش همکاری های تجاری و اقتصادی در آستانه سفر رییس جمهوری به این کشور امضا شده افزودند:توسعه مسیرهای شمال-جنوب بویژه در زمینه انتقال برق از طریق ارمنستان و روسیه و راه های حمل و نقل جاده ای و ریلی نیز در این سند جامع مورد توافق قرار گرفت.

چیت چیان ضمن گفتگو با خبرنگاران تصریح کرد: اینک ظرفیت تبادل برق دو کشور 300 مگاوات است که از طریق دو خط انتقال انجام می شود و با ساخت یک خط انتقال جدید که با سرمایه گذاری ایران در حال انجام است، ظرفیت انتقال برق به چهار برابر میزان کنونی- یعنی یک هزار و 200 مگاوات- افزایش می یابد.

وزیر نیرو جمهوری اسلامی ایران از گازرسانی به دو شهر ارمنستان از سوی شرکت ملی گاز ایران خبر داد که بر پایه این سند جامع اجرا می شود.

وی ابراز امیدواری کرد در آینده نزدیک توربین های بادی ساخت ایران در ارمنستان به بهره برداری برسد.

به گفته این مسئول، سند دیگری برای همکاری بین موسسه های تحقیقاتی دو کشور امضا شد.

آشوت مانوکیان وزیر زیرساخت های انرژی و منابع طبیعی ارمنستان، نیز در این نشست گفت: سند جامع همکاری های دو کشور که امروز امضا شد، از اهمیت زیادی برای دولت ارمنستان برخوردار است و پایه گذار همکاری های بیشتر بین دو کشور در یک سال آینده می شود.

چهاردهمین نشست کمیسیون مشترک ایران و ارمنستان که صبح همان (روز دوشنبه) با حضور وزیر نیرو جمهوری اسلامی ایران و وزیر زیرساخت انرژی و منابع طبیعی جمهوری ارمنستان، آغاز به کار کرده بود با امضای ستد جامع به کار خود پایان داد.

در سخنرانی آغازین این نشست وزیر نیرو جمهوری اسلامی ایران گفت: شرایط مساعدی برای فعالیت تازه و همکاری دو کشور در بخش های مختلف تجاری و اقتصادی مانند ارتباطات جاده ای، خطوط ریلی و هوایی، کشاورزی و دامپروری، گردشگری، آب و برق، معدن و... فراهم شده است و چنانچه دولت ارمنستان شرایط لازم برای حضور جدی بخش خصوصی ایران را در بازار اورآسیا فراهم کند، موثر واقع می شود.

معاون اول رییس جمهوری اسلامی ایران نیز امروز در دیدار وزیر زیرساخت انرژی و منابع طبیعی جمهوری ارمنستان، توسعه همکاری های بانکی و گمرکی برای افزایش حجم مبادلات دو کشور را ضروری دانست و افزود: متاسفانه روابط اقتصادی و حجم تجارت میان طرفین متناسب با روابط سیاسی و عزم و اراده مسئولان بلندپایه دو کشور برای افزایش تعاملات افزایش نیافته است و جا دارد کمیسیون مشترک دوجانبه در این زمینه بیشتر فعال باشد.

مانوکیان نیز در این دیدار اظهار داشت: همکاری های منطقه ای در زمینه انرژی و ساخت خط انتقال انرژی میان ایران، ارمنستان و گرجستان یا شراکت ترکمنستان و روسیه در این زمینه می تواند سطح مبادلات را بیش از پیش ارتقا دهد.

وی ایجاد گذرگاه ارتباطی میان دریای سیاه با خلیج فارس را از اولویت های دولت خود برشمرد و اعلام کرد خط سوم انتقال برق میان دو کشور پیشرفت قابل توجهی داشته است.

این مقام ارمنستانی از همکاری شرکت های ایرانی برای ایجاد زیرساخت ها و گازرسانی به برخی مناطق ارمنستان نیز قدردانی کرد.

مانوکیان به پیگیری های ارمنستان برای کاهش آلودگی رودخانه ارس اشاره کرد و از ساخت نیروگاه برقی روی این رودخانه با مشارکت ایران و نیز لزوم احداث مناطق آزاد در ارمنستان با استفاده از تجارب ایران را به عنوان دستورالعمل کمیسیون مشترک دانست.

 

 

 

 

 

یادداشتی بمناسبت همکاری های جدید بین ایران و ارمنستان

$
0
0

یادداشتی بمناسبت همکاری های جدید بین ایران و ارمنستان

پاتریک ساهاکیان

   .

http://alikonline.ir/fa/fa/news/political/item/2226-

افق-یادداشتی-بمناسبت-همکاری-های-جدید-بین-ایران-و-ارمنستان

.

تاریخ اولین روابط دیپلماسی را قبل از قرن پانزدهم میلادی در زمان حکومت رومیان به ثبت رسانیده است آنهم محدود. روابط دیپلماسی در حد ارسال نمایندگانی مقیم توسط حکومت ها در کشورهای مجاور جهت تسریع در ایجاد روابط بوده است که نمایندگان سفیر یا کنسول نامیده می شدند. از طرفی دیگر صلح وستفالی را میتوان آغازی بر دیپلماسی دانست. زمانی که در سال ۱۶۴۸میلادی مرزبندی کشورهای اروپایی پس از جنگ های پیاپی مشخص گردید و حاکمیت دولت ها بر عرصه جغرافیایی مشخص (مرزهای کشور) پدیدار گردید. البته در آن زمان دیپلماسی بصورت نهان بود و پس از تحولات پیش آمده در سال ۱۸۱۴میلادی کنسرت اروپایی در اروپا باعث تحولی شگرف در عرصه دیپلماسی گشته آنرا از حالت نهان به آشکارا تغییر داد. این نوع دیپلماسی توانست با جلوگیری از بسیاری از جنگ های کشورهای آن قاره مطلوبیتی خاص برای ملل اروپایی فراهم نماید. روند تحولات در عرصه دیپلماسی در قرون متمادی تغییراتی داشته، ظهور کنفرانس های قاره ای و بعدها پیدایش سازمان ها و نهادهای بین المللی تاثیری شگرف در ایجاد بستری برای تحولات در زمینه دیپلماسی پیش آورده است. بنحوی که به مرور زمان این کنفرانس ها و نهادها فراگیر شده و ما امروزه شاهد وجود سازمان های جهانی با عضویت تمامی کشورهای جهان هستیم. البته نباید فراموش کرد که در کنار این سازمان های فراگیر بعضی سازمان ها و نهادهای منطقه ای وجود دارد که اعضای مختلف جامعه ملل با یکدیگر همکاری نموده و بعضی از آنها بر اساس عضویت کشورهای منطقه ای، جهت تامین نیازهای اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی ـ فرهنگی اعضای تشکیل دهنده آن می باشند و به مرور زمان وسعت آنها بیشتر شده است. متاسفانه در منطقه غرب آسیا وجود چنین سازمان ها، نهادها و یا بهتر است بگوییم اتحادیه های منطقه ای به دلایلی که بعضا در این مقاله به آنها اشاره خواهد شد دیده نمی شود.

در همه پرسی ۲۱سپتامبر ۱۹۹۱میلادی کشور ارمنستان پس از گذشت ۷۰سال استقلال خود را به دست آورد. کشوری کوچک با موقعیت استراتژیکی فوق العاده در همسایگی شمال ایران. کشوری با شرایط خاص که بارزترین این شرایط، اختلاف دین آن است. دین رسمی کشور ارمنستان مسیحیت است. فرقه ای از مسیحیت که آنرا از سایر کشورهای مسیحی جدا می سازد. ارامنه ارمنستان پیرو فرقه کلیسای حواری ارامنه و زیر مجموعه کلیسای ارتدکس هستند. کلیسایی که بر حسب تقسیمات آن، کلیسای ملی ـ مذهبی محسوب می شود. کشور ارمنستان اولین کشوری که مسیحیت را به عنوان دین رسمی خود در سال ۳۰۱م. اعلام کرده است. این کشور در طول تاریخ همواره همزیستی خود را با همسایه جنوبی خود اثبات نموده و به عنوان مرزی امن برای ایران محسوب شده است. با توجه به توافقات حاصل شده در دستگاه دیپلماسی دو کشور بدون بروز هر گونه بی اعتمادی و بدور از بازی های سیاسی مرسوم بعضی کشورها که تعداد آنها در روزگار ما رو به افزایش است، نسبت به برداشتن رژیم روادید برای اتباع دو کشور اقدامی در خور و شایسته صورت پذیرفت و طرفین توانستند بلافاصله به توافق خود بدون هر گونه بهانه ای جامه عمل بپوشانند و چه زیباست که هفته گذشته پس از گذشت کمتر از ۳ماه از عملی شدن شرایط جدید تردد اتباع دو کشور دستاوردی جدید در سیستم دیپلماسی دو کشور همسایه پیش آورده، تردد وسایط نقلیه دو کشور را بدون لزوم به سیر تشریفات اداری آنچنانی، میسر نمایند. طرح ایجاد زمینه های همکاری در گمرکات دو کشور، تاسیس واحدهای تولیدی و زیربنایی، ایجاد منطقه اقتصادی آزاد در ارمنستان و ... طرح هایی است که در حال انجام مراحل مقدماتی است و حصول به نتایج آن می تواند باعث تحکیم روابط بین دو کشور گردد. از طرفی گواهی بر همزیستی دو ملت مسلمان (تشیع) و مسیحی در منطقه است. این تحولات گویای واقعیاتی است که به عنوان پیروزی در سیستم سیاسی، اقتصادی دو کشور می توان به آن افتخار کرد. برای بیان اهمیت روابط بین دو کشور ایران و ارمنستان لازم است قدری به وضعیت کشورهای منطقه نظری گذرا داشته تا اهمیت این موضوع مشخص گردد. ایران در منطقه ای از لحاظ موقعیت جغرافیایی قرار گرفته است که در تقسیم بندی جهانی آن می توان با نام غرب آسیا یا بنا به اصطلاح با غرض دولتمردان اروپایی خاورمیانه نامید. منطقه ای از نقشه جهانی که در طول تاریخ خود فراز و نشیب های فراوانی را با نام خود به یدک می کشد. منطقه ای که همزمان با پیدایش نام آن و مبنای نامگذاری آن تاریخی خاص را به خود اختصاص داده است. کشورهای تشکیل دهنده این منطقه با یک وجه مشترک بنام دین اسلام که شاید باعث همبستگی کشورهای منطقه نیز می گردد موقعیت را جهت همبستگی بیشتر در دست داشته و می توانند با ایجاد یک وحدت تحت عنوان یک سازمان همکاری، تاثیری بسزا از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در منطقه و حتی در جهان داشته باشند ولی متاسفانه بدلایلی که مهم ترین و بارزترین آنها که در این مقوله می توان متذکر شد، رشد تعقل سیاسی و به رسمیت شناختن تمامیت ارضی و مرزی همسایگان می باشد، که در مقابل تحقق ایجاد یک سازمان همکاری سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مقاومت و مخالفت را به نمایش می گذارند. از کشور ایران با دارا بودن امتیازاتی با اهمیت استراتژیک و ژئوپلتیک می تواند به عنوان رهبری شایسته برای هماهنگ سازی کشورهای منطقه نام برد. با انجام اقداماتی شایسته، اقتدار و بزرگی خود را به اثبات رسانیده سعی در ایجاد رابطه ای معقول و دوستانه با همسایگان دارد. ولی همچنان که در خطوط فوق اشاره ای به آن شد، رسمیت ارضی و مرزی همسایگان مشکلی است که برای کشورهای قرار گرفته در این پهنه جغرافیایی (غرب آسیا) ملموس بوده، از ایجاد توافقی قاطع بین همسایگان جلوگیری بعمل می آورد. بطور مثال همسایگان کشور ایران که هر کدام به نوعی نسبت به تمامیت ارضی و مرزی کشورمان تعارض داشته و نگاهی مبنی بر زیاده خواهی دارند. و یا روسای کشورهای همسایه ای چون آذربایجان با انتشار اخباری کذب (مبنی بر توافق برای حذف روادید ازاتباع دو همسایه که نهایتا مشخص گردید فقط از طرف ایران این امتیاز به طرف آذری واگذار گردیده است) سعی در اخذ امتیازات یک طرفه هستند.

با بررسی تعاملات ایران و ارمنستان می توان گفت: عنوان "مرزی امن"برای کشور همسایه، ارمنستان درخور و شایسته است. امروز جهت گیری های سیاسی درست دولتمردان دو کشور همسایه ارمنستان و ایران و موضع گیری های بموقع این سیاستمداران در قبال تحریکات خارجی، باعث آفرینش افتخاری برای دو ملت ایرانی و ارمنی شده است که احتمالا تاریخ این پیروزی را سر آغازی برای تحولی جدید در منطقه می تواند ثبت نماید.

 

 

نقد فیلم ایرانی نزدیکتر

$
0
0

نقد فیلم ایرانی نزدیکتر

جمع آوذی از گارگین فتائی

.

 

 

کارگردان

مصطفی احمدی

تهیه‌کننده

سپهر سیفی

نویسنده

بهرام توکلی

هستی بشروتنی

بازیگران

صابر ابر

پگاه آهنگرانی

پارسا پیروزفر

نازنین فراهانی

شیرین یزدان‌بخش

محمد بحرانی

فراز مدیری

ستاره اسکندری

موسیقی

کریستف رضاعی

فیلم‌برداری

بهرام بدخشانی

تدوین

بهرام دهقانی

توزیع‌کننده

بامداد فیلم

تاریخ‌های انتشار

 ۵اسفند ۱۳۹۴

مدت زمان

 ۹۰دقیقه

کشور

ایران

زبان

فارسی

 

نزدیکتر فیلمی به کارگردانی مصطفی احمدی، نویسندگی بهرام توکلی و هستی بروشتنی و تهیه‌کنندگی سپهر سیفی ساخته سال ۱۳۹۳می‌باشد.

این فیلم در تاریخ ۵اسفند ۱۳۹۴در سینماهای ایران اکران شده است.

 

خلاصه داستان

داستان یک خانواده است که دوباره بعد از مدت‌ها دور هم جمع می‌شوند.

اعضای یک خانواده که در گذشته با یکدیگر دچار مشکل بوده اند ، بار دیگر دور یکدیگر جمع می شوند اما زخم های کهنه بار دیگر آشکار می شود و...

 

جشنواره‌ها

 

حضور در بخش نگاه نو سی و سومین دوره جشنواره فیلم فجر

 

بخش نگاه نو سی و سومین جشنواره فیلم فجر

بهترین کارگردانی مصطفی احمدی نامزدشده

حضور در بخش مسابقه جهانی فیلمهای اول در بیست و نهمین جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم مونترآل

بخش مسابقه جهانی فیلمهای اول سی و نهمین جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم مونترآل

زنیت طلایی مصطفی احمدی نامزدشده

نامزد دریافت جایزه خلاقیت و استعداد درخشان (ویژه فیلمسازان اول جوان) در نهمین جشن منتقدان و نویسندگان سینمایی

بخش خلاقیت و استعداد درخشان (ویژه فیلمسازان اول جوان) نهمین جشن منتقدان و نویسندگان سینمایی

بهترین کارگردانی مصطفی احمدی نامزدشده

حضور در بخش سینمای جهان چهل و ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم هند

 

 

 نقد و بررسی فیلم نزدیکتر

 منتقد: میثم کریمی

صابر اَبَر که تقریبا در نصف فیلمهای تولید شده ایران در چند سال اخیر حضور پیدا کرده، بازیگر اصلی فیلم است. پارسا پیروز و پگاه آهنگرانی هم در فیلم حضور دارند. ستاره اسکندی و محمد بحرانی ( صداپیشه جناب خان! ) را هم می توانید در فیلم پیدا کنید.

مصطفی احمدی که در سالهای گذشته دستیار کارگردانان بسیاری از جمله پوران درخشنده و رخشان بنی اعتماد بوده و حالا اولین فیلم سینمایی خودش را کارگردانی کرده است.

 

 

نکات مثبت فیلم ؟

بازی پارسا پیروزفر و صابر اَبَر اگرچه عالی نیست اما راضی کننده است.

پوستر بین المللی فیلم خیلی خوب هست!

 

نکات منفی فیلم ؟

فیلمنامه « نزدیکتر » کشش فیلم بلند بودن را ندارد. داستان تک خطی فیلم خیلی بسط داده نمی شود به همین جهت فیلمساز رو به نماهای طولانی و خسته کننده آورده که مشکل فیلم را دوچندان کرده!

 

« نزدیکتر » داستانش را با ابهامات متعدد در روابط افراد آغاز می کند. اما مشکل اینجاست که برخی از این ابهامات هرگز پاسخ داده نمی شوند و به حال خودشان رها می شوند تا مخاطب از خلاقیتش استفاده کند و برای آنان نقطه پایانی ترسیم نماید.

نزدیکتر در دقایق پایانی به ورطه شعار می افتد و با پایانی عجیب، اشتباهاتش را تکمیل می کند. شعارزدگی فیلم که به نظر می رسد نتیجه عجول بودن فیلمساز است، قابل درک نیست و مخاطب را از خود می راند.

فضای مرده و فاقد موسیقی، نشان از تلخی نگاه فیلمساز دارد. اما پایان بندی فیلم در نقطه مقابل این فضاسازی قرار می گیرد؛ تکلیف مخاطب هم که ...

 

حرف آخر :

« نزدیکتر » اثر سرد و بی روحی است که مشخص نیست چه مخاطبی را هدف قرار گرفته. فیلم بازیگران مشهوری دارد و شاید بتواند از این بابت مخاطبینی را برای خود دست و پا کند اما روی هم رفته، سردی فضای « نزدیکتر » به حدی زیاد است که کمتر کسی حوصله نزدیک شدن به آن را خواهد داشت.

 

نقد فیلم  نزدیک تر ساخته مصطفی احمدی

 

هرچه بى نام و نشان تر، به تو نزدیك ترم!*

محسن بیگ آقا

بیش از بیست سال پیش بود كه در صف سینما شهرقصه با سه جوان آشنا شدم كه در كنار سینماى آمریكا، سینماى اروپا را هم خوب مى‌شناختند. آن سه، سعید عقیقى، مهرداد لشگرى و مصطفى احمدى بودند. سعید به مجله‌ی فیلم آمد و بعدتر فیلم‌نامه‌نویس حرفه‌اى شد، مهرداد دستیار فیلم‌بردار شد و بیش‌تر با زرین‌دست كار كرد، و حالا  مصطفى اولین فیلم سینمایى‌اش را ساخته. مصطفى احمدى بعد از آن روزها، مدتى در خارج از كشور بود و از آن جا مطلب سینمایى و ترجمه مى‌فرستاد. بعد كه به ایران برگشت، دستیار كارگردان چندین فیلم شد. بعدتر یك مینى‌سریال ساخت و یك تله‌فیلم. براى همین و بنابر شناخت قبلى از او، حدس مى زدم فیلم نزدیك‌تر فیلم متفاوتى باشد.

فصل مهمانى یا بهتر بگویم دعواى خانوادگى فیلم، براى فیلم اول فصل بسیار دشوارى بوده كه فیلم‌ساز از عهده‌اش برآمده. اندازه‌ی نماها، لحظه قطع، حركت‌هاى دوربین و همراهى بازیگران، هماهنگ شده‌اند تا قصه فیلم و گره‌هایش آغاز شود. با معرفى سریع شخصیت‌ها توسط مادر، اختلاف‌ها جان می‌گیرد و زوج جوان نامزد فیلم، على (صابر ابر ) و مهتاب (پگاه آهنگرانى) در این بین قرار است به شناخت متفاوتى از یكدیگر برسند تا بتوانند براى آینده تصمیم بگیرند. دختر قرار است بفهمد مرد آینده‌اش چه چیزهایى را ازو پنهان كرده و پسر قرار است میزان علاقه و ماندگارى دختر را با دانسته‌هاى جدیدى كه در مهمانى آشكار شده، محك بزند. تا پیش از مهمانى همه چیز خوب پیش مى‌رود و شاید دختر به مصداق بیت «هرچه بى نام و نشان‌تر، به تو نزدیك‌ترم» علاقه‌اى به كندوكاو بیش‌تر نشان ندهد. او در پایان به پسر مى‌گوید هیچ چیز عوض نشده و فقط باید با دانسته‌هاى جدیدش، براى ازدواج كمى فكر كند. شاید او با خود مى‌اندیشید اى كاش بیش‌تر با هم آشنا نمى‌شدیم؛‌‌ همان بى‌خانواده بودن پسر بهتر از وضعیت فعلى بود و اى كاش گذشته، خانواده و قضاوت‌ها وسط نمى‌آمد.

اما براى یك فیلم سینمایى یك فصل طولانى درخشان كافى نیست. نحوه‌ی روایت، پاساژهاى میانى و رفتن از شلوغى به خلوتى و برعكس، همگى در ریتم فیلم تاثیرگذارند. برخى افت میانى فیلم را ناشى از فیلم‌نامه دانسته‌اند، اما از نظر نگارنده فیلم‌نامه و شخصیت‌پردازى فیلم دقیق طراحى شده. چنان كه بازگشت شخصیت‌ها به خانه به تكمیل رابطه‌ها كمك مى‌كند و پسرخاله را پس از سال‌ها - با این جمله‌ی جالب دخترخاله كه: «گندت بزنند كه هیچ وقت به موقع حرفت را نمى‌زنى!» - به دخترخاله‌اش مى‌رساند. شاید تدوین مجدد فیلم و كوتاه كردن فصل‌هاى میانى بتواند فیلم را جذاب‌تر كند. ضمن این‌كه وقتى مادر از آشتى فرزندانش مى‌گوید و ما صداى آن‌ها را مى‌شنویم، دیگر نیازى به نمایش آن‌ها هنگام خوردن آش دور هم و آن هم با حركت آهسته نیست (راستى مگر کسی براى گرفتن حاجت، آش پشت پا هم مى‌زند؟!). همین‌جا به یك مزیت دیگر فیلم هم اشاره كنم كه استفاده‌ی درست از صداى بیرون كادر است كه هم اطلاعات مى‌دهد و هم در فضاسازى‌ها موثر است. نزدیک‌تریك بدشانسى هم آورد و آن مكالمه‌ی فرانسوى دخترخاله (نازنین فراهانى) بود كه چون درست پس از فیلم در دنیای تو ساعت چند است؟ با مكالمه‌هاى متعدد فرانسوى‌اش به نمایش درآمد، برخى تماشاگران را به این تصور واداشت كه موجى از مكالمه‌ی فرانسوى در سینماى ایران به راه افتاده! و در نهایت این‌كه فیلم بازى‌هاى خوبى دارد: از بازگشت بازیگر کم‌کار نازنین فراهانى در بهترین بازى‌اش تا كنون، تا بازى احساسى اما تحت كنترل صابر ابر و بازى پخته و شیرین شیرین یزدان‌بخش.

 

 

افشین علیار

نزدیکتر اولین فیلمِ مصطفی احمدی شروع خوبی دارد، اما این شروعِ خوب سریع به اتمام می رسد و داستان بدونِ هیچ پیش زمینه یی وارد بحران می شود. البته بحرانی که در نزدیکتر پیش می آید نمی تواند به چرخه ی درام و هدف فیلمساز کمکی بکند، چرا که اساسا کلیت فیلم نزدیک تر نمی تواند موضوع یک فیلم بلند سینمایی باشد،ساختار روایی فیلم به قدری کش آمده است که تمامی عناصرهای مهم فیلمنامه تلف شده اند. نزدیکتر فیلمِ پر دیالوگی است، این دیالوگ ها و جدل ها بین شخصیت ها نتوانسته است مخاطب را درگیر پیچیدگی های اساسی درام بکند، این پیچیدگی های سطحی که در فیلم دیده می شود نمی تواند ما را قانع کند، زیرا این بحث های خانوادگی با این که مصداق بیرونی دارند اما نمی تواند شیوه یی برای قصه تعریف کردن باشد از همین سو روابط میان شخصیت ها بیشتر به کلیشه های خانوادگی شباهت پیدا کرده است . احمدی سعی کرده در فضای تنش آلود و شلوغ در محیط یک خانواده که برادر کوچک شان را طرد کردند خیلی راحت و سرراست قصه تعریف کند اما داستانک های بی هویت و بی منطق باعث شده تا نزدیکتر نتواند حرف اصلی اش را بزند.

موضوع اصلی نزدکتر چیست؟ اعتیاد علی یا عشقی که به مهتاب دارد؟ یا اینکه علی می خواهد واقعیت زندگی اش را برملا کند ؟ سفر اجباری ماکان چه ربطی به اصل فیلم دارد؟ وجود ماکان در فیلم بی دلیل است اگر ماکان هم نبود فقط در چند دیالوگ می توانستیم بفهمیم که او به اجبار محمدرضا به فرنگ رفته است. احسان در نقش یک قهرمان چه نفعی برای این خانواده دارد قهرمانی که چشم به دختر عمواش  دارد. رعنا هم که مشخص نیست به چه دلیل پرخاشگر است، چرا کسی او را سرزنش نمی کند یا همین طور ارتباط محمد رضا با یک زن دیگر، این داستانک های فرعی که پردازش نشده اند، نزدیکتر را بشدت از مخاطب دور کرده است. موضوع اصلی داستان یعنی علی و مهتاب در پس این داستانک ها گم می شود،دیالوگ ها هم نمی توانند به ساختار اصلی قصه و شخصیت ها کمک بکنند، چرا که دیالوگ ها کدهای غلط به مخاطب می دهد، و این کدهای غلط تعلیق نیستند ، در سکانسی رعنا به علی می گوید تو باعث مرگ پدر شدی اما در سکانس های پایانی مادر خانواده به مهتاب می گوید پدر خودکشی کرده است. تمام تنش های بی مورد اوایل فیلم به طور عجیب و غریب به سروسامان می رسند، به طوری که گره ی درام به سادگی به گشایش می رسد اگر مادر خانواده از همان اول فیلم این واقعیت را برملا می کرد دیگر قصه حرفی برای گفتن نداشت، رعنا متحول می شود و انگار آرزویش بود تا احسان شوهرش شود، محمدرضا هم دیگر جواب آن خانم را نمی دهد و لبخند آذر نشانه ی رضایت از شوهر و رجوع دوباره است چه ساده! این سادگی و تحول سریع آدم های فیلم از کجا نشات می گیرد؟ فیلمساز ما با یک طرح یک خطی فیلمی ساخته است که از نظر گره و گره گشایی درام و شخصیت پردازی آسیب دیده است چرا؟ همان طور که گفته شد این فیلم با این شکل و با این مختصات ساختاری قابلیت یک فیلم بلند سینمایی را ندارد، کل خانواده از نظر رابطه و شعور فرهنگی در رنج هستند اما نمی خواهند باور کنند که علی برادر کوچک شان اعتیاد را ترک کرده است و حالا می خواهد خانواده تشکیل بدهد، رعنا – محمدرضا – آذر و احسان هرکدام به نوعی درگیر مسائل بغرنجی هستند اما در این میان با اینکه علی خودش را اصلاح کرده است و می خواهد به اجتماع و خانواده برگردد جلویش را می گیرند و او را سرزنش می کنند، این نتیجه ی اخلاقی کل قصه است که خفیف به آن اشاره شده که همین نتیجه ی اخلاقی را هم می شد در قالب یک فیلم کوتاه روایت کرد، در پایان بندی مصطفی احمدی دوباره به علی و مهتاب بازمی گردد، دیالوگ علی به مهتاب در مورد بر ملا کردن واقعیت زندگی اش به شدت فلسفی و عارفانه است و این دیالوگ به دهان علی سنگین به نظر می رسد. علی کاریزمای شخصیتی ندارد پس او یک شخصیت منفعل توسری خور است که نمی توانیم از او گفتن همچین دیالوگی را انتظار داشته باشیم . اگر این دیالوگ از جانب علی حذف می شد کلیت فیلم حتی فکر کردن مهتاب درباره اینکه می خواهد به این ارتباط فکر کند منطقی به نظر می رسید اما در آخرین نما نشان دادن جاده و سرعت ماشینِ مهتاب که از کادر خارج می شود نشان می دهد که برگشتنی در کار نیست و علی باید خودش را با تعمیر شیر توالت و خوردنِ زرده ی تخم مرغ به خانواده اش اثبات کند.

فیلمنامه نزدیکتر را بهرام توکلی نوشته است و همین هم باعث شده این فیلم شباهت های بسیاری به فیلم های اینجا بدون من، آسمان زرد کم عمق و بیگانه داشته باشد اساسا اِلمان های فیلم های توکلی در این فیلم به شدت قابل رویت است، درگیری خانوادگی در محیط های بسته و محدود که شباهت به تله تئاتر دارد، شخصیت های منفعل که همیشه در فیلم های توکلی نقش اصلی را بازی می کنند و سکوت هایی که منظور و منطقِ خاصی برای آن ها در نظر گرفته نمی شود. حتی بازی تکراری صابرابر هم ما را به یاد فیلم های توکلی می اندازد شخصیت تک بعدی که دستش به جایی بند نیست و دائما در حال درجا زدن است، و کسی او را باور ندارد.

نزدیکتر بیشتر به تله فیلم شبیه شده است و حتی می توانست سوژه یی برای یک فیلم کوتاه باشد اما مصطفی احمدی پس از سالها دستیاری توانسته قاب های خوبی خلق کند و بازی های روان و یک دستی را از بازیگرانش(البته به جز صابرابر) بگیرد ، فیلمبرداری بهرام بدخشانی و تدوین بهرام دهقانی مهم ترین امتیاز این فیلم است.  

در برنامه سینمای ایران چه گذشت؟/ از نقد فیلم نزدیکتر تا حضور گریمور برجسته سینما 

برنامه سینمای ایران 5شنبه شب میزبان مصطفی احمدی، شاهین شجری کهن، ستاره اسکندری، نازنین فراهانی و عبدالله اسکندری بود.

 

 

عصرایران - برنامه سینمای ایران پنجشنبه شب 13 اسفندماه میزبان مصطفی احمدی (کارگردان فیلم نزدیکتر)، شاهین شجری کهن (منتقد)، ستاره اسکندری (بازیگر فیلم نزدیکتر)، نازنین فراهانی (بازیگر فیلم نزدیکتر) و عبدالله اسکندری با موضوع گریم در سینمای ایران بود.

وظیفه منتقد نازکردن کارگردان نیست

مصطفی احمدی کارگردان فیلم نزدیکتر گفت: من 23 سال در کسوت دستیار کارگردان کار کردم اما  هیچ وقت مناسبات را نشناختم. این طبیعی است که برخی فیلم ها در زمان اکران مخاطب زیادی ندارند و برای رفع این معضل باید تهیه کننده ها و پخش کننده ها با هم به تفاهمی برسند و به همه نوع فیلم ها احترام بگذارند.

وی با اشاره به ساخت فیلم «نزدیکتر» ادامه داد: حضورعوامل حرفه ای در زمان ساخت فیلم خیال من را راحت کرد ضمن اینکه سعی کردیم از بازیگرانی استفاده کنیم که مخاطب آنها را دوست دارد و برای دیدن آنها هزینه کند و به سینما برود.

احمدی با بیان اینکه مطمئن بوده که فیلمش برای مخاطب هدف جذاب خواهد بود گفت: البته منظور از مخاطب هدف باج دادن نیست منظورم مخاطب سینمای ایران است که فیلم را خوب می بیند و جدی آنرا نقد می کند. امیدوارم بتوانم در این فیلم به تماشاگری که فیلم را می بیند شاهد فیلمی متفاوت باشد ضمن اینکه من معتقدم این نوع فیلمنامه نویسی فرمول دارد هرچند که ریسک هم به دنبال دارد.

وی با بیان اینکه عاشق دستیار کارگردانی است، گفت: وظیفه منتقد نازکردن کارگردان نیست و منتقد به بهتر دیده شدن فیلم کمک می کند.

کارگردان فیلم «نزدیکتر» ادامه داد: کتمان نمی کنم که من شیفته شخصیت های فیلم هایم هستم. انتهای فیلم 2 دقیقه کم شد.

امروز کودکان در سینمای ایران بازی‌های حیرت آوری دارند

در ادامه برنامه ستاره اسکندری درباره نقش خود در فیلم «نزدیکتر» گفت: قصه فردی است که به خانواده برمی گردد و اینکه خانواده چقدر او را به خاطر خطاهای گذشته می بخشند یا نه؟ در این فیلم با افرادی در خانواده مواجه می شویم که هرکدام مشکلات خود را دارند.

وی ادامه داد: وقتی فیلمنامه را خواندم موضوعش را دوست داشتم و در اولین جلسه ای که با مصطفی احمدی صحبت کردم و متوجه شدم 20 سال دستیار کارگردان بوده و برای کارگردانی صبر کرده و تجربه کسب کرده از کارگردانان بزرگ نکته ای بود که نظر من را برای همکاری با او بسیار جلب کرد.

اسکندری گفت: در این جنس آدم ها پختگی بیشتری می توان دید و در اولین جلسه دورخوانی حس کردم که چقدر اتفاق خوبی افتاده است. در بخش قبلی برنامه اشاره به فیلمسازی صفر و صد شد. من معتقدم در جای 50 درصد می توان به پختگی کامل رسید زیرا همه ما آدم های صفر و صدی هستیم. برای فیلم «نزدیکتر»40 شب ایستادم و دیدم این کارگردان تا چه اندازه تعادل که در جمع ما کم است را حفظ می کند.

وی با بیان اینکه بیشتر فیلم های جشنواره فجر را دیده است، گفت: از اینکه یک اتفاقات خوبی در سینما افتاده خوشحالم اما هنوز برای خودم تعریفی ندارم اینکه چرا تولیدات مختلف در یک کفه سنجیده می شود اما با این حال به نظرم اتفاق خوشایندی است.

اسکندری ادامه داد: احمدی در بین گروه تعادل بسیار خوبی بوجود آورده بود و همین موضوع به آرامش بازیگر بسیار کمک می کند.

در ادامه نازنین فراهانی از دیگر بازیگران فیلم «نزدیکتر» نیز گفت: کار با مصطفی احمدی خیلی خوب بود از زمانی که او دستیار کارگردان بود او را می شناسم و همیشه از او سوال می کردم که چرا فیلم نمی سازی؟ و وقتی با من تماس گرفتند که با او برای فیلم «نزدیکتر» همکاری کنم به دلیل اینکه به کارش مطمئن بودم، پذیرفتم.

مصطفی احمدی": "نزدیکتر"به دور از سیاه نمایی است 

"مصطفی احمدی"گفت: با ساخت فیلم سینمایی "نزدیکتر"خواستم به خود و تماشاگر این امید را بدهم که جهان به سیاهی تصورمان نیست.

"مصطفی احمدی"کارگردان، در گفتگو با خبرنگار سینما باشگاه خبرنگاران در خصوص ساخت اولین اثر خود با نام "نزدیکتر"گفت: بعد از 23 سال فعالیت در عرصه‌ی دستیار کارگردانی و برنامه ریزی، خواستم فیلم مورد علاقه‌ام را در شرایط دلخواهم بسازم که موفق شدم، البته من پیش از این حدود 18 سال پیش به صورت جسته و گریخته کارگردانی را تجربه کرده‌ بودم.

 وی در خصوص موضوع اثر جدید خود اظهار داشت: "نزدیکتر"داستان عجیبی ندارد و شاید نظیر قصه‌ی آن هزاران بار در تاریخ سینما گفته شده؛ این اثر یک درام خانوادگی است که در آن با بازگشت یکی از افراد خانواده پس از چندین سال به درون خانواده، اتفاقات و رازهایی بر ملا می‌شود.

 وی افزود: نوع قصه‌ای که ما در این فیلم انتخاب کردیم، جدید و ویژه نیست، بلکه مدلی است که در تاریخ ادبیات نمایشی جهان سابقه دارد اما ما سعی کردیم آدم‌هایی که در این فیلم انتخاب کردیم برای تماشاگر ملموس بوده و در عین حال از ویژگی‌ غریب بودنشان برای جذابیت کاراکتر و قصه‌مان بهره برداری کنیم.

 "احمدی تصریح کرد: بخشی از آدم‌های این قصه از اقلیت‌های جامعه‌ای می‌آیند که دچار آسیب‌های اجتماعی هستند و برای من به عنوان فیلمساز این مهم بوده که فیلم ما یک قصه تعریف کند و الزاما زمانی که از آسیب اجتماعی سخن می‌گویم، منظورم این نیست که این فیلم یک اثر اجتماعی است،‌ بلکه "نزدیکتر"یک درام خانوادگی است.

 این کارگردان ادامه داد: "نزدیکتر"کاملا قصه و داستان است و بر اساس تخیل شکل می‌گیرد اما شخصیت‌های قصه،‌ افرادی هستند که در جامعه پایه‌های واقعی دارند و این همان چیزی بود که علاقه مند به تجربه کردنش بودم و امیدوارم به خوبی از پس آن برآمده باشم.

وی در خصوص پایان قصه‌ی خود اظهار داشت: پایان این فیلم تابعی از اتفاقات درون آن است و در واقع پایان امید بخش دارد چرا که از کودکی‌ام علاقه‌مند به دیدن معجزه در سینما بودم، چون خیلی از اتفاقات در واقعیت رخ نمی‌دهد ولی در عالم سینما می‌تواند اتفاق بیفتد.

وی بیان کرد: من به عنوان فیلمساز دوست داشتم تا به تماشاگر و البته به خودم به عنوان سازنده، این امید را بدهم که جهان به این سیاهی که ما می‌بینیم نیست و حتما اتفاق خوبی در آن خواهد افتاد.

"احمدی"در خصوص سرنوشت این اثر در جشنواره امسال اظهار داشت: امیدوارم این اثر در جشنواره فجر راه پیدا کند. جشنواره فیلم فجر یک جشن خانوادگی سینمای ایران است که اهالی سینما دور هم جمع می‌شوند. اگر فیلم من به این رقابت فرهنگی راه پیدا کند که با تپش قلب در کنار همکارانم به تماشای آن می‌نشینم تا ببینم چه سرنوشتی پیدا می‌کند و اگر به جشنواره راه پیدا نکند هم با کمال میل این مسئله را می‌پذیرم و نظاره گر آثار دوستانم می‌شوم.

.

منابع

http://www.yjc.ir/fa/news/5070771/%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D9%86%D8%B2%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

http://www.asriran.com/fa/news/455106/%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%86%D9%87-%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%86%D8%B2%D8%AF%DB%8C%DA%A9%E2%80%8E%D8%AA%D8%B1-%D8%AA%D8%A7-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%88%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7

http://www.yjc.ir/fa/news/5070771/%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D9%86%D8%B2%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

«اسامی فیلمهای بخش نگاه نو (دوره ۳۳)». fajrfilmfestival، ۱۲دی ۱۳۹۳.

http://www.ffm-montreal.org/en/395-en_closer.html

http://www.mehrnews.com/news/2933114/اعلام-نامزدهای-نهمین-جشن-منتقدان-و-نویسندگان-سینمایی. http://www.iffi.nic.in/search.asp?cx=002656180120103233681%3Agemh4aey_cm&cof=FORID%3A10&ie=UTF-8&q=closer&sa=Search&siteurl=www.iffi.nic.in%2F&ref=www.google.com%2F&ss=1088j237952j6

«نزدیکتر». وبگاه سی‌نت. بازبینی‌شده در ۴ژانویه

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B2%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D8%B1_(%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85_%DB%B1%DB%B3%DB%B9%DB%B3)

 

http://moviemag.ir/cinema/zoom/iran/13425-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%86%D8%B2%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D8%B1#sthash.RjZsugpj.dpuf

http://moviemag.ir/cinema/zoom/iran/13425-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%86%D8%B2%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D8%B1

http://www.madomeh.com/site/news/news/1386.htm

http://www.mehrnews.com/news/2478231/%D9%86%D8%B2%D8%AF%DB%8C%DA%A9-%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D9%82%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%AC%D8%B1-%D8%B5%D8%A8%D8%B1%D9%85-%D8%B1%D8%A7-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%85

 

 

توسعه پاراگراف به یک انشاء

$
0
0

 

توسعه پاراگرافبه یک انشاء

ترجمه گارگین فتائی

.

ما پاراگرافها را به عنوان واحدهای اطلاعات می خوانیم  . ما می توانیم یک پاراگراف ده تا دوازده جمله ای را خوانده و همه مفاهیم آن را در ذهن خود نگه داریم ولی وقتی پاراگراف طولانی تر از این شود ما برای تمرکز یک باره بر کل پاراگراف مشکل پیدا می کنیم . بنابراین  وقتی شما  در یک پاراگراف نیاز به تبدیل آن به پاراگرافهای کوچک تر دارید اطلاعات حمایتی خیلی زیادی دارید  .

به مظنور توسعه  نگارش یک پاراگراف به انشاء  نگارش خود را به ترتیب زیر  تغییر خواهید داد.

 

1: جمله موضوع Topic Sentenceتبدیل به اظهار اصلی Thesis Statement

2: نکات حمایتی Supporting Pointsتبدیل می شود به پاراگراف های بدنه Body Paragraphs

3: توسعه     Developmentتبدیل می شود به توسعه اصلی More Development

شما جملات توسعه یافته تری برای تکمیل پاراگرافهای بدنه انشا اضافه خواهید کرد

4: جمله نتیجه Concluding Sentenceتبدیل می شود به نتیجه Conclusion

 

برون نما و شرح Outlining and expansion

وقتی شما پاراگراف را به یک انشا توسعه می دهید شما همان اظهار عقیده اصلی و نکات حمایتی را نگه می دارید بنابراین معمولاً نیازی به  ساخت برون خط جدید ندارید تنها چیزی که ممکن است شما به برون خط اصلی خود اضافه کنید نکات حمایتی توسعه یافته تر است .

 

از جمله اصلی به اظهار اصلی

From topic sentence to thesis statement:

 

 

شما یادگرفتید که جمله اصلی دو بخش دارد  یکی جمله موضوعیtopicو دیگری عقیده کنترل کننده controlling ideaهمین امر در مورد اظهارات  اصلی نیز صادق است زیرا مقدار زیادی اطلاعات دربرمی گیرد و برای همین اگر عقیده کنترل کننده  نکات حمایتی را نامگزاری کند برای خواننده مفید خواهد بود در یک قطعهء انشای منطقی، نامگزاری نکات حمایتی به معنی نام گزاری بخشها است .

جمله موضوعی

جشنهای سال نوی چینی سه بخش دارند

 

Chinese New Year celebrations have three parts.

 

اظهار اصلی

جشنهای سال نوی چینی دارای سه بخش است  مقدمه ، شب سال نو و روز سال نو و دوهفته بعد از سال نو

Chinese New Year celebrations have three parts: the preparations, New Year's Eve and New Year's Day, and the two weeks following New Year's Day.

 

عقیده کنترل کنندهء اظهار اصلی بخشهای جشن را نام گزاری می کند ( مقدماتی ،  شب و روز سال نو و دو هفته بعد از سال نو)  این به خواننده در پیش بینی آنچه که در پاراگراف بدنه انشاء ظاهر می شود کمک می کند

واژه ها برای تقسیم منطقی

علاوه بر واژه بخش partنام ها و واژه های دیگری هم می تواند در تقسیم منطقی یک عقیده کنترل کننده به کار رود

 

زمان

 

period

stage

district

 

فضا و مکان

 

region

zone

 

بخش یا ویژگی

 

aspect

characteristic

element

feature

quality

 

ساختار موازی Parallel structureدر اظهارات اصلی.

وقتی اظهارات اصلی شما نکات حمایتی را فهرست بندی می کند نکات حمایتی باید موازی هم باشند یعنی آنها باید همان بخش از سخن و نقل قول باشند .

 

در منطقه ما اکثر مردها در ادارات ، مغازه ها و کارخانه ها کار می کنند

 

 

In our region, most men work in offices, stores, and factories.

 

فرهنگ ما به علت سنتهای معماری ، موسیقی و هنری منحصر به فرد است

Our culture is unique because of its architectural, musical, and artistic' traditions.

در جمله اول کلمات ادارات ، مغازه ها و کارخانجات موازی هم هستند و همگی آنها اسم هستند

اما نوشتن جمله یه این گونه نادرست است

در منطقه ما اکثر مردها در ادارات ، مغازه ها و صنعتی کار می کنند

 

INCORRECT: In our region, most men work in offices, stores, and industrial.

مغازه ها و ادارات اسم هستند اما صنعتی صفت است به همین خاطر جمله بالا موازی نیست و نادرست است .

پیوند اظهار اصلی به پاراگرافهای بدنه. همچسبی یا پیوستگی  Cohesionنامیده می شود

 

وقتی ما می خوانیم ، در صدد یافتن نتیجه هستیم . بخشهای پاراگراف یا انشاء ارتباطات  واضحی دارند ما میگویئم که پاراگراف یا انشا پیوستگی  دارد   .

در انشاها مهم ترین ارتباطات ما بین اظهار اصلی و جمله موضوعی پارگراف های بدنه است این ارتباطات  در انشای شما بسیار واضح خواهد بود اگر

1: نکات حمایتی در اظهار اصلیتان را نام گزاری کنید

2: نکات حمایتی را در پاراگراف های  بدنه به همان ترتیبی که در اظهار اصلی ظاهر می شوند قرار دهید

3: کلماتی راکه در اظهار اصلی خود به کار برده اید در جملات موضوعی پاراگراف های بدنه خود نیز تکرار کنید  و یا از اشکال آن واژه ( هم خانواده با آن واژه ) یا کلمات هم معنی استفاده کنید .

4: از علائم انتقالی transitions  دیگر another، دوم   second  و سرانجام finally  در جملات موضوعی پارگاراف های بدنه خود استفاده کنید

 

 

 

 

استفاده از اطلاعات پیش زمینه برای نوشتن یک مقدمه برای انشاء

خواننده شما ممکن است  با موضوع شما آشنا نباشد بنابراین مقرر داشتن برخی از اطلاعات پیش زمینه در آغاز انشای شما فکر خوبی است . اظطاعات پیش زمینه می تواند پاسخ سوالاتی چه کسی ، چه ، کجا ، چه وقت ، و چگونه را بدهد

مقدمه  متن روز فیجی را بخوانید و توجه کنید که چگونه این مقدمه را از طریق پاسخ به سوالات خواننده  معرفی کرده و در همان زمان  خواننده را به سمت اظهار موضوعی هدایت می کند . اظهار موضوعی معمولاً اخرین جمله در یک پاراگرف مقدماتی است

 

 

فیجی جزیره ای در جنوب اقیانوس آرام است( کجا)   روز تعطیل مهم در فیجی دهم اکتبر است( چه وقت )  که معروف به روز فیجی است و  این کشور در این روز استقلال خود را از بریتانیا در سال 1970 جشن می گیرد ( چرا)  در این روز
ما اوقات خوشی  با رخدادهای عمومی از زمین  والیبال گرفته تا میدان فوتبال  و در خانه داریم
.( چگونه)

 

 

 

 

 

توسعه پاراگراف بدنهDevelopment of body paragraphs

مهم ترین بخش توسعه یک نوشته از یک پاراگراف به یک انشا  همان توسعه  پاراگراف های بدنه آن است   . دو نوع اصلی از این توسعه شامل مثالها و تویحات هستند .

1: مثالها  مراجعات به چیزها یا حوادثی است که به خواننده به درک مفهوم مطلق یا کلی متن کمک می کند . کلماتی که در این مورد به کار می رود کلماتی نظیر  از قبیل such asو مثل likeهستند .

در جشن نوروز یا سال نوی ایرانی چیزهای نمادین  بر روی میز ارائه می شوند . برای مثال سکه های نقره ای که نماد شکوفایی و رفاه و تخم مرغ که نامد حاصل خیزی و باروری هستند . همچنین گیاهان وته ای نظیر سماغ وسمنو وجود دارند

2: توضیح به معنی ارائه اطلاعات  از انواع گوناگون به خوانندگان است و می تواند شامل موارد زیر باشد

 

الف: ارائه معنی یک واژه یا نماد

در جشن نوروز میز با سفره پوشانده می شود که یک رومیزی خاص برای مواقع خاص است

 

 

 

In the Nawruz celebration, the table is covered with a sofreh. This is a special tablecloth for the occasion.

 

ب: ارائه دلیل برای امری که رخ می دهد

نوروز ریشه در دین زرتشتی دارد  آن در بیست و یکم مارس جشن گرفته می شود یک روز تولد زرتشت ، پیامبر زرتشتیان است

 

Nawruz has its roots in the Zoroastrian religion. It is celebrated on March 21 because that is the birthday of the Zoroastrian prophet Zarathustra.

 

ج : گفتن روند چیزی یا امری که رخ می دهد

تدارک برای نوروز از چند هفته قبل شروع می شود  اول اینکه تمام خانه ها  از بالا تا پائین باید تمیز شوند سپس لباسهای تازه خریده می شوند و یا لباسهای کهنه طوری شسته می شوند که بتوانند در ایام تعطیل پوشیده شوند سرانجام باید غذاهای خاص خریده و بر اساس سنت آماده شوند .

 

د: توصیف اینکه امری چگونه به نظر می آید

نوروز یک جشن شاد است  در بعد از ظهر مردم گرد آتش جمع می شوند و با هم حرف زده و می خندند همچنانکه سعی می کنند از روی آتش بپرند یک یک رسم باستانی است

 

 

 

 

Viewing all 9369 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>