چرا ما "آربی"را نمی شناسیم؟
.
http://alikonline.ir/fa/fa/news/culture/item/1381-
.
نشست پرسش و پاسخ کتاب «تئاتر و سینمای آربی اوانسیان» شامگاه 27 مهر ماه در مجموعه شهر کتاب فرشته برگزار شد.
کتاب «تئاتر و سینمای آربی اوانسیان» با پیش گفتاری از پیتر بروک و تالیف و پژوهش مجید لشکری، که در سال 93 از سوی انتشارات روزنه منتشر شد، در نشستی خاص مورد نقد و بررسی قرار گرفت و هنرمندانی نظیر محمد رحمانیان، حمید امجد، فریده سپاه منصور، لیلی گلستان، علیرضا خمسه، محمود عزیزی، هوشنگ آزادی ور و حامد بهداد از جمله هنرمندان حاضر در این نشست بودند.
فرهاد مهندس پور، کارگردان تئاتر و مدرس دانشگاه در ابتدای جلسه اظهار کرد: اول باید توضیح دهم که چرا من اینجا صحبت می کنم. به دلیل اینکه مجید لشکری از همان ابتدا که کار برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز را شروع کرد با علاقه زیادی کار می کرد و به زودی متوجه شدم به تشویق من نیاز ندارد و خودش مسیر را دنبال می کند. او به فردی علاقه مند شده بود که در دسترس نبود و منابع چندانی هم درباره فعالیت هایش وجود نداشت.
این مدرس دانشگاه سپس با طرح این پرسش که «چرا ما آربی را نمی شناسیم؟» اظهار کرد: ما میراث دار یک سنت رفتاری هستیم که گاهی اوقات بارقه هایی از آن در مناسبات خودمان - هنرمندان - نیز یافت می شود. ما نمی دانیم آربی در دورهای که کار می کرد و همه چیزش تئاتر بود دقیقا چگونه فعالیت داشت؟ و چگونه در جستجوی چیزهای تازه بود؟
مهندس پور در بخش دیگری از صحبتهایش بیان کرد: آربی در این سنتی که نمی دانم اسمش را چه بگذارم، سنتی که در آن اپوزیسیون بود اما از طرفی جریان رسمی تئاتر ایران هم محسوب می شد. البته منظور از جریان رسمی به معنای دریافت کننده حقوق نیست؛ از طرفی آربی آن زمان در میان جوان هایی حضور داشت که به تئاتر راه نداشتند. بزرگ ترین مشکلی که امروز هم وجود دارد و جوانها را به تئاتر راه نمی دهند.
این کارگردان با طرح پرسش دیگری مبنی براینکه چرا ما هرچه انجام می دهیم پیش نمی رویم و همواره در نقطه صفر ایستاده ایم؟ گفت: از فعالیت های گذشته اطلاعات چندانی در دست نداریم و همین موجب می شود گروه زیادی بابت چیزی که خلق نکرده و کاری که انجام ندادهاند مدعی شوند.
او تصریح کرد: نقش آربی در تمام این ماجراها این بود که مانند پس زمینه ای عمل می کند که می توانیم خودمان را با آن بسنجیم.
مهندس پور سپس به کتاب «کارگاه نمایش از آغاز تا پایان» نوشته مجید لشکری اشاره کرد و افزود: این کتاب خوب است و با هنرمندان زیادی به گفتگو پرداخته است. آربی هم با دقت کتاب را بررسی می کرد و گاهی حاشیه هایی بر آن می نوشت که از بس جذاب بود زمانی به لشکری گفتم این حاشیه ها را منتشر کند. یکی از دلایل حاشیه نگاری ها به این دلیل بود که گاهی در گفتگوها نقل هایی مطرح می شد که صحت نداشت.
این کارگردان خاطرنشان کرد: شخصا خیلی دلم می خواست از محتوای کتاب متوجه شوم آربی چگونه کار می کرد و چه ایده هایی برای کار داشت. این ایراد کتاب است چون ما نمی دانیم چطور درباره ایدهای که وجود دارد صحبت کنیم. گاهی فکر می کردم این ایراد زبان فارسی باشد یا تعقلی که قرار است این ایده ها را انتقال دهد.
او ادامه داد: به هرحال علاقه داشتم بدانم آربی چگونه به جستجوی چیزهای نو می پرداخت. دقت و جستجویی که کشف عباس نعلبندیان را به همراه داشت؛ اما چرا ما نمی گوییم چه ایده ای برای تئاتر داشتیم و چه می خواستیم؟ امیدوارم در کتاب های بعدی در ادامه این کتاب متوجه شویم ایده های آربی چه بوده و از تئاتر کار کردن چه می خواسته است.
بعد از صحبت های مهندس پور نوبت به آربی اوانسیان رسید تا برای پاسخ به پرسشها در جایگاه حاضر شود.
عضو کارگاه نمایش ابتدا گفت: من آقای مهندس پور را امروز برای اولین بار دیدم. قبلا هرگونه مصاحبه را رد کردهام و گفتم پاسخگوی سوال های افرادی خواهم بود که پس از مطالعه این کتاب سوالی برایشان وجود دارد. چون صحبت از گذشته و تاریخ گفتن صرف معنایی ندارد.
او سپس به دلایل همراهی با لشکری اشاره کرد و افزود: وقتی سوال های آقای لشکری مطرح شد به این نتیجه رسیدم حتی همکاران من گفتگوهای آن زمانم را به خوبی نخوانده اند. به همین دلیل بهتر دیدم آنها را به سمتی هدایت کنم که مطالب نخوانده را دوباره مطالعه کنند.
اوانسیان تصریح کرد: این کتاب در حرکت است و خواننده می تواند با مطالعه موازی مطالب موجود در آن و مصاحبه هایی که در گذشته انجام شده متوجه شود آن زمان چگونه کار می کردم. آنچه که مورد نظر آقای مهندس پور هم بود.
این ادامه داد: من به اجبار وارد تئاتر شدم. کار من تئاتر نبود، سینما بود. به دلیل یک دزدی که از من شد و کاملا به صورت اتفاقی طراحی صحنه برای شاهین سرکسیان را شروع کردم. در بن بست به وجود آمده سر فیلم «شوهر آهو خانم» با متنی از عباس نعلبندیان آشنا شدم و نمایشی بر اساس نمایش نامه «پژوهشی ژرف و سترگ ...» روی صحنه آمد که افتخار آن به خجسته کیا و فریدون رهنما بازمی گردد چون علاقه من به نمایش را می دانستند.
این هنرمند سپس خاطرنشان کرد: اکثرا فکر کرده اند من طراح صحنه هستم ولی وقتی برای خودم طراحی انجام دادم همه چیز در صحنه خالی اتفاق می افتاد. همین تصورات افراد برای من جالب شد که به این دقت کنم ذهن چطور آنچه خودش می خواهد را می سازد. باید بگویم برعکس آنچه تصور می شود من از آزادی سینمایی وارد تئاتر شدم.
آوانسیان سپس درباره شرایطی که منجر به آغاز فعالیت های «کارگاه نمایش» شد توضیح داد و گفت: محیط کاری زاده شرایط است. آنچه لازم بود وجود نداشت؛ پس نیاز بود به وجود بیاوریم. گروهی متوجه این خلع ها شدند اما از جانب افرادی که وارث شرایط دیگری بودند و فقط علاقه داشتند آن جریان مطرح باشد مانع ایجاد می شد. ما می خواستیم کار خودمان را انجام دهیم و این با آنچه در دانشگاه یا وزارت فرهنگ اتفاق می افتاد؛ تفاوت داشت. گر چه از نظر آنها تضاد به نظر می رسید اما برای ما شرایط مورد نیازمان بود.
کارگردان فیلم سینمایی «چشمه» ادامه داد: آن زمان بود که متوجه شدم اگر گروه نداشته باشم که برای مدت طولانی همراه آنها تمرین کنم، خلق آن نوع تئاتری که در نظر داشتم غیر ممکن است. در نتیجه اتفاقی رخ داد که بر محیط پیرامون تاثیر گذاشت و مشابهت هایی به وجود آمد اما اینطور نبود که همه مثل یکدیگر کار کنند.
او تصریح کرد: همیشه هم همینطور بوده که همه می خواستند بدانند منشاء کار من کجاست؟ دائم آدرس و منبع می خواستند اما پاسخ این است که آدرسی وجود نداشته و ندارد. شما اگر از پیتر بروک و گروتفسکی هم سوال کنید پاسخی ندارند. چون همه چیز از جایی آغاز می شود که هیچ چیز نیست. مسیر حرکت خلاقه سیال است و عوامل زیادی از گذشتگان گرفته تا امروز بر آن اثر می گذارند.
آوانسیان با تاکید بر اینکه «اگر مطالب گذشتگان با راهنمایی درست خوانده نشود دست و پاگیر خواهد بود» گفت: کار استانیسلاوسکی هیچگاه تمام نشد، گروتفسکی هم همینطور. اگر به مسیر کاری آنها در زمان های گوناگون دقت کنیم گاهی ضد و نقیض هستند. بدبختانه استانیسلاوکی در ایران با اسکویی ها معرفی شد؛ چون دوره کاری را معرفی کردند که در زمانه استالین بود و هیچگاه به قبل و بعد از آن توجه نشده است. یا هیچکس توجه نمی کند که گروتفسکی در جایی بر فعالیت های خود نقطه گذاشت و از حرکت ایستاد؛ یعنی کارش ناتمام ماند.
این کارگردان سپس در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چرا نمایشن امه هایی از «آخوندزاده» را برای اجرا انتخاب کرد؟ گفت: آیا به نظر شما آخوندزاده با دیگر نمایش نامه نویسان تفاوت می کند؟ به این دلیل آن متنها را انتخاب کردم که برای آن موقعیت زمانی کارکرد داشت. من در شرایط نسبت به امکاناتی که پیش می آمد کار می کردم و دو نمایش نامه مورد نظر در آن روزگار معنایی داشت که به نظرم رسید باید کار کنم. البته باید این نکته را نیز گوشزد کنم که من هیچ متنی را تغییر ندادم و دخالتی در متن نداشتم.
او همچنین در پاسخ به این سوال که چرا از معرفی استانیسلاوسکی اظهار تاسف کرده است؛ بیان کرد: سرکسیان آثار استانیسلاوسکی را ترجمه میکرد و در جمع خانگی خود با افراد در میان میگذاشت. شما وقتی آثار استانیسلاوسکی را مطالعه می کنید از یک سادگی و افتادگی حکایت دارد اما وقتی توسط اسکویی مطرح می شود یا یک غروری همراه است که یعنی ما می دانیم، شما نمی دانید.
وقتی اهداف دورتر وجود دارد افراد برای نام و پول کار نمی کنند
آوانسیان گفت: اجازه بدهید به نکته ای اشاره کنم که شاید برای شما هم جالب باشد. با استانیسلاوسکی گروتفسکی تربیت می شود. با گروتفسکی، اسکویی ها تربیت می شوند. اینها گویای یک نوع فعل و انفعال باطنی است که مسیر و دورنماها را روشن می کند. آقای بروک هم از من انتقاد کرده و من هم از اسکویی ها؛ انتقاد من شخصی نیست، بلکه به دورنماها ارتباط دارد. وقتی اهداف دورتر وجود دارد افراد برای نام و نفع شخصی و پول کار نمی کنند. من به هیچ وجه نتوانستم با روحیه اسکویی ها و شاگردان او ارتباط برقرار کنم. البته بحث مهین اسکویی جداست چون کار ارزشمندی انجام داد و در معرفی استانیسلاوسکی قابل احترام عمل کرد.
این هنرمند بیان کرد: آقای قوکاسیان کتابی درباره زندگی «لورتا» منتشر کرد که نصرت کریمی در بخشی از آن مسائلی درباره تئاتر آن زمان مطرح میکند که شگفت آور است. مشکلاتی که از آن موقع تا امروز همچنان وجود دارد و به خوبی مطرح می شود.
در بخشی از این مراسم حمید امجد؛ نمایش نامه نویس، فیلم نامه نویس و پژوهشگر و کارگردان تئاتر ضمن اشاره به تفاوت سینما و تئاتر گفت: تئاتر هنری است که بعد از اجرا دچار غیاب می شود و بر خلاف سینما دوباره نمی توان به آن رجوع کرد. بنابراین هرکتابی وقتی صرفا درباره اجرای تئاتر است، خود به خود حاوی مضمون غیاب خواهد شد. به علاوه کتاب به نحو دیگری حاوی غیاب دیگری نیز هست؛ غیاب کسی که او را بر روی صحنه ندیده ایم و سه، چهار دهه که بخش بزرگی از دوران شکفتگی حرفه ای او بوده، غایب بوده است. در نتیجه این کتاب سرشار از غیاب است و پر از اطلاعاتی است که در بهترین حالت برای ما نوستالژیک است.
این هنرمند افزود: حال پرسش جدی این است که آیا این فرصت و امکان وجود نداشت که این کتاب با حضور خود جمع آوری شود؟ در حال حاضر این کتاب جمع آمده اطلاعاتی است به قلم مجید لشگری و زبان آربی اُوانسیان. البته گردآوردن این اطلاعات کار بسیار ارزشمندی است اما شاید اگر در سرزمین دیگری بودیم این امر وظیفه نهادهایی بود که این اطلاعات را بایگانی کنند. به هر طریق فقدان این حضور در کتاب احساس می شود. شاید کتاب می توانست گفت و گویی باشد با آربی اُوانسیان، آیا میتوان بعد از این منتظر جلد سومی شامل گفت و گو با آربی اُوانسیان باشیم؟
اُوانسیان در پاسخ به این پرسش بیان کرد: تئاتر از آغاز پیدایش خود تا به امروز مانند رویایی میماند که قرار نیست جایی عینا ثبت شود، اساسا خاصیت تئاتر همین است. اگر تئاتر ارزشمند باشد به همراه خود چیزی دارد که در ذهن مخاطب خواهد ماند. در واقع ما نمی توانیم اثر تئاتر را به صورت تاریخی و ثبت شده ببینیم و قرار هم نیست اینگونه باشد اما یک اثر سینمایی به هر ترتیب مدت زمانی میماند و در مجلات، نقدهای سینمایی و ... انعکاس خواهد داشت.
او ادامه داد: به طور کلی به جرأت می توان گفت مجید لشگری در این کتاب برای نخستین بار است در حوزه پژوهشگری در ایران سوالاتی که مطرح می شود برای این است که به یکباره جدیتِ یک امر را مطرح کند. تا کنون چندین جلد کتاب در خصوص تاریخ سینمای ایران نوشته شده است اما در باهر فیلم «چشمه» تنها یک سطر نوشته شده، در حالی که این فیلم اولین فیلم رسمی ایران در اولین جشنواره تهران بوده است. حتی از نظر تاریخی نیز یک انکار کامل صورت گرفته است. باید توجه داشت که در حوزه پژوهشگری صداقت بسیار حائز اهمیت بوده و واقعیت ها را نباید غربال کرد.
مجید لشگری نیز در ادامه این مطلب افزود: آنچه که در حال حاضر به عنوان کتابی دو جلدی ملاحظه میکنید، به نظر من سطحی ناتمام است و اگر بخواهم بازهم در این زمینه فعالیت کنم صد در صد مطالبی دیگری و در سطح دیگری اضافه خواهم کرد. دلیل اینگونه بودنِ شکل و فرم کتاب، همانگونه که شما نیز اشاره کردید به دلیل کمبود منابع گردآوری شده به ویژه در حوزه تئاتر بوده است. البته به طور کلی من فکر نمی کنم که این کتاب صرفا جمع آوری بوده و حضوری درش نیست. چرا که اگر کتاب را از ابتدا بخوانیم، اولین دیدار گویای نخستین دیدار من با آربی است. به علاوه برخی از پانویسهایی که ذیل گفت و گوهاست تماما تماس های تلفنی من با آربی است. بنابراین اینگونه نیست که آربی در این کتاب حضور نداشته باشد.
در ادامه محمد رحمانیان؛ نمایش نامه نویس، کارگردان با ابراز خشنودی از گردآوری کتابی در رابطه با فیلمسازی صاحب سبک چون آربی اُوانسیان؛ پرسشی را در باب انسجام درونی کتاب از لحاظ ویراستاری و تاریخ های موجود مطرح کرد.
لشگری در پاسخ گفت: در خصوص تاریخهای ذکر شده در کتاب باید گفت که نزدیک به 40 بار آنها را با آربی چک کردم. در خصوص تکرارها نیز باید گفت که در برخی موارد سوالات تکراری وجود دارد؛ در واقع تکرار سوال های یکسان از افراد مختلف. این تکرارها به عمد بوده، در واقع در خصوص مواردی بود که حس کردم افراد مختلف در باره آنها متفق القول نیستند.
اُوانسیان نیز در زمینه تاریخ های ذکر شده در کتاب گفت: اساسا تبدیل تاریخ میلادی به شمسی این اشکال را ایجاد می کند که رخداد در چه ماهی روی داده است.
این کارگردان در پایان همچنین درباره مشکلاتی که همواره بر سر راهش در کارگردانی سینما حتی در کشور فرانسه قرار داشت توضیحاتی ارائه داد و صحبتهای پایانی خود را به شکلگیری کارگاه نمایش اختصاص داد که پیشتر در گفتگوهای او آمده است.